به گزارش
باشگاه خبرنگاران، سال 2013 متفاوت از سالهای قبل در مناسبات "تاجیکستان" و ازبکستان نسبتاً آرام آغاز شد اما این به معنای آن نبود که مشکلات میان کشورهای همسایه حل شده و حکومتها درباره مسائل خود به نتیجه رسیدهاند. با این وجود، با آغاز گرمای تابستان ازبکستان فشارها را از سر گرفت و به هجوم رسانهای علیه "تاجیکستان" پرداخت.
مناسبات "ازبکستان" و "تاجیکستان" در سالهای آتی
تحکیم رژیم "اسلام کریماف"، نزدیک شدن "تاشکند" به مسکو و "آستانه"، گذشتهای نسبی ازبکستان نسبت به قرقیزستان، وضع کنونی منطقهای و برخورد جدید ابرقدرتها با دولتهای آسیای مرکزی، ایجاد مرکز ناتو در تاشکند، نامشخص بودن مناسبات مسکو و "دوشنبه" و طرحهای "ولادیمیر پوتین"، 3 سناریوی احتمالی را در مناسبات دوشنبه و تاشکند رقم خواهد زد.
"اسلام کریماف" رئیس جمهور "ازبکستان" ماه ژانویه سال جاری در جلسه حکومتی سخنرانی جالبی کرد که واکنش به آن در دایرههای سیاسی و کارشناسی "تاجیکستان" جالب بود.
رسانههای ازبکی با اقتباس از سخنرانی او نوشتند که هیچ نیرویی نمیتواند میان مردم "ازبکستان، تاجیکستان و قرقیزستان" بذر کینه و عداوت بکارد.
کریماف گفت: این مشکلات تنها متعلق به ماست. ولی هستند کسانی که میخواهند مخالفتها را میان ما تقویت بخشند و به ما تلقین میکنند که آنها بر ضد شما چه کردند و شما نیز باید به آنها پاسخ دهید.
در این رابطه، کارشناسان و سیاستمداران تاجیک پیشنهاد کردند که باید طرف تاجیک از این گفته کریماف برای بهتر کردن مناسبات با ازبکستان استفاده کند.
موضع اسلام کریماف از جانب دوشنبه رسما بیجواب نماند. "امامعلی رحمان"رئیس جمهور "تاجیکستان" در سخنرانی خود در ماه مارس سال جاری هنگام ملاقات با دیپلماتهای تاجیک تأکید کرد که در تهیه استراتژی جدید سیاست خارجی باید به کشورهای همسایه اولویت داد. این گفته رحمان به معنای واکنش مثبت طرف تاجیک به موضع کریماف تلقی شد.
در حقیقت در این موضعگیری جالب، کریماف سخنانی را گفت که پس از امضای توافقنامه "دوستی ابدی ازبکستان و تاجیکستان" در سال 2000، کسی امید و انتظار شنیدن آن را نداشت. زیرا پس از امضای آن سازشنامه، مناسبات 2 کشور تیرهتر شد.
این در حالی است که چندی پیش کریماف و "نظربایف" به "تاجیکستان" گوشزد کردند که ما با هم هستیم و بدون در نظر گرفتن این 2 کشور مطرح آسیای مرکزی نمیتوان اقدامات اساسی انجام داد. این هم بعد از آن بود که اسلام کریماف هنگام سفر قبلی خود به آستانه استفاده از نیروی نظامی را در نزاع بر سر مسئله آب مستثنی ندانسته بود.
در مجموع، کریماف همان بازی قبلی خود را ادامه میدهد که هدف آن بود و نبود "تاجیکستان" همچون یک کشور مستقل است.
اکنون جای امیدواری کوتاهمدت را نگرانی از آینده منطقه آسیای مرکزی در برگرفته و سناریوی اول که بررسی میشود این مسئله را بیشتر نشان میدهد.
"سناریوی اول":
بدترین نوع روابط یا آغاز جنگ
بر طبق این سناریو، "ازبکستان" شیوه قبلی مناسبات با "تاجیکستان" را شدیدتر میکند که هدف آن به زانو درآوردن اقتصاد "تاجیکستان" از طریق فشار و تحریمهای مربوط به بخش راهآهن است.
فشارهای رسانهای شدیدتر میشوند و برای جلب توجه ابرقدرتها، فضای رسانهای جهانی علیه "تاجیکستان" و طرحهای انرژی آن تحریک میشود.
"علیشیر عثماناف" میلیاردر ازبکتبار روسیه، اکنون چند شرکت لابیگری جهانی بویژه آمریکایی را به این مسئله جلب کرده است.
"تاجیکستان" نیز همچون گذشته موضع دفاعی اتخاذ میکند و چنین وضعیتی تا مشخص شدن اوضاع در افغانستان، ادامه خواهد یافت.
بالاخره کشورهای ابرقدرت به خاطر نفوذ ازبکستان از وارد شدن به قضیه خودداری میکنند. این کار را اول روسیه، سپس آمریکا و اتحادیه اروپا انجام میدهند که در نتیجه موارد زیر صورت خواهد گرفت:
1- فشار بر کارخانه آلومینیوم "تالکو" با بستن راهآهن که بعدا شکل عجیبی به خود میگیرد. راهآهن ازبکستان تنها مسیر حملونقل آلومینیوم و خاکه آلومینیوم از بندر "پاتی" گرجستان و "بندرعباس" ایران به "تاجیکستان" به بهانههای مختلف، برخی اوقات هدفمند بسته شده که سبب میشود مواد خام به موقع به کارخانه نرسد و محصولات آماده نیز به بازار نرسند.
چون تاشکند به خوبی میداند که خاکه آلومینیوم و محصولات آماده تالکو متعلق به شرکتهای جهانی است و امکان دارد دولت ازبکستان به دادگاه عالی انگلیس کشیده شود. بنابراین، تاشکند از شیوه مسدود کردن راهآهن به طور مداوم استفاده نخواهد کرد.
2- فشارهای رسانهای درباره تغییر وضع اکولوژی نواحی مرزی ازبکستان به دلیل فعالیت کارخانه تالکو افزایش مییابد و درخواست غرامت 400 میلیون دلاری تاشکند بابت خسارات زیست محیطی این کارخانه اهمیت موضوع را روشن میکند.
طرف تاجیک نیز نسبت به زیان کارخانههای صنعتی ازبکستان به اکولوژی نواحی شمال کشور واکنش نشان میدهد اما چون ازبکستان در این زمینه ابتدا موضعگیری کرده است، حرف این کشور برای رسانههای جهانی باورکردنی میشود.
این نبرد رسانهای، هزینه را بیشتر و امکانات بودجه را محدودتر، قرض خارجی را افزایش و پرداخت حقوق را نامعتدل میکند.
رسانههای "تاجیکستان" به خصوص رسانههای دولتی همواره در پی برنامهسازی در موضوع آب و اکولوژی بوده و به دنبال اثبات این که نیروگاه "راغون" برای همسایگان تأثیر منفی ندارد، هستند. اما صدای آنها را تنها تاجیکان "تاجیکستان" میشنوند و شاید به دلیل کمتأثیر بودن حتی شنیده نیز نشود.
3- در این فرضیه، نقطه اوج یا گام نهایی توسط تاشکند به طور کلی بستن راهآهن به بهانه به فرض مثال، انفجار راهآهن توسط گروههای تروریستی عنوان میشود.
ازبکستان در این رابطه همچنین از توطئه استفاده میکند و همانگونه که در تخریب راهآهن قطعه "آموزنگ–غلبه" استفاده کرد، اعلام میکند که راهآهن به طرف "تاجیکستان" را گروه نامعینی تخریب کردهاند و یا دیگر بهانههای غیرقابلقبول.
این همه به جای خود، منجر به افزایش قیمت محصولات در بازارهای "تاجیکستان" میشود. مردم و حکومت "تاجیکستان" درک میکنند که بازارهای محصولات غذایی در دست بیگانهها بوده است. "تاجیکستان" به یکی از کشورهای دارای گرانترین قیمتها در منطقه تبدیل میشود و فشارهای اجتماعی بتدریج افزایش مییابد.
بستن راهها و فشار رسانهای محیط سرمایهگذاری و گردش کالا را تخریب کرده، به اقتصاد "تاجیکستان" تأثیر منفی میرساند. مهاجرت یکی از عوامل اصلی درآمد در کشور میشود، وابستگی اقتصاد ملی به پول مهاجران تا میزان 70-60 درصد تولید ناخالص داخلی بالا میرود. چنین وضعی به نفع مسکو شده و درخواستهای کرملین در برابر رهبریت "تاجیکستان" بیشتر میشود.
"تاجیکستان" در پاسخ به گامهای ازبکستان، راهآهن به سوی وادی فرغانه را در حدود ولایت «سغد» مسدود میکند. وادی فرغانه و "اندیجان" به مشکلات نفتی و سپس غذایی گرفتار شده، تجزیهطلبی تاجیکی شکل میگیرد. تمرکز نیروهای نظامی در هر 2 طرف مرز به حد نهایی میرسد.
4- نتیجه فشارها وحدت مردم و حکومت را در "تاجیکستان" دوباره برقرار میکند. برای ایدئولوژیکهای شعارآفرین حکومت، موضوع خوبی پیدا میشود. شانس جدیدی برای "امامعلی رحمان" پیش میآید که "دشمنی بیگانگان" را فاش کرده، خود را به عنوان لیدر واقعی ملی معرفی کند.
حفظ استقلال به عنوان ایده ملی در رسانهها تبلیغ میشود. در این رابطه حکومت موفق میشود احساسات مردم را تحریک کند. برنامههای انتخاباتی آینده به خصوص انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی سال 2015 بدون هیچ مشکلاتی به خواست رهبریت سیاسی کشور انجام میشود.
5- بدترین و ویرانکنندهترین گام ازبکستان تلاش برای حمله به سد راغون است که میتواند آغاز جنگ نظامی باشد.
ازبکستان با توجه به همه جوانب مسئله، این راه را برمیگزیند. البته قبل از هرگونه تصمیم تاشکند تلاش میکند که رضایت کرملین را به دست آورد و یا بعد از انجام اقدامات خود، مسکو را مطمئن میکند که چارهای جز این نبوده است.
هرچند اقتدار نظامی-هوایی ازبکستان و "تاجیکستان" با یکدیگر قابلمقایسه نیست، ولی وظیفه اصلی نظامیان تاجیک تلاش برای ممانعت از عبور بمبافکنهای ازبک به حریم هوایی "تاجیکستان" خواهد بود.
به باور رهبریت سیاسی "تاجیکستان" برطبق قراردادها در دایره سازمان پیمان "امنیت جمعی" اگر کشوری به دولتهای عضو این سازمان حمله کند، همگی باید به دفاع برخیزند. ولی احتمالا وضعیت اینچنین خواهد بود که سازمان پیمان امنیت جمعی نه تنها طرف "تاجیکستان" را نمیگیرد بلکه از دخالت برای مذاکره طرفین نیز خودداری کرده و تنها چند بیانیه شدید منتشر میکند.
پایگاه "201" روسیه ابتدا برای خود محافظت ایجاد کرده، بعدا کرملین، رهبریت "تاجیکستان" را متقاعد میکند که بزرگترین شهرهای جنوب کشور را تحت کنترل نظامی این پایگاه قرار دهد. رهبریت "تاجیکستان" به این امر راضی شده و وابستگی خود را به کرملین به حد نهایی میرساند.
6- "تاجیکستان" بیکار نمینشیند و با استفاده از نیروهای مردمی تلاش برای غصب نواحی مرزی ازبکستان را در قسمت جنوب و شمال عملی میکند. این اقدام به آسانی صورت نمیگیرد و داشتن تجربه واقعی جنگ و جنگ چریکی، عملیاتها را به نفع "تاجیکستان" خاتمه میدهد.
جبهه دوم در قسمت شرقی "تاجیکستان" در کوههای وادی "رشت" باز شده تا تاشکند کنترل وادی فرغانه را به شکل کلی و یا بخشی از آن از دست بدهد.
"وادی رشت" به یک منطقه مهم استراتژیک "تاجیکستان" تبدیل میشود. "میرزاخوجه احمداف"، "سلامشاه محبتاف"، "میرزاخوجه نظاماف" و "سهراب قاسماف" از افراد باتجربه عملیاتهای چریکی با دولت همراه میشوند.
بعد از 3-2 هفته از آغاز نزاع، حریم هوایی ازبکستان تحت کنترل نیروهای چریکی تاجیک قرار گرفته و پرواز هواپیماهای غیرنظامی قطع میشود.
در سمت جنوب، هدف اصلی "ترمذ" و نواحی اطراف آن مشخص میشود. نخستین وظیفه استراتژیکی که برای نظامیان تاجیک در این بخش اهمیت مییابد، تخریب کلی راهآهن ازبکستان–افغانستان خواهد بود.
البته تاجیکهای افغانستان نمیتوانند نسبت به این قضیه بیطرف بمانند. بدون شک به عنوان مشاور در پیشبرد عملیات، ژنرالها "عطامحمد نور" والی بلخ، "محمد اسماعیلخان" وزیر انرژی و آب افغانستان و از شخصیتهای بانفوذ، "بسماللهخان محمدی" وزیر دفاع افغانستان، "مارشال قسیم فهیم" معاون اول رئیس جمهور افغانستان و دهها تاجیک دیگر در جنگ شرکت خواهند کرد.
جنگجویان تاجیکتبار افغانستان ابتدا به عنوان مشاوره به این نزاع جلب شده و سپس در عملیاتهای اساسی شرکت میکنند.
در ضمن، حضور قابلتوجه (6-5 هزار) سپاهیان حامی اسلام به نفع "تاجیکستان" در عملیاتها ظاهر میشوند. صرفنظر از آن که ازبکستان دارای نیرومندترین ارتش در آسیای مرکزی میباشد، ادامه درگیری میتواند به ضعف و حتی سقوط رژیم کریماف منجر شود که خواست دوشنبه و بخصوص مسکو خواهد بود.
"ولادیمیر پوتین" با توجه به این که ازبکستان را مانع اساسی طرحهای همگرایی روسیه (همچون: اتحاد کشورهای جامعه همسود، سازمان پیمان امنیت جمعی) از زمان "بوریس ایلتسین" و طرحهای خود وی (نیروهای واکنش سریع جمعی، اتحادیه گمرکی و اتحادیه اورآسیا) دانسته و تمایل کریماف به سمت چین در سازمان همکاری شانگهای را مشاهده میکند، از این وضع استفاده کرده، نیروهای سرویس امنیت فدرال روسیه را به مرز "تاجیکستان" و افغانستان برگردانیده، تعداد نظامیان روس را در منطقه 5-4 برابر افزایش میدهد. در ادامه کرملین مرحله نزاع را خاتمه میدهد و طرفین را سر میز مذاکرده مینشاند.
دولت و جامعه ضعیف 2 کشور با قدردانی از نقش مسکو در پایان دادن به درگیریها، بخشی از روند جدید همگرایی و سپس جرئی از اتحادیه اورآسیا خواهند شد.
این سناریوی اول و بدترین آنها در مناسبات "ازبکستان و تاجیکستان" است که به ایجاد دولتهای ناپایدار منجر میشود.
و در نهایت اینکه شرایط نشان میدهد که هنوز مراکز تصمیمگیری تاشکند و دوشنبه عمق مشکلاتی که در آینده دامنگیر آنها خواهد شد را درک نکردهاند.
انتهای پیام/
منبع: فارس