یادداشت/
چرا مرسی در برابر خواسته‌های رژیم صهیونیستی و آمریکا سر تعظیم فرود آورده است؟
اگر مرسي مدعی است که مستقل عمل کرده و زير چتر آمريکا و رژيم غاصب صهيونيست نبوده، چرا در مقابل اين رژيم غاصب سر تعظيم فرود آورده؟ چرا از ارتش مصر براي رهايي فلسطين اشغالی استفاده نکرده؟چرا همواره در مقابل قتل‌عام‌هاي غزه مهر سکوت بر لب‌هاي خود نهاده است؟چرا اکنون خواستار قطع روابط خود با سوریه است؟
به گزارش خبرنگار سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران، "سيدهادي سيدافقهي" طي يادداشتي به بررسي اقدام " محمد مرسي " رئیس‌جمهوری مصر در قطع رابطه اين کشور با دولت سوريه پرداخته است.
متن این یادداشت به شرح ذیل است:
اقدام محمد مرسي جهت قطع روابط با سوریه جدا از مجموعه تحولات و جبهه‌بندي‌هاي حوادث این کشور نبوده و با توجه به آزادسازي منطقه استراتژيک القصير و مصمم‌تر شدن ارتش سوريه با همکاري حزب الله لبنان، پيشروي ارتش سوريه به سمت حلب و برخي از شهرهاي جنوب سوريه مانند درعا و برخي مناطق ريف دمشق، انسجام، هماهنگي و معادلات معارضین تروريست در سوريه را برهم زده است که در اين راستا، پيروزي‌هاي دولت سوريه راه هرگونه مجال را بر تروريست‌ها بسته است.
از سوي ديگر در بحث برگزاري کنفرانس بين‌المللي ژنو 2 که با حضور بازيگران بين‌المللي (روسيه و آمريکا) و همچنين طرفداران حکومت سوريه، معارضين سياسي اين کشور براي حل بحران سياسي سوريه يعني تشکيل حکومت انتقالي، کمک به مناطق آسيب ديده، بازگشت آوارگان و بحث‌هاي پيرامون بشار اسد مورد بررسي قرار گرفت، اما با توجه به پيروزي‌هاي اخير ارتش سوريه که به موجب آن قواعد درگيري و حل معادلات سياسي به نفع اين کشور رقم خورده و اين در حالي است که شرايط کنوني به نفع آمريکا و هم‌پيمانان این کشور مانند اروپا، ترکيه، قطر و عربستان نبوده و برنده نهايي اين بازي روسيه، ايران و سوريه هستند.
در اين راستا، غرب با بهانه‌تراشي‌هاي خود براي به تاخير انداختن حل مسائل و رساندن سلاح به تروريست‌ها در حفظ و بازپس‌گيري برخي مواضع از دست‌رفته اقداماتي را انجام داده که به شرح زير است:
غرب در ابتدا ديدارهايي با سران و وزيران خارجه کشورهاي اتحاديه اروپا (فرانسه، انگليس، آلمان و آمريکا) انجام داده که هم اکنون ديدارهاي مقامات روسيه و انگليس در حال برگزاري بوده و در اين راستا پوتين رئيس جمهور روسيه در لندن به‌سر مي‌برد.
همچنين، ديدار برخي سران کشورهاي عربي با اوباما؛ که در اين ديدار اقداماتي براي برگزاري مانور "شير خشمگين" در اردن صورت گرفت و آمريکا با حرکتي موزيانه سامانه ضد موشکي پاتريوت و F16 را از خاک اردن خارج نکرده و اظهار داشته طبق گزارش‌هاي بدست‌آمده، دولت سوريه در مساحت‌هاي محدود از بمب شيميايي عليه معارضين تروریست استفاده کرده و در اين راستا آمريکا تصميم به عبور از خطوط قرمز و برهم زدن قوانين گرفته که به موجب آن، تعدادي سلاح سنگين و مرگبار مانند موشک، تانک و ... را در اختيار معارضين تروریست قرار داده است.
همزمان با اين مسئله، فرانسه و انگليس که از مخالفين اصلي لغو و محدوديت ورود سلاح به سوريه بودند، با تغيير مواضع خود محافظه‌کارانه عمل کردند و اظهار داشتند که اين عمل موجب درگيري هرچه بيشتر در منطقه شده است.
در اين راستا، عربستان نيز با حزب‌الله لبنان و تغيير معادلات جنگ به نفع ارتش سوريه مخالف بوده و براي جلوگيري از گسترش ورود حزب‌الله لبنان به سوريه، جنگ میان شيعه و سني را طراحی کرده و اظهار داشته که حکومت بشار اسد، علوي و حزب‌الله لبنان شيعه بوده که به قتل‌عام اهل تسنن پرداختند و اين امر، منجر به راه‌اندازي جنگ شيعه و سني شده است، همچنين سيد حسن نصرالله در سخناني اين جنگ را جنگ و جریان ضد مقاومت دانست.
هفته گذشته کنفرانس علماي جهان اسلام در قاهره با حضور يوسف قرضاوي، سلفي‌هاي تندرو، افراطي‌ها و برخي از شخصيت‌ها و حتي مشاوران سياسي مرسي در قاهره برگزار شده که در پایان این کنفرانس برای یاری ملت سوریه، اعلام جهاد کردند و مشاور سياسي مرسي، خالد قزاز در این کنفرانس اعلام کرد؛ مصري‌هايي که از کشور خارج شده‌اند، با تسهيلات ويژه و بدون هيچگونه اقدامات خشونت‌آميزي به کشور بازمی‌گردند و اين در حالي است که کشور تونس نيز متوجه خطاي کار خود در قطع رابطه با سوریه شده و وزير خارجه این کشور درصدد برقراری روابط مجدد با سوريه است.
بايد اکنون اين سوال را پرسيد که چرا محمد مرسي خواستار قطع رابطه با دولت سوریه شده است؟ با توجه به فشارهاي اخيري که در سوريه به تروريست‌ها و کشورهاي عربي براي فرستادن سلاح به تروريست‌هاي وارد آمده است و همچنين بحث کمبود نيروهاي انساني براي جنگ میان شيعه و سني، پاسخ اين ادعا را سيد حسن نصرالله به خوبي بيان کرده است؛ که ما آخرين کساني بوديم که بعد از دو سال جنگ و خونريزي وارد سوريه شده‌ايم و اکنون که دو سال از این جنگ مي‌گذرد، 32 کشور از مليت‌هاي عرب و غيرعرب، مسلمانان مقيم عربستان، بلژيک، فرانسه و آلمان وارد سوريه شده که حدود 100 هزار نفر موجب ناامني و ويراني در اين کشور شده‌اند.
اولين بهانه مرسي براي انجام اين کار در راستاي تحقق فتواي جهاني اين بود که وي در يک همايش بزرگ تحت عنوان همايش " نصرت بر حمايت مردم سوريه" برگزار کرده و با صداي بلند و خشم فراوان با يک دست پرچم مصر و با دست ديگر پرچم سوريه در زمان استعمار فرانسه را در دست گرفته و اظهار داشت: ما امروز رسما قطع رابطه مصر با سوريه را اعلام کرده و به حزب‌الله لبنان هشدار مي‌دهيم که خاک سوريه را ترک کند و اين در حالي است که اين کشور سفيران خود را از دمشق فراخوانده است.
اين تجمع که توسط مرسي به عنوان رئيس جمهور مصر صورت گرفته، تعجب و خشم همگان، علي‌الخصوص مردم اين کشور را برانگيخته و اين اقدامي حزبي به شمار آمده است که داراي يک بعد استراتژيک بوده، چرا که مرسي جدا از رياست جمهوري مصر، فرمانده کل قواي اين کشور نيز است و اين بدين معنا بوده که در هر زمان که بخواهد، فرمان جنگ را صادر خواهد کرد.
مرسي در برابر رژيم غاصب صهيونيست کرنش کرده و در روزهاي آغازين رياست جمهوري، "علي سالم الاهل" را به عنوان سفير مصر بعد از انقلاب به تل‌آويو فرستاده است و در اين راستا چنين مي‌گويد که بنده معتقد به تمامي معاهدات کمپ ديويد هستم و اين در حالي است که وي در حل مسائل مربوط به مصر دچار يک بحران داخلي شده چراکه از حل مسائلي کوچک همچون بحران آب و احداث سد بر روي رود نيل ناتوان بوده، ولي با اين حال با جسارت هرچه تمام صحبت از قطع رابطه اين کشور با سوريه را به ميان آورده است.
و حال، در اينجا اين سوال پيش مي‌آيد که اگر مرسي مستقل عمل کرده و زير چتر آمريکا و رژيم غاصب صهيونيست نبوده، چرا در مقابل اين رژيم غاصب سر تعظيم فرود آورده؟ چرا از ارتش مصر براي رهايي فلسطين اشغالی استفاده نکرده ؟چرا همواره در مقابل قتل‌عام‌هاي غزه مهر سکوت بر لب‌هاي خود نهاده است؟
پاسخ اين سوال‌ها را مي‌توان در چند بعد بررسي کرد؛ در نگاه اول مرسي براي فرار و سرپوش گذاشتن بر مسائل داخلي کشور خود، دست به اين کار زده است و خواهان جلب رضايتمندي آمريکا و رژيم غاصب صهيونيست بوده، ولي با نگاهي دقيق‌تر مي‌توان به نکاتي همچون جلب اعتماد هم‌پيمانان تکفیری و حمايت‌هاي اقتصادي عربستان اشاره کرد.
اين اقدام مرسي کاملا غير قانوني بوده، چراکه قطع رابطه با يک کشور بايد از سوي شوراي عالي امنيت مورد بررسي قرار گيرد و اين در حالي است که وي به تنهايي و بدون هيچ پيش زمينه‌اي، دست به اين اقدام ننگين زده است که به نفع آمريکا و رژيم غاصب صهيونيست بوده، چراکه روابط ميان سوريه و کشور مصر ديرينه بوده و زماني اين دو کشور تحت عنوان کشورهاي متحدعربي در مقابل رژيم غاصب صهيونيست قدعلم کرده و در زمينه‌هاي مختلف فرهنگي، علمي، هنري، سياسي، امنيتي و اقتصادي داراي روابط بسيار گسترده و مستحکم بوده است.
ولي در حال حاضر به صرف اينکه موضع اخوان‌المسلمين مصر همسو با اخوان‌المسلمين سوريه بوده و بخشی از این گروه که در سوريه فعال بوده در حال شکست خوردن است، مرسي منافع دولت را فداي منافع حزبي خود کرده، که اين مسئله منطقي و خردمندانه نیست.
تصور افکار عمومی براین است که در پايان ماه جاري ميلادي جبهه نجات ملي مصر در ميادين بزرگ براي سرنگوني محمد مرسي تجمع کرده و ما شاهد انتخاباتي زودهنگام در مصر خواهيم بود که در اين راستا مرسي به دليل ترس و وحشت از موج اعتراضات مردمي به هر ريسماني چنگ خواهد زد.
انتهاي پيام/
متن این یادداشت به شرح ذیل است:
اقدام محمد مرسي جهت قطع روابط با سوریه جدا از مجموعه تحولات و جبهه‌بندي‌هاي حوادث این کشور نبوده و با توجه به آزادسازي منطقه استراتژيک القصير و مصمم‌تر شدن ارتش سوريه با همکاري حزب الله لبنان، پيشروي ارتش سوريه به سمت حلب و برخي از شهرهاي جنوب سوريه مانند درعا و برخي مناطق ريف دمشق، انسجام، هماهنگي و معادلات معارضین تروريست در سوريه را برهم زده است که در اين راستا، پيروزي‌هاي دولت سوريه راه هرگونه مجال را بر تروريست‌ها بسته است.
از سوي ديگر در بحث برگزاري کنفرانس بين‌المللي ژنو 2 که با حضور بازيگران بين‌المللي (روسيه و آمريکا) و همچنين طرفداران حکومت سوريه، معارضين سياسي اين کشور براي حل بحران سياسي سوريه يعني تشکيل حکومت انتقالي، کمک به مناطق آسيب ديده، بازگشت آوارگان و بحث‌هاي پيرامون بشار اسد مورد بررسي قرار گرفت، اما با توجه به پيروزي‌هاي اخير ارتش سوريه که به موجب آن قواعد درگيري و حل معادلات سياسي به نفع اين کشور رقم خورده و اين در حالي است که شرايط کنوني به نفع آمريکا و هم‌پيمانان این کشور مانند اروپا، ترکيه، قطر و عربستان نبوده و برنده نهايي اين بازي روسيه، ايران و سوريه هستند.
در اين راستا، غرب با بهانه‌تراشي‌هاي خود براي به تاخير انداختن حل مسائل و رساندن سلاح به تروريست‌ها در حفظ و بازپس‌گيري برخي مواضع از دست‌رفته اقداماتي را انجام داده که به شرح زير است:
غرب در ابتدا ديدارهايي با سران و وزيران خارجه کشورهاي اتحاديه اروپا (فرانسه، انگليس، آلمان و آمريکا) انجام داده که هم اکنون ديدارهاي مقامات روسيه و انگليس در حال برگزاري بوده و در اين راستا پوتين رئيس جمهور روسيه در لندن به‌سر مي‌برد.
همچنين، ديدار برخي سران کشورهاي عربي با اوباما؛ که در اين ديدار اقداماتي براي برگزاري مانور "شير خشمگين" در اردن صورت گرفت و آمريکا با حرکتي موزيانه سامانه ضد موشکي پاتريوت و F16 را از خاک اردن خارج نکرده و اظهار داشته طبق گزارش‌هاي بدست‌آمده، دولت سوريه در مساحت‌هاي محدود از بمب شيميايي عليه معارضين تروریست استفاده کرده و در اين راستا آمريکا تصميم به عبور از خطوط قرمز و برهم زدن قوانين گرفته که به موجب آن، تعدادي سلاح سنگين و مرگبار مانند موشک، تانک و ... را در اختيار معارضين تروریست قرار داده است.
همزمان با اين مسئله، فرانسه و انگليس که از مخالفين اصلي لغو و محدوديت ورود سلاح به سوريه بودند، با تغيير مواضع خود محافظه‌کارانه عمل کردند و اظهار داشتند که اين عمل موجب درگيري هرچه بيشتر در منطقه شده است.
در اين راستا، عربستان نيز با حزب‌الله لبنان و تغيير معادلات جنگ به نفع ارتش سوريه مخالف بوده و براي جلوگيري از گسترش ورود حزب‌الله لبنان به سوريه، جنگ میان شيعه و سني را طراحی کرده و اظهار داشته که حکومت بشار اسد، علوي و حزب‌الله لبنان شيعه بوده که به قتل‌عام اهل تسنن پرداختند و اين امر، منجر به راه‌اندازي جنگ شيعه و سني شده است، همچنين سيد حسن نصرالله در سخناني اين جنگ را جنگ و جریان ضد مقاومت دانست.
هفته گذشته کنفرانس علماي جهان اسلام در قاهره با حضور يوسف قرضاوي، سلفي‌هاي تندرو، افراطي‌ها و برخي از شخصيت‌ها و حتي مشاوران سياسي مرسي در قاهره برگزار شده که در پایان این کنفرانس برای یاری ملت سوریه، اعلام جهاد کردند و مشاور سياسي مرسي، خالد قزاز در این کنفرانس اعلام کرد؛ مصري‌هايي که از کشور خارج شده‌اند، با تسهيلات ويژه و بدون هيچگونه اقدامات خشونت‌آميزي به کشور بازمی‌گردند و اين در حالي است که کشور تونس نيز متوجه خطاي کار خود در قطع رابطه با سوریه شده و وزير خارجه این کشور درصدد برقراری روابط مجدد با سوريه است.
بايد اکنون اين سوال را پرسيد که چرا محمد مرسي خواستار قطع رابطه با دولت سوریه شده است؟ با توجه به فشارهاي اخيري که در سوريه به تروريست‌ها و کشورهاي عربي براي فرستادن سلاح به تروريست‌هاي وارد آمده است و همچنين بحث کمبود نيروهاي انساني براي جنگ میان شيعه و سني، پاسخ اين ادعا را سيد حسن نصرالله به خوبي بيان کرده است؛ که ما آخرين کساني بوديم که بعد از دو سال جنگ و خونريزي وارد سوريه شده‌ايم و اکنون که دو سال از این جنگ مي‌گذرد، 32 کشور از مليت‌هاي عرب و غيرعرب، مسلمانان مقيم عربستان، بلژيک، فرانسه و آلمان وارد سوريه شده که حدود 100 هزار نفر موجب ناامني و ويراني در اين کشور شده‌اند.
اولين بهانه مرسي براي انجام اين کار در راستاي تحقق فتواي جهاني اين بود که وي در يک همايش بزرگ تحت عنوان همايش " نصرت بر حمايت مردم سوريه" برگزار کرده و با صداي بلند و خشم فراوان با يک دست پرچم مصر و با دست ديگر پرچم سوريه در زمان استعمار فرانسه را در دست گرفته و اظهار داشت: ما امروز رسما قطع رابطه مصر با سوريه را اعلام کرده و به حزب‌الله لبنان هشدار مي‌دهيم که خاک سوريه را ترک کند و اين در حالي است که اين کشور سفيران خود را از دمشق فراخوانده است.
اين تجمع که توسط مرسي به عنوان رئيس جمهور مصر صورت گرفته، تعجب و خشم همگان، علي‌الخصوص مردم اين کشور را برانگيخته و اين اقدامي حزبي به شمار آمده است که داراي يک بعد استراتژيک بوده، چرا که مرسي جدا از رياست جمهوري مصر، فرمانده کل قواي اين کشور نيز است و اين بدين معنا بوده که در هر زمان که بخواهد، فرمان جنگ را صادر خواهد کرد.
مرسي در برابر رژيم غاصب صهيونيست کرنش کرده و در روزهاي آغازين رياست جمهوري، "علي سالم الاهل" را به عنوان سفير مصر بعد از انقلاب به تل‌آويو فرستاده است و در اين راستا چنين مي‌گويد که بنده معتقد به تمامي معاهدات کمپ ديويد هستم و اين در حالي است که وي در حل مسائل مربوط به مصر دچار يک بحران داخلي شده چراکه از حل مسائلي کوچک همچون بحران آب و احداث سد بر روي رود نيل ناتوان بوده، ولي با اين حال با جسارت هرچه تمام صحبت از قطع رابطه اين کشور با سوريه را به ميان آورده است.
و حال، در اينجا اين سوال پيش مي‌آيد که اگر مرسي مستقل عمل کرده و زير چتر آمريکا و رژيم غاصب صهيونيست نبوده، چرا در مقابل اين رژيم غاصب سر تعظيم فرود آورده؟ چرا از ارتش مصر براي رهايي فلسطين اشغالی استفاده نکرده ؟چرا همواره در مقابل قتل‌عام‌هاي غزه مهر سکوت بر لب‌هاي خود نهاده است؟
پاسخ اين سوال‌ها را مي‌توان در چند بعد بررسي کرد؛ در نگاه اول مرسي براي فرار و سرپوش گذاشتن بر مسائل داخلي کشور خود، دست به اين کار زده است و خواهان جلب رضايتمندي آمريکا و رژيم غاصب صهيونيست بوده، ولي با نگاهي دقيق‌تر مي‌توان به نکاتي همچون جلب اعتماد هم‌پيمانان تکفیری و حمايت‌هاي اقتصادي عربستان اشاره کرد.
اين اقدام مرسي کاملا غير قانوني بوده، چراکه قطع رابطه با يک کشور بايد از سوي شوراي عالي امنيت مورد بررسي قرار گيرد و اين در حالي است که وي به تنهايي و بدون هيچ پيش زمينه‌اي، دست به اين اقدام ننگين زده است که به نفع آمريکا و رژيم غاصب صهيونيست بوده، چراکه روابط ميان سوريه و کشور مصر ديرينه بوده و زماني اين دو کشور تحت عنوان کشورهاي متحدعربي در مقابل رژيم غاصب صهيونيست قدعلم کرده و در زمينه‌هاي مختلف فرهنگي، علمي، هنري، سياسي، امنيتي و اقتصادي داراي روابط بسيار گسترده و مستحکم بوده است.
ولي در حال حاضر به صرف اينکه موضع اخوان‌المسلمين مصر همسو با اخوان‌المسلمين سوريه بوده و بخشی از این گروه که در سوريه فعال بوده در حال شکست خوردن است، مرسي منافع دولت را فداي منافع حزبي خود کرده، که اين مسئله منطقي و خردمندانه نیست.
تصور افکار عمومی براین است که در پايان ماه جاري ميلادي جبهه نجات ملي مصر در ميادين بزرگ براي سرنگوني محمد مرسي تجمع کرده و ما شاهد انتخاباتي زودهنگام در مصر خواهيم بود که در اين راستا مرسي به دليل ترس و وحشت از موج اعتراضات مردمي به هر ريسماني چنگ خواهد زد.
انتهاي پيام/
