به گزارش
مجله شبانه باشگاه
خبرنگاران، امير محمد زند
متولد 1 مهر 1357 در تهران است. وي يک خواهر کوچکتر از خود و يک برادر
بزرگتر از خود دارد. خيلي زود توانست مسيرش در دنياي هنر را پيدا کند.
او
با حضورش در سريال «هزاران چشم» پا به عرصه تصوير گذاشت. در ايتاليا و در
رشته سينما تحصيل کرده و براي همين بازيگري را، هم به صورت تجربي و هم به
صورت آکادميک مي شناسد. چند ماه هم در مدرسه هنرهاي دراماتيک ايتاليا
آموزش بازيگري ديده و مهندسي شبکه هم دارد. از فعاليتهاي هنري اش مي توان
به: هزاران چشم، ماه محبوب خدا، نسيم رؤيا، خانه مهر، عمليات 125، فيلمهاي
سينمايي اتوبوس شب، کيميا و خاک و… اشاره کرد.
ماحصل گفتگو با اين هنرمند جوان و باسابقه تئاتر و تلويزيون، تقديم حضورتان مي شود؛
از نحوه حضورتان در سريال «شايد براي شما هم اتفاق بيفتد» برايمان بگوييد. چگونه انتخاب شديد؟
از اين جور سريال ها و مجموعه ها خيلي خوشم مي آيد؛ مجموعه هاي کوتاه و دلنشين. در رابطه با نقش با کارگردان صحبت مي کنم و به نظرم داستان هاي شايد براي شما هم اتفاق بيفتد، براي خيلي از بيننده ها بايد جالب باشد. چون داستان هايش امکان رخ دادن براي هر کس مي تواند باشد. با خودم کنار آمدم که نقش هايي را که در سريال شايد براي شما هم اتفاق بيفتد را هر چند تا هم باشد، بازي کنم.
فکر مي کنيد زحمتي را که براي اين سريال کشيديد و مي کشيد چه قدر با نقش هاي قبلي تان فرق مي کند؟
همه ما براي هر کاري که انجام مي دهيم زحمت مي کشيم. کسي را بدون زحمت در جامعه نمي بينيم. من هم يکي از همان آدمها. زحمت زيادي براي اين سريال کشيدم. اميدوارم اين زحمت من هم بتواند جوابگوي مردم باشد.
چه شد که اصلاً به سمت حرفه بازيگري رفتيد؟
فقط علاقه و پشتکارم به اين حرفه بود. بازيگري را دوست دارم.
به نظر مي رسد که کار در تلويزيون را بيشتر از سينما ترجيح مي دهيد؟
راستش را بخواهيد زياد برايم فرقي نمي کند. تلويزيون را کمي بيشتر دوست دارم چون هنرمند نيازمند به ديده شدن است و اين فرد را دچار انگيزه مي کند براي جذب شدن به سوي هنر. تلويزيون را دوست دارم چون وسوسه انگيز است.
به نظر شما بازيگري را مي توان يک شغل دانست؟
چرا که نه. اما اگر بتواند نيازي را برطرف کند. خيلي ها بازيگري را شغل مناسبي براي امرار معاش نمي دانند. مي گويند شغل کاملي نيست. اما از نظر من بازيگري سخت ترين حرفه دنياست. اگر بگويم با نظر همه موافقم شايد دروغ بگويم. همين که به اين حرفه علاقه دارم و جزئي از مشکلاتم با اين حرفه حل مي شود شکر خدا راضي ام.
احساس نمي کنيد در عرصه بازيگري کمي دير شناخته شده باشيد؟
بازيگري اين نيست که دير شناخته بشوي يا زود. بازيگري، خوب بازي کردن براي مردم است. نفس و روح هنر در نقش مهم است. نبايد فقط به شهرت فکر کرد. اگر هم دير شناخته شدم حد اقل مي دانم که دارم خوب بازي مي کنم و مردم از بازي من لذت مي برند و همين بس است.
چرا اين طور به نظر مي رسد که در سينماي جهان تفاوتي که در چهره ها و فيزيک افراد است، مورد پسند است، اما در سينماي ايران و برخي کشورهاي مشابه انگار بيشتر هنرپيشه ها شبيه به هم هستند و حتي امتياز هم محسوب مي شود که خانم ايکس شبيه به فلان هنرپيشه معروف قديم يا جديد است. نظر شما در باره اين مسئله چيست؟
ما در ايران اين خوشبختي را داريم که فيلم هاي خاص و انتخاب شده اي را ميبينيم. فيلمهايي که جنبه فرهنگي قويتري دارند يا برنده جوايز سينمايي مهمي شدهاند ولي در همان آمريکا هم هر ساله هزاران فيلم ساخته ميشود که ما حاضر و قادر نيستيم حتي يک دقيقه از آنها را تماشا کنيم. در محدوده خودمان که به اين موضوع نگاه ميکنيم به اين جمع بندي مي رسيم که همه اين هنرمندان پيش يک دکتر خاص جراحي ميکنند.
حتي اگر
پايتان را به خيابان بگذاريد کمتر آدمهاي متفاوت با چهرههاي خاص
ميبينيد. دختران جوان هم که به يک فرم بيني هايشان را جراحي کردهاند،
رنگ موهايشان شبيه به هم است، در نتيجه قيافههاي متفاوت کم ميبينيد. همه
يک شکل شدهاند. همه بيشتر به دنبال همسان سازي هستند و اين مد چندين سال
است که ادامه دارد. در سينما هم همين طور است. نه فقط چهرههاي شبيه ما
بلکه حتي اگر چشم هايتان را ببنديد نميتوانيد صداهايشان را تشخيص دهيد.
اداي کلمات و کشيدگي واژهها يک جور شده است.
بي هويتي در ظاهر و کلام خيليها وجود دارد که به نظرم نشانه عدم اعتماد به نفس و الگوبرداري، آن هم از نوع خيلي سطحي اش است. نه فقط هنرپيشهها بلکه بيشتر جوانان يک جور حرف مي زنند چون آن اعتماد و اعتقاد را به حرفي که مي زنند، ندارند.
فکر مي کنيد با وجود علاقه اي که به حرفه بازيگري داشتيد چه قدر تا به حال توانستيد هدفمند پيش برويد؟
خدا را شکر تا به الآن موفق بوده ام. شايد دليلش هم اين است که نقش هاي خوب به من واگذار شده. هدف من در بازيگري فقط خوب بازي کردن است.
آيا در فضاي آموزشي کشور اين قابليت وجود دارد که آموزش سيمنايي به شکلي ايده آل ارائه شود؟
بله، ولي متأسفانه آموزشگاه هاي سينمايي معتبر و با استاندارد حرفه اي، زيادي وجود ندارد.
سوپر استار از ديد امير حسين زند کيست و آيا او هم دغدغه سوپر استار شدن را دارد؟
در يک مقطع خاص علاقه شديد مردم به يک انسان، آن انسان را تبديل به سوپر استار مي کند که اين لقب، بيشتر براي هنرمندان استفاده مي شود و معمولاً تاريخ نشان داده است که يک طلوع دارد و يک غروب و در مورد خودم هم بايد بگويم من سعي مي کنم بعد از ده پانزده سال کار بازيگري، بيشتر کار خوب انجام بدهم و خيلي دغدغه ستاره شدن ندارم و فکر مي کنم اکثر بازيگران هم سن و سال من هم اين گونه باشند.
در انتخاب کارهايتان چه معيارهايي را مد نظر قرار مي دهيد؟
انتخاب و معيارهايم بستگي به شرايط زندگي هم دارد. بعضي وقتها آدم مجبور مي شود از سطح سليقه خود پايين تر بيايد و بيشتر به جنبه اقتصادي کار فکر کند. من در انتخاب هايم سعي کرده ام عمق نقش را بازي کنم نه طول نقش را. يعني نقش اول يا دوم فيلمي برايم مهم نيست، مهم اين است که نقشي را بازي کنم تا کار هنري خوب از آب در بيايد.
نظرتان راجع به کليشه شدن در يک نقش چيست؟
چرا فکر مي کنيد کليشه بد است؟ اگر نقش خوبي بارها تکرار شود و مردم هم خوششان بيايد حد اقلش اين است که مردم را راضي نگه داشته و پولمان را هم گرفته ايم. ضمن اينکه همين مردم اصلاً دوست ندارند من نقش منفي بازي کنم. يکي در طنز مهارت دارد و بازي مي کند، يکي در اکشن، حالا اينکه من در يک ژانر بازي مي کنم دليلي براي کليشه و تکراري بودنش نيست. مشکل از کارگردانان و فيلمنامه هايي است که مرا يک شکل مي خواهند.
چه قدر در بازي هايتان از بداهه استفاده مي کنيد؟
در مجموع در بازي هايم از بداهه استفاده مي کنم.
چرا در ژانر طنز حضور پيدا نمي کنيد؟ دوست نداريد در ژانرهاي ديگر، خود را محک بزنيد؟
احساس مي کنم قيافه ام به فيلم هاي طنز نمي خورد. بعدش هم پيشنهادهايي که به من مي شود در حال حاضر کارهاي جدي و اين جور کارهاست. در ثاني، کار طنز به من پيشنهاد نمي شود.
چرا بعضي از بازيگران، بدون تحصيلات وارد اين عرصه مي شوند؟ آيا با ورود آنها بدون گذراندن تحصيلات آکادميک موافق هستيد؟
بين ياد گرفتن و حرفه اي بودن تفاوتهايي است. حرفه اي کسي است که خاک صحنه خورده، مطالعه کرده و تجربه کسب کرده و از راه هنر تأمين معاش مي کند.
متاسفانه سينماي ما بيشتر تبديل به سينماي مانکن و مدل سازي شده است. چهره بر بازي و توانمندي اولويت دارد. نمي توانم بگويم که کار درستي است. ورود بازيگران جوان را بدون گذران تحصيلات، تأييد نمي کنم ولي متأسفانه اين ويروسي است که در هنر بازيگري ما چه در تلويزيون و چه در سينما وجود دارد.
بازتاب سريال شايد براي شما هم اتفاق بيفتد در ميان مردم چگونه است؟
خيلي خوب است. به نظر من، يکي از موفق ترين سريال هايي است که کار و ساخته شده است. همه گروه، خيلي در ساخت اين مجموعه زحمت کشيدند. مردم استقبال خوبي مي کنند و مخاطبان زيادي دارد.
با اين محبوبيت و استقبال مردم از اين سريال، برخورد مردم در خيابان با شما چه طور است؟
مثل سابق، مردم برخوردشان هميشه خوب و گرم بوده و اکنون بيشتر شده و خيلي ابراز علاقه مي کنند.
گفتگو از: ناهيد جعفرپور کامي