به گزارش
مجله شبانه باشگاه
خبرنگاران، نامزد جايزه بهترين بازيگر زن از يازدهمين جشنواره
فيلم فجر براي بازي در فيلم «سايههاي هجوم»، همكاري با داريوش مهرجويي در
فيلمهاي «هامون» و «بانو»، بازي در فيلمهاي «پاداش سكوت»، «جاده عشق»
و...را اگر شما به سالها فعاليت روي صحنه تئاتر (كارگرداني و
بازيگري) و مجموعههاي تلويزيوني (سيامين روز، خانهاي در تاريكي، جواني،
آژانس دوستي، وكلاي جوان و...) اضافه كنيد، متوجه خواهيد شد سيما تيرانداز
ميتواند سر كلاس بازيگري حرفهايي براي شاگردانش داشته باشد.
اين
مدرس بازيگري كه اخيراً سريال «ستايش» را نيز با سعيد سلطاني تجربه كرده
است، اين روزها در تجربهاي نو با شخصيت «عفت» ژانر طنز تلويزيوني را در
فضايي جديد نسبت به «ويروس 2000» با «دودكش» تجربه ميكند. بازيگر سريال
«در چشم باد» مهمان يك فنجان چاي «باني فيلم» شد تا از اولين تجربه
همكارياش با محمدحسين لطيفي و البته وضعيت كلاسهاي بازيگري و تدريس اين
رشته پرطرفدار بگويد:
خانم تير انداز قبل از اينکه برويم سراغ سريال دودکش، کار تدريس که کماکان در رأس برنامههايتان هست؟ـ
بله تدريس کماکان در رأس برنامههاي من است. در واقع تدريس جزو فعاليتهاي
روتين و هميشگي من محسوب ميشود. جالب است بدانيد من درست از زماني که
بازيگر شدم، معلم هم شدم. تدريس بازيگري کار خاصي است و بسيار انرژيبر،
اما من بدون توقف آن را در برنامه دارم.
کار تدريس در مملکت ما
بهخصوص در رشته بازيگري بايد کار مشکلي باشد؛ آن هم در روزگاري که همه
علاقهمندان اين حرفه دوست دارند غوره نشده مويز شوند و ره صد ساله را يک
شبه طي کنند.ـ بله درست ميگوييد، کار تدريس بازيگري به خاطر اينکه
الان سطح توقعات خيلي با قبل فرق کرده بسيار مشکل است. من ميتوانم ادعا
کنم در زمان خود ما بچهها مدام در حال فعاليت و يادگيري بودند و کسي در
فکر اين نبود که همان ابتداي راه مطرح شود. اما الان تنها چيزي که براي همه
بچههاي وارد شده به اين حرفه حرف اول را ميزند، مطرح شدن است.
دوست
دارند خيلي زود مشهور شوند. هيچ کس به خاطر عشق بازيگري وارد اين حرفه
نميشود و اين کار را سخت ميکند. همه منتظر هستند يک قرص بخورند يا چيزي
تو سرشان بخورد و با يک کلاس شش ماهه يا يکساله بازيگر شوند كه اين
امکانپذير نيست.
الان همه ما ميدانيم که هرچه در دانشگاهها و کلاسها
تدريس ميشود يک مبناي اوليه است، بقيه ميماند به تلاش و فعاليت خود
بچهها. نبايد به کلاسهاي آموزش بازيگري به عنوان يک سکوي پرتاب نگاه
کنيم. من الان ميبينم که بچهها فقط وارد کلاس بازيگري آقاي X يا خانم Y
ميشوند که وارد يک کار سينمايي يا تلويزيوني شوند. هيچ کس نميآيد آنجا
چيزي را ياد بگيرد.
شما به شاگردانتان اين مسئله را گوشزد ميکنيد
که بازار کار در اين حرفه بسيار محدود است و شرايط ورود به دنياي حرفهاي
در سينما بسيار طاقتفرساست؟ در واقع ساليانه کلي دانشجوي بازيگري و
کارگردان در رشتههاي مختلف فارغالتحصيل ميشوند اما توليدات محدود،اجازه نميدهد خيلي از نيروهاي با استعداد حتي
ورود پيدا کنند.ـ در تاريخ سينماي ايران، اين همه آدمها آمدند
بازيگري خواندند يا ياد گرفتند و... چند نفر آمدند و جذب کار شدند و
ماندگار شدند؟ خودمان ميدانيم خيلي از فاکتورها در ماندن و نماندن آدمهاي
اين حرفه موثر است. اخلاق خوب پشت دوربين، اخلاق حرفهاي جلوي دوربين،
استعداد و خلاقيت بازيگري و خيلي فاکتورهاي ديگر است که ميتواند بازيگر را
بسازد و ماندگار کند.
به نظر شما چند درصد از آدمهاي حتي تحصيلکرده رشته
بازيگري اين خصوصيات را دارند؟! نه! ما زماني با آقاي حبيب رضايي صحبت
ميکرديم و ميگفتيم شايد هر دو سال يک بار يک بازيگر را بتوان به سينما
معرفي کرد. به هر حال مهم تنها جذب شدن نيست. به هر حال کسي که ميآيد و
وارد دنياي بازيگري ميشود هم بايد پارامترهاي مختلفي داشته باشد.
خيليها
در حد و اندازههاي متوسط ميآيند وارد کار ميشوند، اما در ادامه
فعاليتشان پيشرفت ميکنند. شما ميتوانيد اين پيشرفت را در کارشان ببينيد و
اين خيلي مهم است. آيا همه آدمهايي که وارد اين حرفه ميشوند اين شرايط
را دارند، همه حس ميکنند دارند ولي متأسفانه ندارند؟
نظرتان در مورد کلاسها يا بهتر بگويم آموزشگاه هاي بازيگري نظرتان چيست؟ـ
در کلاسهاي بازيگري هم به ندرت آموزشگاهي را پيدا ميکني که دستمزد درستي
پرداخت کند. در حالي که اگر دستمزد خوب در يک آموزشگاه پرداخت شود پس
استاد بهتري خواهد داشت و اگر استاد بهتر بيايد اعتبار آموزشگاهها حفظ
ميشود و بالاتر ميرود و نتيجهاش ميشود شاگرداني که واقعاً سر کلاس ياد
گرفتهاند. به هر حال اقتصاد يک مسئله مهم در زندگي امروز است که در بحث
آموزشگاه بازيگري نيز بدون شک موثر است. اکثر افرادي که آموزشگاه افتتاح
ميکنند اول از همه به دنبال کسب درآمد هستند.
در صورتي که تو بايد بداني
وقتي ميتواني پول خوبي دربياوري که کارت را درست انجام داده باشي. در واقع
يک آموزشگاه موفق در معرفي بازيگران باشي و اين نيز نيازمند دعوت از
اساتيد کاربلد است. من هميشه به شاگردانم ميگويم سر کلاس بازيگري شما همه
ميتوانيد برداشت خوب و مفيدي داشته باشيد، چون اولين چيزي که در کلاس
بازيگري ياد داده ميشود درس انسانيت است، يعني درس زندگي، اين درس اول
بازيگري است.
من به شاگردانم ميگويم مهم نيست که شما حتماً بعد از کلاس و
گذراندن اين دوره بازيگر خوبي شوي. ممکن است بروي و فروشنده خوبي شوي، خوب
حرف بزني، خوب بيان کني و ارتباط اجتماعي درستي با مردم داشته باشي. من
معتقد هستم بازيگري با تمام زندگي ما عجين است. يک کلاس بازيگري با اساتيد
خوب و مجرب هم شايد بتواند سالي يک بازيگر را معرفي کند، ولي ميتواند
پنجاه شصت انسان را تحويل جامعه بدهد که بتوانند در شغل خودشان موفق باشند.
يکبار ديگر بايد بگويم اين آسيبشناسي در تمام حرفهها وجود دارد که بخش
اعظم آن را بايد در مسائل اقتصادي جستوجو کرد. در مورد سريالهاي ضعيف هم
شما ميتوانيد به بحث استفاده از بازيگران کم تجربه و ناکاربلدي برسيد که
دستمزد پايينتري ميگيرند و...
واما دودکش جديدترين فعاليت تلويزيوني تان، بعد از اين سريال که مشغول کار جديد نشديد؟ـ نه بابا ،فعلاً عرقم خشک نشده... (ميخندد)
با نگاهي اجمالي به کارنامه تان مي توان دريافت اصولاً شما گزيده کار هستيد تا پرکار؟ـ
بله سعي ميکنم گزيدهکار باشم تا اينکه هر کاري را بپذيرم. البته براي
حضور در چند کار صحبت شده اما هنوز چيزي قطعي نيست، همه چيز در حد صحبت
بوده است. گزيده کار بودن سختيهاي خودش را هم دارد. به همين دليل مجبور
هستيد گاهي تمام پيشنهادهايتان را جدي بگيريد اگر در غير اين صورت عمل
کنيد، حتي ممکن است مدتي بيکار باشيد. البته خدا تا الان مرا ياري کرده و
نگذاشته در آمپاس (به قول فيروز) بمانيم.
فکر ميکنيم «دودکش» اولين حضور سيما تيرانداز در عرصه طنز تلويزيوني باشد؟ـ
من چندين سال پيش سريال ويروس 2000 را هم در ژانر طنز کار کردم که
برميگردد به نوروز چندين سال قبل، اما طنزي با ساختار دودکش را تا به حال
کار نکرده بودم.
البته در تئاتر چند نمايش از جمله «بدنسازي و پف» (به کارگرداني مرحوم هوشنگ حسامي) را در ژانر کمدي کار کردهايد؟ـ
بله در تئاتر چند تجربه از جمله همين بدنساز و پف، حياط خلوت و... در ژانر
طنز داشتهام. در دنياي نمايش در اين ژانر من تجارب خوبي دارم.
سريال «دودکش» چه فاکتورهايي داشت که شما را علاقهمند کرد تا به اين ژانر تا حدودي پرخطر نيز ورود کنيد؟ـ
آقاي نيکنژاد دوست چندين و چند ساله من در اين حرفه هستند، تجارب همکاري
بسيار خوبي در اين سالها با هم داشتهايم. من هميشه مطمئن هستم وقتي که
برزو نيکنژاد با من تماس ميگيرد کار خوب و قابل دفاع خواهد. او هرچه
بگويد من ميپذيرم چون ميدانم و اطمينان دارم که قطع به يقين کار شرايط
مساعدي داشته که او با من تماس گرفته است.
به خصوص اينجا که خودش نه تنها در مقام دستيار کارگردان به عنوان نويسنده نيز مشغول به کار بوده است؟ـ
اينکه آقاي نيکنژاد نويسنده اين کار هستند را البته بعداً متوجه شدم.
جالب اينکه من فيلمنامه نخوانده با اين پروژه قرارداد بستم. وقتي که رفتم
دفترشان، ديدم آقاي لطيفي حضور دارند، آقاي نيکنژاد هم هستند، برزو همان
ابتدا گفت من مطمئن هستم تو از اين نقش خوشت خواهد آمد اطمينان دارم.
او
جزو صادقترين افراد اين حرفه است که رک و پوستکنده هر چه بايد را همان
اول ميگويد. من هم آقاي لطيفي را که آنجا ديدم با خودم گفتم حتماً اين کار
سريال خوبي خواهد شد. به هر حال آقاي لطيفي جزو کارگرداناني بود که هميشه
دوست داشتم با ايشان همکاري داشته باشم.
در واقع شرايط ابتدايي براي يک همکاري مهيا بود؟ـ
بله دقيقاً، حضور يک کارگردان کاربلد و يک دوست خوب که خودش اين بار قلم
به دست گرفته در يک پروژه، به نظرم کافي است که آدم چشم بسته قرارداد
ببندد.
و وقتي که فيلمنامه را خوانديد کماکان نظر قبل را داشتيد؟ـ
وقتي که آمدم خانه و فيلمنامه را خواندم شگفتزده شدم از فيلمنامهاي که
بسيار خوب نوشته شده بود. فيلمنامه را خيلي دوست داشتم و بسيار خوشحال بودم
از اينکه با اين پروژه وارد فاز همکاري شدم.
نوع قصه و سبک روايت
در سريال «دودکش» طوري طراحي شده که در اجرا بازيگر را بيشتر به سمت زندگي
جلوي دوربين سوق ميدهد، شما در مورد عفت چه تمهيدي انديشيديد؟ـ من
هميشه اين را مدنظر دارم که غيرواقعيترين لحظات يک اثر نمايشي هم بايد
چيزي شبيه زندگي باشد تا تماشاگر آن را باور کند. ما ميگوييم که آثار
فانتزي هم بايستي يک اتفاق قابل باور براي مخاطب باشند تا تماشاگر آن را
بپذيرد و با آن ارتباط برقرار ميکند، پس بايد زندگي در آن جريان داشته
باشد.
اما گاهي اوقات فيلمنامهاي مثل نوشته برزو با عنوان «دودکش»
ساختاري دارد که در آن زندگي به شکل ريز به ريز با جزئيترين حالات نوشته
شده و بازي در آن نيازمند توانايي يک بازيگر در نمايش واقعيتري از زندگي
است؟ (به نظرم بازيگري که يک نمايش محسوس در جنس بازياش موجود است در اين
نوع آثار، کارش توي ذوق ميزند و مشخص است)ـ بله به نظرم نوشته
برزو خيلي درست فضاي زندگي را به تماشاگر منتقل ميکند. به همين دليل است
که در لحظه لحظه کار تماشاگر احساس ميکند خودش را ميبيند و با تمام لحظات
کار زندگي ميکند. اين نشان از آن دارد که فيلمنامه خيلي درست به نمايش
واقعي يک زندگي پرداخته است.
از ايفاي نقش عفت هراس نداشتيد؟ به هر حال شما در تجربه هاي پيشين تان با اين شکل و شمايل و نقش کمتر ظاهر شده بوديد ؟ـ
واقعاً من تا آخرين لحظه که خودم را در قاب تلويزيون ديدم، ميترسيدم چون
تا به حال کاري با اين شکل و شمايل را تجربه نکرده بودم. طنز سريال «ويروس
2000» يک طنز فانتزي بود، اما اينجا ماجرا متفاوت بود و عفت فرق ميکرد.
مدام با خودم ميگفتم من ميتوانم عفت را دربياورم؟!
آقاي لطيفي عزيز مدام
به من دلگرمي ميدادند که تو خيالت راحت باشد عفت خيلي هم خوب خواهد شد و
حتي واقعاً تا يکي - دو ماه اول کلي استرس داشتم و گيج بودم از اينکه کاري
که انجام ميدهم درست است يا خير؟نميخواهم حمل بر خودستايي شود ولي
بازخوردها نشان از آن دارد که عفت درآمد و نتيجه داده است. به هر حال
تجربهاي بودکه براي من بسيار شيرين و دوستداشتني بود و نتيجهاش هم خدا
را شکر مخاطب را راضي کرده است.
انتخاب اکثربازيگران در سريال
«دودکش» به درستي اتفاق افتاده و اين در کليت کار مشهود است. از بازي کنار
اين تيم تئاتري هم صحبت کنيد.ـ من در مورد خودم صحبت نميکنم، ولي
به نظرم تيم بازيگري در سريال «دودکش» بسيار فکورانه انتخاب شده بود. يک
جورهايي هم نفسي ما (تيم بازيگري) کار را به جايي رساند که پاسکاريها
بسيار خوب و حرفهاي و البته براي تماشاگر قابل باور از آب درآيد و اين
نشان از انتخاب درست بازيگران دارد.
شما شک نکنيد، هرچند من بازيگر خوبي
باشم و بتوانم پاس درستي بدهم، اما نتيجهاي از بازيگر مقابلم نگيرم کار
دست از آب درنخواهد آمد. ما مجموعهاي از اکشنها و رياکشنها هستيم، در
نتيجه اگر رفتاري اتفاق بيفتد که بازخورد درستي نداشته باشد، کل کار لطمه
خواهد ديد. همه بچههاي ما درست و بجا در اين سريال انتخاب شدهاند.
اين اولين تجربه همکاري شما با محمد حسين لطيفي در اولين
تجربه سريالسازياش در ژانر طنز براي تلويزيون بود، او را چقدر در اين
ژانر موفق ديديد ؟ـ نکتهاي که در اکثر آثار آقاي لطيفي به چشم
ميخورد، متفاوت بوده است. به نظرم ايشان جزو يکي از کارگردانان با تفکر و
کاربلد سينما و تلويزيون ما هستند. من سريال «نردبام آسمان» ايشان را خيلي
دوست داشتم، چرا که يک اثر نو و جديد در ژانر تاريخي محسوب ميشود. من
فيلم «سرعت» ايشان را خيلي دوست داشتم، آن کار هم در ژانر اکشن يک اتفاق
خوب بود. ما به عنوان بازيگر، حتي طراح صحنه، گريمور و...، يک چشم داريم به
عنوان کارگردان؛ او ضمن هدايت، کار ما را قضاوت نيز ميکند.
براي خود من
بارها پيش آمده که نکتهاي در کارم وجود داشته، جملهاي را نبايد ميگفتم،
حسي را کم و زياد ميگذاشتم يا... که ايشان تذکر بجا دادند. قطعاً حاصل کار
ما با هدايت آن چشم ايجاد ميشود. در واقع يک بازي خوب بدون هدايت درست
اتفاق نميافتد.
سريال «دودکش» تا پايان تماشاگرش را همينگونه حفظ خواهد کرد؟ـ
از من نپرسيد! معتقد هستم سريال «دودکش» ميتواند يک نوآوري در ژانر طنز
تلويزيون باشد، چون مدل آن نداشتيم. سريال ما لحظات بسيار درخشانتري دارد
که خواهيد ديد.
و به عنوان سوال آخر بقيه سريالهاي ماه رمضان امسال را هم دنبال کرديد؟ـ
بخشهايي از سريال «مادرانه» و تعداد کمي از قسمتهاي «خروس» را ديدم.
اميدوار هستم سريالهاي ما به حدي از کيفيت برسد که در هنگام انتخاب
نتوانيم هيچکس را رد کنيم. اميدوار هستم همه آثار تلويزيون ما در جلب نظر
مخاطب موفق باشند. اين دعاي من از صميم قلب است. براي سريالهاي «خروس» و
«مادرانه» و دستاندرکارانشان هم آرزوي موفقيت دارم و به همکارانم در آن دو
مجموعه نيز خسته نباشيد ميگويم.