رويكرد مستند سازان به خاطر گذشته و نوستالژي كودك و نوجواني دارد تبديل به جريان غالب در سينماي مستند ما مي شود كه عيبي هم ندارد به هر حال اغلب ما از درد زمانه ناگزير به گذشته پناه مي بريم.

باشگاه خبرنگاران- رويكرد مستند سازان به خاطر گذشته و نوستالژي كودك و نوجواني دارد تبديل به جريان غالب در سينماي مستند ما مي شود كه عيبي هم ندارد به هر حال اغلب ما از درد زمانه ناگزير به گذشته پناه مي بريم.

در عين حال خاطرات ما بخشي از تاريخ اجتماعي ماست كه به طور طبيعي در كارهاي مان متجلي مي شود اين كه از ضمير ما استفاده كردم به اين دليل است كه خودم هم يكي از مين نوع فيلم ها را مرتكب شده ام مدرسه اي كه مي رفتيم كه در يكي از شماره هاي گذشته اين مجله معرفي شده است اخيرا فيلم مستند نسبتا بلندي ديديم به نام ثانيه هاي سربي ساخته سيد رضا رضوي فيلمي با موضوعي عجيب و غريب يك خانم نويسنده جوان تصميم مي گيرد بر مبناي واقعه اي مهم اما پنهان مانده كتابي بنويسد او خبر دار شده كه در روز هفدهم شهريور كه نخستين كشتار بزرگ دوران انقلاب در ميدان ژاله (شهدا) اتفاق افتاده آپاراتچي يكي از دو سينماي واقع در اين ميدان كه شب ها هم در محل كارش مي خوابيده از نزديك شاهد هجوم نيروهاي نظامي به مردم بوده و هنگامي كه عده اي از مردم براي فرار به در خروجي اين سينما كه آپاراتچي از لاي آن شاهد اين كشتار بوده پناه برده اند او در را به روي شان نگشوده است نويسنده جوان با خبر مي شود كه يكي از مستند سازان از اين واقعه فيلمي ساخته است به سراغ مستند ساز مي رود و تصويري از آپاراتچي را كه نام خانوادگي اش كيميايي است پيدا مي كند و همراه با سازنده فيلم به جستجوي او مي پردازند و ردش را در يك ياز سينماهاي ميدان امام حسين مي يابند او هنوز هم در اين سينما آپاراتچي است اما با ديدن آن ها او كه معلوم است هنوز هم دچار عذاب وجدان است همه چيز را انكار مي كند نويسنده سجمات به خرج مي دهد و بالاخره او را مجاب به همكاري مي كند. 

اين كليت داستان است اما همه چيز به اين محدود نمي ماند آپاراتچي كه خود از عاشقان سينما و از جمله فيلم بازان قديمي است طي رفت و آمدهاي نويسنده از گذشته اش مي گويد و اين كه عاشق فيلمبرداري بوده و چند نمونه هم از فيلم هايي را كه با دوربين 16 ميلي متري برداشته به نويسنده نشان مي دهد و به اين ترتيب مسير فيلم عوض مي شود يعني موضوع اصلي رها مي شود و نوستالژي سينما جايش را مي گيرد.

آپاراتچي عاشق فيلم گوزن ها بوده و يك فصل طولاني از فيلم به يافتن چند حلقه ا گوزن ها و نمايش آن در سالن خالي سينما براي نويسنده اختصاص مي يابد اين كه ميان انبوهي از فيلم هاي قديمي گوزن ها انتخاب شده شايد به اين دليل است كه بين فاجعه ميدان ژاله و فاجعه سينما ركس آبادان كه هنگام نمايش فيلم ياد شده آتش گرفت و عده اي بي گناه در آن جهنم سوتند پيوندي برقرار شود كه ايده بدي نيست در عين حال نام او يادآور نام سازنده گوزن ها نيز هست اما ثانيه هاي سربي به دليل طولاني بودن دچار چند پارگي و فقدان انسجام موضوعي است هر چند كارگردان خوبي دارد و بازيگران فيلم كه در نقش خودشان بازي مي كنند چنان طبيعي ظاهر مي شوند كه همه چيز كاملا مستند جلوه مي كند در حالي كه بيش از نود درصد فيلم بازسازي است همين ويژگي نشان مي دهد كه سازنده فيلم تسلط خوبي بر ابزار كارش دارد و در مستند نمايي دستي قوي دارد به رغم عيب و ايرادهاي فيلم از جمله نياز مجدد به تدوين وحذف صحنه هاي تكراري و گاه بي خاصيت همين كه فيلم ساز در ميان انبوه وقايع ناگفته و پنهان سال هاي گذشته به سراغ چنين موضوعي رفته خوب است ديگر از فيلم مستند چه انتظاري داريم جز بيان وقايع؟./ي2

منبع:ماهنامه فيلم.
برچسب ها: مستند ، سینما ، آپاراتچی
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.