هاس در مقالهای در وب سایت شورای روابط خارجی آمریکا که روز 10 مهر 1392 (2 اکتبر 2013) منتشر شده، مسئله هستهای را نقطه آغاز بحثهای گستردهتر میان ایران و آمریکا خواند و نوشت: «محور غالب ديپلماسي حاكم بر جلسه گشايش مجمع عمومي سازمان ملل، مسائل مربوط به ايران بود نه سوريه. موضوع به طور بالقوه قابل توجهي كه در مورد آن با تهران توافق شد،اين است كه مسئله هستهاي موضوع اصلي گفت و گوها خواهد بود.
منطق اين توافق بسيار روشن و گويا است: اگر گفت و گوهاي هستهاي به نتيجه مطلوب برسد، انجام هر كار ديگري هم ممكن ميشود و اگر بر سر مسئله هستهاي توافقي حاصل نشود، موضوعات ديگر هيچ اهميتي نخواهند داشت».
وی مذاکرات ژنو را «مذاکراتی از جنس وضعیت آخر خواند» و نوشت: «ساختار اساسي مذاكرات نيز مورد توافق واقع شد. هدف اين است كه در مورد حاصل مذاكرات و به عبارت ديگر، چيزي كه در مذاكرات صلح از آن تحت عنوان وضعيت آخر، ياد ميكنند، تصميمگيري شود».
هاس با اشاره به اینکه «محدود سازی و نظارت اصلیترین هدفهای آمریکا در قبال برنامه هستهای ایران است»، تاکید کرد: «اين امر، مستلزم محدود كردن تواناييهاي هستهاي ايران در كنار برنامهريزي براي اجراي تدابير نظارتي خواهد بود. در مقابل، تحريمهاي اقتصادي كه به اقتصاد ايران به شدت صدمه زده است، تخفيف پيدا خواهد كرد».
رییس شورای روابط خارجی آمریکا سپس نوشت: «زماني كه طرفين بر سر نتيجه مذاكرات به توافق برسند، بعد از آن در مورد سرعت و توالي اقدامات در جهت رسيدن به اين هدف، مذاكره خواهند كرد. به همين خاطر، فرايند اجرا طي چندين مرحله انجام خواهد شد. اما طرفهاي درگير در مذاكره قبل از آغاز نخستين مرحله، خواهند دانست كه اجراي آخرين مرحله مستلزم چه چيزهايي است».
هاس مذاکرات دو جانبه ایران و آمریکا را از مذاکرات ایران و 1+5 مهمتر خواند و اضافه کرد: «همچنين مشخص است كه گرچه گفت و گوها بين اعضاي دائم شوراي امنيت، آلمان و اتحاديه اروپا خواهد بود، اما مذاكره اصلي ماهيتي دو جانبه بين آمريكا و ايران خواهد داشت».
هاس در ادامه درباره درخواست آمریکا میگوید: «در دو جلسهاي كه من با آقاي روحاني و وزير امور خارجه وي داشتم، متوجه انعطاف پذيري احتمالي آنان درباره امكان دست كشيدن از ذخاير اورانيوم با درجه غناي بالا شدم. اما شواهدي نيافتم كه نشان دهد امكان دارد ايران به دورهاي كه فقط تعداد اندكي سانتريفيوژ در اختيار داشت، بازخواهد گشت. بنابراين بسيار روشن است كه آنچه براي ايران در مسير دستيابي به توان هستهاي اش كافي خواهد بود، براي اسراييل يا آمريكا چيز زيادي نخواهد بود».
این تحلیلگر ارشد امریکایی در پایان مینویسد: «در حال حاضر هر دو طرف خيلي عجله دارند. رهبران جديد ايران نگرانند كه زمان عليه آنها باشد و از اين مي ترسند كه محافظه كاراني كه در انتخابات ماه ژوئن (خرداد ماه ) شكست خوردند، تجديد قوا كنند و دوباره با يكديگر همداستان شوند و در عين حال، اگر اقتصادي كه بر اثر تحريم ها شديدا صدمه ديده است بهبود نيابد، نارضايتي عمومي بيشتر می شود. آمريكاييها نيز نگرانند كه ايران از زمان به نفع خود استفاده كند و به مرحله ساخت تاسيساتي كه بتواند ماده شكافت پذير توليد كند؛ آن را تسليحاتي كند و بر روي موشك ها كلاهك جنگي نصب كند، نزديك و نزديك تر شود».
انتهای پیام/