به گزارش
گروه وبگردي باشگاه خبرنگاران ؛ بیش از یک دهه سریال سازی در ماه رمضان، چهره ها و شخصیت های ماندگاری را به سریال های تلویزیونی هدیه داده است. این گزارش، مروری است بر همه این شخصیت های خاطره انگیز ماه های رمضان این سالها.
ماراتن سریال های رمضانی از امشب شروع خواهد شد. این بار هم تلویزیون مطابق سنت بیش از یک دهه گذشته خود،سریال سازی در ماه رمضان را دنبال کرده است.. سنتی که هم اکنون به فرصتی برای رقابت بین شبکه ها تبدیل شده است چون در ماه رمضان، تلویزیون حالت مرجع بودن پیدا می کند. مخاطبان برای فهمیدن زمان سحر و افطار، سفره را پیش پای تلویزیون پهن می کنند و همین زمان، فرصتی تکرار ناپذیر به تلویزیون می دهد که مخاطب را درگیر خودش کند. بین همه برنامه های تلویزیونی، سریال ها جایگاه ویژه ای دارند و گواه این ادعا ساخت حدود 50 سریال در10 -12 سال اخیر است.از بین این سریال ها، تعدادی بیشتر دیده شدند و در یادها ماندند. آغاز ماه رمضان بهانه ای شد تا چند نقش ماندگار سریال های رمضانی این سال ها را مرور کنیم. نقش هایی که بدون شک ماندگاری آنها به عوامل متعددی همچون قصه، کارگردانی، بقیه بازیگران، موسیقی، ساعت و شبکه پخش و...وابسته بوده است. سید جلال / گمگشته (1380):آتیلا پسیانی در اولین تجربه رمضانی قابل توجه تلویزیون، ریسک بزرگی کرد. او در سریال رامبد جوان، دو نقش کاملا متفاوت را داشت. یکی نقش جلال، مردی دین دار و مقبول و دیگری نقش کریم که یک دله دزد است. جابجا شدن این دوشخصیت، فضای سریال را می ساخت. کریم با کمک داوود(صالح میرزاآقایی)، جلال را می دزدید و خودش را جای جلال جا می زد تا مال و منال او را بالا بکشد. اما کم کم متنبه می شد و حتی جانش را برای جلال می داد. می توان ادعا کرد موفقیت پسیانی و گمگشته مسیر را برای ساخت سریال های رمضانی باز کرد.
ماشاالله / خانه به دوش (1383):
تلاش موثر حمید لولایی برای فرار از سایه خشایار مستوفی «زیر آسمان شهر / مهران غفوریان». او در سریال رضاعطاران، ماشاالله مرزوقی بود. مردی از طبقه پایین جامعه که می خواست برای کار و پول درآردن به مالزی برود اما پول سفرش را می دزدند. تقلای ماشالله برای حفظ آبرویش طوری که کسی فکر نکند که پولش را خورده اند و ایران است در مقابل تلاش ارصلان، باجناق پولدارش (غلامحسین لطفی) برای ریختن پته او روی آب، شاکله سریال را می ساخت. قابل انکار نیست بخشی از موفقیت لولایی مرهون حضور مریم امیرجلالی بود. امیرجلالی نقش زن ماشالله را داشت. زنی عصبی، غرغرو اما مهربان.
فرشته / او یک فرشته بود (1384) : اولین بازی بهاره افشاری چنان تاثیرگذار بود که بعد از 8 سال و نقش های دیگر، همچنان او را با این نقش می شناسند. افشاری، اولین شیطان ماه رمضانی تلویزیون بود که به قلم علیرضا کاظمی پور، کارگردانی علیرضا افخمی و موسیقی آریا عظیمی نژاد موج ماورایی سازی در رمضان را راه انداخت. مخاطب، چون هیچ پیشینه ذهنی و قضاوت قبلی نسبت به او نداشت، مثل بهزاد (حسن جوهرچی) مدام از فرشته شیطان صفت رو دست می خورد. فرشته ای که اول به عنوان دختری مصدوم وارد خانه بهزاد شد اما کارش به کشتن عزیز، مادر بهزاد (ثریاقاسمی) و جداشدن رعنا، زن بهزاد (مریم کاویانی) کشید.
جلیل / صاحبدلان(1385):درست از آب درآوردن نقش منفی کار سختی است اما این کار را محمد کاسبی در سریال محمدحسین لطیفی افتاد. او، جلیل، برادر پولدار خلیل(حسین محجوب) بود. مردی که اعتقادات خلیل را به مسخره می گرفت. اوج بازی اش در میانه سریال بود که خلیل برای هشداد دادن پیش اش آمده بود. جلیل هم اینجوری جوابش را می داد:«چشماتو وا کن! یه نگاه به این زندگی بکن!...این فقط یه گوشه از زندگیمه...حالا یه نگاه به خودت بکن...به قد و قواره زوار در رفته ات...به خونه خرابه ای که توش می لولی...به این نوه یتیم یسیر پرمدعات...به پیر پسر آفتابه دزدت...به من بگو خدایی که مدام ورد زبونته و عمریه خیال می کنی همه جا هواتو داره با توئه یا با من؟»
حاج یونس / میوه ممنوعه (1386):«سر پیری و معرکه گیری؟» قصه یک خطی سریال حسن فتحی، شاید با همین عبارت تعریف شدنی باشد. اینکه حاج یونس فتوحی (علی نصیریان) که پیرمرد بازاری و خانواده داریست ناگهان عاشق هستی، دختر بهرام ،بزرگ ترین بدهکارش (هانیه توسلی) می شود. اما نصیریان، فضاهای دیگری مثل تقابل با تمرد غزاله، دختر کوچکش (طنازطباطبایی)، زیاده خواهی پسر بزرگش، جلال (امیرجعفری) و افزایش نقش بیرون از خانه همسرش قدسی (گوهرخیراندیش) به عنوان مدیر آموزش و پرورش را هم به تصویر می کشد. همین تلفیق شرایط است که حاج یونس را سردرگم می کند. اقتدار قاضی شارح سربداران کجا و تزلزل حاج یونس فتوحی میوه ممنوعه کجا؟
الیاس / اغما (1386):«تو برگزیده شدی دکتر.»«تو نباید پیربابا رو عمل کنی.» حامد کمیلی در 25 سالگی در اولین سریال ماورایی سیروس مقدم، نقش الیاس را برعهده داشت. این بازیگر اصفهانی الاصل سال قبل اش در دو سریال «به دنیا بگوئید بایستد/محمدرضا آهنج» و «پرواز در حباب/ سیروس مقدم» هم بازی کرده بود اما الیاس، او را به همه شناساند. الیاس، جوانی ظاهرالصلاح بود که به طاها پژوهان (امین تارخ) که جراح کاربلد مغز پناه می برد و او را گول می زد تا آدم های خوب را مداوا نکند. کم کم می فهمیدیم الیاس، شیطان است که برای از راه به در کردن پژوهان، وجوه جسمانی پیدا کرده.
نادر / بزنگاه (1387):آخرین بازی رضاعطاران در یک سریال تلویزیونی.عطاران در بزنگاه که سومین سریال رمضانی اش هم بود نقش نادر را داشت. پسر معتاد و طرد شده خانواده که با تنها دخترش، درسا (نیکی نصیریان) برای گرفتن حق الارث پدر تازه درگذشته اش به خانواده برمی گشت. فضای تلخ سریال و شوخی های نادر موقع استفاده از مواد در دستشویی و ... با انتقادات تندی روبرو شد. با این حال هم بازی او، هم بازی های دیگر و به خصوص بازی مرجانه گلچین در نقش بهجت، زن برادر نادر چشمگیر بود. عطاران با سری تراشیده یک معتاد دوست داشتنی را بازی کرد و حالا حدود 4 سالی است که به تلویزیون برنگشته است.
بزرگ / جراحت(1389):
اگر بینندگان تلویزیون در دهه 60، امین تارخ را با نقش های بوعلی سینا« ابن سینا / کیهان رهگذار» و شیخ حسن جوری«سربداران / محمد علی نجفی»می شناختند او در آخرین سال دهه 80، این فضا را شکاند و بزرگ را خلق کرد. تارخ در سریال محمد مهدی عسگرپور که سعید نعت الله آن را نوشته بود، برادر بزرگ خانواده بود. زندگی خوش آنها با تنشی که در ازدواج دخترش اکرم(مهدخت مهدوی فرد) با امیرحافظ، پسر برادرش(یاسرجعفری) ایجاد می شود آغاز می شود. صحنه بگو مگوی بزرگ با برادرش، اسماعیل(علی عمرانی) و زن برادرش، انسی(آتنه فقیه نصیری) از صحنه های خیره کننده سریال های تلویزیون است.
منبع: مجله مهر