در شب دهم بهمن به قله كوه رسيده و تا صبح در داخل غاري استراحت كرده و روز بعد راهي را كه رفته برميگردد، اين۱۰ روز را «كرده به كوه» ياكردعلي به كوه ميگويند.
عصر روز پانزدهم بهمن عامكردلي (عمو كردعلي) از كوه پائين مي آيد و به ده ميرسد، موقع غروب آفتاب بچه ها و جوانان رباط مراد در محليكهآن را «چاله گوگل» مينامند جمع شده و با شور و هيجان چند كپه آتش روشن كرده و بهپايكوبي ميپردازند.
مردم سه نوبت آش هم براي سلامتي او مي پزند، يكي روز اول كه كرد علي به كوه مي رفت و بعنوان آش پشت پا، يكبارهم روزپنجم بعنوان آش سلامتي و يك آش هم روز دهم به اسم «آش پيشواز» .
در قديم كردلي پسر پيرزني بوده است كه با (چرخ وچاره) نخ ريسي ميكرد اما در زمستان پنبه اش تمام ميشود و چيزي براي رشتن(ريسيدن) ندارد از «كردعلي» ميخواهد برايش پنبه فراهم كند.
كردلي براي آوردن پنبه به كوه ميرود، در اين ايام وقتي برف بادانه هاي درشت(گلهگله) فرو ميريزد، مردم خمين ميگويند كردعلي دارد براي مادرش پنبه ميريزد.
اما چون مدتي مي گذرد و كردلي به خانه بر نميگردد پيرزن،«دگنك» (چماق وچوبچوپاني) را در تنور آتش زده، بطرف كوه پرتاب ميكند و با اين كار مثلا ميخواهد سرما شدتش كاهش يابد و كردعلي به ده برگردد.
مردم تعدادي از روستاهاي خمين كردلي به كوه را بخشي از زمستان (از روز پنجمتا ۱۵ بهمن) كه اوج سرما به پايان ميرسد، ميدانند./س