در زمان محاصره آبادان برادران سپاهي خبر آوردند كه عراقيها به شهر نزديك شدهاند و از آن سوي شط ديده ميشوند.
در آن زمان كارها توسط سپاه سازماندهي شده بود و من زير نظر سپاه به عنوان امدادگر در بيمارستان طالقاني از همان شروع جنگ تحميلي مشغول به انجام وظيفه شدم، مجروحين زيادي را به بيمارستان ميآوردند و براي نجات جان آنان از هيچ كوششي دريغ نداشتم.
حاضر به ترك شهر نشدم چرا كه ميگفتم من اينجا كار ميكنم و از مجروحين پرستاري خواهم كرد هر چند كه صحنههاي دلخراش و تكان دهندهاي بود ولي در اين 5 سال خاطرات با ارزش از مقاومتها، ايثارها و معجزات و آنچه در كلام نميآيد ديدم و من تا آخر عمر اين همه را با هيچ چيز عوض نخواهم كرد.
معصومه حسيني_ آبادان
انتهاي پيام/