باشگاه خبرنگاران؛ بعد از ظهر يك روز گرم تابستان بود، هنگامي كه از گرماي خورشيد كاسته مي شد و آفتاب در انتظار فردايي ديگر غروب مي كرد، اهر وهريس لرزيد. لرزشي كه بسياري چشمها را در بعد از ظهر تابستان ماه مبارك رمضان خاموش كرد و چند دقيقه بعد زمين لرزه ي 6.3 ريشتري ورزقان تمام حواسها را به خود معطوف داشت.
شبهاي ربنا و انا انزلنا و استغفار، اما مردمان از خطه ي شمال غرب ايران در غم از دست رفتن عزيزي يا زير آوار ماندن نور چشمي، زمان را براي بازگشت به لحظه با او بودن نبش قبر كردند...
در هر جا كه قدم مي گذاشتي و گاهي در آواري كه برمي داشتي دو چشم بي روح اما گرم كه از قاب عكس سياه و سفيد به تو زل زده بود، در چشمان شتابان تو گره مي خورد.
آذربايجان لرزيد، اما جان بسياري ها نيز با او لرزيد...

آنجا كه كودك گريان و شتابان خاك ها را براي يافتن مادرش زير و رو مي كرد.
كودك چند ماهه اي كه در آغوش مادرش جان داد و پدري كه جسم بي جان و سرد فرزندش را براي ابديت به خاك مي سپرد.
عمق فاجعه را كوه ها و صخره ها تاب نياوردند همه چيز در بعد از ظهر روز سه شنبه 21 مرداد ماه اتفاق افتاد.
ساعت 16:53 زلزله ي 4.6 ريشتري اهر و هريس و چند دقيقه ي بعد در ساعت 4/17 دقيقه ورزقان با قدرت 6.3 ريشتر لرزيد.
آمار كشته ها و زخمي ها به 306 تن و 5 هزار مجروح رسيد.
155 هزار نفر دچار حادثه شدند و دو روز عزاي عمومي در آذربايجان اعلام شد.
زلزله ي آذربايجان از نظر شدت و تخريب با زلزله ي بم در سال 82 برابري مي كرد ولي به علت شرايط منطقه اي و فصل كاري روستائيان تلفات كمتري داشت.
به گفته ي استاندار آذربايجان شرقي علي رضا بيگي 580 روستاي واقع در سه شهرستان زلزله زده، واحد هاي مسكوني 300 روستا بين 60 تا 100 در صد خسارت ديده اند.


حال پس از گذشت يكسال هنوز خاك آذربايجان داغ كودكان و مادران و فرزندان خود را صدا مي زند.
صدا مي زند فريادهايي كه بي صدا در آن خاموش شد.
آرزوهايي كه در لباس دامادي پسرانشان قد كشيدند و يك شبه در نيمه راه به لباس ابديت ختم شد و عروسك هايي كه كودكان را در حسرت مادر شدنشان گذاشت...
گزارش از محبوبه بابارحيم/