به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از پايگاه تحليلي
اوپن دموکراسي، ارتش مصر در تاریخ 1 ژوئيه2013 اولتيماتوم نهايي و تا حدي سخت گيرانه خود را به دو طرف اين ماجرا يعني مرسی، اولین رئیس جمهور دموکراتیک انتخاب شده در مصر و در طرف دیگر به جنبش تمرد صادر كرد. با این حال، ارتش مرسي را تهديد كرده بود كه اگر در عرض 48 ساعت از قدرت كناره گيري نكند، خود وارد عمل خواهد شد. در نهايت ارتش در تاریخ 3 ژوئيه ، در سرکوبي بی رحمانه که منجر به مرگ بیش از 100 نفر از طرفداران اخوان المسلمين گرديد، محمد مرسي را از قدرت كنار گذاشت،اقدامی که به شعله ور تر شدن دامنه اعتراضات در مصر نیز منجر گرديد.
ماجرا از اينجا آغاز مي گردد كه پیشتر، قطر - به رهبری حمد بن خلیفه آل ثانی امیر قبلی و حمد بن جاسم نخست وزیر و وزیر امور خارجه، -از ناارامي هاي مردمي منطقه بويژه در مصر و اخوان المسلمين حمایت می کرد.در همين دوره عربستان همتاي عرب قطر،حمایت از رژیم های استبدادی منطقه را مورد توجه قرار مي داد....و این دو کشور عربی كاملا در تضاد با يكديگر حركت مي كردند. پادشاه عربستان سعودی تلاش گسترده اي برای جلوگیری از نفوذ موج اعترضات در کشورهاي عربي به عربستان سعودی كرد.در اين راستا با هزينه كردن میلیاردها دلار،خاموش كردن تظاهرات،تقويت نهاد مذهبی سلفی وهابی، و از همه بدتر، آموزش ارتش عربستان برای حمله و اشغال بحرین،در صدد اجراي برنامه هاي پيشگيرانه خود اصرار ورزید.
آنچه مسلم است نقش محوری سلفی ها در اعطای مشروعیت به رژیم عربستان سعودی انكار ناپذير است و اين تشكيلات به نوبه خود نیز برای انتشار و صدور ایدئولوژی و مكتب خشونت آمیز خود،از طريق بودجه رياض،تمام تلاش خود را بكار گرفته است. بنا به ایدئولوژی وهابیت مخالفت با حاکم آل سعود در عربستان ممنوع مي باشد. بنابراین، در چشم رژیم عربستان سعودی حمایت صریح و روشن از اخوان المسلمين، یک تهدید وجودی در مشروعیت قدرت مطلق پادشاه عربستان سعودی تلقي مي گشت بنابراين حمايت از استبداد و وهابيت بهترين گزينه براي آل سعود بشمار مي آمد. قطر حتی به یوسف القرضاوی پيشنهاد اعطاي شهروندي را نيز پيشنهاد كرده بود.
پس از شعله ور شدن اعتراضات و آغاز اقدامات شورشيان به تجاوز مسلحانه در سوريه و رونمايي از طرح پنهان عرب و غرب براي براندازي حكومت بشار اسد، قطر در حمایت تمام عیار خود از اخوان المسلمين تاکید داشت. با این حال، رژیم عربستان همواره نظام سوریه ، حافظ اسد، پدر بشار را در تضاد منافع خود مي ديدند و از روابط سوريه و ايران در منطقه به شدت متنفر بود. پس از آن عربستان به سرعت به تقویت شورشیان مسلح سوریه با كمك سرویس های اطلاعاتی خود بر آمد، که در اين راستا رياض نقش كليدي در ایجاد و تامين بودجه جبهه النصره را داشت. رژیم عربستان سعودی از نفوذ خود در بين رهبران قبایل سنی در غرب عراق و همچنین اعضاي سعودي القاعده در عراق براي متقاعد كردن آنان براي حضور در جبهه سوريه و براندازي بشار اسد نهايت استفاده را برد .
ایجاد شاخه جدیدی از القاعده در سوریه تحت عنوان جبهه النصره، ميدان عمليات القاعده را نه تنها بزرگ تر مي كرد، بلكه عربستان سعودی و قطر نیز از اين فرصت براي تقويت القاعده در منطقه و بی ثبات کردن سوریه و عراق به طور همزمان،آنهم به بهانه حمایت از دموکراسی در سوریه،موفق می کرد. در نتيجه ابو محمد الجولاني در جولاي 2011 مسئول تشكيل جبهه النصره گرديد و متعاقبا ايمن الظواهري رهبر القاعده در فوریه 2012 نیز دستور به همگرایی و شركت مبارزان القاعده در سوریه را صادر كرد.
بنا به گزارش نیویورک تایمز در 14 اکتبر 2012، عمده سلاح هاي مخالفان سوریه توسط عربستان سعودی و قطر منتقل گرديد كه در اين بين جبهه النصره بنا بر برنامه هاي از پيش تعيين شده،جزء بهترين گروه هاي شورشي مسلح قلمداد مي گشت. در تاریخ 29 فوریه 2013 نيويورك تايمز اذعان داشت كه عربستان سعودي در ادامه برنامه هاي حمايتي خود از اين گروه تروريستي،محموله سلاح بزرگي را از كرواسي خريداري كرده است. گاردین، در تاریخ 22 ژوئن 2012،در گزارشي عربستان سعودي را بعنوان منبع اصلي پرداخت حقوق به معاندان سوريه نام برد. اما یک منبع آگاه در مقاله ای در تاریخ 13 آوریل 2013، در العربيه اذعان داشت كه، رژیم عربستان سعودی،خرید و حمل و نقل سلاح هاي کروات ها را به شورشیان سوریه، و انتصاب بندر بن سلطان، در سال 2012، به عنوان رئیس اطلاعاتی عربستان برای اجراي چنين برنامه هاي خرابكارانه اي در سوريه،پرده برداشت. در اصل، تمام این بودجه ها، مسلح كردن شورشيان ، و پرداخت حقوق به شبه نظامیان توسط عربستان سعودی و قطر نه تنها به جبهه النصره بلكه به بی رحم ترین گروه های مخالف حتي القاعده،توسط اين دو كشور عربي کمک شایانی کرده است.
بدون شک،با بازپس گيري شهر استراتژیک القصير در اوایل ژوئن 2013 توسط ارتش سوریه و متحد لبنانی اش، حزب الله،نقطه عطف بزرگي در درگیری های سوریه ايجاد گرديد،كه باعث تصمیم شگفت انگیز اوباما در 13 ژوئن 2013،مبني بر مسلح كردن شورشیان،گرديد.
*** این تصميم ناگهانی اوباما دقيقا پس از بازگشت پادشاه عربستان سعودی از تعطیلات اتخاذ گرديد!!!!! آخرین بار كه وي از تعطيلات بازگشته بود،عربستان برنامه حمله به بحرين را به اجرا در آورد. این بار،با چراغ سبز آمريكا،اين نوچه عربي منطقه خاورميانه،نقش جديدی را بر عهده داشت. اين بار بنا به حكم آمريكا: عربستان سعودی،و نه قطر، باید جهان عرب را رهبري نمايد!!!!!
بنابراین، امیر قطر توسط آمریکا در تاریخ 25 ژوئن 2013 از حكومت كنار گذاشته شد و پسرش، تمیم بن حمد رهبر بي تجربه و جوان قطري،امور كشور مستعمره قطر را به عهده گرفت. بنابراين، در تضاد کامل با آنچه که بسیاری از کارشناسان پیش بینی كرده بودند، سیاست خارجی جدید قطر پيروي از عربستان و حركت پشت سر رياض گرديد.دال بر صحت اين ادعا،امير جدید قطر در اولین سخنرانی خود اذعان داشت که قطر به تمام جهت گيري هاي سیاسی، احترام و به شدت فرقه گرایی را رد مي كند. وي اصلا اشاره ای به بحران سوریه و موضع كنوني دوحه در اين خصوص نداشت! و از همه مهمتر اين كه حمد بن جاسم را، نخست وزیر و وزیر امور خارجه،و عبدالله بن ناصر بن خلیفه را به عنوان وزیر کشور منصوب كرد كه خود اين انتصاب نشانه از جهت گيري داخلي در سياست هاي قطر مي باشد(تمركز بيشتر به داخل). در ادامه، انتصاب خالد العطیه که از اعضاي خانواده سلطنتی محسوب نمي شود جای بسی تامل دارد!
تبريك امیر جديد قطر به عدلي منصور رئیس جمهور موقت مصر که توسط ارتش مصر منصوب شده بود،بازگو كننده جهت گيري هاي جدید سياسي قطر مي باشد؛ قطری که پیشتر از اخوان المسلمین حمایت می کرد.
اخوان المسلمين مصر اولین قربانی رهبری بلامنازع عربستان سعودی در جهان عرب بشمار مي آيد، در مورد رهبری ائتلاف ملی سوریه که قطری ها در آن نقش آفريني كرده بودند،عربستان سعودي در اين ائتلاف هم تغييراتي را داد. پس از نقش جديد عربستان در ميدان سوريه، استعفای عامل قطري،غسان هيتو رقم خورد. بلافاصله پس از آن، بسته شدن دفتر سیاسی طالبان در دوحه نيز اعلام گرديد. اخیرا اعتراض در تونس علیه حزب النهضه، اخوان المسلمين تونس به اتهام ترور یک سیاستمدار برجسته سکولار نیز آغاز گرديده است.تمام این حوادث پس از افول نقش قطر و روی کار آمدن عربستان سعودی رقم خورده است.
به راستی نتيجه اقدامات و تصميمات آمريكا در میان متحدان خود در خاور میانه چه بود و چرا آمریکا چنین رفتاری داشته است؟
شايد در مرحله اول بگوئيم سردرگمي ميان متحدان منطقه اي آمريكا و ايجاد فرصتي براي سوريه !
دوم، تکبر قاطعانه و بی مبالاتی رهبری قطر و حفظ رهبري خود در جهان عرب باعث اتخاذ چنین رفتاری از سوی امریکا شده است!
سوم:عربستان سعودي از تجربيات قطر براي اداره اين سناريو با توجه به پتانسيل بالاي آن نسبت به رقيب قطري اش در سناریوی سوریه استفاده کند!
چهارم استفاده ابزاري و اهرمي از قطر در تعامل با عربستان سعودي براي آمريكا!
پنجم عزل امير قطر و ارسال پيامي غير مستقيم به پادشاه عربستان!
ششم، افزایش نگرانی ایالات متحده در مورد تضعیف جبهه داخلی عربستان سعودی، به خصوص بعد از آشکارا شدن رفتار فریبکارانه پادشاهي عربستان در نگهباني از اسلام اهل سنت،كه با ائدولوژي وهابيت و حمایت تمام عیار رژیم عربستان از رژیم های استبدادی در برابر سنی ها وجهه ای نامطلوب بدست آورده بود!!
هفتم، یک فرصت طلایی برای ایالات متحده و نشانه رفتن انگشت اتهام به رهبری قطر در فجايع اخير منطقه!
به هرحال به عنوان بخشی از تلاش گسترده رژیم عربستان سعودی برای جلوگیری از شورش داخلی،رياض به دنبال برافروختن آتش جنگ فرقه ای منطقه ای و ارعاب مردم خود و ايجاد تصويري تهديد آميز از شيعه و ايران در منطقه گام برداشت.
مشخص كردن مسير فعلي برای ایالات متحده بسيار ضروري مي باشد.اگر رهبري عربستان دو طرف درگير را گرفتار مناقشات كند، هر دو آمريكا را مقصر خواهند دانست،در نتيجه آمريكا در معرض اتهام تلاش عمد براي گسترش دامنه فعاليت هاي القاعده(با حمايت عربستان از القاعده عراق و جبهه النصره) در كشورهاي جديد قرار خواهد گرفت.اما چيزي كه مشخص است اين موضع مي باشد كه:عربستان به تازگي نقش رهبري جهان عرب را به عهده گرفته است و اكنون چالش پيش روی منطقه،گسترش وهابيت مورد حمايت عربستان سعودي مي باشد.