هر آنچه در "ماه عسل" گذشت؛
هر آنچه در "ماه عسل" گذشت؛
به گزارش خبرنگار حوزه راديو وتلويزيون
باشگاه خبرنگاران برنامه "ماه عسل "با اجرا و تهيه كنندگي "احسان عليخاني "شب گذشته دردومين روز از ماه مبارك رمضان با دكوري به رنگ مشكي و طلايي از شبكه سه سيما به روي آنتن رفت.
احسان عليخاني در ابتداي برنامه گفت: به خاطر نگاه تيزبين وريزبينتون ممنونم، چرا كه در روز افتتاحيه به شدت ما را رصد كرديد و اظهار نظر كرديد البته عيب و ايراد در روز اول طبيعي است.
امروز تقريبا با ماهيت ،فرم و شاكله ي برنامه ما آشنا مي شويد هرچند اتفاق عجيب و پيچيده اي نيست و خيلي روند كلي برنامه را تغيير نداديم چراكه ماه عسل شنيدن قصهي آدم هاست ،آدم هاي همين سرزمين، كه من و تو آنها را مي شناسيم و به سادگي از آن عبور مي كنيم.
وي ادامه داد: هر كاري در رسانه انجام دهيد يك عده خوششان مي آيد و يك عده نمي پسندند اما يك موضوع را من و امثال من كه بسيار روي آن تاكيد داريم اين است كه زود قضاوت نكنيم يك قسمت برنامه ماه عسل مكمل قسمت ديگري است بايد آن را كامل تماشا كنيد لطفا.
و بعد عليخاني با رفتن به كنار مهمان برنامه به سلام و احوالپرسي با مهمان پرداخت و ذكر كرد:سلام كردم نگند رفت تو برنامه ،سلام نكرد وكلي هزينه پيامكيشون بشه.
پدرام صفرزاده مهمان برنامه امشب ماه عسل بود كه داستان زندگي خود را اينگونه عنوان كرد:
زماني كه اميد در زندگي انسان كم رنگ شود انسان روبه زوال پيش مي رود.
وي افزود:من در يك خانواده متوسط به دنيا آمدم پدرم ليسانسه و كارمند بانك و مادرم كارمند دانشگاه علوم پزشكي بود.
وي بيان كرد:پدر و مادرم با عشق و علاقه زندگي نكردند و من از همان كودكي شاهد دعواهاي لفظي و فيزيكي آنها بودم چون پدرم معتاد بود .بعد در سن 8 سالگي پدر و مادرم از هم جداشدند و من پيش پدرم ماندم و خواهرم نزد مادرم زندگي ميكرد.
وي تصريح كرد :بعد از آن من هم منقل پدرم شدم و مثل او مواد مصرف ميكردم و با وجود اينكه دانشگاه ميرفتم كارتن خواب شدم و با دزدي پول بدست مي آوردم .
ودر آخر فردي پيدا شد و زندگي من را زيروروكرد و من الان اينجا هستم .
در پايان پدري به همراه دوپسرش مهمان برنامه بودند كه پدر با وجودنداشتن دست و بادستان آهني در كوچه ملت ازطريق آبميوه فروشي زندگي خود را مي گذراند.
پسر اين مرد در جواب عليخاني كه چطور نوازش پدرت را احساس ميكني در حالي كه او دست ندارد ، با حالت غضبناك گفت: مگه محبت را تنها با دست مي شود حس كرد.
گزارش از سميه مرداني