نشریه "آسیا تایمز" در مقاله‌ای نوشت رفتن محمد مرسی از ریاست جمهوری مصر برای منطقه و سیاست خارجی آن پیامدهایی خواهد داشت که بیشتر به سود آمریکا و رژیم صهیونیستی خواهد بود .

به گزارش سرويس بين‌ الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از آسیا تایمز ؛ این پایگاه خبری _ تحلیلی در مقاله‌ای که به تحولات اخیر مصر اختصاص داده، رفتن محمد مرسی رئیس جمهور این کشور توسط اقدام کودتاگونه ارتش را مورد بررسی قرار داده و عنوان کرده روی کارآمدن دولتی جدید یا نظامیان به لحاظ سیاست خارجی تبعاتی را برای منطقه در پیش خواهد داشت.  
 
این مقاله رفتن مرسی را به سود واشنگتن و تل‌آویو دانسته زیرا این دو همواره بیم داشتند مرسی و اخوان‌المسلمین قرارداد صلح با رژیم صهونیستی را لغو کند.  
 
آسیاتایمز در این یادداشت که به قلم "کاوه افراسیابی" نوشته شده به بررسی بعضی از مواضع و سیاست‌های خارجی محمد مرسی در طول یکسال حکومتش پرداخته و آینده سیاست خارجی مصر پس از کنار رفتن مرسی و روی کارآمدن ارتشیان را تجزیه و تحلیل کرده است.  
 
او می‌نویسد: ضرب الاجل  48 ساعته ارتش به محمد مرسی از دید هواداران رئیس جمهور مصر کودتایی غیرقانونی برای برکناری مرسی است. پس از آن که چندین وزیر کابینه مرسی در همبستگی با تظاهرات کنندگان میدان تحریر، استعفا دادند، به نظر می‌رسید تنها راه باقیمانده برای مرسی جهت پرهیز از برخورد با ارتش "تقسیم قدرت" باشد.  
 
روی کار آمدن نظامیان در مصر، بزرگترین کشور جهان عرب را وارد مرحله‌ای جدید و مبهم بحران سیاسی می‌کند که تبعات ژئوپلیتیکی روشنی خواهد داشت. فهرست سوالات در انتظار پاسخ طولانی است، از جمله اینکه طول مدت حکومت نظامیان چقدر خواهد بود و انتقال قدرت از طریق انتخابات به غیرنظامیان با چه سرعتی انجام خواهد شد، هواداران مرسی چه واکنشی نشان خواهند داد، و احتمالا میزان خشونت‌ها پس از این کودتا (به گفته هواداران) چقدر خواهد بود؟ و نهایتا این که ارتش مصر پس از برکناری مرسی چه سیاست خارجی را اتخاذ خواهند کرد؟ 
 
مروری بر سیاست خارجی مرسی در طول مدت کوتاه حکومت او و سیاست خارجی که اخوان‌المسلمین در مصر در دستور کار خود داشتند، آموزنده است. از روز اول مرسی به دنبال آن بود که "خط مستقلی" را در پیش بگیرد و به قدرت‌های غربی فهماند که دوره اطاعت محض از منافع آنها به سر آمده است و مصر طبق منافع خود عمل می‌کند.  
 
پیگیری همین جهت‌گیری جدید بود که تابستان سال گذشته مرسی را جهت شرکت در اجلاس کشورهای عضو جنبش  عدم تعهد به ایران آورد. فرصتی که او از آن برای ابراز  اعتماد با مردم سوریه استفاده کرد و پیشنهاد تاسیس کمیته چهارجانبه متشکل از ایران،‌ترکیه، عربستان و مصر را مطرح ساخت.  
 
سعودی‌ها هرگز علاقه‌ای به این طرح نشان ندادند و نشست سال گذشته این گروه چهارجانبه در قاهره را تحریم کردند. نه عربستان و نه قطر که از حامیان مالی اصلی قاهره بودند، از افکار ابتدایی مرسی برای نزدیکی دیپلماتیک با جمهوری اسلامی ایران، استقبال نکردند.  
 
در نتیجه مرسی که بین اولویت‌های دولتش گرفتار شده بود، قرارداد برقراری پرواز مستقیم بین تهران – قاهره یا تسهیل امور اخذ روادید برای گردشگران ایرانی را لغو کرد و به تدریج از "کمیته چهارجانبه" در رابطه با سوریه به نفع عربستان عقب‌نشینی کرده که تصمیم ماه گذشته او برای بستن سفارت سوریه در مصر نشان دهنده همین امر است، تصمیمی که با اعطای وام سخاوتمندانه عربستان به مصر همزمان شد.  
 
در رابطه با رژیم صهیونیستی و آینده روابط اعراب-اسرائیل، مرسی با وجود تعهدها و قول‌هایش در خصوص پایبندی به قرارداد کمپ دیوید و بستن تونل‌های حفر شده توسط فلسطینیان در مرز غزه، هرگز نتوانست اطمینان و اعتماد آمریکا-اسرائیل را در مورد نیات خود جلب کند. آنها تصور می‌کردند هدف مرسی آن است که ابتدا جایگاه خود را در قدرت مستحکم کند و پس از آن با قرارداد کمپ‌دیوید که اخوان‌المسلمین در گذشته بارها آن را محکوم کرده بود، مخالفت کند.  
 
بدون شک، سقوط مرسی از سوی واشنگتن و تل‌آویو که سران آنها از سیگنالهای مثبت مرسی به ایران و رویکرد خاص او در سیاست خارجه بیم داشتند، اتفاق مثبتی در سیاست خارجی تلقی می‌شود.  
 
از سوی دیگر، احتمالا مورخان در آینده از دوران یک ساله حکومت مرسی، در حوزه سیاست خارجه، تلاش برای ارتقاء نقش مصر به عنوان بازیگر منطقه‌ای مستقل یاد خواهند کرد.  
 
در  عوض این رویکرد منجر به سیاست‌های از هم گسیخته‌ای شد که نهایتا هیچکس را راضی نکرد و عدم مهارت دیپلماتیک مرسی و ناتوانی او در چانه‌زنی‌های سیاسی اوضاع را بدتر کرد.  
 
به هر حال، دوران پس از مرسی بیشتر از آن اردوگاه محافظه‌کاران تحت هدایت عربستان سعودی خواهد بود که نقش مدعی‌تری در رابطه با بحران سوریه اتخاذ خواهد کرد، به اسرائیل و آمریکا اطمینان‌خاطر خواهد داد که در مورد هرگونه تجدیدنظر منطقه‌ای نگرانی به خود راه ندهند. به عبارت دیگر ترمیم رویکرد سیاست خارجی موجود مورد استقبال و مطلوب نیروهای مسلح خواهد بود.  
 
قطعا، چنین تحولاتی در مصر مغایر با منافع ایران، سوریه و حزب‌الله و حماس است و دست اسرائیل را حتی با وجود پایبندی اسرائیل به سیاست فعلی خود در گسترش شهرک‌سازی، بی‌توجهی به فرایند صلح خاورمیانه و اختناق و خفقان در غزه بازتر خواهد کرد.  
 
در واقع با توجه به گفتمان اسرائیلی‌ها در مورد "خاورمیانه بزرگ" کاملا روشن است که یک مصر مستقل هرگز بخشی از معادلات آنها نبوده است. طبعا، آنها و آمریکایی‌ها یک مصر مطیع بی‌دردسر را ترجیح می‌دهند، درست مانند چندین دهه گذشته قبل از شروع ناآرامی‌های سال 2011. اما اکنون با خروج مصر از سلطه آمریکا و تحولات اخیر، سوال اصلی این است که رژیم کودتا در مصر با تمایلات و احساسات قدرتمندی که دقیقا یک سال گذشته محمد مرسی را به قدرت رساند چطور برخورد و رفتار خواهد کرد.  
 
بدون شک، حذف یک دولت انتخاب شده از طریق دموکراسی با توسل به زور، کودتاچیان و حامیان غربی آنها را لکه‌دار کرده و از نظر مردم (به خصوص حامیان مرسی) لکه ننگی محسوب می‌شود.  
 
تصور این است که این مسئله به جای احیای ثبات، مصر را وارد هرج و مرج و سرکوب شدیدتری خواهد کرد.  
 
این حقیقت که مخالفان توانسته‌اند تظاهرات گسترده‌ای در خیابان‌های قاهره به راه‌ بیندازند، برای تغییر رژیم کافی نیست، همانطور که اعتراضات گسترده مردمی در میدان تقسیم استانبول را هیچ کس، نه ارتش ترکیه و نه قدرت‌های غربی، به عنوان مدرکی کافی برای "رفتن نخست‌وزیر این کشور" تعبیر نکرد. 
 
در انتهای این گزارش آمده است : مصر، رئیس‌جمهوری داشت که طبق قانون اساسی انتخاب شده بود سرنگونی او توسط ارتش به بهانه خواست مردمی که در خیابان‌ها بودند به سخره گرفتن هنجارهای دموکراتیک است.


برچسب ها: مرسی ، سقوط ، منطقه
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار