به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،محمدكاظم انبارلويي در مطلبی با عنوان
«ايستگاه آخر وطن فروشان»برای ستون سرمقاله روزنامه رسالت(شنبه)این طور نوشت:
محسن مخملباف دو سال پيش بدون سرو صدا به سرزمينهاي اشغالي رفت تا فيلم باغبان را در حمايت از حقوق فرقه ضاله بهائيان بسازد!
او يكسال و نيم در سرزمينهاي اشغالي را به سير و سلوك خود در مورد اتمام پروژه خيانت به ملت و نيز ملت فلسطين به بهانه ساخت فيلم باغبان گذراند.
18 تير امسال هيچ خبري از تحرك منافقين و معاندين نظام ديده نشد اما مخملباف درست در روز 18 تير امسال يك مصاحبه خبري دربيت المقدس گذاشت و از حضور خود در اسرائيل رونمايي كرد.
او در اين مصاحبه رسما از غاصبان قدس خواست از نيروهاي دموكراتيك ( بخوانيد ضد انقلاب) در ايران حمايت كنند.
او همچنين ريشه منازعات فلسطيني ها و رژيم اشغالگر قدس را مذهب و فرهنگ دانست و گفته اين دو عامل باعث شده فلسطينيها و اسرائيليها به توافق نرسند.كشف اين دو مطلب كه مهمترين فراز مصاحبه او در بيت المقدس بود طي يكسال و نيم در باغهاي بهائيان در حيفا به دست آمده است .
تحليل اين مسير كه چگونه مخملباف طي سه دهه كار هنري خود از" توبه نصوح" و " دو چشم بي سو" به " باغبان " و گردش يكسال و نيمه در باغهاي حيفا و دفاع از فرقه ضاله بهائيت رسيده خيلي دشوار نيست. چرا كه اسرائيل ايستگاه آخر وطن فروشان است.
آنچه دشوار است كشف نحوه و چگونگي " پروژه" دشمن در طراحي يك "پروسه" است كه هنرمندي را از حوزه خدمت به اسلام و ملت به حوزه خيانت و وطن فروشي- نه تنها به ملت بلكه خيانت به بشريت -مي كشاند.
همين "پروژه" و "پروسه" در حوزه سياست وجود دارد.در اتاق جنگ رژيم صهيونيستي فقط تدارك تيم ترور براي كشتن دانشمندان هستهاي وجود ندارد . در اتاق جنگ رژيم صهيونيستي عليه ملت ما و ملتهاي مسلمان منطقه يك نقشه جنگي تمام عيار در همه عرصهها تعريف شده و عملياتي ميشود و ما در 18 تير امسال بخشي از آن را دربيت المقدس در مصاحبه آقاي مخملباف بازخواني ميكنيم .
سرزميني كه در قلب جغرافياي سياسي اسلام اشغال شده ، يك پايگاه جنگي و توطئه عليه حيات ملتهاي مسلمان و حتي ملتهاي جهان است.امام خميني (ره) بنيانگذار جمهوري اسلامي از همان روزهاي اول نهضت اسلامي وقتي يك مشت به سينه استبداد مي زد يك مشت محكم هم به دهان رژيم صهيونيستي مي زد. او خطر اسرائيل را بيش از هر كسي درك مي كرد.
غفلت از اين خطر هميشه اقتدار ملي و امنيت ملي را به مخاطره انداخته است . در جريان آشوب طلبيهاي سال 88 به بهانه سخيف تقلب در انتخابات عدهاي در خيابانهاي تهران به اعتراف رئيس جمهور و نيز نخست وزير اسرائيل به نمايندگي از رژيم صهيونيستي با ملت ما مي جنگيدند.
متاسفانه برخي سياستمداران و حتي مسئولان امنيت كشور خوش خيالانه آن را به حساب غفلت يا فريب خوردگي و يا قدرت طلبي سران فتنه مي گذاشتند؟
شماري از منافقين و حتي سرويس هاي وابسته به دشمن دستگير شدند اما اينها هنوز همان تحليل خوشبينانه خود را دارند.
حال آنكه حضور در خيمه نظام ، اسلام و ملت ادب و آداب خاص خود را دارد . كساني كه با آداب اسرائيلي ميخواهند در اين خيمه عمل كنند دستشان زود براي ملت روشده و خيلي زود معلوم ميشود كه چه كسي از كجا فرمان ميگيرد . رفتار سياسي و سلوك فكري او اين راز را برملا ميكند.
ورود آشكار مخملباف به خاك سرزمينهاي اشغالي و ارائه اثر خائنانهاش در دفاع از يك فرقه ضاله نشان ميدهد كه رژيم صهيونيستي مهر محرمانه و سري و به كلي سري را از پرونده كاركرد خود در حوزه فرهنگ ايران برداشته است .
اكنون رژيم اشغالگر قدس بر آن است تا در حوزه سياست هم اين رونمايي را انجام دهد.
جنگ نرم تمام عياري كه در سال 88 به ملت تحميل شد ، چنين مقصد و هدفي را دنبال مي كرد . اما هوشمندي رهبري انقلاب و بصيرت مثال زدني مردم اين پروژه را خنثي كرد. آنها بر آن بودند كه خيانت به ملت بويژه راي ملت و انكار جمهوريت نظام و اسلام امري عادي شود . لذا در آخرين رونمايي از شرارت خود روز عاشورا " اصل ولايت فقيه" را هدف قرار دادند. قيام 9 دي توطئهها و دسيسهها در اين وادي را درهم كوبيد.
اكنون پس از 4 سال يك انتخابات آزاد ، جدي و رقابتي همانند گذشته برگزار شده است . نتايج را همه پذيرفته و به منتخب ملت تبريك گفته اند . رئيس دولت جديد اكنون با حمايت و همكاري همه اضلاع رقابت ميرود كابينه خود را تشكيل دهد.
مدعيان دروغ تقلب رسوا شده اند . پرچم اعتدال و عقلانيت به جاي عَلَم افراطي گري ، تندروي ، خشونت ، زورگويي ، پيمان شكني ، انحصار طلبي و بي قانوني اصحاب فتنه به اهتزاز در آمده است .
پرچم وحدت ملي و انسجام اسلامي به جاي عَلَم توليد نفرت و تفرقه افكني بين ملت با بصيرت مردم و هدايت هايپيامبر گونه رهبري در چهار گوشه كشور ديده ميشود.
اگر 4 سال پيش اصحاب فتنه قبل از شمارش آراء و اعلام نتايج ،خود را پيروز انتخابات نمي ناميدند آن همه خسارت به كشور وارد نميشد. آن همه مردم بيگناه كشته و زخمي نميشدند، امنيت ملي به خطر نميافتاد و منافع ملي به تاراج گرگهاي جهاني نميرفت . آنها امروز به جاي اينكه از ملت عذرخواهي كنند و به دامن پر مهر ولايت برگردند ، گاهي از سوي برخي مورد حمايت قرار مي گيرند مبني بر اينكه خائنين به ملت يك سويه مورد عفو قرار گيرند بي آنكه آثار توبه و انابه در آنها ديده شود.
اين تفكر نادرست و داوري ناصحيح ، اصحاب فتنه را تا ايستگاه آخر وطن فروشان يعني رژيم صهيونيستي مشايعت مي كند. اگر اين تشييع الآن صورت نگيرد همانند " مخملباف" ممكن است دو دهه ديگر صورت گيرد .
ما نبايد از " پروژه" صهيونيستها در مديريت جنگ نرم و" پروسه " معاندين انقلاب در همگرايي با اصلي ترين دشمن اسلام و انقلاب و نظام غفلت كنيم .