به گزارش
ویژهنامه دفاع مقدس باشگاه خبرنگاران ، دو روز از شروع جنگ تحمیلی میگذشت، در این مدت تیز پروزان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بارها مواضع دشمن را به سختی بمباران کرده بودند. عراق که تصور میکرد با بمباران روز اول جنگ، قدرت نیروی هوایی ایران را به میزان 70درصد کاهش داده است، با موجی مواجه شده بود که قابل مهار نبود. بجز حمله 140 فروندی روز اول، دهها سورتی پرواز موفق دیگر توسط نیروی هوایی به عمق خاک عراق انجام شده بود و ضربات سختی بر پیکره رژیم بعثی عراق وارد میشد.
هدف نیروی هوایی در این زمان از کار انداختن نیروی هوایی عراق بود. نیروی هوایی برای رسیدن به این هدف، طرحهای متعددی را برای حمله به پایگاههای هوایی عراق طراحی کرده بود تا بدین وسیله بتواند قدرت تهاجمی عراق را کم کند. البته بعضی از این پایگاهها توسط پدافند قدرتمندی محافظت میشدند که رسیدن به آن کار سختی بود .
یکی از پایگاههای مهم عراق، پایگاه هوایی کرکوک بود. این پایگاه به عنوان یکی از مهمترین مراکز نظامی عراق علاوه بر نقشی که در حمله به خاک کشورمان داشت، ماموریت محافظت از پالایشگاه کرکوک و تاسیسات برق و گاز این شهر را نیز برعهده داشت . در واقع عملیات کرکوک اولین عملیات پارتیزانی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در عمق
150 کیلومتری خاک عراق بود که در تاریخ 65/7/20 انجام گرفت و در آن،
پالایشگاه نفت کرکوک منهدم شد.
طراحی عملیات
نیروی هوایی تصمیم گرفت این پایگاه را مورد حمله قرار دهد. کار بر روی نقشهها آغاز شده بود. پایگاه هوایی کرکوک توسط سایتهای موشکی سام 2 و سام 6 به شدت محافظت میشد. علاوه بر آن، توپهای ضدهوایی 23 و 35 میلیمتری مستقر در اطراف این پایگاه کار را برای رسیدن به هدف سختتر میکرد .
برای رسیدن به این هدف، باید نزدیکترین پایگاه هوایی در ایران مامور زدن کرکوک میشد که تصمیم گرفته شد این مهم توسط پایگاه هوایی تبریز انجام شود .
قرار شد هواپیما بعد از پرواز ارتفاع را تا 15000 پا ،بالا برده و با نزدیک شدن به مرز، ارتفاع را کم کرده و از لابه لای درهها و ارتفاعات عراق، راه کرکوک را در پیش بگیرند و پس از بمباران هدف، از همین مسیر بازگردند. همچنین قرار شد این عملیات توسط یک فرمیشن چهار فروند اف 5 صورت پذیرد. هر اف 5 نیز مجهز به 4 تیر بمب 2000 پوندی شود. زمان این عملیات نیز صبح زود تعیین شد .
صبح زود در اتاق بریفینگ پایگاه دوم شکاری تبریز، لیدر دسته پروازی مشغول شرح عملیات و مختصات پروازی برای دیگر خلبانان پرواز بود. اهداف مشخص شد و همه خلبانان درباره نحوه عملکرد و نقاط نشانه توجیه شدند. پس از آماده شدن نقشه نهایی، خلبانان برای دریافت لوازم پروازی راهی اتاق تجهیزات شده و سپس به سمت هواپیماها حرکت کردند .
این نخستین حمله نیروی هوایی به کرکوک بود و بدرستی هیچ کس نمیدانست که در کرکوک چه چیزی در انتظار خلبانان ماست. آیا پدافند کرکوک مجهزتر از آنی بود که در نقشه مشخص شده بود؟ آیا کرکوک توسط گشتیهای دشمن محافظت میشد؟ و هزاران سوال بی جواب دیگر که در ذهن خلبانان میگذشت .
خلبانان سوار هواپیماها شده و چکهای ضروری را انجام دادند. تماس رادیوئی برقرار شد . لیدر دسته پروازی پس از چک نهائی منتظر اعلان آمادگی خلبانان همراه شد . تمام دستگاهها و فرامین هواپیما خوب کار میکردند.
خلبانان دکمهها را یک بار دیگر بررسی کرده و در موقعیت مناسب قرار دادند. بدین شکل که کلید بمبها را در حالت خاموش گذاشتند (در این حالت اگر اشتباها دست با دگمه بمب برخورد کند، اثری ندارد و بمب رها نمی شود) دستگاه نشانهگیری با هواپیما را روشن کردند. نشان دهنده موتور خوب، سرعت نما صفر، فشار هیدرولیک نرمال و فرامین نرم و قابل حرکت در تمام جهات. همه آماده حرکت بودند .
شرح عملیات
لیدر دسته پروازی قبل از حرکت دستور چک را صادر کرد و خلبانان به ترتیب دو، سه و چهار جواب دادند. پیدا بود ارتباط هم ایرادی ندارد. آنگاه لیدر جهت پرواز با برج تماس گرفت و درخواست تاکسی و بلند شدن از روی باند را کرد .
برج نیز با اعلام سرعت باد و جهت آن اجازه پرواز را صادر نمود. اف 5 ها به ابتدای باند رسیده و با رساندن قدرت موتور به حداکثر بر روی باند حرکت کردند و ثانیههایی بعد در دل آسمان جای گرفتند.
پرندهها بلافاصله بعد از بلند شدن به سمت چپ گردش کردند لحظاتی بعد جنگندهها بدین شکل به پرواز ادامه دادند که لیدر دسته جلوتر از بقیه شماره 2 روی بال چپ شماره 3 روی بال راست و شماره 4 روی بال راست شماره 3 . این فرمیشنی بود که باید تا رسیدن به هدف حفظ میشد .
در حدود 50 مایلی هدف لیدر دسته با رمزهایی که دیگر افراد گروه از آن اطلاع نداشتند با رادار تماس گرفت و موقعیت خود را به رادار اعلام کرد و سپس موقعیت بقیه خلبانان را نیز بررسی کرد. هوا به قدری صاف بود که از همین فاصله کوههای مرزی نیز مشخص بود .
هواپیماها همگی در ارتفاع 15 هزار پائی بودند که دسته پروازی به مرز نزدیک شد. در این لحظه به علامت لیدر دسته جنگندهها ارتفاع را به حداقل رسانده و همگی دکمههای هواپیمایشان را در موقعیت بمباران قرار دادند .
مسیر پروازی در خاک دشمن پوشیده از کوههای بلند و جنگلهای انبوه بود. خلبانان مجبور بودند از لابه لای درهها و ارتفاعات پرواز کنند . همچنین باید از دید رادارهای دشمن نیز محفوظ میماندند.
دید رضایت بخش و قابل محاسبه نبود. امکان درگیری با هواپیماهای دشمن زیاد بود هر چه دسته به کرکوک نزدیکتر میشد لیدر دسته با حساسیت بیشتر تمام جهات را، چپ و راست، عقب و جلو را تا جائی که در دید بود مراقبت میکرد. از هواپیماهای دشمن خبری نبود، به دلیل این که اولین حمله به کرکوک صورت میگرفت، کلیه خلبانان هیجان خاصی داشتند و نمیدانستند چه چیزی در انتظار آنهاست .
هواپیماها هر لحظه به هدف نزدیکتر میشدند. طبق نقشه پروازی جنگندهها باید از سمت غرب به پایگاه هوایی کرکوک حمله میکردند.
آغاز حمله سهمگین به پایگاه کرکوک
با فرمان لیدر شکل فرمیشن پروازی تغییر کرد و تمامی جنگندهها به ترتیب در سمت چپ لیدر قرار گرفتند. با علامت لیدر دسته کلیه خلبانان موتورها را در موقعیت 100 درصد قرار دادند و سرعت هواپیما را به حداکثر رسانند. این کار به سرعت انجام یافت و آرایش مورد نظر برای حمله سریعا شکل گرفت .
در یک دقیقهای، هدف فرمانده دسته پروازی دستور پاپ داد. همگی خلبانان موقعیت مورد نظر را گرفته و منتظر حرکت لیدر دسته بودند .
فرمانده دسته پرواز در یک آن اوج گرفته و در ارتفاعی قرار گرفت که میتوانست بمبهای خود را رها کند، باند پروازی دشمن درست در زیر هواپیما بود، فرمانده دسته پروازی که گویا منتظر چنین چیزی بود بیوقفه به طرف باند شیرجه رفت .
ضدهوائیهای دشمن از هر طرف شروع به شلیک کردند و منظرهای شبیه مناظر آتش بازی را تولید کردند. لیدر دسته در وسط شعلهها بود ولی این غیور مردان ترسی از ضد هوایی نداشتند و تنها به هدف میاندیشیدند و فرمانده دسته در ذهن خود به اینفکر میکرد که از فاصله مطلوب بمبها را رها سازد.
سرانجام به ارتفاع معین رسیده و بمبها را روی هدف فرو ریخت. بقیه خلبانان هم که منتظر لیدر بودند بدون وقفه بر روی هدفها شیرجه رفته و بمبهای خود را که آتش خشم ملت ایران بود بروی باند پروازی، سولهها و تجهیزات پایگاه فرو ریختند. تمام این کارها بیش از یک دقیقه به طول نینجامید. یک دقیقه در میان آتش گلولههای بی امان دشمن !
یکی از هواپیماها جواب نمیداد
پس از رها کردن بمبها، هواپیماها سبک شده و به راحتی قابل مانور بود. آتشبارهای دشمن بیامان شلیک میکردند . سالم گریختن از میان آن همه گلوله هدف بعدی خلبانان بود .
چند موشک سام به طرف جنگندهها رها شده بود این بار جنگندهها با چند گردش تند موفق به فرار از دست موشکهای زمین به زمین شدند. زمان کوتاهی گذشت خلبانان اینک از هدفی که ویران ساخته بودند دور شدند.
اینک 30 دقیقه از پرواز جنگندهها میگذشت .لیدر دسته موقعیت دیگر خلبانان را جویا شد و در رادیو، دو، سه، چهار را صدا زد و خواست که موقعیتشان را گزارش کنند.
دو و چهار پاسخ دادند و از سه صدائی نیامد. اضطراب سراسر وجود فرمانده دسته پروازی را فرا گرفته بود . هواپیماها 30 مایل از هدف دور شدند. فرمانده دسته جرات نداشت تا دوباره شماره 3 را صدا بزند براستی اگر او جواب نمیداد؟ بار اول را میشد احتمال داد که نشنیده است اما اگر بار دوم جواب نمیآمد چه؟ عاقبت فرمانده تصمیم گرفت دوباره گروه را چک کند. جواب دو آمد و بعد از یک مکث کوتاه جواب چهار. باز هم از سه خبری نبود.
ممکن است هدف دشمن واقع شده باشد؟ هواپیماها هنوز در خاک دشمن بودند و رو به مرز کشورمان. لیدر هیچ کدام از نفرات را نمیدید. دو بار صدای 2 و 4 را شنیده بود. ممکن بود شماره 3 از دست رفته باشد؟ آیا میشد به زنده بودنش امید ببندم؟ لیدر دسته برای بار سوم و چهارم هم شماره 3 را صدا زد ولی بازهم صدایی نیامد به جای نفر سوم همواره یک سکوت کوتاه شنیده میشد. هنوز افراد دسته همدیگر را نمیدیدند و هنوز در خاک دشمن بودند و هنوز نگران حمله هواپیماهای دشمن .
ورود به حریم هوایی کشور و جواب شماره 3
لحظاتی بعد جنگندهها به مرز کشور که رسیدند. لیدر دسته با رسیدن به کشورمان ابتدا ارتفاع را زیاد کرد و سپس با عوض کردن موج، با رادار تماس گرفت. رادار بلافاصله همه دسته را صدا زد و درخواست اعلام موقعیت کرد که ابتدا لیدر و سپس شماره دو و بعد از او شماره 3 جواب داد. لیدر دسته با شنیدن صدای شماره 3 آن قدر خوشحال شده بود که منتظر شنیدن پاسخ شماره 4 نماند و گفت : شماره سه، تو که ما رو کشتی؟ چرا جواب نمیدادی؟
لیدر از زنده ماندن شماره 3 آن قدر خوشحال بود که اجازه پاسخ شماره 4 را هم نداد. جنگندهها کم کم نزدیک فرودگاه شدند. ارتفاع را تقلیل داده و با گرفتن اطلاعات ضروری از باند برای فرود موقعیت گرفتند و پس از کسب اجازه، آماده نشستن شدند.
چرخهای جنگندهها یکی پس از دیگری باند را لمس میکرد . خلبانان با سرفرازی از انجام یک ماموریت موفق از پرندههای آهنینبال خود پیاده شدند .
پرسنل پروازی به استقبال آنها آمده بودند و در چشم برهم زدنی، خلبانان بر روی دستهای آنها به طرف پست فرماندهی در حرکت بودند .
خلبانان فرمهای پروازی را پر کرده و به محل فرماندهی رفتند. در پست فرماندهی هر چه بود صفا بود و شادی و آغوش گرم همکاران. چه فرمانده و چه دیگر خلبانان .
انتهای پیام/