مرسی بعنوان رهبری مستقل و اسلامگرا در سمت رییس جمهوری مصر قرار گرفت و ملت مصر انتظار ایجاد فضایی متفاوت و بهتر از زمان دیکتاتوری مبارک را داشتند . در حالی که پس از مدتی از دوره ریاست جمهوری مرسی رویه وی در کشورداری تغییر کرد . استفاده از اهرم فشار برای اعمال قوانین اسلامی در کشور بدون توجه به قوانین دموکراسی و خواست مردم بیش از سایر بی کفایتی های دولت مرسی مردم این کشور را به خشم آورد .
گزینه دیگری که مورد تنفر مصری ها از دولت مرسی شد این بود که وی علیرغم تبلغاتی که پیش از پیروزی در انتخابات بیان می نمود روابط خود را با رژیم صهیونیستی نه تنها محدود یا قطع نکرد بلکه آن را تقویت نمود و دقیقا همان مسیری را پیش گرفت که قطر و عربستان انتخاب کرده اند .
این کشورها در قبال حمایت های مالی و نظامی که از اسرائیل دریافت می کنند در صحنه های جهانی از این رژیم جعلی طرفداری کرده و در راستای منافع و دستوراتی که از مقامات تل آویو دریافت می کردند سیاست های داخلی و خارجی خود را تبیین و اجرا می کنند .
مرسی بارها در سخن و عمل از اقدامات این کشورها حمایت کرده و اعلام کرده از طرحی که آمریکا ، اسرائیل و کشورهای اتحادیه اروپا در لیبی اجرا و قطع اجرای دوباره آن در سوریه را دارند حمایت می کنند . طرح این کشورها در لیبی که مداخله نظامی و تجاوز به خاک این کشور بود میلیونها دلار خسارت مالی و قتل عام هزاران شهروند لیبیایی را به بار آورد .
مرسی به تدریج و با تداوم اقدامات خصمانه خود علیه دولت "بشار اسد" و تعطیلی سفارت سوریه در قاهره روابط خود را با این کشور بطور کامل قطع و با قرار گرفتن در کنار رژیم صهیونیستی ، قطر و آمریکا جبهه ای در مقابل محور مقاومت " ایران _ لبنان _ سوریه " تشکیل داد .
شاید برخی از تحلیلگران و کارشناسان این اقدامات مرسی را برای راضی کردن ارتش مصر که از دوران دیکتاتوری مبارک قدرت اصلی در جامعه و اقتصاد مصر را دردست داشت و دارد ، بدانند اما ارتش نیز تنها عملی را انجام داد که عموم مردم این کشور خواستار آن بودند .
ارتش به خودی خود کودتا یا شورشی را آعاز نکردند بلکه این نارضایتی وخشم مردم مصر بود که فرماندهان و افسران برجسته ارتش را وادار به تصمیم گیری جدی درباره اعتراضات مردمی کرد . ارتش به خواست مردم این کشور مرسی را از مسند ریاست جمهوری برکنار کرد .
دولت آمریکا در نخستین واکنش های خود نسبت به ناآرامی های مصر ارتش این کشور را تهدید کرد که کمک سالانه نظامی خود را به قاهره قطع خواهد کرد . بدیهی است واشنگتن سرنگونی یکی دیگر از هم پیمانان خود را آن هم در کشوری مانند مصر را برنتابد . رژیم صهیونیستی نیز با به خطر افتادن روابطش با مصر و احتمال ایجاد تهدید در مرزهایش با مصر از طریق دوست دیرینه خود "آمریکا" تلاش می کند علاوه بر تداوم رابطه مسالمت آمیز با قاهره ، ادامه معاهده "کمپ دیوید" را تضمین شده بداند .
ناَآرامی در مصر به سود آمریکا ، کشورهای غربی و رژیم اشغالگر قدس خواهد بود در صورتی که این ناآرامی ها بسویی پیش نرود که خواست مردم که همانا قطع ارتباط دولتشان با این کشورهاست ، محقق نشود .
سوریه :
بیش از دو سال از اقدامی که قطر و عربستان با حمایت کشورهای غربی علیه دولت "بشار اسد" و در راستای سرنگونی آن اجرا می کنند ، می گذرد . روسیه و چین بارها خواستار توقف این اقدامات شده و از مجامع بین المللی درخواست کرده اند که سناریویی که در لیبی عملیاتی کردند ، در سوریه اجرا نکنند .
وزرای امور خارجه روسیه و آمریکا دردیدارهایی به نتیجه مشترک مبنی بر تشکیل کنفرانسی برای حل سیاسی بحران سوریه رسیدند با این حال نیروهایی در غرب و همچنین از سوی برخی کشورهای عربی مانع اجرای چنین راهکاری می شوند .
تشدید ارسال سلاح و نیرو از کشورهای مختلف به سوریه از سوی این کشورها انجام می گیرد و بیش از پیش مانع حل مسالمات آمیز این بحران می شوند . از سوی دیگر دولت سوریه که از حمایت ایران و حزب الله بهره می گیرد ، با قدرت تمام ارتش خود در برابر خیل عظیمی از تروریست های وارداتی و چندملیتی مبارزه می کند .
بسیاری از این تروریست ها افراد بی خانمان یا زندانیان جانی و خطرناکی هستند که از قطر و عربستان با وعده پول یا آزادی به سوریه اعزام می شوند . این در حالی است که غالبا در میدان جنگ بدست نیروهای ارتش سوریه کشته شده و هرگز وعده های پوچی که حکام سعودی و قطری به آنها داده اند را نمی بینند .
این شورشیان و تروریستهای اعزامی از هیچ اقدام وحشیانه ای علیه شهروندان و نیروهای امنیتی سوریه ابایی ندارند . بریدن گردن ، قطع اعضای بدن ، مثله کردن اجساد زنان و کودکان ، خوردن اعضای بدن ارتشیان سوریه و تصویربرداری و انتشار آنها در رسانه های جهان موجب شده اذهان جهان بیش از پیش به حقانیت دولت و ملت سوریه اذعان کنند .
کشورهایی غربی که مدعی حمایت از حقوق بشر و دموکراسی هستند حامی شماره یک این جانیان در سوریه محسوب می شوند . دولت سوریه اعلام کرد به مناسبت آعاز ماه رمضان درگیری ها متوقف گردد اما این تروریستها بنا به دستور روسای آمریکایی و صهیونیستی خود این پیشنهاد صلح آمیز را رد و همچنان به خشونت های وحشیانه خود ادامه ی دهند .
دست آخر اینکه از این تداوم درگیری و خونریزی در سوریه کسی جز رژیم صهیونیستی سود نمی برد . آنگاه که توجه تمامی جهانیان به وقایعی است که در سوریه رخ میدهد اشغالگران قدس با آرامش بیشتری می توانند به محاصره غزه و ایجاد فاجعه انسانی در این منطقه ادامه دهند . شهرک سازیهای غیرقانونی و کشتار و خشونت علیه فلسطینیان با وجود درگیری در نقاط دیگری از خاورمیانه بهتر می تواند ادامه یابد !
لبنان :
در این کشور روحانی تکفیری افراطی که به "شیخ فتنه " شهرت دارد نماینده ای از سوی اسرائیل و غرب گماشته شده تا با ایجاد آشوب و اختلاف لبنان را نیز به وضعیتی که در سوریه در حال وقوع است بکشاند . این تلاش شیخ فتنه برای آشوبگری تا آنجا ادامه یافت که ارتش لبنان برای بازگشت آرامش به مناطق این کشور وارد میدان شد .
طی ماههای اخیر و در راستای ایجاد اختلاف میان جمعیت های شیعه و سنی در لبنان ، چندین انفجار تروریستی در مناطق شیعه نشین بیروت رخ داد . این تلاش برای اختلاف افکنی میان احزاب و فرقه های مختلف طرحی است که در دیگر کشورها نیز در حال اجرا شدن است .
مسلمانان این کشور بارها با برگزاری تظاهرات های گوناگون از وجود اختلاف میان شیعه و سنی اعلام برائت کرده اند و خواستار توقف فتنه گریهای آمریکا ، اسرائیل و تعدادی از کشورهای اروپایی در امور داخلی کشورآنها شدند .
گفتنی است مقامات دولتی و کشوری لبنان نیز در اظهارات خود از دخالت و آشوب گری های کشورهایی که مدعی برقراری حقوق بشر هستند انتقاد و ابراز تاسف کردند .
اردن و ترکیه :
در هردوی این کشورها ماههاست کم و بیش شاهد برگزاری اعتراضات دسته جمعی مردمی هستند . اعتراض مردم به روابط نزدیک دولت هایشان با آمریکا و رژیم صهیونیستی است . موج گسترده ای از مهاجران سوری برای فرار از تروریستهای مورد حمایت غرب ، عربستان ، قطر واسرائیل به این دو کشور پناهنده شده و علاوه بر ایجاد شرایطی نامناسب برای مردم اردن و ترکیه ، خود نیز در وضع نابسامان و اسفناکی زندگی می کنند .
ترک ها و اردنی ها عامل این وضع خود و مهاجران سوری را حامیان تروریستها و دولت های خود می دانند . کمیته حقوق بشر بطور مرتب در این کشورها برگزار می شود اما کمترین توجهی به وضعیت شهروندان و اعتراضات آنها نمی شود . مقامات دولتی ترکیه و اردن در دیدارهای مداوم خود با مقامات امریکایی و صهیونیست درباره موضوعات مختلف گفتگو و مذاکره می کنند اما رعایت حقوق بشر و توجه به خواست مردم _ از سوی کسانی که مدعی دموکراسی و حقوق بشر در دنیا هستند _ جایی در این گفتگوها ندارد .
ترکیه ماههاست صحنه اعتراضات شدید مردمی به ارتباط دولت اردوغان با رژیم صهیونیستی است.
نتیجه گیری :
در دهه های پیشین دوره ای وجود داشت که هم کشورهای اروپایی گرفتار اعتراضات مردمی بودند و هم خاورمیانه و آسیا ، اما این دوره با توطئه سیاستمداران غربی تنها در خاورمیانه ادامه پیدا کرد . رژیم اشغالگر قدس بیش از شش دهه نقش کودک لوس و پرتوقع امپریالیسم غرب را در این منطقه ایفا کرده است .
یکی از وظایف این کودک نامشروع ممانعت از قدرت گیری و استقلال کشورهای مسلمان در خاورمیانه است . سرکوب انقلاب های حقیقی مردمی علیه حکومت های دیکتاتوری وابسته به غرب نیز از دیگر وظایف اسرائیل است . برای تحقق این اهداف نیز روشها و ابزارهای مختلفی برای آنها فراهم شده است . نیروهای امپریالیسم غربی نیز نهایت تلاش خود را برای ممانعت از ورود اسلام به عالم سیاست انجام میدهند .
شهروندان غربی باید از دولتهای خود بخواهند این بازی بیمارگونه خود را با هدف اشغالگری و تقسیم کشورهای خاورمیانه پایان دهند . چطور اسرائیل بعنوان دولتی یهودی از سوی کشورهای غربی پذیرفته شده است اما برخی دولتهای منطقه بعنوان دولت های مسلمان غیرقابل قبول بوده و علیه آنان شعار "جدایی دین از سیاست" مطرح می گردد ؟
در فلسطین ، لیبی ، عراق ، یمن ، افغانستان و دیگر کشورهای عربی و مسلمان منطقه نیز می توان شواهد فراوان و دراز مدتی از امپریالیسم آمریکایی ، اسرائیلی و اروپایی را یافت که فشار اصلی اقدامات آنها متوجه ملت های آن شده است . هزاران کشته و زخمی در بیش از ده سال تجاوز به خاک افغانستان ، تخریب دهها و صدها ساختار زیربنایی در پاکستان و یمن توسط جنگنده های بدون سرنشین آمریکایی بخشی از پیامدهای این امپراطوری است .
پس از سالها که از این امپراطوری می گذرد و برای اولین بار در تونس ، جرقه مبارزه علیه حکام وابسته به غرب در میان ملت های منطقه روشن گردید . این نهضت با قوت ادامه یافت و با یافتن سمت و سوی اصلی نام " بیداری اسلامی" را برای خود برگزید .
در انتهای این گزارش آمده است : چنانچه دولت ایالات متحده به این روند در جهان ادامه دهد نه تنها در داخل کشور بلکه در تمام نقاط جهان جایگاهی نخواهد داشت . فرمانبرداری بی چون و چرا از لابی صهیونیستی عامل اصلی است که روسای جمهور آمریکا را ناچار کرده بذر نفرت از این کشور را در قلب تمامی ملت ها بخصوص مات های مسلمان بکارند .