به گزارش باشگاه خبرنگاران؛ البته كه فيلم آخر وونگ كار واي طبق انتظار از نظر زيبايي شناسي غني و چشم نواز است، اما فيلمنامه ي ضعيف و روايت پراكنده، لذت تصاوير زيباي فيلم را مخدوش مي كند. مشخص نيست كه فيلمساز نوگراي چيني دقيقا در دل اين داستان بي سروته درباره ي مردي كه به استاد بروس لي شهرت دارد، قصد تمركز برچه دست مايه اي را داشته است.
تاريخ چين و مرور هنرهاي رزمي يا عشقي ناكام و نامانوس؟ در ميان اين بلاتكليفي، چندين ايده ي جذاب از دست مي رود و فيلمي خسته كننده مقابل چشم قرار مي گيرد كه دنبال كردن خرده داستان ها و شخصيت هاي مبهم و متعددش تقريبا محال است. مثال واضح، كاراكتر آرايشگر قاتل است كه از ميانه ي فيلم مي آيد و رها مي شود و تا آخر ماجرا هم مشخص نيست كه او چه نقشي در دل اين ماجراهاي پيچ در پيچ دارد.
استاد بزرگ فيلمي الكن و بلاتكليف از فيلمسازي است كه جشنواره هاي اروپايي او را تا حد يك استاد بزرگ سينما ستايش مي كنند. حتي وقتي همين فيلم به بخش مسابقه ي جشنواره ي كن 2013 راه نمي يابد، آن را به عنوان اثر افتتاحيه انتخاب مي كنند تا شان و منزلت وونگ كار واي حفظ شود. ولي در واقعيت، با فيلمي سطح پايين تر از كارهاي قبلي او مواجهيم كه ضعف فيلمنامه آن را به شدت از رمق انداخته است.
احتمالا بخشي از استدلال حاميان كار واي آن است كه اينجا فيلمنامه اهميت چنداني ندارد و فرم و زيبايي شناسي حرف اول و آخر را مي زند. ولي براي بيش از دو ساعت تماشاي تاريخ شرق آسيا بايد حداقلي از نظم و البته گرما و شور باشد كه تماشاگر رغبت كند ماجراهاي ايپ من و گونگ و آن همه نمايش پر تكلف آيين هاي رزمي را دنبال كند. از يك سو به نظر مي رسد استاد بزرگ به قصد بازار جهاني ساخته نشده و احتمالا مخاطب چيني را هدف قرار داده كه آشنايي بديهي با پس زمينه ي تاريخي ماجراها دارد، اما از سوي ديگر، نوعي ابهام روشنفكرانه ي جشنواره پسند را در فيلم مي توان رديابي كرد.
به عنوان مخاطبي كه هيچ وقت دل بسته ي دنياي استيليزه و پررمز و راز فيلم هاي وونگ كار واي نبودم، هميشه تبحر او را در چينش دقيق قطعات فرمي و محتوايي آثارش تحسين مي كردم. اما استاد بزرگ به شكل واضح و منطقي از ظرافت و دقت هميشگي فيلم هاي كار واي تهي است. گذر زمان نشان مي دهد كه هرگز جايگاهي در حد در حال و هواي عشق، 2046 يا حتي شب هاي بلوبري من نمي يابد.
علي مصلح حيدرزاده
مجله ي سينمايي بيست و چهار