بر همین اساس به بررسی این موضوع در بیانات رهبر معظم انقلاب در گذر زمان درخصوص استحکام ساخت درونی نظام و اهمیت آن پرداختهایم.
* تحرک دیپلماسی در کنار آمادگیهای همهجانبه ملت باشد
ما از تحرّک دیپلماسى دولت حمایت میکنیم، پشتیبانى میکنیم. در کنار آمادگىهاى همهجانبه ملّت ایران - چه از لحاظ اقتصادى، چه از لحاظ امنیّت داخلى، چه از لحاظ استحکام ساخت درونى نظام اسلامى، چه از لحاظ وحدت ملّى و چه از لحاظ نظامى - به تلاش و تحرّک دیپلماسى هم چه در این قضایاى سفر اخیر و چه غیر از آن، اهمیت میدهیم و از آنچه دولت ما انجام میدهد و تلاشهاى دیپلماتیک و تحرّکى که در این زمینه میکنند، حمایت میکنیم.
البتّه برخى از آنچه در سفر نیویورک پیش آمد، به نظر ما بجا نبود؛ لکن ما به هیئت دیپلماسى ملّت عزیزمان و دولت خدمتگزارمان خوشبین هستیم؛ البتّه به آمریکایىها بدبینیم؛ به آنها هیچ اعتمادى نداریم. ما دولت ایالات متحده آمریکا را دولتى غیرقابل اعتماد میدانیم؛ دولتى خودبرتربین، دولتى غیرمنطقى و عهدشکن، دولتى سخت در پنجه تصرّف و اقتدار شبکه صهیونیسم بینالمللى - که بهخاطر رعایت خواستهها و منافع نامشروع شبکه صهیونیستى بینالمللى مجبورند با رژیم غاصب و جعلى اشغالکننده فلسطین مماشات کنند، در مقابل او نرمش نشان بدهند؛ اسمش را میگذارند منافع آمریکا، در حالى که بکلّى منافع ملّى آمریکا با آنچه امروز اینها در حمایت از [آن] رژیم جعلى انجام میدهند، منافات دارد؛ از همه دنیا دولت ایالات متّحده آمریکا باج میگیرد و به رژیم جعلى صهیونیستى باج میدهد؛ این حقایق را ما داریم مشاهده میکنیم - به دولت آمریکا اعتمادى نداریم، به مسئولین خودمان اعتماد داریم، خوشبین هستیم، از آنها میخواهیم که با دقّت، با ملاحظه همه جوانب گامها را درست بردارند، محکم بردارند، منافع ملّى را یک لحظه به فراموشى نسپرند.
آنچه براى نظام جمهورى اسلامى حائز اهمّیّت است، استحکام ساخت درونىِ نظام جمهورى اسلامى است، استحکام درونى ملّت ایران است؛ همان چیزى که از روز اوّل تا امروز توانسته است این کشور را حفظ کند؛ اتّحاد ملّى، توجّه به آرمانهاى والاى نظام جمهورى اسلامى، توجّه به عزّت ملّى.(1)
* طرف مقابل ما غلطِ فاحش بودنِ ساختِ درونى تمدّن دارد
ما داریم با منطق پیش میرویم، با محاسبه علمى پیش میرویم؛ طرف مقابل ما دچار ضعفهاى روزافزون و تناقضهاى درونى است بهخاطر غلطِ فاحش بودنِ ساختِ درونى آن تمدّن؛ آنها دارند عقبنشینى میکنند - البتّه لازم نیست به این عقبنشینى اعتراف کرده باشند یا به طور محسوس و واضحى در حرفهاى آنها دیده بشود - واقع قضیّه این است، حقیقت قضیّه این است.
وقتى یک ملّتى با محاسبه درست، با پیداکردن نقطه صحیح کار، کار را پیش میبرد، قطعاً به نتایج مطلوب خواهد رسید. ما گفتهایم «ساخت درونى نظام» باید استحکام پیدا کند؛ ما گفتهایم «علم» بایستى رشد پیدا کند؛ ما گفتهایم «تولید داخلى» بایستى اساس کار باشد؛ ما گفتهایم «نگاه خوشبینانه به استعداد بومى کشور» بایستى جدّى باشد، استعدادها پرورش پیدا کند؛ اینها پایههاى اصلى کار است.
وقتى کشورى با تکیه به استعدادهاى درونى، با تکیه به ابتکار نیروى انسانى خود، با تکیه به علم و دانش خود، با تکیه به ایمان خود و با اتّحاد حرکت میکند، قطعاً به نتایج مطلوب خواهد رسید. بنابراین ما تردیدى نداریم که آینده روشنى داریم؛ البتّه اینکه این آینده زود باشد یا دیر باشد، دست من و شما است: اگر خوب حرکت کنیم، آینده زودتر خواهد رسید؛ اگر چنانچه تنبلى و کوتاهى و خودخواهى و دنیاپرستى و دل دادن به این ظواهر، چشم ما را یک قدرى پُر کند، ساقط کند ما را، در درون خودمان ریزش - چه ریزش شخصى در درون، چه ریزش اجتماعى - پیدا بکنیم، البتّه دیرتر به دست خواهد آمد؛ امّا بدون تردید به دست خواهد آمد و این به برکت مجاهدتها و فداکارىها است که بحمدالله در میدان فداکارى هم شماها فعّال بودید، خوب بودید، حرکت درخشانى کردید، در آینده هم انشاءالله همینجور خواهد بود.(2)
* اثرگذاری ساخت اقتدار درونی ملت در اوضاع منطقه
جمهورى اسلامى با نگاه باز، با چشم باز، با حواس جمع، به همه این مسائل نگاه میکند؛ آنچه ما میفهمیم این است که ما بایستى بهعنوان یک ملّت، بهعنوان یک جمعیّت عظیم هفتاد هشتاد میلیونىِ واقع در یک منطقه حسّاس عالم، با نگاه درست، با استفاده از اقتدار اسلامى، جاى پاى خودمان را محکم کنیم؛ اهداف انسانى و والاى خودمان را که از اسلام گرفتهایم، در معرض نگاه و دید همه بشریّت بگذاریم و بشریّت را دعوت کنیم به آن چیزى که اسلام به بشریّت هدیه میدهد؛ این وظیفه ما است. مکرّر عرض کردهایم: ساخت اقتدار درونى ملّت که در درجه اوّل با ایمان صحیح و راسخ و با اتّحاد آحاد مردم و با عمل درست مسئولین کشور و با همراهى مسئولان و آحاد مردم و با توکّل به خداى متعال انجام خواهد گرفت؛ یعنى بهکار گرفتن عقل و معنویّت و توکّل و حرکت و عمل؛ بلاشک در اوضاع منطقه هم اثر میگذارد، کما اینکه تا حالا هم اثر گذاشته است.
امیدواریم که انشاءالله این حضور معنوى در عرصههاى مختلف و از جمله حضور شما در حج با این منطق قوى، با این نگاه روشن، بتواند آن چیزى را که اسلام براى نظام، براى مردم عالم، براى مسلمانان، براى غیرمسلمانان، براى انسانیّت خواسته است، تأمین کند و وسائل سعادت عمومى را فراهم بکند.(3)
* باید اقتدار درونی خود را افزایش دهیم
غربیها از کشتار هیروشیما، از کشتار میلیونها انسان در جنگهای جهانی اول و دوم، و از کشتار مردم بیگناه پاکستان، افغانستان و عراق، احساس ناراحتی نمیکنند و در آینده هم هرجا که منافعشان اقتضا کند از کشتار انسانها ابائی نخواهند داشت، بنابراین باید اقتدار درونی خود را در عرصههای گوناگون سیاسی، حکومتی، معیشتی و مردمی افزایش دهیم.(4)
* خودمان باید مشکلات را با نیروی اراده حل کنیم
آنچه که ما احساس میکنیم که براى رفع مشکلات بایدانجام داد - مشکلات هم مال امروز نیست، مشکلات همیشه وجود داشته است، در همه کشورها هم وجود دارد؛ یعنى اگر کسى تصوّر کند که حالا در فلان کشور پیشرفته، یا فلان کشور اروپایى، یا غربى، یا ثروتمند، یا پرجمعیّت، یا کمجمعیّت، مشکلاتى وجود ندارد، خطا است؛ مشکلات همهجا هست؛ طبیعت کارِ یک ملّت این است که بالاخره در کار او مشکلاتى وجود دارد، مسئولینش باید آن مشکلات را برطرف بکنند و حرکتشان را ادامه بدهند؛ حالا بعضى میخواهند مشکلات را با کمک دیگران، با تکیه به دیگران، با رشوه دادن به دیگران، با تذلّل در مقابل دیگران حل کنند؛ بعضىها هم نه، میخواهند مشکلات را با نیروى خودشان، با توان داخلى خودشان حل کنند - اعتقادمان این است که باید به تقویت ساخت درونى نظام اهمّیّت بدهیم؛ این اساس کار است. از درون، خودمان را باید تقویت کنیم. تقویت درونى با اندیشه کامل، با نگاه عاقلانه و خردمندانه چیزى است ممکن؛ چه بهوسیله پیشرفت علمى، چه بهوسیله ساخت و مدیریّت درست اقتصادى؛ اینها کارهایى است که به نظر ما ممکن است.
خب، امروز شما ملاحظه کنید، وقتى روى نفتِ ما فشار مىآورند، ما دچار مشکل میشویم، این ناشى از چیست؟ ناشى از این است که ما تکیهمان را به نفت از بعد از دوره جنگ و پایان جنگ تا امروز، نتوانستیم کم کنیم، اگر ما تکیهمان را به نفت کم میکردیم، فشار بر روى نفت اینقدر براى ما سخت تمام نمیشد. بنابراین به خودمان بایستى مراجعه کنیم، از خودمان بایستى بخواهیم که گرهها را با نیروى اراده حل کنیم.(5)
*امیدمان را به بیرون از ظرفیت داخلی ندوزیم/ کلید حل مشکلات در داخل کشور
یک شاخص دیگر هم عرض بکنیم، این بخش را من دیگر ادامه ندهم بیشتر از این؛ تکیه به ظرفیّت درونزاى کشور است؛ نگاهمان به بیرون نباشد. این، توصیهى ما است؛ این معنایش این نیست که از امکاناتى که در بیرون هست استفاده نکنیم؛ این دو حرف با هم اشتباه نشود. امیدمان را به بیرون از ظرفیّت داخلى کشور ندوزیم.
در بیرون از مجموعه کشور و نظام جمهورى اسلامى، جبههى بزرگى وجود دارد که با همه توان از سى و چند سال پیش به این طرف کوشیده نگذارد که این انقلاب ریشهدار بشود، نگذارد که این نظام جمهورى اسلامى پایدار بماند، نگذارد که پیشرفت کند، نگذارد که در زمینههاى گوناگون الگو بشود. نمیشود از دشمن و روشهاى خصمانهاى که کرده، انتظار دوستى و محبّت و صمیمیّت داشت. نمیگوییم از اینها استفاده نکنید، امّا میگوییم اطمینان نکنید، اعتماد نکنید، چشم به آنجا ندوزید، چشم به داخل بدوزید.
در داخل کشور خیلى امکانات وجود دارد که اگر چنانچه نگاه ما - چه در زمینههاى اقتصادى، چه در زمینههاى فرهنگى، چه در زمینههاى گوناگون دیگر - [ به آنها باشد و] اگر بتوانیم از این نیروهاى داخلى استفاده کنیم، کلید حلّ مشکلات اینجا است؛ یعنى در درون کشور و امکانات داخلى کشور است که از اینها میشود خردمندانه بهرهبردارى کرد. اینها باید شناسایى بشوند. و این است که رتبهى ما را در دنیا بالا میبرد.
در مناسبات بینالمللى سهم هر کشورى به قدر قدرت درونى او است؛ هر مقدارى که واقعاً در درون اقتدار داشته باشد، سهمش از مجموعه مناسبات بینالمللى به همان نسبت بالاتر است؛ این را باید ما تأمین بکنیم و خوشبختانه در طول این سالهاى متمادى به مرور تأمین شده، یعنى مدام بر اقتدار و قوام نظام جمهورى اسلامى در طول این سالها افزوده شده؛ لذا مىبینید حیثیّت و موقعیّت جمهورى اسلامى هم بالا رفته که حالا شواهدش فراوان و الىماشاءالله است.(6)
* تحریمها برای جلوگیری از اقتدار درونزاست
دوستان در زمینه جبههبندىهاى سیاسى در دنیا نکات خوبى را بیان کردند؛ نکات قابل توجهى است و درست است، ما هم اعتقاد داریم؛ اما چیزى که باید در نظر باشد، این است که یک جبهه دشمن عنودى در مقابل نظام جمهورى اسلامى در میان قدرتهاى دنیا وجود دارد. آیا این جبهه عنود و لجوج در دشمنى با جمهورى اسلامى، مشتمل بر اکثر کشورهاى دنیا است؟ ابداً؛ آیا مشتمل بر اکثر کشورهاى غربى است؟ ابداً؛ این مربوط به چند کشور قدرتمندى است که به خاطر دلائل خاصى با نظام جمهورى اسلامى و با اقتدار نظام جمهورى اسلامى مخالفند و کارشکنى میکنند؛ یکى از کارشکنىها، همین کارشکنى در زمینه علمى است. بعضى از دوستان گفتند «دیپلماسى علمى»، «دیپلماسى دانشگاهى»؛ بنده هم اعتقاد به این دارم، تشویق هم کردهام؛ اما توجه داشته باشید که طرف مقابل روى این نکته بخصوص توجه دارد، روى این نکته برنامهریزى میکنند.
بر روى همین نقطه «دیپلماسى علمى» برنامهریزى میکنند و اهداف خودشان را دنبال میکنند. اگر با توجه، با آگاهى، با بصیرت، کار انجام بگیرد، ما کاملاً موافق هستیم. از پیشرفت علمى ما هم راضى نیستند. بخشى از این کارهائى که امروز در زمینه تحریم و امثال اینها مشاهده میکنید، مربوط به همین است که نمیخواهند جامعهى ایرانى به این اقتدار درونزا دست پیدا کند؛ که اقتدار علمى، یک اقتدار درونزا است. بنابراین، این پیشرفت باید ادامه پیدا کند.(7)
* کسانی که دل به بیرون ظرفیت ملی میبندند، در مشکلات خلع سلاح میشوند
توصیه ما، هم به رئیسجمهور محترم، هم به هیئت دولتى که انشاءالله به توفیق الهى در آینده نزدیکى از مجلس رأى اعتماد خواهند گرفت، این است که کارها را با صبر و بدون شتابزدگى انجام دهند؛ گامها را محکم و مطمئن بردارند. در همه زمینهها ظرفیت کار وجود دارد، اهداف بلند هم وجود دارد، نشانهها و بشارتها هم در کشور ما کم نیست. البته جبهه دشمنان برخوردهاى خصمانهاى دارند. رئیسجمهور محترم اشاره کردند به تحریمها و فشارهائى که دشمنان ملت ایران - که البته در رأس آنها آمریکا است - بر کشور وارد میکنند.
من میخواهم بگویم درست است که فشارهاى دشمنان براى مردم مشکلاتى را بهوجود مىآورد، اما تجربههاى باارزشى هم در اختیار مسئولان و در اختیار مردم میگذارد. درس بزرگى که ما از این فشارهاى اقتصادى دریافت کردیم، این است که هرچه میتوانیم، باید به استحکام ساخت داخلى قدرت بپردازیم؛ هرچه میتوانیم، در درون، خودمان را مقتدر کنیم؛ دل به بیرون نبندیم. آنهائى که دل به بیرون ظرفیت ملت ایران میبندند، وقتى با یک چنین مشکلاتى مواجه شوند، خلع سلاح خواهند شد. ظرفیتهاى ملت ایران خیلى زیاد است. ما باید بپردازیم به استحکام ساخت درونى اقتدار ملى؛ که آن روز به مسئولان کشور عرض کردیم: در درجه اول، مسائل اقتصادى و مسائل علمى است؛ که باید با جدیت دنبال شود.
مسائل سیاسى هم مسائل مهمى است. من تأیید میکنم نظرى را که رئیسجمهور محترم ابراز کردند در زمینه برخورد حکمتآمیز با مسائل گوناگون بینالمللى و مسائل سیاسى و مسائل ارتباطات بینالمللى و اینها. حتماً باید برخوردِ حکمتآمیز و عاقلانه باشد. البته ما دشمنانى داریم که اینها زبان عقلائى هم خیلى سرشان نمیشود؛ لیکن آنچه که ما وظیفه داریم، این است که با استحکام، با توجه به اهداف والاى جمهورى اسلامى، بدانیم چه کار داریم میکنیم؛ اهداف خودمان را بشناسیم، آن اهداف را هم در نظر داشته باشیم و آنها را با جدیت دنبال کنیم.(8)
*نیاز علمی؛ یکى از نیازهاى اساسى و درجه یک کشور
یکى از موضوعاتى که باز می تواند مورد بحث و مطالعه قرار بگیرد، عمق راهبردى نظام در نگاه به مسائل منطقه است. در نگاه به مسائل منطقه، انسان متوجه یک موضوعى می شود و آن، عمق راهبردى جمهورى اسلامى در این مناطق است. یک جاهائى یک حوادثى است که می تواند مثل ریشه و مایه استحکام یا ریسمان هاى نگهدارنده خیمه، براى داخل کشور به حساب بیاید؛ اینها عمق راهبردى است. اینکه شما ملاحظه کردید امام در زمینه انقلابهاى خارج از کشور و هستههاى انقلابى، بیانات صریحى را در آن روزها بیان می کردند، براى تشکیل یک چنین عمقى بود؛ که تشکیل هم شد. امروز دستگاه استکبار با دستپاچگى دارد با این عمق استراتژیک مبارزه می کند؛ البته به جائى هم نرسیده و نخواهد رسید.
یک بحث مهم در همین قضیه، کارى است که دشمن دارد در زمینه اختلاف شیعه و سنى میکند؛ کوبیدن مجموعههاى شیعه در نقاط مختلف دنیاى اسلام. دشمن با این تصور که چون عناصر شیعه در واقع پایگاههاى طبیعى براى جمهورى اسلامى محسوب میشوند، میخواهد این پایگاهها را بکوبد؛ البته اشتباه میکند. پایگاههاى جمهورى اسلامى منحصر به شیعهها نیست. خیلى از برادران سنى در خیلى از کشورها آنچنان دفاع جانانهاى از جمهورى اسلامى میکنند که خیلى از شیعهها نمیکنند.
بعضى از این مخالفین ضدانقلابى که در خارج از کشور نشستهاند - به قول شماها، آن ور آب - و علیه جمهورى اسلامى مرتب حرف میزنند، اگر به آنها بگویند مذهبت چیست، میگوید شیعه. خیلى از مسلمانهائى که شیعه امامى هم نیستند - حالا یا شیعه زیدىاند، یا سنىاند - در دفاع از نظام اسلامى، از برادران شیعه کمتر نیستند. بنابراین در مورد عمق راهبردى، دشمنان ما فهم درستى ندارند و کارى که دارند میکنند، کار اشتباهى است. بنابراین یک صحنه مهمِ نشاطى که براى دانشگاهها لازم است، همین صحنه مسائل سیاسى و اجتماعى و مسائل ناظر به واقعیتهاى زندگى است؛ که اینها را شما می توانید بحث کنید، پخته کنید، سنجیده کنید، اینها را بر مدیریتهاى کشور عرضه کنید و به عنوان فرآوردههاى علمى و فکرى براى نظام اسلامى به جا بگذارید. خود شماها چند صباح دیگر در بخشهاى مختلف کشور جزو مدیرانید؛ از اینها باید استفاده کنید، و امروز هم باید استفاده شود.
یک عرصه دیگر، عرصه علم است؛ نشاط علمى. من به شما عرض بکنم؛ امروز یکى از نیازهاى اساسى و درجه یک کشور، نیاز علمى است. اگر چنانچه ما توانستیم در عرصه علمى، پیشرفتهائى را که تا امروز بحمدالله به دست آمده است، با همین سرعت دنبال کنیم، هم در زمینه مشکلات اقتصادى، هم در زمینه مشکلات سیاسى، هم در زمینه مشکلات اجتماعى، هم در زمینه مسائل بینالمللى، مطمئناً گرهگشائىهاى بزرگى خواهد شد.
علم مسئلهى بسیار مهمى است. در این حدود ده سال، یازده سال گذشته، در این زمینه خیلى کار شده؛ لیکن بعد از این هم باید کار شود؛ کار مضاعف شود. من عقیدهام این است که کار علمى در دانشگاه و در کشور باید جهادى باشد؛ کار علمىِ جهادى انجام بگیرد.(9)
* جهاد استحکام به ساخت قدرت ملی باید در شعر مورد توجه قرار گیرد
در مسائل مربوط به جامعه و زمانِ خودمان هم شاعر داراى مسئولیت است. امروز یک حرکت عظیم تاریخى از درون جامعه ما به وجود آمده و الهامبخش مجموعههاى بزرگ بشرى شده؛ این یک واقعیت است.
مواجهه انقلاب اسلامى با نظام سلطه بینالمللى، ایستادگى در مقابل زورگوئىها، از سوى یک ملتى که دویست سال یا بیشتر زیر بار زورگوئىهاى دیگران بوده، و برافراشتن پرچم آزادى و آزادگى در این کشور، چیز خیلى مهمى است؛ این باید در شعر شاعران ما ظهور پیدا کند. همچنین آنچه که در پى این آزادى آمد.
من بارها در همین جلسه و جلسات دیگر گفتهام که مسئله جهاد نظامىِ هشتساله ما چیز کمى نبود، چیز مهمى بود؛ که به نظر من در شعر ما خیلى باید مورد توجه قرار بگیرد. همچنین جهادِ بناى جامعهاسلامى، جهاد استحکام بخشیدن به ساخت قدرت ملى که ما مکرر رویش تکیه کردیم، جهاد اصلاح سبک زندگى - که عرض کردیم متن تمدن اسلامى این است و آنچه که در غیر از سبک زندگى بحث میکنیم، همه شکلها و شیوهها و اندازهگیرىها است - اینها هر کدام یک جهاد است؛ حضور در این جهاد از طریق شعر، باید مورد توجه قرار بگیرد.
همچنین مسائل مربوط به تاریخ، مربوط به زمانه. امروز بیدارى اسلامى یک مسئلهى مهم است، مسئلهى فلسطین یک مسئلهى مهم است؛ اینها باید در شعر ما سهم داشته باشند، ما در شعرمان باید به اینها بپردازیم. به هرحال اینها چیزهائى است که اهمیت دارد.(10)
* استحکام ساخت درونی قدرت، عاملی برای ادامه آرمانها/ مسئولان با اخم دشمن متزلزل نشوند
در پیشرفت به سمت هدفهاى آرمانى، باید ساخت درونى قدرت را استحکام بخشید؛ اساس کار این است. ما اگر میخواهیم این راه را ادامه دهیم و به این سمت حرکت کنیم و این هدفها را دنبال کنیم و چشم به این آرمانها بدوزیم و پیش برویم و در مقابل این معارضهها ایستادگى کنیم و صبر و توکل را به کار بگیریم، باید ساخت قدرت ملى را در درون کشور تقویت کنیم و استحکام ببخشیم.
عناصر این استحکام، برخى عناصر همیشگى است، برخى هم عناصر فصلى است. آنچه که جزو عناصر همیشگى است، عزم راسخ است؛ که عرض کردیم. مسئولان کشور باید تصمیمشان را در مواجهه با مشکلات حفظ کنند، عزم راسخ خودشان را محفوظ بدارند، دچار تزلزل نشوند. به سمت آرمانها حرکت کردن، این عزم راسخ را نیاز دارد. اینجور نباشد که با مشاهده اخم دشمن، ترشروئى دشمن، حرکت معارضه دشمن با شکلهاى مختلفش - تبلیغاتىاش، سیاسىاش، اقتصادىاش و امثال اینها - متزلزل شوند. هم عزم راسخ مسئولین لازم است، هم عزم راسخ مردم لازم است. البته این دومى - عزم راسخ مردم - الزاماتى هم دارد، که حالا معلوم است. ما اگر بخواهیم عزم راسخ مردم را حفظ کنیم، یک سلسله وظائفى را باید انجام دهیم.
اما آنچه که فصلى است - آنچه که در حال حاضر براى کشور اولویت دارد - به نظر من مسئله اقتصاد و مسئلهى علم است. مسئولان کلان کشور، سیاستگذاران کشور، کسانى که اداره امور اساسى را در کشور به عهده دارند، به این دو نقطه اصلى براى پیشرفت باید توجه کنند. روى مسئله اقتصاد کشور باید تکیه شود، روى مسئله پیشرفت علمى کشور هم باید تکیه شود. توجه به اقتصاد خوشبختانه نسبتاً عمومى است؛ همه توجه دارند. حماسه اقتصادى هم جزو شعار امسال بوده. امیدواریم همچنان که حماسه سیاسى انجام گرفت، حماسه اقتصادى هم با همت مسئولین انجام بگیرد.
البته کار اقتصادى، کار کوتاهمدتى نیست؛ کار یک ماه و دو ماه و یک سال نیست؛ لیکن باید حرکت آغاز شود. روى مسئله علم هم من تکیه میکنم. در این ده سال گذشته، حرکت علمى ما خیلى خوب بوده؛ پیشرفت علمى و سرعت پیشرفت، بسیار خوب بوده است؛ اما این سرعت پیشرفت باید کند نشود. اگر ما بخواهیم به آن سطح مطلوب برسیم، اگر بخواهیم به خطوط مقدم دانش جهانى برسیم، باید این سرعت پیشرفت را همچنان حفظ کنیم.(11)
* اقتصاد مقاوم در ساختِ درونی خود مقاوم است و ایستادگی میکند
روزمرّه فکر کردن در مسائل اقتصادى، مضر است؛ تغییر سیاستهاى اقتصادى به طور دائم، مضر است - در همه بخشها، بخصوص در اقتصاد - تکیه کردن بر نظرات غیر کارشناسى، مضر است؛ اعتماد کردن به شیوههاى تزریقىِ اقتصادهاى تحمیلى شرق و غرب، مضر است. سیاستهاى اقتصاد باید سیاستهاى «اقتصاد مقاومتى» باشد - یک اقتصاد مقاوم - باید اقتصادى باشد که در ساخت درونىِ خود مقاوم باشد، بتواند ایستادگى کند؛ با تغییرات گوناگون در این گوشه دنیا، آن گوشه دنیا متلاطم نشود؛ این چیزها لازم است. رئیسجمهورى که میخواهد این کشور بزرگ را اداره کند، این راه پرافتخار را به کمک مردم و براى مردم طى کند، باید اینچنین خصوصیاتى داشته باشد. رابعاً باید تهذیب اخلاقى داشته باشد؛ نپرداختن به حواشى. اینها چیزهاى لازمى است.
بنده توصیهام به همهى دولتها همیشه همین بوده است. میدانید من از دولتها و از رؤساىجمهور در طول این سالهاى متمادى همواره حمایت کردم؛ توصیه هم کردم، در موارد متعدد و زیادى از آنها توضیح هم خواستم. تکیه این بوده است که براى مردم هزینه درست نکنند، مشکل درست نکنند، دغدغهآفرینى نکنند، مردم را دچار تشویش و نگرانى نکنند؛ البته وعده بیخود و بىمبنا هم ندهند، درِ باغ سبزهاى بىمنطق هم باز نکنند؛ منطقى، معقول، منطبق با واقعیت و با توکل به خداى متعال حرکت را پیش ببرند؛ انشاءاللَّه در آینده هم باید همین جور باشد.(12)
* استحکام و غیرقابل نفوذ کردن کشور وظیفه همه ماست
وظیفه همه ما این است که سعی کنیم کشور را مستحکم، غیر قابل نفوذ، غیر قابل تأثیر از سوی دشمن، حفظ کنیم و نگه داریم؛ این یکی از اقتضائات «اقتصاد مقاومتی» است که ما مطرح کردیم. در اقتصاد مقاومتی، یک رکن اساسی و مهم، مقاوم بودن اقتصاد است. اقتصاد باید مقاوم باشد؛ باید بتواند در مقابل آنچه که ممکن است در معرض توطئه دشمن قرار بگیرد، مقاومت کند. این مطلب اوّلی که لازم بود عرض کنم.(13)
* تکیه اصلى امام بر روى ساخت درونى ملت بود
یکى از خطوط اصلى در سیرهى امام و منش امام که امروز به آن میپردازیم و درباره آن قدرى بحث میکنیم، دمیدن روح عزت ملى در کالبد کشور است. بحث درباره این حرکت عظیم امام که عزت ملى را در کشور ما و ملت ما زنده کرد، یک بحث متکى به واقعیات جامعه است؛ یک بحث صرفاً ذهنى نیست. عزت یعنى چه؟ عزت به معناى ساخت مستحکم درونى یک فرد یا یک جامعه است که او را در مقابله با دشمن، در مقابله با موانع، داراى اقتدار میکند و بر چالشها غلبه میبخشد.
در ابتدا یک بحث قرآنىِ کوتاهى را عرض کنم. در منطق قرآن، عزت واقعى و کامل متعلق به خداوند و متعلق به هر کسى است که در جبهه خدائى قرار میگیرد. در مصاف بین حق و باطل، بین جبهه خدا و جبهه شیطان، عزت متعلق به کسانى است که در جبهه خدائى قرار میگیرند. این، منطق قرآن است. در سوره فاطر میفرماید: «من کان یرید العزّة فللّه العزّة جمیعا». در سوره منافقون میفرماید: «و للّه العزّة و لرسوله و للمؤمنین و لیکنّ المنافقین لایعلمون»؛ عزت متعلق به خداست، عزت متعلق به پیامبر و به مؤمنین است؛ اگرچه منافقان و کافردلان این را درک نمیکنند؛ نمیفهمند که عزت کجاست، مرکز عزت واقعى کجاست.
در سوره نساء، درباره کسانى که خود را متصل به مراکز قدرتهاى شیطانى میکنند، براى اینکه حیثیتى به دست بیاورند، قدرتى به دست بیاورند، میفرماید: «أیبتغون عندهم العزّة فانّ العزّة للّه جمیعا»؛ آیا دنبال عزتند این کسانى که به رقباى خدا، به دشمنان خدا، به قدرتهاى مادى پناه میبرند؟ عزت در نزد خداست. در سوره مبارکه شعراء، گزارشى از مجموعه چالشهاى پیامبران بزرگ را مطرح میفرماید - درباره حضرت نوح، حضرت ابراهیم، حضرت هود، حضرت صالح، حضرت شعیب، حضرت موسى - مفصل درباره چالشهاى این پیامبران بزرگ بحث میکند و گزارش الهى و وحى را به گوش مردم میرساند.
در هر مقطعى که میخواهد غلبه جبههى نبوت را بر جبهه کفر بیان بفرماید، میفرماید: «انّ فى ذلک لایة و ما کان اکثرهم مؤمنین. و انّ ربّک لهو العزیز الرّحیم»؛ یعنى با اینکه طرف مقابل اکثریت داشتند، قدرت دست آنها بود، پول دست آنها بود، سلاح دست آنها بود، اما جبهه توحید بر آنها پیروز شد؛ در این یک آیتى است از آیات الهى، و خداى تو عزیز و رحیم است. بعد از آنکه قرآن این گزارش را در طول سوره مبارکه شعراء هى تکرار میکند، تکرار میکند، در آخر سوره خطاب به پیغمبر میفرماید: «و توکّل على العزیز الرّحیم»؛ به این خداى عزیز و رحیم که تضمین کننده غلبه حق بر باطل است، توکل و تکیه کن. «الّذى یریک حین تقوم. و تقلّبک فى السّاجدین»؛ او ناظر به حال توست؛ در حال قیام، در حال سجده، در حال عبادت، در حال حرکت، در حال تلاش؛ او حاضر و ناظر است، تو را مىبیند؛ «انّه هو السّمیع العلیم». پس در منطق قرآن، عزت را باید از خداوند طلب کرد.
وقتى که عزت شامل حال یک انسان، یک فرد یا یک جامعه میشود، مثل یک حصار عمل میکند، مثل یک باروى مستحکم عمل میکند؛ نفوذ در او، محاصره او، نابود کردن او براى دشمنان دشوار میشود؛ انسان را از نفوذ و غلبه دشمن محفوظ نگهمیدارد. آن وقت هرچه این عزت را در لایههاى عمیقتر وجود فرد و جامعه مشاهده کنیم، تأثیرات این نفوذناپذیرى بیشتر میشود؛ کار به جائى میرسد که همچنان که انسان از نفوذ و غلبه دشمن سیاسى و دشمن اقتصادى محفوظ میماند، از غلبه و نفوذ دشمن بزرگ و اصلى، یعنى شیطان هم محفوظ باقى میماند. آن کسانى که عزت ظاهرى دارند، این عزت در دل آنها، در درون آنها، در لایههاى عمیق وجود آنها نیست؛ لذا در مقابل شیطان بىدفاعند، نفوذپذیرند.
معروف است که میگویند اسکندر مقدونى در یک راهى میگذشت، مردم به او کرنش میکردند. یک مرد پارساى مؤمنى در یک گوشهاى نشسته بود، کرنش نکرد، احترام نکرد، بلند نشد. اسکندر تعجب کرد، گفت: او را بیاورید. او را آوردند. گفت: تو چرا در مقابل من کرنش نکردى؟ گفت: زیرا تو غلامِ غلامان منى؛ چرا در مقابل تو کرنش کنم؟ گفت: چطور؟ گفت: زیرا تو غلام شهوت و غضب خود هستى، و شهوت و غضب غلامان منند، در اختیار منند، من بر آنها غالبم.
بنابراین اگر عزت نفس در درون لایههاى عمیق وجود انسان نفوذ کرد، آن وقت شیطان بر انسان اثر نمیگذارد؛ هوىهاى نفس در انسان اثر نمیگذارد؛ شهوت و غضب، انسان را بازیچه خود قرار نمیدهد. ما امام را اینجور شناختیم. امام در طول حیات، چه در حوزه علم و تدریس، چه در دوران مبارزه دشوار، و چه در حوزه مدیریت و حاکمیت - آن وقتى که در رأس کشور قرار گرفت و مدیریت جامعه را در قبضه گرفت - در همه اینها مصداق «و توکّل على العزیز الرّحیم» بود. براى همین بود که کارهاى بزرگى که همه میگفتند نشدنى است، با طلوع امام، این کارها شدنى شد؛ همه سدهائى که گفته میشد شکستنى نیست، با حضور امام، این سدها شکستنى شد. او علاوه بر اینکه خود، مظهر عزت نفس و اقتدار معنوى بود، روح عزت را در ملت هم زنده کرد. این، کار بزرگ امام بزرگوار بود؛ که من دوباره برمیگردم، درباره این نکته توضیح خواهم داد. ملت ما با احساس عزتى که از درسهاى انقلاب و امام آموخت، توانست خود را کشف کند. ملت، خود را کشف کرد، توانائىهاى خود را کشف کرد؛ و چنین شد که ما در این چند دهه، بسیارى از تحقق وعدههاى الهى را با چشم خود دیدیم؛ چیزهائى را که در تاریخ میخواندیم، در کتابها میدیدم، در مقابل چشمِ خودمان مشاهده کردیم؛ غلبه مستضعفین را بر مستکبرین، بىبنیادى قصرهاى بظاهر باشکوه مستکبران و بسیارى از حوادث دیگر را در این سالها دیدیم.
من میخواهم بر روى این مسئله «عزت ملى» تکیه کنم تا به یک نقطه مورد نظر برسم. امروز روز بزرگى است؛ سالگرد رحلت بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران است. امروز یاد امام بزرگوارمان از همیشه زندهتر است. میراث بابرکت او امروز در این کشور و در دنیاى اسلام در مقابل چشم همگان است. روى برخى از ابعاد وجودى این حرکت تکیه کنیم.
عزت ملى. ما ایرانىها در طول تاریخ طولانى خودمان دورانهاى متفاوتى را گذراندهایم؛ عزت هم داشتیم، ذلت هم داشتیم؛ اما در این دوران طولانىِ دویست ساله منتهى به انقلاب، ما یک دوران سختِ تاریکِ ذلت را گذراندیم. خیلىها از تاریخ بىخبرند، و خیلىها تاریخ را سرسرى نگاه میکنند. باید در تاریخ تعمق کرد، از تاریخ درس گرفت. ما در این دویست سال، یک دوران تاریکِ ذلت را از سر گذراندیم. نشانههاى این ذلت، زیاد است. ما در تمام این دوران، در حوزه سیاست، یک ملت منزوى بودیم؛ در فعل و انفعالات منطقه خودمان - چه برسد به فعل و انفعالات جهان - هیچ تأثیرى نداشتیم. در این دوران دویست ساله، استعمار به وجود آمد. دولتهاى مستعمر از اقصى نقاط عالم به منطقه ما آمدند؛ کشورهائى را گرفتند، ملتهائى را اسیر کردند، منابع ثروت ملتها را غارت کردند. در این دویست سال، دولت ایران و ملت ایران، بىخبر و غافل، به حوادث نگاه میکردند؛ حتّى شاید از حوادث مطلع هم نمیشدند، چه برسد به اینکه بخواهند در آن حوادث دخالت کنند و تأثیر بگذارند.
در حوزه اقتصاد، وضع ما روزبهروز به طرف انحطاطِ بیشتر حرکت میکرد. در حوزه علم و فناورى، بکلى عقبمانده بودیم؛ هیچ دستاورد علمىاى که قابل توجه و قابل عرضه باشد، در مقابله با حرکت عظیم علمى در دنیا نداشتیم.
در سیاست داخلى خودمان، دستخوش سیاستهاى بیگانگان بودیم. استعمارگرها، قدرتهاى مسلط دنیا، بر روى حکومتهاى ما اثر میگذاشتند؛ آنها را به این طرف و آن طرف میکشاندند، به آنها تحمیل میکردند، از آنها کار میکشیدند؛ و دولتهاى ما، پادشاهان ما، قدرتهاى مسلط ما، هیچ عکسالعمل شایسته انسانىِ افتخارآمیزى از خودشان نشان نمیدادند. حتّى در زمینه حفظ تمامیت ارضى کشور، حفظ حاکمیت دولتها، ضعف خجالتآورى را در این دورانِ دویست ساله مشاهده و تجربه کردیم. در همین دورانِ دویست ساله است که معاهده ذلتبار ترکمانچاى و قبل از آن، معاهده گلستان اتفاق افتاد؛ هفده شهر قفقاز را از ایران جدا کردند. در همین دورانِ دویست ساله بود که آمدند بوشهر ما را اشغال کردند، بدون کمترین مقاومتى از سوى دولت و دولتىها.
در همین دوران بود که یک دولت بیگانه آمد در قزوین اردوى نظامى زد و دولت مرکزى تهران را تهدید کرد که باید فلان کار را بکنید، فلان اقدام را بکنید، فلان کس را بیرون کنید، والّا به تهران حمله میکنند. یعنى تا قزوین جلو آمدند، تهران را تهدید کردند، دولت مرکزى در تهران به خود میلرزیدند. اگر شخصیتهاى نادرى در این میان نبودند، قطعاً تسلیم اولتیماتوم آن دولت بیگانه میشدند.
در همین دوران بود که دولت انگلیس آمد حکومت پهلوىها را در ایران به وجود آورد؛ رضاخان را انتخاب کردند، از یک مرکز فرودستى او را بالا کشیدند، به سلطنت کشور رساندند و سلطنت او را در کشور به صورت یک قانون درآوردند و همه امور را به دست او دادند و او هم در مشت خودشان و در اختیار خودشان بود. در همین دوران بود که قرارداد ننگین 1299 - 1919 میلادى - اتفاق افتاد؛ که بر طبق این قرارداد، اقتصاد کشور به دست بیگانه مىافتاد و سیاست کشور و اقتصاد کشور یکباره در اختیار دشمنان ایران قرار میگرفت.
در همین دوران بود که رئیس سه کشور - که متحدین جنگ بودند - به تهران آمدند و بدون اینکه از دولت اجازه بگیرند، بدون اینکه به دولت مرکزى کمترین اعتنائى بکنند، در اینجا جلسه تشکیل دادند. روزولت، چرچیل و استالین به میل خودشان به تهران آمدند و جلسه تشکیل دادند؛ نه از کسى اجازه گرفتند، نه گذرنامهاى نشان دادند. محمدرضا که آن روز پادشاه ایران بود، مورد اعتناى اینها قرار نگرفت؛ آنها به دیدن او نرفتند، او به دیدن آنها رفت؛ وارد اتاق شد، برایش بلند نشدند، اعتنا نکردند! ببینید ذلت یک دولت مرکزى که سرریز میشود بر روى مردم، تا کجاها منتهى میشود؟ این، حضیض ذلت یک حکومت و یک ملت است. این، مال دوران دویست سالهى ماست.
البته در این میان، استثناهائى وجود داشت: مثلاً یک امیرکبیرى سه سال بر سر کار آمد. یا فتواى میرزاى بزرگ شیرازى توانست قضیه تنباکو را فیصله بدهد. یا علما در قضیه مشروطیت دخالت کردند. یا نهضت ملى شدن نفت در یک دورهاى به راه افتاد. همه اینها کارهاى کوتاهمدت، موقت و بعضاً بکلى ناکام بود؛ اما روال کلى، حرکت کلى، حرکت ذلت بود که بر این ملت بزرگ، بر این ملت تاریخساز، بر این ملتِ داراى مواریث عظیم تاریخى تحمیل شده بود.
انقلاب کبیر اسلامى بکلى جهت را عوض کرد و ورق را برگرداند. همت امام - که رهبر این انقلاب و زمامدار این انقلاب و پیشواى این انقلاب بود - بر این گماشته شد که روح عزت ملى را در این مردم احیاء کند؛ عزت آنها را به آنها برگرداند. امام بزرگوار فرهنگ «ما میتوانیم» را به دهان مردم انداخت و در دل آنها جایگزین کرد؛ این همان فرهنگ قرآنى است که فرمود:«و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین». خود ایمان به معناى علو است. ایمان وسیله علو مادى است، اما فقط این نیست؛ نفس ایمان علوآور است، عزتآور است، یک ملت را رشد میدهد. خود امام جلو افتاد، رهبرى کرد، آن وقت انگیزهها در مردم بیدار شد، همتها در مردم بیدار شد، استعدادها جوشیدن گرفت؛ و عمل مردم، حضور مردم در صحنه، زمینه جلب رحمت الهى شد. این، نکتهى بسیار عظیمى است. رحمت الهى گسترده است؛ اما تا انسان ظرف خود را آماده نکند، این باران رحمت گیر او نمىآید. ملت ما به صحنه آمد، خود را در وسط میدان قرار داد، این شد زمینه رحمت الهى و هدایت الهى؛ هدایت الهى شامل حال او شد، رحمت الهى شامل حال او شد، حرکتِ بىوقفه آغاز شد؛ حرکت به سمت عزت، حرکت رو به جلو، حرکت عزتآفرین؛ البته گاهى کند، گاهى تند، اما بدون وقفه و تعطیل.
وقتى ادبیات انقلابى امام را ملاحظه میکنید، مىبینید تکیه اصلى بر روى ساخت درونى ملت است؛ احیاى روح عزت، نه با تفاخر، نه با غرور، نه با بهخودبستن، بلکه با استحکام ساخت درونى. آنچه که ما باید به آن توجه کنیم، این است که این یک کارِ مقطعى نیست؛ این یک کارِ مستمر است، یک کارِ ادامهدار است. ملت باید با عوامل رکود و ایستائى مقابله کند. عواملى وجود دارد که یک انسان پیشرو را، یک ملت پیشرو را متوقف میکند. بعضى از این عوامل در درون خود ماست؛ بعضى از این عوامل، تمهیدات دشمن است. اگر بخواهیم دچار رکود نشویم، دچار ذلت نشویم، دچار عقبگرد نشویم، دچار همان وضعیت دوزخىِ قبل از انقلاب نشویم، باید حرکتمان متوقف نشود.
اینجاست که با یک مفهومى به نام «پیشرفت» روبهرو میشویم. باید دائم پیشرفت کنیم. این عزت ملى، این استحکام درونى، این ساخت مستحکم، بایستى دائم در حال جلو رفتن باشد و ما را به پیشرفت برساند. این دهه به «دهه پیشرفت و عدالت» نامگذارى شده است. عدالت هم در دل پیشرفت است. پیشرفت، فقط پیشرفت در مظاهر مادى نیست؛ در همه ابعاد وجودى انسان است؛ که درونش آزادى هم هست، عدالت هم هست، اعتلاى اخلاقى و معنوى هم هست؛ اینها همه در مفهوم پیشرفت هست. البته در آن، پیشرفت مادى، پیشرفت مظاهر زندگى، پیشرفت علمى هم وجود دارد. امام با آن حرکت خود، ما را در جادهاى قرار داد که باید در این جاده پیش برویم. هرگونه توقف در این جاده، ما را به عقبگرد میرساند. ملتى که از حقیقت عزت برخوردار شده است و در جاده پیشرفت قرار گرفته است، اگر این نعمت را کفران کند، آن وقت مصداق این آیه شریفه میشود که: «أ لم تر الى الّذین بدّلوا نعمت اللّه کفرا و احلّوا قومهم دار البوار. جهنّم یصلونها و بئس القرار»؛ دنیا دوباره دوزخ خواهد شد، زندگى دوباره تلخ خواهد شد. ملتها اگر ایستادگى نکنند و پیش نروند، دوباره همان سختى و سیاهىِ دوران ذلت بر سر آنها سایهافکن خواهد شد.(14)
*الگوی پیشرفته برای جهان اسلام؛ به برکت استحکام درونی کشور
به لطف خداوند و به برکت این ایستادگی و استحکام درونی ملت ایران، جوانان ، با همتها و استقامت خود کشور را همانند دسته گل خواهند ساخت و آن را تبدیل به یک الگوی موفق و پیشرفته برای جهان اسلام خواهند کرد.(15)
*استحکام درونی در هر زمینهای تعیینکننده است
من به شما عزیزان توصیه میکنم که با صحیفه سجادیه انس بگیرید، دعاى پنجم صحیفه سجادیه را مکرر در مکرر بخوانید. این دعاى پنجم صحیفه سجادیه مال ماست. همه ادعیه صحیفه سجادیه همین طور است. آنجائى که ما را به یاد مرگ مىاندازد، آنجائى که ما را از لغزشها برحذر میدارد، آنجائى که عظمت معنویت دستگاه الهى را، از پیغمبر و یاران و ملائکه الهى را به رخ ما میکشد، اینها همهاش براى ما استحکامبخش است. در هر میدانى، استحکام درونى براى ما تعیین کننده است. اگر ساخت درونى - چه درون شخصىِ خود ما، درون روحى و فکرى خود ما، چه درون کلیت جامعه ما - ساخت مستحکمى بود، هیچ چیز نمیتواند در مقابلش بایستد. این، مهمترین و اولین توصیه من به شماست.(16)
* ساخت مستحکم نظام و اتحاد ملی بزرگترین بازدارنده است
خود را براى تداوم این عزت ملى و اقتدار بینالمللى آماده نگه دارید. همه باید آماده باشیم. همه باید براى حفظ ارزشهاى والاى ماندگار در طول تاریخ، خود را آماده نگه دارند؛ در عرصهى علم، در عرصهى کار، در عرصهى صنعت، در عرصهى مدیریت و سیاست، و در نوک پیکان، براى دفاع ملى، نیروهاى مسلح؛ عرصهى رزم نظامى.
ما مطمئنیم که ساخت مستحکم نظام جمهورى اسلامى و اتحاد ملى و نزدیکى دلها میان آحاد ملت، بزرگترین بازدارنده است. همه موظفند این ساخت استوار و مستحکم را حفظ کنند و استحکام بیشترى به آن ببخشند.(17)
* حضور مردم در صحنه موجب استحکام داخلی نظام است
حضور هوشمندانه مردم در صحنه و وحدتنظر مسئولان، در هر موضوعی همواره موجب استحکام نظام اسلامی خواهد شد.(18)
* استحکام ساخت داخلی اختلاف سلیقه را به دشمنی تبدیل نمیکند
آنچه براى ما مهمّ است، استحکام ساخت داخلى است، که این مطلب را چند ماه قبل به دانشجویان گفتم و الآن هم به شما مىگویم تا همه بدانند که وقتى ملتى ساخت داخلىاش مستحکم است، اختلاف سلیقه، افرادش را به دشمنان یکدیگر تبدیل نمىکند. این ملت براى مسؤولان و محورهاى اداره کشورش اهمیت و احترام قائل است؛ چون این موضوع تعیین کننده است. وقتى دلهاى این ملت با ایمان عمیق - مثل ایمان شما - همراه شد، هیچ قدرتى نمىتواند آن را شکست دهد و وادار به عقبنشینى کند. ما با این پشتوانه مىتوانیم با همه چالشهاى بینالمللى مقابله کنیم و پیش برویم.(19)
* باید چنان ساخت را مستحکم کرد که دشمن احساس کند گلولهاش به خودش بازمیگردد
هرجا جمهورى اسلامى حرکتى را که به سازندگى و آبادانى کشور کمک مىکرد، شروع کرد، اینها اگر توانستند، جلوِ آن را گرفتند؛ البته خیلى اوقات هم به فضل پروردگار نتوانستند. در جنگ، ما بسیارى از تسلیحات و خیلى چیزهاى دیگر را علىرغم میل اینها بهدست مىآوردیم؛ اما تا آنجایى که توانستند، عامل کارشکنى و خرابکارى شدند؛ از خط لوله گاز گرفته تا بقیه کارهاى فراوانى که انجام شده است. مثلاً در زمان دولت قبلى، ژاپنیها قرارداد پروژه احداث سد بر روى کارون را بسته بودند؛ اما اینها رفتند خرابش کردند. بعضیها به آنها اعتنا کردند، بعضیها هم اعتنایى نکردند و کارهایشان را ادامه دادند. ما پیش رفتهایم و کار خودمان را کردهایم؛ اما آنها از دشمنى و عناد هیچ کم نگذاشتهاند و البته ادامه هم خواهد داشت تا هنگامىکه مأیوس شوند. نه فقط براى برنامههاى چهارم و پنجم، بلکه در چشماندازهاى کلّى براى هر تحرّک سیاسى و اقتصادى در کشور، این نقطه حتماً مورد نظر باشد. باید به جایى برسیم که دشمن احساس کند نمىتواند؛ باید مأیوس شود. آنگاه دشمنیها به پایان خواهد رسید و یا کم خواهد شد. تا وقتى دشمن امیدوار باشد که مىتواند نظام اسلامى را ریشهکن کند، تلاش خواهد کرد و ضربه وارد خواهد آورد. همه همّت ما باید این باشد که آنچنان ساخت را مستحکم کنیم که دشمن احساس کند هر تیغى وارد بیاورد، تیغش کُند و به ضرر خودش تمام خواهد شد و هر گلولهاى بزند، به طرف خودش کمانه خواهد کرد.
البته از وقتى جنگ سالاران و نومحافظهکاران کنونىِ حکومت امریکا - که واقعاً اینها یک گروه جنگسالارند و محور کارشان بر جنگ و تهاجم نظامى است - سر کار آمدهاند، تهدیدها لحن و زبان دیگرى گرفته است. ما در مقابل این چالش چه باید بکنیم؟ ما باید قدرت خود را زیاد کنیم و دفاع قانونى و مشروع خود را انجام دهیم. منطق این را حکم مىکند و همه شواهد و قرائن و دلایل سیاسى و دیپلماسى هم همین را تأیید مىنماید. البته استحکام داخلى به معنایى نیست که آنها خیال مىکنند - یعنى رسیدن به فلان سلاح - و همانطور که آقاى رئیسجمهور اشاره کردند، سلاح هستهاى کارى از پیش نمىبرد. بعلاوه، ما اصلاً، منطقاً و مبنائاً با سلاحهاى کشتار جمعىِ به این شکل موافق نیستیم.
تنها چیزى که مىتواند کشور ایران و نظام اسلامى را حفظ کند، استحکام داخلى و عزم جزم بر دفاع مشروع و منطقى است. در بیستوپنج سال گذشته هم همین کار بدون تکیه بر دیگران صورت گرفته است. بعضى خیال مىکنند اگر ما بخواهیم به امریکا «نه» بگوییم، باید به اروپا تکیه کنیم. مگر ما وقتى در دوره جنگ، با امریکا مقابل بودیم، به شوروى - که با امریکا دشمن و مخالف هم بود - تکیه کردیم؟ دشمنىِ شوروى سابق در دوره جنگ، کمتر از امریکا در صحنه عمل نبود. اگر من و شما به شرایط استحکام داخلى عمل کنیم - ملت که عمل مىکند - دشمن نمىتواند ضربه بزند.(20)
* استحکام داخلی کشور را از افزونطلبی، انحصازطلبی و تجاوز حفظ می کند
عزیزان من! عاملى که مىتواند کشور شما را در مقابل هر افزونطلبى، هر انحصارطلبى، هر تجاوز، هر ماجراجویى و هر بحرانسازى حفظ کند، استحکام ساخت داخلى نظام است. همینطور است ارتباط بین آحاد و قشرهاى مردم با مسؤولان نظام، امید جوانان به آینده و گرفته شدن رخنههایى که بتدریج موجب تضعیف نظام مىشود. همانطور که عرض کردم، این کارها با تلاشِ زیاد انجام مىگیرد و شما باید در محیط دانشگاه، مسأله علم و تحقیق را جدّى بگیرید.(21)
* قوت ما به خاطر تکیه به کسی نیست
ما امروز در مقابل قدرتهاى جهانى، احساس کوچکترین ضعفى نمىکنیم؛ احساس قدرت ما بالاست. ما به قدرتهاى جهانى مىگوییم، اگر شما محبت ملت ایران و نظام جمهورى اسلامى را مىخواهید، باید شرایط ما را بپذیرید. اولین شرط این است که دست از زورگویى و گردنکلفتى و افزونطلبى خودتان بردارید. شرط دیگر این است که دفاع از تروریستها و مفسدان و بدکارانى را که علیه این انقلاب یا انقلابهاى دیگر مشغول توطئه هستند، رها کنید.
چرا قدرتهاى بزرگ از قبیل امریکا به خودشان حق مىدهند که هرجا ملتى قیام کرد و انقلابى به راه انداخت و حکومتى مردمى تشکیل داد، فوراً در اداره آن کشورها اخلال کنند و به مخالفان آن حکومتها، سلاح و تجهیزات و پول و رادیو دهند و به نفع آنها تبلیغات کنند و هزاران خباثت دیگر را مرتکب شوند، تا شاید بتوانند آن حکومتى را که مستقل است - هرچند بهطور نسبى - از پا درآورند؟! امریکا باید به خاطر حمایت خود از ضد انقلابیون و منافقان و قاتلان مردم توبه کند.
مادامى که این توبههاى سیاسى انجام نگیرد، دشمنى و خشم ملت ایران نسبت به ابرقدرتها - خصوصاً شیطان بزرگ امریکا - بههیچوجه کم نخواهد شد.
ما احساس مىکنیم بحمداللَّه از درون قوى هستیم. قوّت ما، نه به خاطر تکیه به کسى یا به سیاستى یا به روشى از سیاستها و روشهاى معمول دنیاست؛ بلکه به خاطر این است که با خدا رابطه داریم و مىدانیم براى او کار مىکنیم و کمک او شامل حال ماست.(22)