به گزارش خبرنگار حوزه سينما
باشگاه خبرنگاران، در آستانه بزرگترين رويداد سينمايي هستيم رويدادي كه نشان از پيشرفت صنعت در ايران است.
80 سال پيش سينما به عنوان صنعتي ديگر به كشور ما راه پيدا كرد كه البته تاكنون دستخوش تغييرات بسياري قرار گرفت.
صنعت سينما در اين سالها در ابعاد مختلفي به لحاظ گيشهاي و فرهنگ و يا اقتصاد تغيير شكل داد به طوريكه در برخي موارد براي بهبود اين صنعت دست به ساخت فيلمهاي تجاري ميزدند.
سينما صنعت بزرگي است كه مورد توجه همه اهالي مختلف در زمينههاي سياسي، اجتماعي و يا فرهنگي قرار گرفته است.
در اين صنعت پولساز چيزي كه همه آن را دنبال ميكنند استقبال مردمي و در عين فروش فيلم است به همين جهت با توليد ژانرها و موضوعات مختلف خود را امتحان ميكنند.
البته در اين ميان فيلمسازاني هستند كه براي يك بار هم كه شده موضوع و محوريت سينما را به عنوان فيلم خود در نظر ميگيرند كه اشارههاي به آنها خواهيم داشت.
فيلم سينمايي "دو فيلم با يك بليت" توليد سال 1369 كه توسط "داريوش فرهنگ" ساخته شد.
اين فيلم موضوع كارگرداني را به تصوير ميكشد كه پس از بازگشت از آمريكا قصد دارد اولين فيلمش را بسازد اما اوضاع بر وفق مراد پيش نميرود. هنرپيشه اول فيلم بر اثر سانحهاي كه پرش از يك ديوار است عليرغم اصرارش بر نپذيرفتن و استفاده از بدل ميگردد و اتفاقا بدل را در يكي از محلههاي پايين شهر پيدا ميكند، يك دستفروش دورهگرد كه شباهت عجيبي به هنرپيشه اصلي دارد از طرفي هنرپيشه زن فيلم نيز مشكلاتي دارد و قصد سفر به آمريكا دارد در نهايت فيلم با حضور بدل و هنرپيشه زن به پايان ميرسد و زن نيز خود را به سفري بيپايان ميسپارد.
فيلم اساسا درباره سينما و حاشيههاي پيرامون دستاندركاران آن است. يك فيلم در فيلم كلاسيك كه اهميت و ارزش سينما را به واقع نشان ميدهد، فيلمي درباره سينما و آدمهايش.
"ناصرالدين شاه آكتور سينما"، "هنرپيشه" و "سلام سينما" از ديگر فيلمهاي موضوع سينما است.
"سينما سينماست" ساخته "سيد ضياء الدين دري" همان طور كه از نام فيلم پيداست اساسا درباره سينماست.
داستان دختري است كه به دنبال بازي در فيلم يك كارگردان به مقابله با خانوادهاش برميآيد و تلاش كارگردان را كه به همين بهانه سعي در تغيير نگرش مردم نسبت به سينما و فعاليت در اين حرفه را دارد كه عاقبت هم مفيد واقع ميشود و پدر دختر رضايت ميدهد.
فيلم گاهي ساختاري مستندگونه پيدا ميكند و نظرات مردم و ذهنيت آنها درباره سينما از منظر اين كارگردان را روايت ميكند و ميتوان گفت كه مرتبط ترين فيلم كه درباره كليت سينما و تأثير آن در جامعه ساخته شده همين فيلم است و آن را به قضاوت مردم و دستاندركاران ميگذارد تا نظر خود را درباره سينما بگويند.
"ميكس" به كارگرداني "داريوش مهرجويي" نيز روايتي است از تلاش گروهي براي آماده سازي يك فيلم به جشنواره كه در واقع درگيري موضوع خود سازنده فيلم است.
كمدي هجوآميز قدر نديدهاي كه تلاش بخشي از سينما را روايت ميكند كه به اصطلاح پشت دوربين فعاليت ميكنند و ديده نميشوند ولي حالا همين افراد هستند كه براي هر چه سريعتر رساندن فيلم به دفتر جشنواره در تكاپو هستند. سينما در اين فيلم از منظري روايت ميشود كه بيشتر مشكلات تازه از اين مقطع آغاز ميشود و اين عوامل پشت صحنه هستند كه سرنوشت فيلم را رقم ميزنند.
سينما در فيلم "سيروس الوند" نقش محوري دارد. "نيمادادگر" بازيگري باسابقه و محبوب (با بازي زنده ياد خسرو شكيبايي) است كه دچار مشكلاتي ميشود. فيلم به مشكلات پيرامون بازيگر سينما و دردسرهايي كه برايش ايجاد ميشود، ميپردازد.
ساخته بحث برانگيز "تهمينه ميلاني" باز هم بازيگر محور فيلم است اما اين بار او يك قرباني است، با توجه به اينكه در فيلم "ستارهها" نظر مثبتي نسبت به سينما وجود ندارد اين فيلم نيز اين روند را طي ميكند البته موضوع تلخ در باب سينما بحثهايي در پي داشت و سوءبرداشتهايي كه از موضوع و لحن صريح فيلم شده بود به مذاق برخي خوش نيامد.
"وقتي همه خوابيم"، سينما در اين ساخته جنجالي "بهرام بيضايي" متهم به بيرحمي و بياخلاقي ميشود. كارگرداني مجبور است به خاطر جذب سرمايه كار و فشار تهيه كننده، ابتدا بازيگران فيلم را عوض كند و به اصلاح از بازيگران چهره و گيشه استفاده كند سپس فيلم نامه دستخوش تغيير و در نهايت كارگردان اخراج ميشود و فيلم به كلي تغيير ميكند. زبان صريح و بيپرده فيلم البته به كساني كه بايد بربخورد، برخورد و حاشيههايي را نيز براي فيلم به همراه داشت و حتي پا را از مرزهاي اخلاقي در برابر فيلمسازي با سابقه فراتر گذاشت.
در مجموع سينما در اين فيلم تبديل به يك تراژدي ميشود كه فيلم اصلي فقط در روياست كه به سرانجام ميرسد و به واقع فيلم يا به عبارتي هنر، قرباني صنعت و سرمايهمداري ميشود.
ديگر فيلمهايي را كه ميتوان به اين فهرست افزود برخي از توليدات اخير بودند كه مضموني مرتبط با سينما داشتهاند، فيلمهايي چون "گلچهره" به كارگرداني "وحيد موسائيان"، "مصائب چارلي" ساخته "عليرضا سعادت نيا" و "كوچه ملي" به كارگرداني "مهرشاد كارخاني" از اين قبيل به شمار ميآيند، البته هر كدام با محوريت و قصههاي متفاوت طراحي ميشدند./ص