به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران اراک، شکلهایی که با سرعت دگرگون میشوند، این پرسش را به وجود میآورند که هنرمند با چه میزان تمرین خود را برای این نوع بازی با تصاویر آماده کرده است.
بازی با شن گاهی برای بعضی، ورزشهای ساحلی و برای بعضی دوران کودکی را به یاد میآورد که کودکان با بیلچههایی در دست، کنار جعبههای ماسه یا ساحل دریا مشغول ساختن خانههای شنی و کشیدن شکلهای دلخواه خود بر ماسهها هستند. این کودکان گاهی بدون نیاز به زبان گفتاری مشترک برای ارتباط کلامی، ساعتها در کنار هم میسازند، خراب میکنند و زبان آنها زبان صداهای نامفهوم، شکلها و اجسام شنی و تبادل اسباببازیهایشان است.
اما این بازی و کنشهای مشابه، ظرفیت تبدیل به نوع هنری زیبایی را دارند که امروزه دوستداران بسیاری در سراسر جهان دارد: این هنر، طراحی و "نقاشی با شن" نام دارد که در شکل رایج بیشتر روی سطحی شیشهای انجام میشود و برخلاف نقاشی به مفهوم معمول آن، گاهی حالت اجرای زنده همراه با تماس مستقیم هنرمند با بینندگان را به خود میگیرد.
دستان هنرمند بر ماسهها، بازیگر و کارگردان هستند و آفریننده تصویر، خود اوست. هنرمند در برابر بییندگان شکلها و خطهایی روی لایهای شنی که معمولاً بر سطحی شیشهای پاشیده شده، میکشد و تصویرهای گذرای خود را در برابر تماشاگران به دست میآورد.
این هنر در سالهای اخیر شکل چندرسانهای نیز به خود گرفته و با موسیقی و گاه آواز نیز همراه میشود: در اینجا بیلچه دوران کودکی جای خود را به دستان هنرمند، و شکلدهی به شنهای نرم با حرکتهای سریع و ظریف انگشتان دست میدهد. رنگ و قلممو و بومی نیز در کار نیست که نقاش برای حرکتهای خود به آنها توجه کند. در این نوع نقاشی واسطههای این چنینی میان هنرمند و اثر هنری برای شکلگیری وجود ندارند و انگشتهای دست، نقش قلممو را ایفا میکنند.
روی سطحی شیشهای لایهای از شن قرار دارد که هنرمند با کنار زدن بخشهای گوناگون آن و شکل دادن همزمان به آن و پاشیدن آن به قسمتهای دیگر و حرکتهای گاه متقارن، تصویرها و طرحهای دلخواه خود را روی آن میکشد. حضور ذهن و تمرکز برای تغییر شکلها و تبدیل آنها به یکدیگر از ویژگیهای انکارناپذیر و ضروری چنین نوعی از نقاشی و تبدیلپذیری صورتها به یکدیگر سویه منحصر به فرد این گونه هنری است.
ابر و نسیم: شنها و دستها
در نقاشی با شنها حرکت صور خیال با دستها بسیار دیدنی است. بیننده گاهی حس میکند که در مسیر فوران صورتهای ذهنی هنرمند قرار گرفته است. در چنین کنش هنریای دستان هنرمند تبدیل به رسانهای برای انتقال مستقیم تخیل و سیر آن بر صفحه شیشهای دربردارنده شن و ماسه میشود. شکلها خط سیر موضوعی ذهن او را نمایش میدهند. سرعت حرکت دستها شاید نتواند با سرعت تبدیل صورتهای خیالی به یکدیگر برابری کند، اما با بیشترین سرعت ذهنیتها و شکلهای متغیر خیال را در قالب تصویرها به شنها منتقل میکند.
صحنهها برخلاف شیوه رایج در هنر نقاشی در مفهوم معمول آن، که شکلها و تصویرها در پایان کار صورتی ثابت به خود میگیرند، بسیار روان و سیال هستند. درست مانند نسیمی که ابرها را به شکلهای گوناگون درمیآورد و سرانجام همه آنها را با خود میبرد، شکلهای این نوع نقاشی بر شن نیز پس از پایان کار هنرمند محو میشوند.
همین ناپایداری صحنههای شگرفی که هنرمند در حین طراحی میآفریند، باعث میشود که تماشاگران با دقت بیشتری کار او را دنبال کنند؛ زیرا در پایان این نوع نقشآفرینی نه اثری از نقشها بر شنها خواهد ماند و نه تابلویی هست که تخیل هنرمند را در خود اسیر کرده باشد.
نوع حرکت دستها و پیچش انگشتان هنگام رسم شکلها و تصویرهای به دست آمده از پیچ و خم انگشتان از این نظر جالب توجه هستند که بیننده پیشتر نمیتواند به آسانی حدس بزند از حرکتهای آنی آنها چه شکلی پدید خواهد آمد. این تمایز دیگر این هنر با سبک واقعگرای نقاشی است که پس از مدتی کار میتوان حدس زد چه تصویری بر بوم نقش خواهد بست.
در اینجا سرعت کار نیز با نقاشی عادی با رنگ و بوم بسیار تفاوت دارد؛ چون طرح و رنگ ثابتی وجود ندارد که بخواهد ثباتی در شکل پایانی کار هنری ایجاد کند و هنرمند طرحهای شناور تخیل خویش را با شتاب بیشتری پیاده میکند و آنها را سریعتر به نقشهای دیگر تبدیل میکند. او هر بار بازی را از نو آغاز میکند./س