به گزارش گروه وبگردي باشگاه خبرنگاران؛ روزهای بعد از
انتخابات ریاست جمهوری فرصت شکایت و گله گذاری نیست و فایده ای هم ندارد.
البته انگیزه ای هم برای شکایت وجود ندارد. چه آن که حضور حماسی مردم و
پیامدهای آن، انصافا جای هیچ گله گذاری باقی نمی گذارد. حماسه ی سیاسی ۲۴
خرداد، پیروزی همه ی مردم ایران است و پیروزی ایران یعنی برد اعتدال گرا،
اصولگرا و اصلاح طلب. مثال این مورد، همان تیم های معروف فوتبال است که هر
کدام که قهرمان لیگ ایران شد، نماینده ی ایران در خارج از کشور است و
هواداران دیگر تیم ها هم از موفقیت آن تیم خوشحال می شوند و آن را به حساب
ایران می نویسند.
افكار نيوز در ادامه مطاب خود نوشت: عملکرد بعضی از کاندیداهای ریاست جمهوری در انتخابات، آن قدر عجیب بود که
خیلی ها را به حیرت وا می داشت. البته آن موقع جای نقد نبود و به ویژه آن
که نقد موشکافانه ای که خواهد آمد، شاید در برهه تبلیغات ریاست جمهوری
تعبیر به بداخلاقی انتخاباتی می شد. امیدواریم این سطور به فال نیک گرفته
شود. ضمن آن که تلاش نموده ایم تا حد امکان عملکرد و گفتار را نقد کنیم و
به شخصیت افراد نپردازیم.
اما روی این سخن با دکتر محسن رضایی است.
الف- اولین مورد قانون گرایی و پایبندی به قانون است
آقای دکتر! شاید اکثر افرادی که در دوره ی قبل به شما رای هم ندادند، شما
را قانون گرا می شناختند. راستی شاید آن زمان که در مناظره ها گفتید که «
من در ۶ ماه گذشته به ۲۵۰ شهرستان سفر کرده و با مردم نشسته ام » ، حواستان
نبود که مخاطب فهیم ایرانی، این گفته شما را به حساب تبلیغات پیش از موعد
می گذارد. مسئولیت شما یعنی دبیری مجمع تشخیص مصلحت نظام واقعا ایجاب نمی
کند که در یک دوره ۶ ماهه، ۲۵۰ شهر کشور را زیر پا بگذارید. ضمن این که این
کار تاثیر جدی هم در آرای مردم نخواهد داشت و تعداد سفرهای استانی ۳
نامزدی که بیشتر از شما رای آورده اند موید این ادعاست.
مسئله ی
دیگر تعیین رنگ انتخاباتی است. شاید هم مشاوران انتخاباتی نگفته بودند که
یا باید رای مناطق محروم را هدف گرفت یا رنگ آبی فیروزه ای تعیین کرد و این
علاوه بر بی قانونی، ریزش رای هم خواهد داشت.
ب- مورد دوم سیاه نمایی های بی حد و حصر در فیلم انتخاباتی، مناظره ها و سخنرانی های عمومی است.
این سیاه نمایی به حدی بود که حتی نامزدهایی که خودشان را دقیقا در نقطه
مقابل وضع موجود تعریف می کردند، در تعجب بودند. کار را به جایی رساندید که
حتی صدا و سیما هم علی رغم آزادی و عدالت کاملی که برقرار کرده بود، مجبور
شد بخشی از فیلم مستندتان را سانسور کند. آن جا که در فیل مستندتان
پیرمردی می گوید به خاطر وضع معیشتش می خواهد خودکشی کند.
از قضا
کارشناسان مشاوره و اساتید روان شناسی معتقدند «خودکشی» ناشی از بیماری
روانی است و ارتباطی به معیشت ندارد و حتی میزان آن در طبقات مرفه بیش از
فقراست. سیاه نمایی های شما تا آن جا پیش رفت که در برابر چشمان حیرت زده ی
ناظران در ابتدای مناظره ی فرهنگی، اسکناس ۱۰۰۰ تومانی از جیب درآوردید و
گفتید ۳۰۰ تومان ارزش دارد. اتفاقا این شگرد هم غلط بود. چه این که درست
است که شما با سیاه نمایی ممکن است کمی محبوبیت جلب کنید، اما در نهایت
میوه ی این درخت را نامزدی می چیند که در بیشترین موضع تقابل با دولت فعلی
قرار دارد و آن نامزد قطعا شما نیستید.
پ-نکته ی سوم خرج کردن زیاد از سابقه ی رزمندگی است.
معروف است که بعد از اولین مرتبه بازداشت امام خمینی (ره)، وقتی ایشان
آزاد شده بودند ، بازاریان تهران به این مناسبت مراسمی تدارک دیده بودند.
در انتهای مراسم شخصی برخاست و گفت که ما در دوره ی بازداشت شما تجمع کردیم
و نذر کردیم چه کردیم و چه نکردیم. امام فقط یک جمله فرمودند: « اگر برای
خدا کردید، خدا از شما قبول کند و اگر برای من کردید، من چیزی ندارم که به
شما بدهم. »
نکته ی دیگر حرف های عجیب شما در ارتباط با جنگ و به
ویژه شهداست. خود را ناجی جنگ معرفی نکنید. البته رهبری قدسی حضرت روح الله
و خیل سپاهیان، ارتشیان، بسیجیان و جهادگران قطعا ناجیان جنگند و شما یکی
از آن هایید.
در فیلم مستندتان جوانی از شما پرسید که می خواهید
اقتصاد را با چه کسانی اداره کنید و شما جواب دادید: « مگر آقا مهدی باکری كه
بود؟! من با دوستانم شناسایی اش کردم، تقویتش کردم و ... و از او قهرمان
ملی ساختم. همین طور همت، خرازی و زین الدین. »
این گفتار
غیرمتواضعانه را بگذارید کنار این فرمایش حضرت امام که «من دست و بازوی
بسیجیان را می بوسم و از خدا می خواهم مرا با بسیجیان محشور کند». یا جای
دیگر که خطاب به رزمندگان فرمودند «من در مقابل شما احساس حقارت می کنم».
این تواضع و انکار خود از پدر حقیقی بسیجیان کجا و این روحیه و گفتار کجا !
ت- مورد چهارم اتخاذ مواضع غیرمنطقی و غیراصولی است.
در مناظره ی سیاسی، آن جا که بحثی کارشناسی در مورد احزاب و گروه ها در
جریان بود، شما همیشه سعی می کردید خود را بین دو طرف بحث قرار دهید و ژست
میانه روی بگیرید. حال آن که آن بحث ها ، مبین دو دیدگاه مختلف در اداره ی
مسایل سیاسی داخلی و خارجی بود و ایستادن بین دو طرف بحث نه به معنی میانه
روی که به معنی تلاش برای جمع آوری رای بود.
نوع موضع گرفتن و خود
برتربینی شما در زیرمجموعه و اطرافیانتان هم اثر کرده است. به عنوان مثال
نماینده ی اقتصادی شما -خانم دکتر طباطبایی- در مناظره ی اقتصادی با دکتر
نادران در شبکه اول سیما، در پاسخ به چند سوال دکتر نادران و حتی مجری
برنامه پاسخ می داد که سطح سوالات شما پایین است و من آمده ام در رابطه با
مسایل دیگری صحبت کنم.
سایت تابناک - متعلق به شما - هم دو روز قبل
از انتخابات نتایج یک نظرسنجی ! را منتشر کرد که در آن شما اول بودید. یا
۲۶ خرداد که تیتر تمام روزنامه های اصولگرا و اصلاح طلب، پیروزی روحانی و
تبریک به او و ملت ایران بود ، روزنامه ی تابناک – تحت مدیریت همکاران و هم
فکرانتان – تیتر درشت « سرانجام گفتمان بدون تدبیر » را زیر تصویر چهره ی
آقایان قالیباف، جلیلی و ولایتی در صفحه ی اول درج کرده بود، بدون این که
اشاره ای به خود آقای رضایی کند. این شیوه ی فعالیت رسانه ای اطرافیانتان ،
شبیه شیوه ی ساخت فیلم مستندتان است که ذکر آن رفت.
ث- مورد پنجم پرهیز از ارایه ی یک گفتمان منسجم و پرداختن به سخنان و شعارهایی است که هدفی غیر از جمع آوری رای ندارد.
شاید گزارش آن پژوهشکده ی صهیونیستی را که ترجمه اش در رسانه های داخلی
بازتاب یافت دیده باشید که با توضیح طرح شوم بالکانیزاسیون – به طور خلاصه
دامن زدن به مسایل قومیتی، طوری که یکپارچگی ملی تحت الشعاع قرار گیرد- و
انطباق آن با شرایط ایران، از شما و یک نامزد دیگر به عنوان گزینه های
مطلوب برای اجرای این طرح نام برده بود.
راستی سفرهای بیش از حد به
بعضی از استان ها، دیدارهای خاص با سران اقلیت های مذهبی، وعده و وعید
دادن به طوایف و قومیت ها و تلاش برای جذب رای قومیتی چه توجیحی دارد؟ بعضی
از کارشناسان سیاسی معتقدند همین میزان رای شما- نزدیک به ۱۱ درصد- هم
قومیتی بوده و گرنه شما در اکثر نقاط کشور و همچنین در تهران در جایگاه
پنجم قرار دارید، ولی با سرمایه گذاری برای جذب رای در میان برخی قومیت ها،
در مجموع به رتبه ی چهارم کشوری در میان نامزدها دست یافته اید. البته هم
وطنان عزیز همواره نشان داده اند که هرگز اجازه نمی دهند یکپارچگی ملی تحت
الشعاع مسایل قومیتی قرار گیرد. آیا شعار «آن مرد با نان می آید» بر روی
پوسترهای انتخاباتی شما تحقیر مردم نیست ؟
مورد
دیگر صحبت از مسایلی مانند این است : « من خودم مسابقات تیم های فوتبال
پاس، تراکتورسازی، استقلال و پرسپولیس را پیگیری می کنم. » آیا دستگیره
کردن چند باشگاه محبوب برای جمع آوری چند رای در شان کسی است که ادعا می
کند بابرنامه ترین کاندیداست ؟! در این انتخابات مردم باز هم نشان دادند که
به یک خط و حرف مشخص رای می دهند و نهضت « جمع کردن رای به هر قیمت » حتما
محکوم به شکست است.
ج- « رفتار داوطلبان در ريختوپاش و خرج و
تبليغاتِ زياد از اندازهى لازم ميتواند ماها و آحاد مردم را نسبت به آنچه
كه بعداً پيش خواهد آمد، آگاه و هشيار و بيدار كند. آن كسى كه يا از
بيتالمال هزينه ميكند، يا از پول مشتبه به حرامِ بعضىها استفاده ميكند،
نميتواند اطمينان مردم را جلب كند. » این توصیه ی دلسوزانه ی مقام معظم
رهبری به نامزدها، هجده روز قبل از انتخابات بود. راه اندازی تشکیلات
انتخاباتی از مدت ها پیش از انتخابات، سفرهای متعدد انتخاباتی، انجام
اقدامات نمایشی پر هزینه مانند راه اندازی سایت «ویکی رضایی» همه و همه
حاکی از هزینه ی بالای ستادهای شما برای انتخابات است. گفتنی است که گزارش
یک نهاد اطلاعاتی حدود دو ماه قبل از انتخابات که در رسانه ها هم بازتاب
یافت، شما و یک نامزد دیگر را دارای بیشترین تبلیغات میدانی برای انتخابات
اعلام کرد.
در پایان از دکتر محسن رضایی و مسئولین ستادهایشان
خواهشمندیم که این سطور را به حساب تخریب نگذارند. خدا می داند که بخش های
زیادی از این نوشته از پیش از انتخابات آماده بود، اما آن موقع انتشار
نیافت تا خدای ناکرده شائبه ای پیدا نکند. لطفا این روزها که سرتان خلوت تر
است، به این مطالب فکر کنید. چه این که حتی اگر از نظر شما درست نیست،
حداقل قابل تامل هست!