به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران مرکز یزد
شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان مراسمی در بافق برگزار میشود که از قرنها پیش جزو آداب و رسوم مردم این خطه کویری بوده و هست.
این شب به نامهای مختلفی از قبیل بیست و هفتمی، بیست و هفتمو، دوس دوس و ... شناخته میشود.
در شب بیست و هفتم، به میمنت قصاص ابن ملجم، قاتل و ضارب حضرت علی (ع) مردمی که حاجتی دارند به امید برآورده شدنش در هیئت ناشناس درب خانه همسایهها و اهل محل و حتی محلهای همجوار میروند.
مردان، زنان و در بیشتر موارد گروهی از پسرها چادر به سر میکنند، روی خود را تنگ میگیرند که شناخته نشوند و به در خانه همسایهها میروند و شعر «دوس دوس، دوست علی میدی یا برم» را میخوانند.
این گروه چادر به سر یک کاسه و قاشق در دست دارند و درب منزل صاحبخانه با زدن مکرر قاشق به کاسه، آیین قاشق زنی را نیز به جای میآورند و صاحبخانه را از حضور خود مطلع میسازند.
صاحبخانه که آمادگی قبلی دارد، بدون اینکه سعی در شناسایی مراجعه کنندگان داشته باشد، مقداری پول خرد، شیرینی، خرما یا حتی پارچه، تدارک دیده و در ظرف آنها میگذارد.
اگر عضوی از خانواده سعی داشته باشد که فردی از گروه را شناسایی کند و چادر یکی از افراد گروه را بگیرد و کنار بزند، با قاشق روی دست او میزنند.
پسرهای چادر به سر برای تشکر و قدردانی از صاحبخانه که در ظرف آنها چیزی گذاشته، میگویند: «این خونه، شربت قنده؛ امام علی درشو نبنده».
بچهها به صورت گروهی و دسته جمعی به خانه بعدی میروند و پیش از آنکه چیزی بگیرند، برای تشویق صاحبخانه با صدای بلند میخوانند: «این خونه که رو بر روزه؛ صاحب خانهاش مخمل دوزه».
اگر از طرف صاحبخانه چیزی دریافت میکردند همان اشعار را دوباره میخواندند در غیر این صورت به عنوان اعتراض میگفتند: «این خونه که رو بر روزه؛ صاحب خونهاش پالون دوزه».
رسم اخیر و بخشی از اشعار فوق تقریبا منسوخ شده و تنها در برخی از محلات قدیمی، این مراسم اجرا میشود.
خوراکیها و پولی که از این طریق جمعآوری شده، به بیماران یا کسانی که به نیت آنها جوانان به آیین دوس دوس رفتهاند، داده میشود تا شفا یافته و به مرادشان برسند.
*پیراهن 40 تکه
در زمانهای گذشته بعضی مواقع فردی که دوس دوس میرفت صراحتا میگفت: مقداری پارچه به من بدهید و از پارچههای جمع آوری شده لباسی میدوخت که به 40 تکه معروف و مشهور بود.
این لباس 40 تکه را تن بچهای میکردند که قبل از او چند خواهر یا برادرش فوت شده بود و معتقد بودند با پوشیدن این لباس، خودش زنده میماند.
کیفیت دوخت لباس 40 تکه هم شنیدنی است
روز بعد از مراسم دوس دوس، تکههای پارچه جمعآوری شده را به مسجد میبردند و بین دو نماز ظهر و عصر یا مغرب و عشاء مرتب میکردند و در صورت امکان بعد از نماز لباسی میدوختند و همان جا بر فرزندشان میپوشاندند و معتقد بودند این فرزند زنده میماند و بزرگ میشود.
امروزه کمتر کسی از تکههای پارچه لباس میدوزد و در صورتی که نذری داشته باشد از محل پولهای جمعآوری شده، پارچه میخرند و لباسی یک دست و یک رنگ میدوزند و بر کودک میپوشانند.
* کُلو بیست و هفتمو
خانوادهها واجب میدانستند شب بیست و هفتم ماه رمضان، تنور خانه را روشن کنند و نان بپزند.
در این آیین بین 10 تا 15 عدد نان کوچک که در گویش مردم بافق کُلو گفته میشود، میپختند و در همان تنور خشک میکردند و هر کدام را برای برکت سر خمره گندم، کیسه آرد، خُم نان و ... میگذاشتند و تا سال بعد نگهداری میکردند.
هنگامی که مادرها پای تنور، کلو بیست و هفتمو میپختند، بچهها اصرار میکردند برای آنها هم بپزند و مادر چند چونه خمیر کوچک میگرفت و به تنور میزد و برای اینکه زودتر پخته شود، بچهها با اشکلُو (چوب مخصوص تنور) آتش پای کُلویشان میکردند.
*کاشت درخت خرما
هر فصل از سال که ماه رمضان بود، بافقیها در روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان تعدادی کُلفی (هسته خرما) میکاشتند و معتقد بودند زنده هستند تا درختی که کاشتند به بار بنشیند و از خرمای آن بخورند.
*سایر آداب ماه مبارک رمضان در بافق
رسم دیگری که معمولا در ایام رمضان المبارک مردم بافق انجام میدادند، ختم جو بود، وقتی کسی حاجت مهمی داشت یا آرزویی که برآوردنش با اهمیت بود، نذر میکرد ختم جو را به جا آورد به این ترتیب که حدود هفت درهم (معادل 75 گرم) جو را وزن میکردند و در سینی میریختند. عدهای که بیشتر مواقع زنان بودند، دور تا دور سینی مینشستند/س