به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، تجربه تاریخی تشکیل فرقه ضاله بهائیت موید آن است که جبهه استکبار توانسته است با استفاده از افراد سادهلوح و جاهطلب، فرقهای ضاله و منحرف بوجود آورد. جاسوسان غربی با پر و بال دادن و آشناسازی این افراد، با برخی از آموزههای شبه عرفانی مملو از مفاهیم راز آلود، زمینههای لازم را برای تربیت سرکرده فرقه فراهم میکنند و در پی آن کادرسازی و تزریق گسترده منابع مالی را نسبتاً منسجم جهت اجرای اهداف شوم خود به وجود میآورند و در فدم آخر ترکیب با هنجارهای بومی ـ میهنی را صورت میدهند تا فرقهای تمام عیار مد نظر شکل گیرد.
بررسی تشکیلات بهائیت از آن جهت قابل تأمل است که به ما کمک میکند تا شیوه های غرب را در ظرفیت سازی، جهت شکل گیری گروههای شبه عرفانی و انحرافی مذهبی، که به جریانهایی مانند بهائیت تبدیل میشوند را شناسایی نمائیم. این مسئله هوشیاری تمام مسئولان را در برخورد زودهنگام با موج اولیه نحلههای شبه عرفانی میطلبد؛ تا مبادا به دلیل عدم شناخت جریانهای شبه عرفانی و با تلف شدن زمان، گسترش یابند که در این صورت هزینههای فراوانی بر جامعه و نظام اسلامی در بر خواهد داشت.
تشکیلات بهائیت، تشکیلاتی است چندچهره ای؛ چهرهای «صوری» مبتنی بر شعارهایی مزوّرانه و چهرهای «درونی»، که همانند دیگر فرقهها، فشار معنوی و فیزیکی قابل توجهی بر اعضای خود وارد میآورد تا آنها را وادار به تمکین منویات بیتالعدل کند.
استفاده از روش های تبلیغی جایگاه ویژه ای در ماهیت تشکیلات بهائی دارد، که شناخت روند تبشیر، همان شناخت ماهیت بهائیت میباشد. در این نوشتار سعی شده است برخی از فعالیتهای جامعه بهائی ایران، در زمان حاضر بررسی شود و به شکلی مختصر ساختار تشکیلاتی مرتبط با فعالیتهای تبلیغی نیز مورد اشاره قرار گیرد.
بخشنامهها و دستور العملهای بیتالعدل
بخشنامهها یا هر متن تدوین شده در بیتالعدل بعد از گذراندن مراحل تصویب به سه زبان فارسی، انگلیسی و عربی ترجمه شده و ابلاغ میشوند. تشکیلات بهائیت از میان ترجمههای مختلف، متن عربی را معتبرتر میشناسد که دلیل آن مقبولیت بیشتر نزد متدینین درکشورهای اسلامی بوده است. متن اصلی به نظر مشاوران قارهای در کشورهای مختلف میرسد. به طور سنتی بهائیان ایرانی نقش مهمی در بررسی و ویراست آن بعهده دارند.
تشکیلات بهائیت به جهت تأثیر بیشتر بر مخاطب برای مردم مناطق مختلف فارسیزبان، ترکزبان و... مرسولات را به زبان خودشان میفرستد. برای اروپا و آمریکا متن انگلیسی و برای کشورهای خاورمیانه مانند عراق که دارای محفل ملی هستند بخشنامهها به زبان عربی ارسال میشوند. این نکته قابل توجه است که بیتالعدل اصرار دارد بخشنامهها و متون مربوط به ایران به دو زبان فارسی و عربی ارسال شوند. تشکیلات بهائی دلیل این امر را اعتقاد ریشهدار مردم ایران به قرآن و داشتن غیرتی مقدس نسبت به زبان عربی عنوان میکنند و برای القای حس قدسیت از این مسئله سوء استفاده میکنند.
در فرآیندی سازمانیافته، بخشنامههای فرستادهشده به محافل رسمی کشورها، به محافل محلی تقسیم و توزیع میشوند و به تعداد محافل محلی آن کشور (پنجاه، صد، دویست یا بیشتر) تکثیر شده و توزیع میشوند. با سنجش شرایط و وضعیت حاکم بر هر محفل که به اصطلاح جامعه بهائی «حکمت» نامیده میشود هر یک از مراکز محلی اقدام به توزیع بخشنامهها در جلسات عمومی بهائیان میکنند. رسمیترین جلسه جامعه بهائیت «ضیافت 19 روزه» است و در این جلسات متون به تعداد توزیع شده و به وسیله افراد در جلسات خوانده میشود. طی آن ناظمین جلسات تبشیر منویات بیتالعدل را بیان میکنند که در صورت لزوم توسط افراد زیر مجموعه توضیح داده میشود. جالب اینجاست که این توضیحات نیز واجبالاطاعه هستند و دلیل آن حفظ نظم و انسجام تشکیلات عنوان میشود!
محفل ملی هر کشوری مرکزی به نام «دفتر کل» دارد که در سلسله مراتب تشکیلات فرقه تعریف شده است، ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. راهکارها، بخشنامهها و تمامی دستورالعملهای صادره از تشکیلات بینالمللی که در واقع چراغ راه جامعه بهائی است، از طریق همین دفتر برای همه اعضاء لازم الاجراء میشود. از دیگر فعالیتهای دفتر کل رفع منازعات است. هر زمان مشکل و مشاجرهای در خصوص موضوعات اجرائی پیش آید اعضاء فرقه میباید به دفتر مراجعه کنند. بخشنامهها به صورت کددار بایگانی میشود تا در مواقع لزوم محل مراجعه بوده و بر طبق آن حکم صادر شود. در مرحله بعد دستورات بر مبنای بخشنامههایی که واجبالاطاعه میباشند به تشکیلات شهرستان و از آن طریق به هیئتهای مختلف میرسند. محفل شهرستان موظف است تا هیئتهای محلی را تشکیل دهد تا هر یک فعالیتهای خاص خود را تحت نظر محفل محلی به انجام رسانند.
هیئتها یا بازوان محافل
هیئت صیانت
وظیفه هیئت صیانت کنترل دائمی وضعیت قبل، حال و آینده افراد فرقه بهائیت است. هیئت میبایست ارتباطات افراد بهائی را به طور مداوم بررسی کند تا مشخص شود آیا نسبت به معتقدات فرقه دگراندیش بوده یا مطیع محض هستند؟ میزان وابستگی و تعلقشان به فرقه بهائیت چگونه است؟ با بیانی ساده میتوان گفت کارکرد اصلی هیئت صیانت حفظ افراد در درون ساختار تشکیلات است.
ترکیب اولیه هیئت صیانت توسط چند تن از جوانان شکل میگیرد. اعضای خادمین هر شهرستان از بین جوانان و جامعه بهائی زیرمجموعه خود تعداد سه یا پنج نفر را به عنوان اعضای هیئت صیانت انتخاب میکنند و به آنها ابلاغ میشود. آنها وظیفه دارند در حد امکانات، افراد را از مجالست و معاشرت با دیگران بر حذر دارند و اگر رفت و آمد و معاشرتی وجود دارد همواره سود فرقه در نظر گرفته شود و چنان پیش نرود که یک بهائی بدهکار شود یا چیزی را ببازد. سعی اعضاء هیئت همواره بر آن است تا ملاقات و رفتارهای بهائیان را به نوعی تحت سیطره خود داشته باشد.
این نوع رفتار فرقه شبیه چیزی است که در کمپ اشرف، پایگاه منافقین روی داده است؛ نظیر آنچه اعضاء زن فرقه رحم خود را خارج کردهاند تا مبادا مشکلات عاطفی زمان بچهدار شدن، از عشق و علاقه افراد نسبت به سازمان بکاهد. در بهائیت نیز گاهی اوقات بنا به دستور محفل، دستوراتی مبنی بر طلاق یا ازدواج مصلحتی و حتی اینکه فرد با چه کسی ازدواج کنند صادر میشود که واجبالاتباع هستند. در بهائیت همه موضوعات حتی زندگی خصوصی افراد باید در راستای تحقق اهداف جامعه بهائی باشد. خاطرات نجاتیافتگان بهائیت نشان میدهد اگر فردی بخواهد مستقل و خارج از چارت تشکیلات از خود قدرت تصمیمگیری، بخرج دهد فوراً و به انواع مختلف سرکوب میشود. وی را سلب نسبت کرده و سعی میکنند کاملاً احساس تنهائی کند تا قادر نباشد اقدامی انجام دهد و در نهایت مجبور شود زیر سلطه تشکیلات قرار گیرد حتی بعد از اینکه فردی از بهائیت جدا شود باز هم محافل وی را رها نمیکنند. به اشکال مختلف تهدید، تطمیع و... سعی میکنند وی را دوباره جذب کنند. این افراد همواره در مظان تنش و حوادث هستند. نجاتیافتگان شهادت میدهند اصلاً بدین شکل نیست که محفل، امید خود را از دست بدهد. به نظر تشکیلات جذب هر نجاتیافته، به هر دلیل یا شرایطی که از بهائیت جدا شده، برای بهائیت کارائی دارد. محافل در برهههای زمانی خاص این موضوع را به شدت دنبال میکنند. در بسیاری از موارد تشابه زیادی بین فرقه بهائیت و فرقه منافقین وجود دارد. اگر رؤسای تشکیلات دستور دهند تروری انجام شود با کمال میل انجام میدهند. عبدالبهاء گفته است: «انقطاع انقیاد شما از بهائیت سبب روحانیت بیشتر شما میشود. اگر آنها دستور دادند مرا در دریا بیندازید حتی لحظهای درنگ نکنید چون آنها صاحب عصمت کبری هستند.» تنها فرقشان با منافقین در این است که منافقین رهبر خود را دارای عصمت کبری نمیدانند ولی بهائیان نه نفر اعضاء محفل در هر شهر را بری از هرگونه گناه تصور میکنند و خیال میکنند اعضاء بیتالعدل عصمت کبری دارند.
هیئت جوانان
هیئت جوانان به منظور وادار کردن محافل همه جوانان به تعلیمات بهائیت، در سنین معین تشکیل میشود. برنامهریزی برای جذب جوانان به کلاسها و پیگیری و سؤال در خصوص حضور آنها از خانوادهها، از جمله وظایف این هیئت میباشد. به عنوان مثال جوانی که دوست ندارد در جامعه بهائیت تحت تعالیم قرار گیرد شناسایی شده و وی را به روشهای مختلفی جذب میکنند. جاذبه جنس مخالف از مهمترین ابزارها در این عرصه است که در کنار دیگر مشوقها و تهدیدات تلویحی استفاده میشود. اگر فرد مد نظر پسر باشد از دختران استفاده میکنند یا برعکس. تشکیلات به هر شکل ممکن جوانان را وادار میکند در جلسات هیئت جوانان شرکت کنند این جلسات در شهرستانها دایر بوده و در آنها به جوانان تعلیمات خاصی داده میشود.
هیئت واجب التعلیمین
هیئت واجب التعلیمین جامعه بهائی، برخلاف تمامی کارشناسان امور آموزشی در دنیا سن واجب التعلیم را 4 سال قلمداد میکنند در حالیکه در بیشتر سیستمهای آموزشی 6 سال در نظر گرفته میشود ولی فرقه بهائی از 4 سالگی کودکان را تحت تعلیمات خاص فرقه قرار میدهد. همه افراد خانواده موظف هستند کودکانشان را برای کسب آموزش و تعلیمات ویژه به محلهای تعیین شده بفرستند.
درس اجباری اخلاق
کلاسهای درس اخلاق عمدتاً در روز جمعه برگزار میشود بچهها در درس اخلاق دعا و مناجات بهائی میخوانند. به اصطلاح اعضاء فرقه، نص مبارک بهاءالله را حفظ میکنند و حتی نطق اجرا میکنند تا بتوانند قوت در کلام داشته باشند. شعرها در بیان اعتقادات بهائی سروده شده است. در کلاس معانی کلمات در شعر به آنها آموزش داده میشود.
تفتیش عقاید
تفتیش عقاید در فرقه بهائیت به انحاء مختلف به پیش میرود. تشکیلات بهائیت از جهات مختلف با اعضاء خود مانند یک فرقه رفتار میکند. کسانی که از فرقه جدا شوند را به شدت تحت فشار قرار میدهد. از جمله این موارد گرفتن فرزندان یا والدین اعضای فرقه، از نجات یافتگان بهائیت میباشد.
رنجهای جداشدگان نشاندهنده نوع رفتار این فرقه با اعضاء خود است یکی از نجاتیافتگان از فرقه بهائی میگوید: «آنها در سن 15 سالگی افراد را برای انتخاب دین آزاد میگذارند، اما سؤال اینجاست کدام نوجوان 15 ساله که والدینش بهایی هستند و در صورت انتخاب دین دیگر مرتد شده و از جامعه بهائیت کنار گذاشته میشود چنین کاری را انجام میدهد. آنها در این سن موضوعی به نام «جستجوی حقیقت» را عنوان میکنند که در واقع چیزی جز تأکید بیشتر بر بهائیت نیست. هیچ بهائی حق و جرأت ندارد کتابهای رد بهائیت را بخواند. جلسات درس اخلاق در تشکیلات بهائیت به طور هفتگی و اجباری اداره میشود برگزار میشد. شما اگر دیا سه جلسه در این جلسات شرکت نکنی، هیئت صیانت درب منزل شما آمده و تذکر میدهد. زمانی که هنوز به دین اسلام گرایش پیدا نکرده بودم ذهنیتسازیهای بیشماری برای ما ایجاد کرده بودند اینکه غیر بهائیان اغیار هستند و نباید با غریبهها ارتباط برقرار کرد، از روحانیون و مذهبیها باید فرار کنیم. ما حتی در منزل خودمان اجازه ورق زدن کتابهایی را که خارجشدگان از فرقه بهائیت تألیف کرده بودند، نداشتیم و این عین مغایرت با آزادی است، آزادی که بهائیت دم از آن میزنند. بهائیان به دنبال مطرح کردن خود در جهان هستند، به هر روشی له یا علیهشان فرقی نمیکند، همواره در رسانههای بیگانه و... میخواهند حرفی از آنها زده شود.» «بهائیان افراد جداشده را پیش از انقلاب آزار و اذیت میکردند و امروز آنها را طرد میکنند تا تنبیه شوند.»