به گزارش
خبرنگار حقوقي قضايي باشگاه خبرنگاران،
با رشد رسانههای نوین، جهان وارد عصر دوم رسانهها شده است که برخلاف
دوره مدرن و عصر نخست، آینده آن به طور کامل قابل پیشبینی نیست، زیرا در
عصر دوم رسانهها که در آن بحث رسانههای الکترونیک جدید، حاکمیت دارند و
اطلاعات حرف آخر را می زنند، پدیدهها کمتر قابل پیشبینی هستند.
رسانههای نوین دارای آسیبهای بسیار مهم روانی و سیاسی است که میتوانند، زمینه و بستر مناسبی را برای جنگ نرم ایجاد کنند.
در همين زمينه "رضا محمدي" پژوهشگر حقوق با ارسال يادداشتي به
باشگاه خبرنگاران، آسیبهای روانی شبکههای اجتماعی را مورد بررسي قرار داده که به شرح زير است:
1-
کاهش احساسات: به دلیل اینکه اغلب ارتباطات در این فضا، به صورت نوشتاری
است، اغلب فاقد احساسی است که در فضای واقعی، از طریق قدم زدن، سخن گفتن
و... به دست میآید. افراد با وجود امکانات ارتباطی در فضای مجازی، دیگر
اهمیتی به کیفیت روابط نمیدهند و این مسئله، به کاهش بیشتر احساسات منجر
میشود.
2- متنگرایی: علیرغم امکانات چند رسانهای موجود در فضای
مجازی، هنوز هم قسمت عمدهای از ارتباطات در فضای مجازی را ارتباطات متنی
در قالب ایمیل و چت تشکیل میدهد. ارتباطات متنی میتواند شکل جدیدی از
هویت مجازی را شکل دهد.
3- انعطافپذیری هویتی: افراد در فضای مجازی، به دلیل نبود راهنماهای چهرهای، میتوانند بازنماییهای متفاوتی از خود ارائه دهند.
4-
دریافتهای جایگزین: در ارتباطات مجازی، شما میتوانید دیوارها را بشکنید،
به حوزه خصوصی دیگران وارد شوید و حرفهایی را که حاضر نیستند، در ارتباط
چهره به چهره به شما بگویند، بشنوید.
علاوه بر آسیبهای جدی
شبکههای اجتماعی مجازی در بعد روانی که به انعطاف پذیری هویتی و شکلگیری
هویتهای مجازی جدید منجر میشود، مهمترین تأثیرات سیاسی فناوریهای
ارتباطی- اطلاعاتی، تضعیف دولتهای ملی، اشاعه اطلاعات سیاسی و کاهش مشارکت
سیاسی افراد و گروههاست.
همچنین کنترل اطلاعات در عصر جدید،
اهرم اصلی قدرت بازیگران جهانی، ملی و محلی است اهرمی که در انقلابهای
رنگی در اختیار بنیاد سوروس و سازمانهای غیردولتی و جنبشهای دانشجویی
قرارگرفت و رهبران احزاب و جنبش ها، بیشترین بهره را از آن بردند.
دول
غربی، ماهرانه با استفاده از امکانات تکنولوژی و ارتباطات، مانند اینترنت،
سایتهای انتقادی را علیه یک دولت سازمان میدهند. پیامهای کوتاه را از
طریق تلفنهای همراه رد و بدل میکنند و مرتب قرارهای جدیدی میگذارند.
آسیب
مهم دیگر رسانههای نوین، تأثیر بر افکار عمومی و بسیج آن است. به گونهای
که به واسطه این رسانهها، نوعی فضای عمومی شکل میگیرد و بسیاری افراد،
بی آن که یکدیگر را ببینند و تبادل نظر کنند، مانند یکدیگر فکر و در نتیجه
مانند یکدیگر نیز عمل میکنند.
بر این اساس، از طریق تولید پیام،
شعار و اندیشه، به شیوهای هنری و از طریق تصویر، گرافیک، صدا و موسیقی،
تصورات دستکاری و بسیج میشوند و در نهایت فعالیت سیاسی، این امکان را
مییابد که با زندگی روزمره آمیخته شود.
در این صورت دیگر مانند
گذشته، نیازی نیست که برای تبدیل افکار عمومی به نیروی اجتماعی و تغییر
اوضاع سیاسی، به اهرمی مانند حزب سیاسی متوسل شد و اگر این تغییر در افکار
عمومی پیدا شود، مردم در مواقع مهم تاریخی، خود راه را باز میکنند و
احتیاجی به اعمال نیرو، فشار و زور از طریق اهرمهای جدا از مردم وجود
ندارد.
افزون بر این، استفاده جنبش های اجتماعی جدید، از شبکههای
اجتماعی مجازی، آسیب جدی دیگری را برای دولت ها به همراه داشته است.
جنبشهای اجتماعی جدید و هویت های دگرخواهانه، از مهمترین جنبه های
نرمافزاری تهدید امنیت ملی هستند.
جنبشهای نوین کنونی، اهمیت
بیشتر را به هویت داده و در برابر اشکال جدید سلطه و طرد مقاومت میکنند.
این جنبشها همچنین تلاش دارند، تا با اشکال جدید تکنولوژیهای ارتباطی و
تغییرات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی سازگار شوند.
به اعتقاد مانوئل
کاستلز، بازیگران سیاسی، از طریق رسانههای نوین، در بازی قدرت حضور دارند و
از آن جا که اطلاعات و ارتباطات، عمدتاً از طریق شبکه جهانی اینترنت و
ماهوارهها و خبرگزاریها صورت میگیرد، بازی سیاسی، به نحو فزایندهای در
فضای رسانهها صورت میگیرد. وی همچنین به نقش تکنولوژیهای ارتباطی، مانند
اینترنت، در عضوگیری و گسترش قدرت جنبشهای اجتماعی اشاره میکند.
شبکههای
اجتماعی شکل اجتماعی نوینی از ارتباطات را به وجود آورده که در عین حال
تودهای است؛ اما به صورت انفرادی تولید و دریافت میشود و تاثیر میگذارد.
با این همه، در سراسر جهان، به ابزاری در خدمت جنبشهای اجتماعی تبدیل
میشود؛ اگرچه این جنبشها تنها استفادهکنندگان این ابزار جدید، بسیج و
سازماندهی نیستند.
جنبشهای مذکور، باید بتوانند برای دستیابی به
اهداف خود، در سه زمینه توانمندی داشته باشند: شکل دادن به هویت جمعی،
متقاعد ساختن پیروان خود و بسیج آنها. این جنبشها، با استفاده از
تکنولوژیهای جدید اطلاعاتی، میتوانند به راحتی به هر سه هدف مذکور دست
یابند. ملوچی معتقد است که شبکههای اجتماعی مجازی به جنبشهای اجتماعی،
توانمندی انعکاس روشها و اهداف خود را به فضای عمومی داده است.
همچنین
شبکههای اجتماعی مجازی همانند آزمایشگاهی است که جنبشهای اجتماعی، میزان
توانمندی خود را بررسی میکنند. در چنین حالتی شبکههای اجتماعی، تنها به
عنوان وسیله سیاسی عمل نمیکنند، بلکه خود به فضای سیاسی تبدیل میشوند و
نیز کاربرد شبکههای اجتماعی این امکان را به جنبشهای اجتماعی میدهد که
روشهای سنتی بیان اعتراضات خود، همانند راهپیماییها، اعتراضات، شعارها
واستفاده از نمادها را آسانتر به کار برده و آنها را با روشهای نمادین
جدید ترکیب کنند.
بر همین اساس، این جنبشها توانمندی بیشتری برای
جذب طبقه جوان جامعه و شکل دادن به افکار عمومی دارند. با کاربرد
تکنولوژیهای اطلاعاتی جنبشهای اجتماعی به استفاده از پوشش رسانهای جمعی
نیازی ندارند.
از دیگر آسیبهای سیاسی رسانههای نوین، میتوان به
رسانهای شدن فضای سیاست اشاره کرد. از دید کاستلز در جامعه کنونی، سیاست
به معنای سیاست رسانهها است. رسانهها، پس زمینه همیشگی بازی سیاست و
حوزهای عمومی هستند که در آن قدرت به نمایش درمیآید و درباره آن داوری
میشود.
به اعتقاد وی، اگرچه سیاستمداران برای کسب قدرت سیاسی در
رسانهها، از تکنیک ترور شخصیت، رسواگری و جنجال استفاده میکنند و این
مسئله معرف خوبی برای یک جامعه دموکراتیک است. ولی باید به این نکته توجه
داشت که ویژگی اصلی سیاست رسوایی و جنجال این است که همه کنشگران سیاسی
شرکتکننده در آن، خود به دام این نظام میافتند وغالباً نقشها معکوس
میشوند؛ شکارچی امروز شکار فرداست.
یکی دیگر از آسیبهای جدی
شبکههای اجتماعی، به علت توانمندی آنها برای پنهان کردن و پوشاندن
اطلاعات و در نهایت پدید آوردن جهل عمومی است.
خارج شدن سیاست از
فرایند عقلانی، دیگر آسیب جدی رسانههای نوین است؛ زیرا رسانههای جدید،
درحال دگرگون کردن سیاست هستند؛ به عبارت دیگر، زندگی سیاسی به مقدار زیادی
در محدوده رسانه قرار گرفته است؛ یعنی سیاست منطق رسانهها را پذیرفته و
در این فرایند خود دگرگون شده است.
انتهاي پيام/