و[لى] پاسخ قومش غير از اين نبود كه گفتند خاندان لوط را از شهرتان بيرون كنيد كه آنها مردمى هستند كه به پاكى تظاهر مىنمايند ( ۵۶) |
فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَن قَالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِّن قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ ﴿ ۵۶ ﴾ | |
پس او و خانوادهاش را نجات داديم جز زنش را كه مقدر كرديم از باقىماندگان [در خاكستر آتش] باشد ( ۵۷) |
فَأَنجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَاهَا مِنَ الْغَابِرِينَ ﴿ ۵۷ ﴾ | |
و بارانى [از سجيل] بر ايشان فرو باريديم و باران هشداردادهشدگان چه بد بارانى بود ( ۵۸) |
وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِم مَّطَرًا فَسَاء مَطَرُ الْمُنذَرِينَ ﴿ ۵۸ ﴾ | |
بگو سپاس براى خداست و درود بر آن بندگانش كه [آنان را] برگزيده است آيا خدا بهتر ستيا آنچه [با او] شريك مىگردانند ( ۵۹) |
قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَى آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿ ۵۹ ﴾ | |
[آيا آنچه شريك مىپندارند بهتر است] يا آن كس كه آسمانها و زمين را خلق كرد و براى شما آبى از آسمان فرود آورد پس به وسيله آن باغهاى بهجتانگيز رويانيديم كار شما نبود كه درختانش را برويانيد آيا معبودى با خداست [نه] بلكه آنان قومى منحرفند ( ۶۰) |
أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ لَكُم مِّنَ السَّمَاءِ مَاء فَأَنبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَّا كَانَ لَكُمْ أَن تُنبِتُوا شَجَرَهَا أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ يَعْدِلُونَ ﴿ ۶۰ ﴾ | |
[آيا شريكانى كه مىپندارند بهتر است] يا آن كس كه زمين را قرارگاهى ساخت و در آن رودها پديد آورد و براى آن كوهها را [مانند لنگر] قرار داد و ميان دو دريا برزخى گذاشت آيا معبودى با خداست [نه] بلكه بيشترشان نمىدانند ( ۶۱) |
أَمَّن جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارًا وَجَعَلَ خِلَالَهَا أَنْهَارًا وَجَعَلَ لَهَا رَوَاسِيَ وَجَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حَاجِزًا أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿ ۶۱ ﴾ | |
يا [كيست] آن كس كه درمانده را چون وى را بخواند اجابت مىكند و گرفتارى را برطرف مىگرداند و شما را جانشينان اين زمين قرار مىدهد آيا معبودى با خداست چه كم پند مىپذيريد ( ۶۲) |
أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاء الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قَلِيلًا مَّا تَذَكَّرُونَ ﴿ ۶۲ ﴾ | |
يا آن كس كه شما را در تاريكيهاى خشكى و دريا راه مىنمايد و آن كس كه بادها[ى باران زا] را پيشاپيش رحمتش بشارتگر مىفرستد آيا معبودى با خداستخدا برتر [و بزرگتر] است از آنچه [با او] شريك مىگردانند ( ۶۳) |
أَمَّن يَهْدِيكُمْ فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَن يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ تَعَالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿ ۶۳ ﴾ | |
يا آن كس كه خلق را آغاز مىكند و سپس آن را بازمىآورد و آن كس كه از آسمان و زمين به شما روزى مىدهد آيا معبودى با خداست بگو اگر راست مىگوييد برهان خويش را بياوريد ( ۶۴) |
أَمَّن يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَمَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿ ۶۴ ﴾ | |
بگو هر كه در آسمانها و زمين است جز خدا غيب را نمىشناسند و نمىدانند كى برانگيخته خواهند شد ( ۶۵) |
قُل لَّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ ﴿ ۶۵ ﴾ | |
[نه] بلكه علم آنان در باره آخرت نارساست [نه] بلكه ايشان در باره آن ترديد دارند [نه] بلكه آنان در مورد آن كوردلند ( ۶۶) |
بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِي الْآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِّنْهَا بَلْ هُم مِّنْهَا عَمِونَ ﴿ ۶۶ ﴾ | |
و كسانى كه كفر ورزيدند گفتند آيا وقتى ما و پدرانمان خاك شديم آيا حتما [زنده از گور] بيرون آورده مىشويم ( ۶۷) |
وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَئِذَا كُنَّا تُرَابًا وَآبَاؤُنَا أَئِنَّا لَمُخْرَجُونَ ﴿ ۶۷ ﴾ | |
در حقيقت اين را به ما و پدرانمان قبلا وعده دادهاند اين جز افسانههاى پيشينيان نيست ( ۶۸) |
لَقَدْ وُعِدْنَا هَذَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا مِن قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿ ۶۸ ﴾ | |
بگو در زمين بگرديد و بنگريد فرجام گنهپيشگان چگونه بوده است ( ۶۹) |
قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ ﴿ ۶۹ ﴾ | |
و بر آنان غم مخور و از آنچه مكر مىكنند تنگدل مباش ( ۷۰) |
وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلَا تَكُن فِي ضَيْقٍ مِّمَّا يَمْكُرُونَ ﴿ ۷۰ ﴾ | |
و مىگويند اگر راست مىگوييد اين وعده كى خواهد بود ( ۷۱) |
وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿ ۷۱ ﴾ | |
بگو شايد برخى از آنچه را به شتاب مىخواهيد در پى شما باشد ( ۷۲) |
قُلْ عَسَى أَن يَكُونَ رَدِفَ لَكُم بَعْضُ الَّذِي تَسْتَعْجِلُونَ ﴿ ۷۲ ﴾ | |
و راستى پروردگارت بر [اين] مردم داراى بخشش است ولى بيشترشان سپاس نمىدارند ( ۷۳) |
وَإِنَّ رَبَّكَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَشْكُرُونَ ﴿ ۷۳ ﴾ | |
و در حقيقت پروردگار تو آنچه را در سينههايشان نهفته و آنچه را آشكار مىدارند نيك مىداند ( ۷۴) |
وَإِنَّ رَبَّكَ لَيَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا يُعْلِنُونَ ﴿ ۷۴ ﴾ | |
و هيچ پنهانى در آسمان و زمين نيست مگر اينكه در كتابى روشن [درج] است ( ۷۵) |
وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ ﴿ ۷۵ ﴾ | |
بىگمان اين قرآن بر فرزندان اسرائيل بيشتر آنچه را كه آنان در بارهاش اختلاف دارند حكايت مىكند ( ۷۶) |
إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَكْثَرَ الَّذِي هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴿ ۷۶ ﴾ | |
و به راستى كه آن رهنمود و رحمتى براى مؤمنان است ( ۷۷) |
وَإِنَّهُ لَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ ﴿ ۷۷ ﴾ | |
در حقيقت پروردگار تو طبق حكم خود ميان آنان داورى مىكند و اوستشكستناپذير دانا ( ۷۸) |
إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُم بِحُكْمِهِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ ﴿ ۷۸ ﴾ | |
پس بر خدا توكل كن كه تو واقعا بر حق آشكارى ( ۷۹) |
فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ ﴿ ۷۹ ﴾ | |
البته تو مردگان را شنوا نمىگردانى و اين ندا را به كران چون پشت بگردانند نمىتوانى بشنوانى ( ۸۰) |
إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاء إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ ﴿ ۸۰ ﴾ | |
و راهبر كوران [و بازگرداننده] از گمراهىشان نيستى تو جز كسانى را كه به نشانههاى ما ايمان آوردهاند و مسلمانند نمىتوانى بشنوانى ( ۸۱) |
وَمَا أَنتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَن ضَلَالَتِهِمْ إِن تُسْمِعُ إِلَّا مَن يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُم مُّسْلِمُونَ ﴿ ۸۱ ﴾ | |
و چون قول [عذاب] بر ايشان واجب گردد جنبندهاى را از زمين براى آنان بيرون مىآوريم كه با ايشان سخن گويد كه مردم [چنانكه بايد] به نشانههاى ما يقين نداشتند ( ۸۲) |
وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ ﴿ ۸۲ ﴾ | |
و آن روز كه از هر امتى گروهى از كسانى را كه آيات ما را تكذيب كردهاند محشور مىگردانيم پس آنان نگاه داشته مىشوند تا همه به هم بپيوندند ( ۸۳) |
وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِّمَّن يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ ﴿ ۸۳ ﴾ | |
تا چون [همه كافران] بيايند [خدا] مىفرمايد آيا نشانههاى مرا به دروغ گرفتيد و حال آنكه از نظر علم بدانها احاطه نداشتيد آيا [در طول حيات] چه مىكرديد ( ۸۴) |
حَتَّى إِذَا جَاؤُوا قَالَ أَكَذَّبْتُم بِآيَاتِي وَلَمْ تُحِيطُوا بِهَا عِلْمًا أَمَّاذَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿ ۸۴ ﴾ | |
و به [كيفر] آنكه ستم كردند حكم [عذاب] بر آنان واجب گردد در نتيجه ايشان د م برنيارند ( ۸۵) |
وَوَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِم بِمَا ظَلَمُوا فَهُمْ لَا يَنطِقُونَ ﴿ ۸۵ ﴾ | |
آيا نديدهاند كه ما شب را قرار دادهايم تا در آن بياسايند و روز را روشنىبخش [گردانيديم] قطعا در اين [امر] براى مردمى كه ايمان مىآورند مايههاى عبرت است ( ۸۶) |
أَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِيَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿ ۸۶ ﴾ | |
و روزى كه در صور دميده شود پس هر كه در آسمانها و هر كه در زمين است به هراس افتد مگر آن كس كه خدا بخواهد و جملگى با زبونى رو به سوى او آورند ( ۸۷) |
وَيَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاء اللَّهُ وَكُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِينَ ﴿ ۸۷ ﴾ | |
و كوهها را مىبينى [و] مىپندارى كه آنها بىحركتند و حال آنكه آنها ابرآسا در حركتند [اين] صنع خدايى است كه هر چيزى را در كمال استوارى پديد آورده است در حقيقت او به آنچه انجام مىدهيد آگاه است ( ۸۸) |
وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ ﴿ ۸۸ ﴾ | |
هر كس نيكى به ميان آورد پاداشى بهتر از آن خواهد داشت و آنان از هراس آن روز ايمنند ( ۸۹) |
مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِّنْهَا وَهُم مِّن فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ ﴿ ۸۹ ﴾ | |
و هر كس بدى به ميان آورد به رو در آتش [دوزخ] سرنگون شوند آيا جز آنچه مىكرديد سزا داده مىشويد ( ۹۰) |
وَمَن جَاء بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿ ۹۰ ﴾ | |
من مامورم كه تنها پروردگار اين شهر را كه آن را مقدس شمرده و هر چيزى از آن اوست پرستش كنم و مامورم كه از مسلمانان باشم ( ۹۱) |
إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَهَا وَلَهُ كُلُّ شَيْءٍ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿ ۹۱ ﴾ | |
و اينكه قرآن را بخوانم پس هر كه راه يابد تنها به سود خود راه يافته است و هر كه گمراه شود بگو من فقط از هشداردهندگانم ( ۹۲) |
وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنذِرِينَ ﴿ ۹۲ ﴾ | |
و بگو ستايش از آن خداست به زودى آياتش را به شما نشان خواهد داد و آن را خواهيد شناخت و پروردگار تو از آنچه مىكنيد غافل نيست ( ۹۳) |
وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ فَتَعْرِفُونَهَا وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿ ۹۳ ﴾ |
سوره القصص
به نام خداوند رحمتگر مهربان |
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ | |
طا سين ميم ( ۱) |
طسم ﴿ ۱ ﴾ | |
اين است آيات كتاب روشنگر ( ۲) |
تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ ﴿ ۲ ﴾ | |
[بخشى] از گزارش [حال] موسى و فرعون را براى [آگاهى] مردمى كه ايمان مىآورند به درستى بر تو مىخوانيم ( ۳) |
نَتْلُوا عَلَيْكَ مِن نَّبَإِ مُوسَى وَفِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿ ۳ ﴾ | |
فرعون در سرزمين [مصر] سر برافراشت و مردم آن را طبقه طبقه ساخت طبقهاى از آنان را زبون مىداشت پسرانشان را سر مىبريد و زنانشان را [براى بهرهكشى] زنده بر جاى مىگذاشت كه وى از فسادكاران بود ( ۴) |
إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ ﴿ ۴ ﴾ | |
و خواستيم بر كسانى كه در آن سرزمين فرو دستشده بودند منت نهيم و آنان را پيشوايان [مردم] گردانيم و ايشان را وارث [زمين] كنيم ( ۵) |
وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ ﴿ ۵ ﴾ | |
و در زمين قدرتشان دهيم و [از طرفى] به فرعون و هامان و لشكريانشان آنچه را كه از جانب آنان بيمناك بودند بنمايانيم ( ۶) |
وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِي فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُم مَّا كَانُوا يَحْذَرُونَ ﴿ ۶ ﴾ | |
و به مادر موسى وحى كرديم كه او را شير ده و چون بر او بيمناك شدى او را در نيل بينداز و مترس و اندوه مدار كه ما او را به تو بازمىگردانيم و از [زمره] پيمبرانش قرار مىدهيم ( ۷) |
وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿ ۷ ﴾ | |
پس خاندان فرعون او را [از آب] برگرفتند تا سرانجام دشمن [جان] آنان و مايه اندوهشان باشد آرى فرعون و هامان و لشكريان آنها خطاكار بودند ( ۸) |
فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا كَانُوا خَاطِئِينَ ﴿ ۸ ﴾ | |
و همسر فرعون گفت [اين كودك] نور چشم من و تو خواهد بود او را مكشيد شايد براى ما سودمند باشد يا او را به فرزندى بگيريم ولى آنها خبر نداشتند ( ۹) |
وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِّي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَن يَنفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿ ۹ ﴾ | |
و دل مادر موسى [از هر چيز جز از فكر فرزند] تهى گشت اگر قلبش را استوار نساخته بوديم تا از ايمانآورندگان باشد چيزى نمانده بود كه آن [راز] را افشا كند ( ۱۰) |
وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغًا إِن كَادَتْ لَتُبْدِي بِهِ لَوْلَا أَن رَّبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿ ۱۰ ﴾ | |
و به خواهر [موسى] گفت از پى او برو پس او را از دور ديد در حالى كه آنان متوجه نبودند ( ۱۱) |
وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّيهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَن جُنُبٍ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿ ۱۱ ﴾ | |
و از پيش شير دايگان را بر او حرام گردانيده بوديم پس [خواهرش آمد و] گفت آيا شما را بر خانوادهاى راهنمايى كنم كه براى شما از وى سرپرستى كنند و خيرخواه او باشند ( ۱۲) |
وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِن قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ ﴿ ۱۲ ﴾ | |
پس او را به مادرش بازگردانيديم تا چشمش [بدو] روشن شود و غم نخورد و بداند كه وعده خدا درست است ولى بيشترشان نمىدانند ( ۱۳) |
فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿ ۱۳ ﴾ | |
و چون به رشد و كمال خويش رسيد به او حكمت و دانش عطا كرديم و نيكوكاران را چنين پاداش مىدهيم ( ۱۴) |
وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿ ۱۴ ﴾ | |
و داخل شهر شد بىآنكه مردمش متوجه باشند پس دو مرد را با هم در زد و خورد يافتيكى از پيروان او و ديگرى از دشمنانش [بود] آن كس كه از پيروانش بود بر ضد كسى كه دشمن وى بود از او يارى خواست پس موسى مشتى بدو زد و او را كشت گفت اين كار شيطان است چرا كه او دشمنى گمراهكننده [و] آشكار است ( ۱۵) |
وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِّنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَذَا مِن شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِن شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِينٌ ﴿ ۱۵ ﴾ | |
گفت پروردگارا من بر خويشتن ستم كردم مرا ببخش پس خدا از او درگذشت كه وى آمرزنده مهربان است ( ۱۶) |
قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿ ۱۶ ﴾ | |
[موسى] گفت پروردگارا به پاس نعمتى كه بر من ارزانى داشتى هرگز پشتيبان مجرمان نخواهم بود ( ۱۷) |
قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيرًا لِّلْمُجْرِمِينَ ﴿ ۱۷ ﴾ | |
صبحگاهان در شهر بيمناك و در انتظار [حادثهاى] بود ناگاه همان كسى كه ديروز از وى يارى خواسته بود [باز] با فرياد از او يارى خواست موسى به او گفت به راستى كه تو آشكارا گمراهى ( ۱۸) |
فَأَصْبَحَ فِي الْمَدِينَةِ خَائِفًا يَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِي اسْتَنصَرَهُ بِالْأَمْسِ يَسْتَصْرِخُهُ قَالَ لَهُ مُوسَى إِنَّكَ لَغَوِيٌّ مُّبِينٌ ﴿ ۱۸ ﴾ | |
و چون خواست به سوى آنكه دشمن هر دوشان بود حمله آورد گفت اى موسى آيا مىخواهى مرا بكشى چنانكه ديروز شخصى را كشتى تو مىخواهى در اين سرزمين فقط زورگو باشى و نمىخواهى از اصلاحگران باشى ( ۱۹) |
فَلَمَّا أَنْ أَرَادَ أَن يَبْطِشَ بِالَّذِي هُوَ عَدُوٌّ لَّهُمَا قَالَ يَا مُوسَى أَتُرِيدُ أَن تَقْتُلَنِي كَمَا قَتَلْتَ نَفْسًا بِالْأَمْسِ إِن تُرِيدُ إِلَّا أَن تَكُونَ جَبَّارًا فِي الْأَرْضِ وَمَا تُرِيدُ أَن تَكُونَ مِنَ الْمُصْلِحِينَ ﴿ ۱۹ ﴾ | |
و از دورافتادهترين [نقطه] شهر مردى دوان دوان آمد [و] گفت اى موسى سران قوم در باره تو مشورت مىكنند تا تو را بكشند پس [از شهر] خارج شو من جدا از خيرخواهان توام ( ۲۰) |
وَجَاء رَجُلٌ مِّنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ يَسْعَى قَالَ يَا مُوسَى إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحِينَ ﴿ ۲۰ ﴾ | |
موسى ترسان و نگران از آنجا بيرون رفت [در حالى كه مى]گفت پروردگارا مرا از گروه ستمكاران نجات بخش ( ۲۱) |
فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا يَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿ ۲۱ ﴾ | |
و چون به سوى [شهر] مدين رو نهاد [با خود] گفت اميد است پروردگارم مرا به راه راست هدايت كند ( ۲۲) |
وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاء مَدْيَنَ قَالَ عَسَى رَبِّي أَن يَهْدِيَنِي سَوَاء السَّبِيلِ ﴿ ۲۲ ﴾ | |
و چون به آب مدين رسيد گروهى از مردم را بر آن يافت كه [دامهاى خود را ] آب مىدادند و پشتسرشان دو زن را يافت كه [گوسفندان خود را] دور مىكردند [موسى] گفت منظورتان [از اين كار] چيست گفتند [ما به گوسفندان خود] آب نمىدهيم تا شبانان [همگى گوسفندانشان را] برگردانند و پدر ما پيرى سالخورده است ( ۲۳) |
وَلَمَّا وَرَدَ مَاء مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأتَيْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعَاء وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ ﴿ ۲۳ ﴾ | |
پس براى آن دو [گوسفندان را] آب داد آنگاه به سوى سايه برگشت و گفت پروردگارا من به هر خيرى كه سويم بفرستى سخت نيازمندم ( ۲۴) |
فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ ﴿ ۲۴ ﴾ | |
پس يكى از آن دو زن در حالى كه به آزرم گام بر مىداشت نزد وى آمد [و] گفت پدرم تو را مىطلبد تا تو را به پاداش آبدادن [گوسفندان] براى ما مزد دهد و چون [موسى] نزد او آمد و سرگذشت [خود] را بر او حكايت كرد [وى] گفت مترس كه از گروه ستمگران نجات يافتى ( ۲۵) |
فَجَاءتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاء قَالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءهُ وَقَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿ ۲۵ ﴾ | |
يكى از آن دو [دختر] گفت اى پدر او را استخدام كن چرا كه بهترين كسى است كه استخدام مىكنى هم نيرومند [و هم] در خور اعتماد است ( ۲۶) |
قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ ﴿ ۲۶ ﴾ | |
[شعيب] گفت من مىخواهم يكى از اين دو دختر خود را [كه مشاهده مىكنى] به نكاح تو در آورم به اين [شرط] كه هشتسال براى من كار كنى و اگر ده سال را تمام گردانى اختيار با تو است و نمىخواهم بر تو سخت گيرم و مرا ان شاء الله از درستكاران خواهى يافت ( ۲۷) |
قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَن تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِندِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿ ۲۷ ﴾ | |
[موسى] گفت اين [قرار داد] ميان من و تو باشد كه هر يك از دو مدت را به انجام رسانيدم بر من تعدى [روا] نباشد و خدا بر آنچه مىگوييم وكيل است ( ۲۸) |
قَالَ ذَلِكَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ أَيَّمَا الْأَجَلَيْنِ قَضَيْتُ فَلَا عُدْوَانَ عَلَيَّ وَاللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَكِيلٌ ﴿ ۲۸ ﴾ | |
و چون موسى آن مدت را به پايان رسانيد و همسرش را [همراه] برد آتشى را از دور در كنار طور مشاهده كرد به خانواده خود گفت [اينجا] بمانيد كه من آتشى از دور ديدم شايد خبرى از آن يا شعلهاى آتش برايتان بياورم باشد كه خود را گرم كنيد ( ۲۹) |
فَلَمَّا قَضَى مُوسَىالْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِن جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ ﴿ ۲۹ ﴾ | |
پس چون به آن [آتش] رسيد از جانب راست وادى در آن جايگاه مبارك از آن درخت ندا آمد كه اى موسى منم من خداوند پروردگار جهانيان ( ۳۰) |
فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي مِن شَاطِئِ الْوَادِي الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿ ۳۰ ﴾ | |
و [فرمود] عصاى خود را بيفكن پس چون ديد آن مثل مارى مىجنبد پشت كرد و برنگشت اى موسى پيش آى و مترس كه تو در امانى ( ۳۱) |
وَأَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى أَقْبِلْ وَلَا تَخَفْ إِنَّكَ مِنَ الْآمِنِينَ ﴿ ۳۱ ﴾ | |
دستخود را به گريبانت ببر تا سپيد بىگزند بيرون بيايد و [براى رهايى ] از اين هراس بازويت را به خويشتن بچسبان اين دو [نشانه] دو برهان از جانب پروردگار تو است [كه بايد] به سوى فرعون و سران [كشور] او [ببرى] زيرا آنان همواره قومى نافرمانند ( ۳۲) |
اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَيْكَ جَنَاحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِكَ بُرْهَانَانِ مِن رَّبِّكَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ﴿ ۳۲ ﴾ | |
گفت پروردگارا من كسى از ايشان را كشتهام مىترسم مرا بكشند ( ۳۳) |
قَالَ رَبِّ إِنِّي قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْسًا فَأَخَافُ أَن يَقْتُلُونِ ﴿ ۳۳ ﴾ | |
و برادرم هارون از من زبانآورتر است پس او را با من به دستيارى گسيل دار تا مرا تصديق كند زيرا مىترسم مرا تكذيب كنند ( ۳۴) |
وَأَخِي هَارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِسَانًا فَأَرْسِلْهُ مَعِيَ رِدْءًا يُصَدِّقُنِي إِنِّي أَخَافُ أَن يُكَذِّبُونِ ﴿ ۳۴ ﴾ | |
فرمود به زودى بازويت را به [وسيله] برادرت نيرومند خواهيم كرد و براى شما هر دو تسلطى قرار خواهيم داد كه با [وجود] آيات ما به شما دست نخواهند يافتشما و هر كه شما را پيروى كند چيره خواهيد بود ( ۳۵) |
قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَنَجْعَلُ لَكُمَا سُلْطَانًا فَلَا يَصِلُونَ إِلَيْكُمَا بِآيَاتِنَا أَنتُمَا وَمَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغَالِبُونَ ﴿ ۳۵ ﴾ | |
پس چون موسى آيات روشن ما را براى آنان آورد گفتند اين جز سحرى ساختگى نيست و از پدران پيشين خود چنين [چيزى] نشنيدهايم ( ۳۶) |
فَلَمَّا جَاءهُم مُّوسَى بِآيَاتِنَا بَيِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّفْتَرًى وَمَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ ﴿ ۳۶ ﴾ | |
و موسى گفت پروردگارم به [حال] كسى كه از جانب او رهنمودى آورده و [نيز] كسى كه فرجام [نيكوى] آن سرا براى اوست داناتر است در حقيقت ظالمان رستگار نمىشوند ( ۳۷) |
وَقَالَ مُوسَى رَبِّي أَعْلَمُ بِمَن جَاء بِالْهُدَى مِنْ عِندِهِ وَمَن تَكُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ ﴿ ۳۷ ﴾ | |
و فرعون گفت اى بزرگان قوم من جز خويشتن براى شما خدايى نمىشناسم پس اى هامان برايم بر گل آتش بيفروز و برجى [بلند] براى من بساز شايد به [حال] خداى موسى اطلاع يابم و من جدا او را از دروغگويان مىپندارم ( ۳۸) |
وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يَا هَامَانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَل لِّي صَرْحًا لَّعَلِّي أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿ ۳۸ ﴾ | |
و او و سپاهيانش در آن سرزمين به ناحق سركشى كردند و پنداشتند كه به سوى ما بازگردانيده نمىشوند ( ۳۹) |
وَاسْتَكْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنَا لَا يُرْجَعُونَ ﴿ ۳۹ ﴾ | |
تا او و سپاهيانش را فرو گرفتيم و آنان را در دريا افكنديم بنگر كه فرجام كار ستمكاران چگونه بود ( ۴۰) |
فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ ﴿ ۴۰ ﴾ | |
و آنان را پيشوايانى كه به سوى آتش مىخوانند گردانيديم و روز رستاخيز يارى نخواهند شد ( ۴۱) |
وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنصَرُونَ ﴿ ۴۱ ﴾ | |
و در اين دنيا لعنتى بدرقه [نام] آنان كرديم و روز قيامت [نيز] ايشان از [جمله] زشترويانند ( ۴۲) |
وَأَتْبَعْنَاهُمْ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ هُم مِّنَ الْمَقْبُوحِينَ ﴿ ۴۲ ﴾ | |
و به راستى پس از آنكه نسلهاى نخستين را هلاك كرديم به موسى كتاب داديم كه [دربردارنده] روشنگرىها و رهنمود و رحمتى براى مردم بود اميد كه آنان پند گيرند ( ۴۳) |
وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ مِن بَعْدِ مَا أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ الْأُولَى بَصَائِرَ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَّعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿ ۴۳ ﴾ | |
و چون امر [پيامبرى] را به موسى واگذاشتيم تو در جانب غربى [طور] نبودى و از گواهان [نيز] نبودى ( ۴۴) |
وَمَا كُنتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِيِّ إِذْ قَضَيْنَا إِلَى مُوسَى الْأَمْرَ وَمَا كُنتَ مِنَ الشَّاهِدِينَ ﴿ ۴۴ ﴾ | |
ليكن ما نسلهايى پديد آورديم و عمرشان طولانى شد و تو در ميان ساكنان [شهر] م دين مقيم نبودى تا آيات ما را بر ايشان بخوانى ليكن ما بوديم كه فرستنده [پيامبران] بوديم ( ۴۵) |
وَلَكِنَّا أَنشَأْنَا قُرُونًا فَتَطَاوَلَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ وَمَا كُنتَ ثَاوِيًا فِي أَهْلِ مَدْيَنَ تَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَلَكِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ ﴿ ۴۵ ﴾ | |
و آندم كه [موسى را] ندا درداديم تو در جانب طور نبودى ولى [اين اطلاع تو] رحمتى است از پروردگار تو تا قومى را كه هيچ هشداردهندهاى پيش از تو برايشان نيامده است بيم دهى باشد كه آنان پندپذيرند ( ۴۶) |
وَمَا كُنتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَيْنَا وَلَكِن رَّحْمَةً مِّن رَّبِّكَ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أَتَاهُم مِّن نَّذِيرٍ مِّن قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿ ۴۶ ﴾ | |
و اگر نبود كه وقتى به [سزاى] پيشفرست دستهايشان مصيبتى به ايشان برسد بگويند پروردگارا چرا فرستادهاى به سوى ما نفرستادى تا از احكام تو پيروى كنيم و از مؤمنان باشيم [قطعا در كيفر آنان شتاب مىكرديم] ( ۴۷) |
وَلَوْلَا أَن تُصِيبَهُم مُّصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَيَقُولُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿ ۴۷ ﴾ | |
پس چون حق از جانب ما برايشان آمد گفتند چرا نظير آنچه به موسى داده شد به او داده نشده است آيا به آنچه قبلا به موسى داده شد كفر نورزيدند گفتند دو ساحر با هم ساختهاند و گفتند ما همه را منكريم ( ۴۸) |
فَلَمَّا جَاءهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِندِنَا قَالُوا لَوْلَا أُوتِيَ مِثْلَ مَا أُوتِيَ مُوسَى أَوَلَمْ يَكْفُرُوا بِمَا أُوتِيَ مُوسَى مِن قَبْلُ قَالُوا سِحْرَانِ تَظَاهَرَا وَقَالُوا إِنَّا بِكُلٍّ كَافِرُونَ ﴿ ۴۸ ﴾ | |
بگو پس اگر راست مىگوييد كتابى از جانب خدا بياوريد كه از اين دو هدايت كنندهتر باشد تا پيرويش كنم ( ۴۹) |
قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِّنْ عِندِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿ ۴۹ ﴾ | |
پس اگر تو را اجابت نكردند بدان كه فقط هوسهاى خود را پيروى مىكنند و كيست گمراهتر از آنكه بىراهنمايى خدا از هوسش پيروى كند بىترديد خدا مردم ستمگر را راهنمايى نمىكند ( ۵۰) |
فَإِن لَّمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِّنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿ ۵۰ ﴾ | |
و به راستى اين گفتار را براى آنان پى در پى و به هم پيوسته نازل ساختيم اميد كه آنان پند پذيرند ( ۵۱) |
وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿ ۵۱ ﴾ | |
كسانى كه قبل از آن كتاب [آسمانى] به ايشان دادهايم آنان به [قرآن] مىگروند ( ۵۲) |
الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ مِن قَبْلِهِ هُم بِهِ يُؤْمِنُونَ ﴿ ۵۲ ﴾ | |
و چون بر ايشان فرو خوانده مىشود مىگويند بدان ايمان آورديم كه آن درست است [و] از طرف پروردگار ماست ما پيش از آن [هم] از تسليمشوندگان بوديم ( ۵۳) |
وَإِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ قَالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّنَا إِنَّا كُنَّا مِن قَبْلِهِ مُسْلِمِينَ ﴿ ۵۳ ﴾ | |
آنانند كه به [پاس] آنكه صبر كردند و [براى آنكه] بدى را با نيكى دفع مىنمايند و از آنچه روزىشان دادهايم انفاق مىكنند دو بار پاداش خواهند يافت ( ۵۴) |
أُوْلَئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُم مَّرَّتَيْنِ بِمَا صَبَرُوا وَيَدْرَؤُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ ﴿ ۵۴ ﴾ | |
و چون لغوى بشنوند از آن روى برمىتابند و مىگويند كردارهاى ما از آن ما و كردارهاى شما از آن شماستسلام بر شما جوياى [مصاحبت] نادانان نيستيم ( ۵۵) |
وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَقَالُوا لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ لَا نَبْتَغِي الْجَاهِلِينَ ﴿ ۵۵ ﴾ | |
در حقيقت تو هر كه را دوست دارى نمىتوانى راهنمايى كنى ليكن خداست كه هر كه را بخواهد راهنمايى مىكند و او به راهيافتگان داناتر است ( ۵۶) |
إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ﴿ ۵۶ ﴾ | |
و گفتند اگر با تو از [نور] هدايت پيروى كنيم از سرزمين خود ربوده خواهيم شد آيا آنان را در حرمى امن جاى نداديم كه محصولات هر چيزى كه رزقى از جانب ماست به سوى آن سرازير مىشود ولى بيشترشان نمىدانند ( ۵۷) |
وَقَالُوا إِن نَّتَّبِعِ الْهُدَى مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا أَوَلَمْ نُمَكِّن لَّهُمْ حَرَمًا آمِنًا يُجْبَى إِلَيْهِ ثَمَرَاتُ كُلِّ شَيْءٍ رِزْقًا مِن لَّدُنَّا وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿ ۵۷ ﴾ | |
و چه بسيار شهرها كه هلاكش كرديم [زيرا] زندگى خوش آنها را سرمست كرده بود اين ستسراهايشان كه پس از آنان جز براى عده كمى مورد سكونت قرار نگرفته و ماييم كه وارث آنان بوديم ( ۵۸) |
وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَرْيَةٍ بَطِرَتْ مَعِيشَتَهَا فَتِلْكَ مَسَاكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَن مِّن بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِيلًا وَكُنَّا نَحْنُ الْوَارِثِينَ ﴿ ۵۸ ﴾ | |
و پروردگار تو [هرگز] ويرانگر شهرها نبوده است تا [پيشتر] در مركز آنها پيامبرى برانگيزد كه آيات ما را بر ايشان بخواند و ما شهرها را تا مردمشان ستمگر نباشند ويرانكننده نبودهايم ( ۵۹) |
وَمَا كَانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَى حَتَّى يَبْعَثَ فِي أُمِّهَا رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَمَا كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرَى إِلَّا وَأَهْلُهَا ظَالِمُونَ ﴿ ۵۹ ﴾ | |
و هر آنچه به شما داده شده است كالاى زندگى دنيا و زيور آن است و[لى] آنچه پيش خداست بهتر و پايدارتر است مگر نمىانديشيد ( ۶۰) |
وَمَا أُوتِيتُم مِّن شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَزِينَتُهَا وَمَا عِندَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَى أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿ ۶۰ ﴾ | |
آيا كسى كه وعده نيكو به او دادهايم و او به آن خواهد رسيد مانند كسى است كه از كالاى زندگى دنيا بهرهمندش گردانيدهايم [ولى] او روز قيامت از [جمله] احضارشدگان [در آتش] است ( ۶۱) |
أَفَمَن وَعَدْنَاهُ وَعْدًا حَسَنًا فَهُوَ لَاقِيهِ كَمَن مَّتَّعْنَاهُ مَتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ هُوَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنَ الْمُحْضَرِينَ ﴿ ۶۱ ﴾ | |
و [به ياد آور] روزى را كه آنان را ندا مىدهد و مىفرمايد آن شريكان من كه مىپنداشتيد كجايند ( ۶۲) |
وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿ ۶۲ ﴾ | |
آنان كه حكم [عذاب] بر ايشان واجب آمده مىگويند پروردگارا اينانند كسانى كه گمراه كرديم گمراهشان كرديم همچنانكه خود گمراه شديم [از آنان] به سوى تو بيزارى مىجوييم ما را نمىپرستيدند [بلكه پندار خود را دنبال مىكردند] ( ۶۳) |
قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَؤُلَاء الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ ﴿ ۶۳ ﴾ | |
و [به آنان] گفته مىشود شريكان خود را فرا خوانيد [پس آنها را مىخوانند] ولى پاسخشان نمىدهند و عذاب را مىبينند [و آرزو مىكنند كه] اى كاش هدايتيافته بودند ( ۶۴) |
وَقِيلَ ادْعُوا شُرَكَاءكُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَرَأَوُا الْعَذَابَ لَوْ أَنَّهُمْ كَانُوا يَهْتَدُونَ ﴿ ۶۴ ﴾ | |
و روزى را كه [خدا] آنان را ندا درمىدهد و مىفرمايد فرستادگان [ما] را چه پاسخ داديد ( ۶۵) |
وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ مَاذَا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِينَ ﴿ ۶۵ ﴾ | |
پس در آن روز اخبار بر ايشان پوشيده گردد و از يكديگر نمىتوانند بپرسند ( ۶۶) |
فَعَمِيَتْ عَلَيْهِمُ الْأَنبَاء يَوْمَئِذٍ فَهُمْ لَا يَتَسَاءلُونَ ﴿ ۶۶ ﴾ | |
و اما كسى كه توبه كند و ايمان آورد و به كار شايسته پردازد اميد كه از رستگاران باشد ( ۶۷) |
فَأَمَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَعَسَى أَن يَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحِينَ ﴿ ۶۷ ﴾ | |
و پروردگار تو هر چه را بخواهد مىآفريند و برمىگزيند و آنان اختيارى ندارند منزه استخدا و از آنچه [با او] شريك مىگردانند برتر است ( ۶۸) |
وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿ ۶۸ ﴾ | |
و آنچه را سينههايشان پوشيده يا آشكار مىدارد پروردگارت مىداند ( ۶۹) |
وَرَبُّكَ يَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا يُعْلِنُونَ ﴿ ۶۹ ﴾ | |
و اوستخدا[يى كه] جز او معبودى نيست در اين [سراى] نخستين و در آخرت ستايش از آن اوست و فرمان او راست و به سوى او بازگردانيده مىشويد ( ۷۰) |
وَهُوَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولَى وَالْآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿ ۷۰ ﴾ | |
بگو هان چه مىپنداريد اگر خدا تا روز رستاخيز شب را بر شما جاويد بدارد جز خداوند كدامين معبود براى شما روشنى مىآورد آيا نمىشنويد ( ۷۱) |
قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِن جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ اللَّيْلَ سَرْمَدًا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُم بِضِيَاء أَفَلَا تَسْمَعُونَ ﴿ ۷۱ ﴾ | |
بگو هان چه مىپنداريد اگر خدا تا روز قيامت روز را بر شما جاويد بدارد جز خداوند كدامين معبود براى شما شبى مىآورد كه در آن آرام گيريد آيا نمىبينيد ( ۷۲) |
قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِن جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ النَّهَارَ سَرْمَدًا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُم بِلَيْلٍ تَسْكُنُونَ فِيهِ أَفَلَا تُبْصِرُونَ ﴿ ۷۲ ﴾ | |
و از رحمتش برايتان شب و روز را قرار داد تا در اين [يك] بياراميد و [در آن يك] از فزونبخشى او [روزى خود] بجوييد باشد كه سپاس بداريد ( ۷۳) |
وَمِن رَّحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿ ۷۳ ﴾ | |
و [ياد كن] روزى را كه ندايشان مىكند و مىفرمايد آن شريكان كه مىپنداشتيد كجايند ( ۷۴) |
وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿ ۷۴ ﴾ | |
و از ميان هر امتى گواهى بيرون مىكشيم و مىگوييم برهان خود را بياوريد پس بدانند كه حق از آن خداست و آنچه برمىبافتند از دستشان مىرود ( ۷۵) |
وَنَزَعْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا فَقُلْنَا هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿ ۷۵ ﴾ | |
قارون از قوم موسى بود و بر آنان ستم كرد و از گنجينهها آن قدر به او داده بوديم كه كليدهاى آنها بر گروه نيرومندى سنگين مىآمد آنگاه كه قوم وى بدو گفتند شادى مكن كه خدا شادىكنندگان را دوست نمىدارد ( ۷۶) |
إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِن قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ ﴿ ۷۶ ﴾ | |
و با آنچه خدايت داده سراى آخرت را بجوى و سهم خود را از دنيا فراموش مكن و همچنانكه خدا به تو نيكى كرده نيكى كن و در زمين فساد مجوى كه خدا فسادگران را دوست نمىدارد ( ۷۷) |
وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِن كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ ﴿ ۷۷ ﴾ | |
[قارون] گفت من اينها را در نتيجه دانش خود يافتهام آيا وى ندانست كه خدا نسلهايى را پيش از او نابود كرد كه از او نيرومندتر و مالاندوزتر بودند و[لى اين گونه] مجرمان را [نيازى] به پرسيده شدن از گناهانشان نيست ( ۷۸) |
قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِي أَوَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِن قَبْلِهِ مِنَ القُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَكْثَرُ جَمْعًا وَلَا يُسْأَلُ عَن ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ ﴿ ۷۸ ﴾ | |
پس [قارون] با كوكبه خود بر قومش نمايان شد كسانى كه خواستار زندگى دنيا بودند گفتند اى كاش مثل آنچه به قارون داده شده به ما [هم] داده مىشد واقعا او بهره بزرگى [از ثروت] دارد ( ۷۹) |
فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ ﴿ ۷۹ ﴾ | |
و كسانى كه دانش [واقعى] يافته بودند گفتند واى بر شما براى كسى كه گرويده و كار شايسته كرده پاداش خدا بهتر است و جز شكيبايان آن را نيابند ( ۸۰) |
وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِّمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الصَّابِرُونَ ﴿ ۸۰ ﴾ | |
آنگاه [قارون] را با خانهاش در زمين فرو برديم و گروهى نداشت كه در برابر [عذاب] خدا او را يارى كنند و [خود نيز] نتوانست از خود دفاع كند ( ۸۱) |
فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ فَمَا كَانَ لَهُ مِن فِئَةٍ يَنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مِنَ المُنتَصِرِينَ ﴿ ۸۱ ﴾ | |
و همان كسانى كه ديروز آرزو داشتند به جاى او باشند صبح مىگفتند واى مثل اينكه خدا روزى را براى هر كس از بندگانش كه بخواهد گشاده يا تنگ مىگرداند و اگر خدا بر ما منت ننهاده بود ما را [هم] به زمين فرو برده بود واى گويى كه كافران رستگار نمىگردند ( ۸۲) |
وَأَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكَانَهُ بِالْأَمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَوْلَا أَن مَّنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَيْكَأَنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ ﴿ ۸۲ ﴾ | |
آن سراى آخرت را براى كسانى قرار مىدهيم كه در زمين خواستار برترى و فساد نيستند و فرجام [خوش] از آن پرهيزگاران است ( ۸۳) |
تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ ﴿ ۸۳ ﴾ | |
هر كس نيكى به ميان آورد براى او [پاداشى] بهتر از آن خواهد بود و هر كس بدى به ميان آورد كسانى كه كارهاى بد كردهاند جز سزاى آنچه كردهاند نخواهند يافت ( ۸۴) |
مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِّنْهَا وَمَن جَاء بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَى الَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئَاتِ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿ ۸۴ ﴾ | |
در حقيقت همان كسى كه اين قرآن را بر تو فرض كرد يقينا تو را به سوى وعدهگاه بازمىگرداند بگو پروردگارم بهتر مىداند چه كس هدايت آورده و چه كس در گمراهى آشكارى است ( ۸۵) |
إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرَادُّكَ إِلَى مَعَادٍ قُل رَّبِّي أَعْلَمُ مَن جَاء بِالْهُدَى وَمَنْ هُوَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿ ۸۵ ﴾ | |
و تو اميدوار نبودى كه بر تو كتاب القا شود بلكه اين رحمتى از پروردگار تو بود پس تو هرگز پشتيبان كافران مباش ( ۸۶) |
وَمَا كُنتَ تَرْجُو أَن يُلْقَى إِلَيْكَ الْكِتَابُ إِلَّا رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ ظَهِيرًا لِّلْكَافِرِينَ ﴿ ۸۶ ﴾ | |
و البته نبايد تو را از آيات خدا بعد از آنكه بر تو نازل شده است باز دارند و به سوى پروردگارت دعوت كن و زنهار از مشركان مباش ( ۸۷) |
وَلَا يَصُدُّنَّكَ عَنْ آيَاتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنزِلَتْ إِلَيْكَ وَادْعُ إِلَى رَبِّكَ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿ ۸۷ ﴾ | |
و با خدا معبودى ديگر مخوان خدايى جز او نيست جز ذات او همه چيز نابودشونده است فرمان از آن اوست و به سوى او بازگردانيده مىشويد ( ۸۸) |
وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿ ۸۸ ﴾ |
سوره العنكبوت
به نام خداوند رحمتگر مهربان |
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ | |
الف لام ميم ( ۱) |
الم ﴿ ۱ ﴾ | |
آيا مردم پنداشتند كه تا گفتند ايمان آورديم رها مىشوند و مورد آزمايش قرار نمىگيرند ( ۲) |
أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ ﴿ ۲ ﴾ | |
و به يقين كسانى را كه پيش از اينان بودند آزموديم تا خدا آنان را كه راست گفتهاند معلوم دارد و دروغگويان را [نيز] معلوم دارد ( ۳) |
وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ ﴿ ۳ ﴾ | |
آيا كسانى كه كارهاى بد مىكنند مىپندارند كه بر ما پيشى خواهند جست چه بد داورى مىكنند ( ۴) |
أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ أَن يَسْبِقُونَا سَاء مَا يَحْكُمُونَ ﴿ ۴ ﴾ | |
كسى كه به ديدار خدا اميد دارد [بداند كه] ا ج ل [او از سوى] خدا آمدنى است و وستشنواى دانا ( ۵) |
مَن كَانَ يَرْجُو لِقَاء اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿ ۵ ﴾ | |
و هر كه بكوشد تنها براى خود مىكوشد زيرا خدا از جهانيان سخت بىنياز است ( ۶) |
وَمَن جَاهَدَ فَإِنَّمَا يُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ ﴿ ۶ ﴾ | |
و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند قطعا گناهانشان را از آنان مى زداييم و بهتر از آنچه مىكردند پاداششان مىدهيم ( ۷) |
وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿ ۷ ﴾ | |
و به انسان سفارش كرديم كه به پدر و مادر خود نيكى كند و[لى] اگر آنها با تو دركوشند تا چيزى را كه بدان علم ندارى با من شريك گردانى از ايشان اطاعت مكن سرانجامتان به سوى من است و شما را از [حقيقت] آنچه انجام مىداديد باخبر خواهم كرد ( ۸) |
وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ حُسْنًا وَإِن جَاهَدَاكَ لِتُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿ ۸ ﴾ | |
و كسانى كه گرويده و كارهاى شايسته كردهاند البته آنان را در زمره شايستگان درمىآوريم ( ۹) |
وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِي الصَّالِحِينَ ﴿ ۹ ﴾ | |
و از ميان مردم كسانىاند كه مىگويند به خدا ايمان آوردهايم و چون در [راه] خدا آزار كشند آزمايش مردم را مانند عذاب خدا قرار مىدهند و اگر از جانب پروردگارت پيروزى رسد حتما خواهند گفت ما با شما بوديم آيا خدا به آنچه در دلهاى جهانيان است داناتر نيست ( ۱۰) |
وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذَا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذَابِ اللَّهِ وَلَئِن جَاء نَصْرٌ مِّن رَّبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمْ أَوَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِمَا فِي صُدُورِ الْعَالَمِينَ ﴿ ۱۰ ﴾ | |
و قطعا خدا كسانى را كه ايمان آوردهاند مىشناسد و يقينا منافقان را [نيز] مىشناسد ( ۱۱) |
وَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْمُنَافِقِينَ ﴿ ۱۱ ﴾ | |
و كسانى كه كافر شدهاند به كسانى كه ايمان آوردهاند مىگويند راه ما را پيروى كنيد و گناهانتان به گردن ما و[لى] چيزى از گناهانشان را به گردن نخواهند گرفت قطعا آنان دروغگويانند ( ۱۲) |
وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِيلَنَا وَلْنَحْمِلْ خَطَايَاكُمْ وَمَا هُم بِحَامِلِينَ مِنْ خَطَايَاهُم مِّن شَيْءٍ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿ ۱۲ ﴾ | |
و قطعا بارهاى گران خودشان و بارهاى گران [ديگر] را با بارهاى گران خود برخواهند گرفت و مسلما روز قيامت از آنچه به دروغ برمىبستند پرسيده خواهند شد ( ۱۳) |
وَلَيَحْمِلُنَّ أَثْقَالَهُمْ وَأَثْقَالًا مَّعَ أَثْقَالِهِمْ وَلَيُسْأَلُنَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَمَّا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿ ۱۳ ﴾ | |
و به راستى نوح را به سوى قومش فرستاديم پس در ميان آنان نهصد و پنجاه سال درنگ كرد تا طوفان آنها را در حالى كه ستمكار بودند فرا گرفت ( ۱۴) |
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ ﴿ ۱۴ ﴾ | |
و او را با كشتىنشينان برهانيديم و آن [سفينه] را براى جهانيان عبرتى گردانيديم ( ۱۵) |
فَأَنجَيْنَاهُ وَأَصْحَابَ السَّفِينَةِ وَجَعَلْنَاهَا آيَةً لِّلْعَالَمِينَ ﴿ ۱۵ ﴾ | |
و [ياد كن] ابراهيم را چون به قوم خويش گفتخدا را بپرستيد و از او پروا بداريد اگر بدانيد اين [كار] براى شما بهتر است ( ۱۶) |
وَإِبْرَاهِيمَ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿ ۱۶ ﴾ | |
واقعا آنچه را كه شما سواى خدا مىپرستيد جز بتانى [بيش] نيستند و دروغى برمىسازيد در حقيقت كسانى را كه جز خدا مىپرستيد اختيار روزى شما را در دست ندارند پس روزى را پيش خدا بجوييد و او را بپرستيد و وى را سپاس گوييد كه به سوى او بازگردانيده مىشويد ( ۱۷) |
إِنَّمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا وَتَخْلُقُونَ إِفْكًا إِنَّ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقًا فَابْتَغُوا عِندَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَاعْبُدُوهُ وَاشْكُرُوا لَهُ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿ ۱۷ ﴾ | |
و اگر تكذيب كنيد قطعا امتهاى پيش از شما [هم] تكذيب كردند و بر پيامبر [خدا] جز ابلاغ آشكار [وظيفهاى] نيست ( ۱۸) |
وَإِن تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِّن قَبْلِكُمْ وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿ ۱۸ ﴾ | |
آيا نديدهاند كه خدا چگونه آفرينش را آغاز مىكند سپس آن را باز مىگرداند در حقيقت اين [كار] بر خدا آسان است ( ۱۹) |
أَوَلَمْ يَرَوْا كَيْفَ يُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ ﴿ ۱۹ ﴾ | |
بگو در زمين بگرديد و بنگريد چگونه آفرينش را آغاز كرده استسپس [باز ] خداست كه نشاه آخرت را پديد مىآورد خداست كه بر هر چيزى تواناست ( ۲۰) |
قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿ ۲۰ ﴾ | |
هر كه را بخواهد عذاب و هر كه را بخواهد رحمت مىكند و به سوى او بازگردانيده مى شويد ( ۲۱) |
يُعَذِّبُُ مَن يَشَاءُ وَيَرْحَمُ مَن يَشَاءُ وَإِلَيْهِ تُقْلَبُونَ ﴿ ۲۱ ﴾ | |
و شما نه در زمين و نه در آسمان درماندهكننده [او] نيستيد و جز خدا براى شما يار و ياورى نيست ( ۲۲) |
وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاء وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ ﴿ ۲۲ ﴾ | |
و كسانى كه آيات خدا و لقاى او را منكر شدند آنانند كه از رحمت من نوميدند و ايشان را عذابى پر درد خواهد بود ( ۲۳) |
وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَلِقَائِهِ أُوْلَئِكَ يَئِسُوا مِن رَّحْمَتِي وَأُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿ ۲۳ ﴾ | |
و پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند بكشيدش يا بسوزانيدش ولى خدا او را از آتش نجات بخشيد آرى در اين [نجات بخشى خدا] براى مردمى كه ايمان دارند قطعا دلايلى است ( ۲۴) |
فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَن قَالُوا اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ فَأَنجَاهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿ ۲۴ ﴾ | |
و [ابراهيم] گفت جز خدا فقط بتهايى را اختيار كردهايد كه آن هم براى دوستى ميان شما در زندگى دنياست آنگاه روز قيامت بعضى از شما بعضى ديگر را انكار و برخى از شما برخى ديگر را لعنت مىكنند و جايتان در آتش است و براى شما ياورانى نخواهد بود ( ۲۵) |
وَقَالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا مَّوَدَّةَ بَيْنِكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُم بِبَعْضٍ وَيَلْعَنُ بَعْضُكُم بَعْضًا وَمَأْوَاكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن نَّاصِرِينَ ﴿ ۲۵ ﴾ | |
پس لوط به او ايمان آورد و [ابراهيم] گفت من به سوى پروردگار خود روى مى آورم كه اوست ارجمند حكيم ( ۲۶) |
فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَقَالَ إِنِّي مُهَاجِرٌ إِلَى رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿ ۲۶ ﴾ | |
و اسحاق و يعقوب را به او عطا كرديم و در ميان فرزندانش پيامبرى و كتاب قرار داديم و در دنيا پاداشش را به او بخشيديم و قطعا او در آخرت [نيز] از شايستگان خواهد بود ( ۲۷) |
وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ وَآتَيْنَاهُ أَجْرَهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ ﴿ ۲۷ ﴾ | |
و [ياد كن] لوط را هنگامى كه به قوم خود گفتشما به كارى زشت مىپردازيد كه هيچ يك از مردم زمين در آن [كار] بر شما پيشى نگرفته است ( ۲۸) |
وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُم بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِّنَ الْعَالَمِينَ ﴿ ۲۸ ﴾ | |
آيا شما با مردها درمىآميزيد و راه [توالد و تناسل] را قطع مىكنيد و در محافل [انس] خود پليدكارى مىكنيد و[لى] پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند اگر راست مى گويى عذاب خدا را براى ما بياور ( ۲۹) |
أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَتَأْتُونَ فِي نَادِيكُمُ الْمُنكَرَ فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَن قَالُوا ائْتِنَا بِعَذَابِ اللَّهِ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿ ۲۹ ﴾ | |
[لوط] گفت پروردگارا مرا بر قوم فسادكار غالب گردان ( ۳۰) |
قَالَ رَبِّ انصُرْنِي عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِينَ ﴿ ۳۰ ﴾ | |
و چون فرستادگان ما براى ابراهيم مژده آوردند گفتند ما اهل اين شهر را هلاك خواهيم كرد زيرا مردمش ستمكار بودهاند ( ۳۱) |
وَلَمَّا جَاءتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُوا إِنَّا مُهْلِكُو أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَةِ إِنَّ أَهْلَهَا كَانُوا ظَالِمِينَ ﴿ ۳۱ ﴾ | |
گفت لوط [نيز] در آنجاست گفتند ما بهتر مىدانيم چه كسانى در آنجا هستند او و كسانش را جز زنش كه از باقى ماندگان [در خاكستر آتش] استحتما نجات خواهيم داد ( ۳۲) |
قَالَ إِنَّ فِيهَا لُوطًا قَالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَن فِيهَا لَنُنَجِّيَنَّهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ ﴿ ۳۲ ﴾ | |
و هنگامى كه فرستادگان ما به سوى لوط آمدند به علت [حضور] ايشان ناراحتشد و دستش از [حمايت] آنها كوتاه گرديد گفتند مترس و غم مدار كه ما تو و خانوادهات را جز زنت كه از باقىماندگان [در خاكستر آتش] استحتما مى رهانيم ( ۳۳) |
وَلَمَّا أَن جَاءتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِيءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالُوا لَا تَخَفْ وَلَا تَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوكَ وَأَهْلَكَ إِلَّا امْرَأَتَكَ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ ﴿ ۳۳ ﴾ | |
ما بر مردم اين شهر به [سزاى] فسقى كه مىكردند عذابى از آسمان فرو خواهيم فرستاد ( ۳۴) |
إِنَّا مُنزِلُونَ عَلَى أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَةِ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ ﴿ ۳۴ ﴾ | |
و از آن [شهر سوخته] براى مردمى كه مىانديشند نشانهاى روشن باقى گذاشتيم ( ۳۵) |
وَلَقَد تَّرَكْنَا مِنْهَا آيَةً بَيِّنَةً لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴿ ۳۵ ﴾ | |
و به سوى [مردم] مدين برادرشان شعيب را [فرستاديم] گفت اى قوم من خدا را بپرستيد و به روز بازپسين اميد داشته باشيد و در زمين سر به فساد برمداريد ( ۳۶) |
وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَارْجُوا الْيَوْمَ الْآخِرَ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ ﴿ ۳۶ ﴾ | |
پس او را دروغگو خواندند و زلزله آنان را فرو گرفت و بامدادان در خانههايشان از پا درآمدند ( ۳۷) |
فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ ﴿ ۳۷ ﴾ | |
و عاد و ثمود را [نيز هلاك نموديم] قطعا [فرجام آنان] از سراهايشان بر شما آشكار گرديده است و شيطان كارهايشان را در نظرشان بياراست و از راه بازشان داشت با آنكه [در كار دنيا] بينا بودند ( ۳۸) |
وَعَادًا وَثَمُودَ وَقَد تَّبَيَّنَ لَكُم مِّن مَّسَاكِنِهِمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَكَانُوا مُسْتَبْصِرِينَ ﴿ ۳۸ ﴾ | |
و قارون و فرعون و هامان را [هم هلاك كرديم] و به راستى موسى براى آنان دلايل آشكار آورد و[لى آنها] در آن سرزمين سركشى نمودند و [با اين همه بر ما] پيشى نجستند ( ۳۹) |
وَقَارُونَ وَفِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَلَقَدْ جَاءهُم مُّوسَى بِالْبَيِّنَاتِ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ وَمَا كَانُوا سَابِقِينَ ﴿ ۳۹ ﴾ | |
و هر يك [از ايشان] را به گناهش گرفتار [عذاب] كرديم از آنان كسانى بودند كه بر [سر] ايشان بادى همراه با شن فرو فرستاديم و از آنان كسانى بودند كه فرياد [مرگبار] آنها را فرو گرفت و برخى از آنان را در زمين فرو برديم و بعضى را غرق كرديم و [اين] خدا نبود كه بر ايشان ستم كرد بلكه خودشان بر خود ستم مىكردند ( ۴۰) |
فَكُلًّا أَخَذْنَا بِذَنبِهِ فَمِنْهُم مَّنْ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِ حَاصِبًا وَمِنْهُم مَّنْ أَخَذَتْهُ الصَّيْحَةُ وَمِنْهُم مَّنْ خَسَفْنَا بِهِ الْأَرْضَ وَمِنْهُم مَّنْ أَغْرَقْنَا وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِن كَانُوا أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿ ۴۰ ﴾ | |
داستان كسانى كه غير از خدا دوستانى اختيار كردهاند همچون عنكبوت است كه [با آب دهان خود] خانهاى براى خويش ساخته و در حقيقت اگر مىدانستند سستترين خانهها همان خانه عنكبوت است ( ۴۱) |
مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاء كَمَثَلِ الْعَنكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنكَبُوتِ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ﴿ ۴۱ ﴾ | |
خدا مىداند هر آنچه را كه جز او مىخوانند و هم اوستشكستناپذير سنجيدهكار ( ۴۲) |
إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يَدْعُونَ مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿ ۴۲ ﴾ | |
و اين مثلها را براى مردم مىزنيم و[لى] جز دانشوران آنها را درنيابند ( ۴۳) |
وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ ﴿ ۴۳ ﴾ | |
خداوند آسمانها و زمين را به حق آفريد قطعا در اين [آفرينش] براى مؤمنان عبرتى است ( ۴۴) |
خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِّلْمُؤْمِنِينَ ﴿ ۴۴ ﴾ | |
آنچه از كتاب به سوى تو وحى شده است بخوان و نماز را برپا دار كه نماز از كار زشت و ناپسند باز مىدارد و قطعا ياد خدا بالاتر است و خدا مىداند چه مىكنيد ( ۴۵)
|
اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ ﴿ ۴۵ ﴾ |