خانم اميرجلالي مشغول كار جديدي نشدهايد؟
ـ كار ما تازه با اين همه سختي و گرفتاري به پايان رسيده. در گرماي تابستان ما پنج ماه تمام اين اتوبان كرج را رفتيم و آمديم. حالا شما توقع داريد من به اين سرعت از فردا سر كار جديد بروم! (ميخندد) واقعاً اين كار انرژي بسياري از من گرفت، خيلي خسته شدم. ساعت 5:30 صبح بلند شو برو جاده كرج و عصر برگرد. روزهايي كه شبكار بوديم ساعت يك ـ دو گرما ميخورديم تا كرج و از آن طرف نيمه شب كار تمام ميشد. خوشبختانه كار تمام شد.
گويا از برنامهريزي ابتدايي مدت زمان تصويربرداري سريال «اولين انتخاب» بيشتر به طول انجاميد؟
ـ بله، من دقيقاً با اين دوستان قرارداد 3 ماهه داشتم، ولي نميدانم چگونه شد كه كار اينقدر طول كشيد. نزديك به 5 ماه كه كار من طول كشيد بقيه دوستان هم كه از اسفند ماه مشغول بودند تا شهريور ماه كار ميكردند.
حضورتان در سريال «اولين انتخاب» چگونه اتفاق افتاد. با توجه به اينكه قبلاً با اين تيم و كارگردان سابقه كار قبلي هم نداشتيد؟
ـ من حضور در اين سريال را پذيرفتم، اول به خاطر خود آقاي صباغزاده كه بالاخره در سينما سابقه خوبي دارند. من تا به حال با ايشان كار نكرده بودم، اما وقتي گفتند آقاي صباغزاده
كارگردان اين سريال است، خوشحال شدم چون مطمئن بودم ايشان كارشان را بلد
هستند. از سوي ديگر سريال «اولين انتخاب» تيم بازيگري بسيار خوبي داشت؛
آقاي مجيد مظفري، خانم شهره لرستاني، خانم اسكندري و... . من روي تيم
بازيگري حساسيت خاصي دارم و دوست دارم اگر قرار است كاري انجام دهم در
كنار افرادي باشم كه حرفهايي براي گفتن دارند و يكديگر را ميفهمند.
دوست ندارم با افرادي كار كنم كه كارم به سمت لوده بازي برود، اگرچه در اين سريال من شاهد يك مقداري لودهبازي هستم كه فكر ميكنم اين دست خود بچهها بوده و به كارگردان ارتباطي نداشته، وقتي ديدم افراد اين سريال كاملاً حرفهاي هستند قبول كردم و رفتم سركار...
به نظر شما كه تا به حال چند سريال طنز با شيوههاي مختلف را در تلويزيون كار كردهايد، اين تيم بازيگري براي حضور در يك مجموعه طنز مناسب بودند؟ بارها شده در سريالي كه فيلمنامهاش آماده نبوده تيم بازيگري را پيش برده است.
ـ ببينيد الان ديگر كسي به اين مسئله كه آيا توانايي بازي در اين نقش را دارد يا خير نميدهد! كاري شروع ميشود و دعوتي از بازيگر ميشود، ديگر براي آن بازيگر اهميتي ندارد ميتواند
اين نقش را در اين ژانر بازي كند يا خير! متأسفانه همين مسئله به همه
كارهاي ما لطمه زده است. آقا من وقتي كه توانايي بازي در يك كار اكشن را
نداشته باشم اگر يك دنيا به من پول بدهند و كارگردان را با من دوست نزديك
هم باشد نخواهم پذيرفت!
من بايد بر مبناي توانايي خودم يك كار را بپذيرم. نبايد فقط به كار فكر كنم و بس! چه خوب است ما وقتي نميتوانيم از پس يك نقش بربياييم، عذرخواهي كنيم و برويم. الان نميدانم نظر مخاطب در مورد سريال «اولين انتخاب» و بازي بازيگراني كه پيش از اين سابقه طنز را نداشتهاند چيست؟ با مردم هنوز صحبت نداشتهام، چون پس از كار درگير يكي ـ دو سفر بودهام، اما بايد بگويم اين سريال از يك تهيهكننده اخلاقگرا، آدابدان و مهمتر از همه خوش حساب برخوردار بود.
كسي كه اين روزها يك مقدار پيدا كردنش به سختي اتفاق ميافتد، البته در شرايط مالي فعلي صدا و سيما.
ـ دقيقاً! وقتي كاري با اين شرايط براي شما پيش ميآيد ميبينيد كه چقدر نادر است در اين روزها، حضور تهيهكنندهاي كه تا اين حد خوشحساب باشد و حرفهاي عمل كند. گاهي آدم با ديدن اين افراد در امر تهيه احساس ميكند كه معجزه شده است. (ميخندد)
اما شخصيت عمه خانم...
ـ سريال «اولين انتخاب» كه اولاً فيلمنامه نداشت. چهارـ
پنج قسمت بيشتر فيلمنامه آماده نبود كه آن تعداد هم به من ارتباطي نداشت و
براي من نوشته نشده بود. شخصيت من از اواسط قصه به كار اضافه شد. فيلمنامه
اين كار هر يكي ـ دو هفته يكبار، يكي ـ دو قسمت ميرسيد و اين يك اتفاق بد است. الان اكثر كارها در همين شرايط توليد ميشود و من به خودم لعنت فرستادم كه ديگر كاري را كه فيلمنامه ندارد، بپذيرم!
قبول نخواهم كرد حتي اگر كارگردان آشنا باشد، تهيهكننده بسيار خوش حساب باشد و حتي تيم بازيگري بسيار حرفهاي باشند. من كمكم تصميم دارم رودربايستي را كنار بگذارم و نگويم چون كارگردان دوستم است و دو ـ سه تا كار با هم كردهايم حتي اگر فيلمنامه آماده هم نيست بروم و كار كنم، ديگر تعارف نخواهم داشت و تا فيلمنامه آماده نباشد كار را نخواهم پذيرفت. چون نميدانم كجاي قصه قرار دارم و اصلاً چه كاره هستم در اين داستان، همين الان كه با شما صحبت ميكنم يك فيلمنامه به دستم رسيده، سريالي است كه كامل نوشته و قرار است سر فرصت بخوانم و جواب بدهم.
پس به زودي سر كار خواهيد رفت؟
ـ نه بابا اين كار براي اواخر آبان است. من نياز به يك استراحت و يك مسافرت دارم تا پس از تجديد قوا سر اين سريال بروم البته اگر از قصه خوشم بياد. تيم بازيگري كار خوب است و يك جوان اصفهاني قرار است اين كار را در اصفهان تهيه و كارگرداني كند.
گويا شما از ابتدا قرار نبوده نقش عمه خانم (خواهر دكتر)را بازي كنيد؟
ـ بله، ابتدا كه قرار بود آقاي كيانيان بيايند و در اين سريال بازي داشته باشند اما بعد آقاي مظفري آمدند به من گفتند نقش همسر آقاي مظفري را تو بايد بازي كني، بعد دوباره وضع و اوضاع تغيير كرد و من شدم مادر آقاي مظفري...
يعني مادر دكتر...؟!
ـ بله، آقاي مظفري هم مثل شما متعجب بود كه اصلاً به خانم اميرجلالي نميخورد كه نقش مادر مرا بازي كند. بعد ما شديم خواهر دكتر، خودم نميدانستم در اين قصه چه خواهم كرد و چقدر حضور خواهم داشت. وقتي يك سريال فيلمنامه آماده نداشته باشد شما خودت را نميتواني در كار پيدا كني، نميداني كجاي قصه قرار گرفتهاي.
در اين شرايط تكليف چيست؟
ـ هيچي، سرم را پايين انداختم و بداهه كار خودم را انجام دادهام. (ميخندد) ديگر نميدانم عمه خانم داراي چه شخصيتي است، خوب است يا بد، گاهي منفي ميشود گاهي مثبت...
البته اين نقش از آن دست كاراكترهاست كه اجراي آن براي شما خيلي سخت به نظر نميرسد؟
ـ البته من نقش يك خواهرشوهر با اين خصوصيات را پيش از اين بازي نكرده بودم، اما آن قدر تهيهكننده، اين كار خوش مرام و با نظم بود كه من از حضور در كار لذت ميبردم. من خودم 30 سال اداري بودم و نظم سر كار را خيلي دوست دارم. آقاي صباغزاده سر كار يك ديسيپلين خاص داشتند و اين به نظرم بسيار در يك اثر نمايش به خصوص تلويزيوني مهم و مؤثر است. نظم سر كار ميارزد به تمام گرفتاريها و سختيهايي كه من سر صحنه كشيدم، از جمله آماده نبودن فيلمنامه، مسير دور تا كرج، گرما و...
خودتان سريال «اولين انتخاب» را دنبال ميكنيد؟
ـ هنوز نه به شكل جدي، اگر دقت كرده باشيد من در هر قسمت به اندازه يك «دالي موشه» بازي دارم نه بيشتر! حالا نميدانم بازي من هنوز شروع نشده يا اينكه شكل تدوين سريال به همين منوال بوده كه عمه خانم همين مقدار بيايد و برود.
از فعاليتهاي موسيقيتان چه خبر؟ گويا قرار بود در اراك كنسرت جديدي داشته باشيد؟
ـ الان به لحاظ روحي نيازمند اين هستم كه يك كنسرت داشته باشم. ما پارسال شهريور ماه يك كنسرت خوب در تالار وحدت داشتيم كه با استقبال خوبي هم مواجه شد. امروز كشش خودم بيشتر به سمت اجراي كنسرت است تا بازيگري، قرار بود در هتل اميركبير اراك كنسرتي داشته باشيم، استقبال بسياري هم شد. ما اقدام به تهيه مجوزهاي كار هم از تهران كرديم اما به يكباره شرايط تغيير كرد، نميدانم وقتي ما مجوزهاي اين كنسرت را از تهران اخذ كردهايم چرا بايد اجراي كار ما در شهرستان با مشكل روبرو شود، شايد قوانين تهران و شهرستان با هم متفاوت باشد نميدانم! اي كاش مسؤولان با آدم رو راست باشند.
چرا شرايط كنسرت در تهران را مجدداً مهيا نميكنيد؟
ـ چرا تصميم داريم بعد از ماه محرم اجراي كنسرتي داشته باشيم حتي شده براي دو روز.
وضعيت اقتصادي اجراي كنسرتتان مناسب است؟
ـ باور كنيد نه! من خودم هيچ ولي عوامل اين كار به خصوص نوازندهها هم به حق خودشان نميرسند. ما حداقل 200 نفر كارت دعوتي داديم براي دوست و آشنا، خود تالار هم براي هر شب 500 هزار تومان ميگيرد، من خودم به اين كار عشق دارم اما دستمزد ديگر اعضاي گروه بايد تأمين شود كه متأسفانه نميشود. تازه جالب است كه بسياري از هنرمندان از دست من ناراحت بودند كه چرا به ما خبر ندادي؟ به هر حال اين دوستان بايد دعوت شوند چون بليط نميخرند و من هم نميتوانم از حق و حقوق دوستان همكارم بگذرم و هر شب 50 ـ 60 نفر را دعوت كنم.
اجراي سال گذشته (تالار وحدت) هم بازگشت اقتصادي مناسبي نداشت؟
ـ ما سال گذشته بدون اينكه كسي مطلع شود و ماجرا را رسانهاي كنيم، كل درآمد كنسرت را به مردم زلزلهزده آذربايجان اختصاص داديم. اين كار محرمانه و توسط سرپرست گروه انجام شد. امسال بايد ببينيم شرايط به چه منوال است؛ اگر مهيا باشد دوست داريم اجراي ديگري داشته باشيم.
خانم اميرجلالي اگر صحبتي باقي مانده...
ـ من پيش از اين يك تلهفيلم در اصفهان كار كردم كه بسيار به ما و عوامل خوش گذشت. اميدوار هستم كه اگر باز هم بابت اين سريال راهي اصفهان شديم شرايط مهيا باشد و برويم و يك كار خوب انجام دهيم و به ما خوش بگذرد و پولمان را هم به موقع بدهند! (ميخندد)