به گزارش خبرنگار
حوزه رادیو و تلویزیون باشگاه خبرنگاران،شب گذشته در بیست وهفتمین روز از ماه مبارک رمضان برنامه "ماه عسل "با اجرا و تهیه کنندگی" احسان علیخانی " پنجره ی خود را در این ثانیه های قیمتی به روی چشمان مخاطبانش گشود.
"علیخانی" پس ازذکر دعای فرج گفت:سلام به روی ماه شما،خدا یک توانی بدهد و لطفی کند که این روزهای آخ رکه باید قدرثانیه ،ثانیه ی آن را بدانیم اگرهنوز آن حال خوب را بدست نیاوردیم آن را در این لحظه های آخر کسب کنیم.
تیراژ "ماه عسل" باز در این روزهای آخر در فضای "ماه عسل "طنین انداز شد.
"علیخانی "پس از صحبتهای ابتدایی برنامه وارد گوی طلایی شد و پا به قصه ی متفاوت مهمان های "ماه عسل "گذاشت.
یک مادر به همراه دو فرزندش به نام "امین "و "احمد "مهمان امروز "ماه عسل "شدند.
امین پسر بزرگ قصه ی خود را اینگونه بازگو کرد: 19 سال سن دارم در یک مغازه به شغل فروشندگی مشغول هستم و هم یک روز درمیان درس می خوانم "علیخانی" با اشاره به این جمله ی پایانی امین تصریح کرد:مگه طرح ترافیکه که یک روزدر میان درس می خوانی؟
احمد پسر کوچک که 14 سال سن داشت به تحصیل مشغول بود و در فصل تابستان هم به گفته ی خودش به کارگری می پرداخت.
"علیخانی "از او پرسید کارگری یعنی چه کاری؟ و احمد با بیان شیرین خود گفت: آجر می ندازم بالا و..."علیخانی "که این جمله ی برایش غیرباور بود گفت:خجالت نمی کشی الان دوستانت بفهمند کارگری می کنی؟احمد در پاسخ به این جمله با کمال خونسردی بیان کرد:برایم مهم نیست دارم کار می کنم.
"علیخانی "که از این حرف احمد بسیار لذت برده بود با حالت هیجانی و متعجب عنوان کرد:دم شما گرم سوپرایزمون کردید.
اما قصه ی زندگی مهمانان امروز:
پدر احمد و امین که مصرف کننده مواد بوده بدلیل تزریق سرنج آلوده به بیماری اچ آی وی مثبت مبتلا می شود و بعدها مادر آنها متوجه می شود که خود اوهم به این بیماری مبتلا شده اما خوشبختانه فرزندانش به این بیماری مبتلا نشده اند که مدتها از این مسئله اظهار نگرانی می کند ولی با مشاوره روحیه خود را بدست می آورد.
حال چندین سال از مرگ پدر احمد و امین می گذرد و مادر آن ها علی رغم سختی ها و آسیب هایی که از همسرش کشیده او را می بخشد تا به گفته ی خودش همسر ش در آرامش به سر ببرد و از اینکه خداوند به او توان بخشش را داده شکرگزار است.
"علیخانی" درحین صحبت با مهمان اظهار داشت: ماه عسل سال 1388 بود زمانی که مرتضی بلند قدترین فرد در خاورمیانه به برنامه ما دعوت شده بود از او پرسیدم چرا 8 سال از خانه بیرون نیامدی؟او در پاسخ به این جمله من گفت :خجالت می کشم.
من در پاسخ به او،یک جمله کاملااشتباه گفتم و آن این بود که مگر ایدز داری که خجالت می کشی بیرون از خانه بیایی.
در "ماه عسل" سال 90احمد روی صندلی برنامه ما نشست و گفت: من ایدز دارم و آمدم از شما گلایه کنم من سال 88 مخاطب برنامه ی شما بودم و آن جملات را شنیدم امدم بگویم من ایدز دارم ولی خجالت نمی کشم.
علیخانی ادامه داد:من امسال از آغاز "ماه عسل "شروع به خودزنی کردم. مهمان رو به "علیخانی "ذکر کرد: پس آن مهمان جواب شما را داده دیگه من جواب نمی دم.
علیخانی که ازاین صحبت مهمان خند ه اش گرفته بود با حالت سوالی گفت: مگه می خواستید جواب من را بدهید؟ اگر امروز شما در این برنامه حضور دارید برای این است که خواستم تا خجالت خودرابرای امثال شما جبران کنم.
امین و احمد در پایان آرزوهایشان را اینگونه ذکر کردند: اینکه دوست دارند درمانی برای این بیماری پیدا شود و همیشه سایه ی مادر بالای سرشان باشد.
"علیخانی "پس ازخروج از گوی طلایی و قصه ی مهمانان خاطر نشان کرد: از محبت شما متشکرم، خواهش می کنم اگر از چیزی آگاهی نداریم لطفا مردم را قضاوت نکنیم. ماهتون عسل./ي2