به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از پایگاه تحلیلی "اینفورمیشن کلیرینگ هاوس" ؛ این پایگاه خبری _ تحلیلی در گزارشی به قلم "ویلیام بلام" مینویسد: در 26 سپتامبر، روزنامه واشنگتن پست نوشت: «آمریکا امیدوار است که نفوذ بیشتری بر شورشیان سوریه که در روز چهارشنبه و پس از آنکه 11 تا از بزرگترین گروههای مسلح مخالفان، ائتلاف مخالفان سیاسی مورد حمایت غرب را مردود شمرده و از تشکیل اتحادی جدید با هدف ایجاد حکومتی اسلامی، خبر دادند، نفوذ بیشتری پیدا کند . جبهه النصره، گروه وابسته به القاعده، که در لیست سازمانهای تروریستی آمریکا قرار دارد، اولین امضا کننده این ائتلاف جدید به شمار میرود.»
*** گروههای افراطی جهادی از حمایت و پشتیبانی دولت آمریکا و متحدان آن در خاورمیانه برخوردار هستند
نزدیک به دو سال است که دولت آمریکا از مخالفان ضددولتی، تحت عنوان "گروههای جهادی" در جنگ سوریه حمایت می کند و آنها را از حمایت سخت افزاری نظامی و لجستیکی خود بهرهمند کرده است و اطلاعات جاسوسی، حمایت و پشتیبانی سیاسی، دیپلماتیک و تبلیغاتی فراوانی از آنها به عمل آورده است تا گروههای جهادی بتوانند در این شرایط به فعالیت خود ادامه دهند. واشنگتن و متحدانش در خاورمیانه، از جمله ترکیه، اردن، قطر و عربستان سعودی، از پیوستن گروههای جهادی به شورشیان، که نیروهای خود را از میان سربازان افراطی جنگهای چچن، عراق، افغانستان و لیبی به خدمت گرفتند، جلوگیری نکردهاند و در عین حال، قطر و عربستان سعودی، سلاحهایی را که از آمریکا خریداری کردند و همچنین کمکهای مالی هنگفتی را در اختیار شورشیان قرار میدهند.
*** قساوتها و وحشیگریهای تروریستها در سوریه، مانع از حمایت آمریکا از آنها نشده است
به رغم قساوتها و بیرحمیهایی که گروههای جهادی افراطی تا به امروز مرتکب شدهاند، حمایت گسترده غربی و عربی ، همواره برای آنها فراهم بوده است. بمب گذاریهای انتحاری در ماشینها و کامیونها، کاشت بمبهای کنار جادهای به سبک عراق، قتل عام وحشتناک مسیحیان و کردها، بریدن گردن و دیگر اعضای بدن قربانیان، مانند ویدیوی یوتیوبی که در آن، فرمانده شورشیان اقدام به بریدن یکی از اعضای بدن یک قربانی از قفسه سینه وی کرده و آن را در حالی که غرق در خون بود، به دندان میکشد، همه و همه از اقدامات وحشیانه این گروههای مورد حمایت آمریکا و غرب به شمار میروند.
باور این موضوع برای مردم آمریکا، که این جنگ، نزاعی بین بد و خوب و تلاش برای از میان برداشتن یک دیکتاتور است، بیش از پیش دشوار شده است؛ هرچند در واقعیت نیز آمریکا در موارد بسیاری، در کنار القاعده با دولت سوریه مبارزه کرده است. در حقیقت مردم آمریکا از نقش واقعی کشورشان در دنیا خبر ندارند و میخواهند جنگ علیه تروریسم را باور کنند و به خود بقبولانند که کشورشان اهداف درستی را دنبال میکند. در ادامه این گزارش، به یک بررسی کوتاه در مورد رابطه و نقش آمریکا در تحولات کشورهای مختلف جهان میپردازیم:
*** نقش آمریکا در تحولات افغانستان در دهه 1980 و 1990
سازمان سیا در حمایت از مجاهدین افغانستان، جنگی را علیه دولت افغانستان و متحد آن یعنی شوروی، سازماندهی کرد و بدین منظور، میلیارها دلار را صرف تامین اسلحه و آموزش گسترده نظامی آنها کرد؛ به علاوه، از کشورهای خاورمیانه تقاضای کمک مالی کرد که در بین آنها میتوان به عربستان سعودی که سالانه صدها میلیون دلار کمک مالی به آنها اختصاص داده بود، اشاره کرد؛ آمریکا علاوه براین، به دولت پاکستان فشار آورد تا خاک این کشور را به عنوان منطقه عملیاتی و یک پایگاه لجستیکی امن، در اختیار آنها قرار دهد. در نهایت، تلاشهای آمریکا نتیجه گرفت و گروهی جدید، با عنوان القاعده، از مجاهدین اسلامی افغانستان، پدیدار شد.
*** نقش آمریکا در تحولات بوسنی، در سالهای 1992 تا 1995
در سال 2001، روزنامه «وال استریت ژورنال» اعلام کرد: «میتوان به جرات گفت که تولد القاعده، مستقیما به سال 1992، هنگامی که دولت بوسنی، برای بن لادن، گذرنامهای را در سفارت خود در وین، صادر کرد، بازمیگردد. ... در 10 سال گذشته، رهبران ارشد القاعده، از جمله خود بن لادن، در طی سه نوبت، بین سالهای 1994 و 1996، از ¬كشورهاى بالكان (يوگسلاوى سابق، بلغارستان، آلبانى، يونان و بخش اروپايى تركيه)، بازدید کردهاند. «ایمن الظواهری»، پزشک و جراح مصری، اداره اردوگاههای آموزش تروریستها، کارخانه های سلاحهای کشتار جمعی، پولشویی و شبکههای قاچاق مواد مخدر را در سراسر آلبانی، کوزوو، مقدونیه، بلغارستان، ترکیه و بوسنی، بر عهده داشته است. این موضوع به مدت دو دهه ادامه داشته است.
*** پنتاگون، زمانی از گروههایی که اکنون آنها را تروریست مینامد، حمایت میکرد
چند ماه بعد، روزنامه انگلیسی «گاردین» در گزارشی از «ماجرای کامل اتحاد مخفیانه پنتاگون با گروههای تندرو در خاورمیانه که با هدف کمک به مسلملانان بوسنی فعالیت میکنند، پرده برداشت ــ در حال حاضر، پنتاگون تحت عنوان «جنگ علیه تروریسم» با برخی از همین گروهها مبارزه میکند.»
در سال 1994 و 1995، نیروهای آمریکا و ناتو، با هدف از بین بردن توان نظامی صربها و افزایش قابلیتهای مشابه در مسلمانان بوسنیایی، به یک رشته بمب گذاریها مبادرت ورزیدند. در طول جنگهای داخلی کشورهای بالکان که قدمت آن به یک دهه میرسید، صربها که از نظر واشنگتن، «آخرین دولت کمونیست در اروپا» به شمار میرفتند، همیشه دشمن اصلی بودند.
*** وقتی نیروهای آمریکا و ناتو دست به اقدام نظامی علیه صربها زدند، نام ارتش آزادی بخش کوزوو، از لیست سازمانهای تروریستی آمریکا خارج شد
کوزوو در سالهای 1998 تا 1999، با جمعیت اکثریت مسلمان، یکی از استانهای جمهوری صربستان به شمار میرفت. در سال 1998، جدایی طلبان کوزوو ــارتش آزادی بخش کوزوو ــ با هدف جداسازی کوزوو از صربستان، مبارزهای مسلحانه را با بلگراد آغاز کردند. سالیان سال، آمریکا، انگلیس و فرانسه، ارتش آزادی بخش کوزوو را سازمانی تروریستی در نظر می گرفتند و گزارشهای بیشماری را در مورد ارتباط ارتش آزادی بخش کوزوو با القاعده، دریافت اسلحه از آنها، آموزش شبه نظامیان آنها در اردوگاههای القاعده در پاکستان و حتی حضور اعضای القاعده در ارتش آزادی بخش کوزوو برای مبارزه با صربها، ارائه داده بودند.
با این حال، وقتی نیروهای آمریکا و ناتو دست به اقدام نظامی علیه صربها زدند، نام ارتش آزادی بخش کوزوو، از لیست سازمانهای تروریستی آمریکا خارج شد و از حمایت رسمی نظامی و آموزشی آمریکا و ناتو برخوردار شد. در سال 1999، بمبگذاریهای آمریکا و ناتو در نهایت بر خارج کردن نیروهای صرب از کوزوو متمرکز شد.
*** تلاش فراوان آمریکا برای عضویت کوزوو در ناتو و اتحادیه اروپا
در سال 2008، کوزوو به طور یک جانبه، از جمهوری صربستان اعلام استقلال کرد؛ این اعلام استقلال به قدری غیرمشروع و ساختگی بود که اکثر کشورهای جهان، هنوز آن را به رسمیت نشناختهاند. اما آمریکا نخستین کشوری بود که بلافاصله یک روز پس از این اعلام استقلال، آن را به رسمیت شناخت.
ارتش آزادی بخش کوزوو به خاطر قاچاق زنان، هروئین و اعضای بدن انسان، معروف است. آمریکا طبیعتا برای عضویت کوزوو در ناتو و اتحادیه اروپا، تلاش بسیاری کرده است. ضمنا در سال 1992، مسلمانان بوسنیایی، کرواتها و صربها برای تشکیل یک دولت متحد به توافق رسیدند. اما آمریکا در این توافقنامه کارشکنی کرد.
*** نقش آمریکا در تحولات لیبی در سال 2011
طبق معمول، آمریکا و ناتو این بار نیز برای «نجات» لیبی شتافتند. بیش از 6 ماه، تقریبا به طور روزانه، دولت لیبی و نیروهای معمر قذافی مورد هدف موشکهای گروههای جهادی قرار گرفتند و در نهایت دولت قذافی سرنگون شد. نتیجه مورد انتظار حاصل شد و در حال حاضر، گروههای جهادی کنترل بخشهایی از کشور را در دست گرفته و برای بخشهای باقیمانده آن، مبارزه میکنند. این گروهها که در زمان جنگ، با آمریکا متحد بودند، با ترور سفیر آمریکا و 3 آمریکایی دیگر در شهر بنغازی، قدردانی خود را نسبت به واشنگتن ابراز کردند.
*** نقش آمریکا در قفقاز (روسیه)، در اوایل دهه 2000 تا به امروز
بنیاد ملی دموکراسی و خانه آزادی، سالیان سال است که موسسات غیردولتی آمریکایی را هدایت میکنند که وظیفه آنها بیثبات کردن و سرنگونی دولتهای خارجی است که در برابر جاهطلبیهای سیاست خارجی آمریکا سر تعظیم فرود نمیآورند. هر دوی این موسسات غیردولتی، از شبه نظامیان منطقه قفقاز روسیه، پشتیبانی و حمایت کردهاند.
نویسنده این گزارش در ادامه مینویسد: گاهی اوقات از من سوال میشود که چرا من در نوشتههای خود از رسانههای جریان اصلی انتقاد میکنم. پاسخ به این سوال ساده است. بزرگترین نقطه ضعف و اشتباه رسانهها، بیشتر به خاطر غفلت و از قلم انداختن بسیاری از مسائل است. برای همین آنها بیشتر ترجیج میدهند که اخبار را از قلم بیاندازند تا اینکه در موردش دروغ بگویند. برای روشن شدن این موضوع، به مقالهای از روزنامه «نیویورک تایمز» اشاره می کنم که در 5 اکتبر در مورد بحران مالی یونان و درخواست غرامت یونانیها از آلمان به خاطر جنگ جهانی دوم، منتشر شده است.
*** یونان از آلمان غرامت میخواهد
تایمز می نویسد: «آنهایی که به دنبال دریافت غرامت از آلمان هستند، میگویند شاید به نظر برسد که آلمان کمکهای مالی زیادی به یونان میکند، اما این کشور باید ابتدا بدهیهای خود به یونان را بپردازد. این غرامت تنها مختص قربانیان سالخوردهای که با اشغال یونان به دست نازیها متحمل خسارت شدند و اکنون خواستار پرداخت کامل غرامت خود هستند، نیست؛ بلکه دولت «آنتونیوس ساماراس»، نخست وزیر یونان، گزارشی 80 صفحهای از خسارات و بدهیهای هنگفت پرداخت نشدهای که این کشور به خاطر اشغال نازیها از سال 1941 تا 1945 متحمل شده را گردآوری کرده است. درخواست برای پرداخت غرامت، موجب طغیان احساسات عمومی در یونان شده است؛ چرا که 6 سال رکود سخت و شدید، و اقدامات شدید و بیرحمانه ریاضتی، موجب خصومت بسیاری از یونانیها نسبت به آلمان شده است. به ندرت اتفاق میافتد که در طول یک هفته، گزارش دیگری در مورد اینکه آلمان به یونان بدهکار است، در روزنامهها منتشر نشود.
*** غرامتی که یونان از آلمان مطالبه میکند، معادل نیمی از بدهی های این کشور است
«رقمی که اغلب در مورد آن بحث میشود، حدود 220 میلیارد دلار است که تنها برای جبران خسارتی که نازیها به زیرساختهای یونان وارد کردهاند، برآورد میشود که توسط «مانولیس گلزوس»، یکی از اعضای پارلمان که مصرانه به دنبال دریافت غرامت است، ارائه شده است. این مقدار، معادل نیمی از بدهیهای این کشور است. برخی از اعضای «شورای ملی برای دریافت غرامت»، مبلغ بیش از 677 میلیارد دلار به خاطر آثار هنری به سرقت رفته و آسیب به اقتصاد و زیرساختهای یونان و همچنین بدهی بانکی این کشور و غرامتهای فردی، از آلمان مطالبه کردهاند.»
بنابراین، به لطف رسانهها، ما شاهد یک نمایش اخلاقی هستیم که در آن، آلمانهای شرور، یونان را اشغال میکنند و علاوه بر آن، بیشرمانه به سرکوب و خشونت علیه مردم یونان پرداخته و آن ها را از لحاظ اقتصادی استثمار میکنند.
*** رسانهها هیچ اشارهای به نقش آمریکا در تحولات یونان نمیکنند اما مرتبا موضوع دریافت غرامت از آلمان را پیش میکشند
آیا درست است که در چنین داستانی، به این موضوع که اندکی پس از پایان جنگ جهانی دوم، در یونان جنگ داخلی درگرفت، اشاره کنیم؟ در یک طرف نئوفاشیستهایی قرار داشتند که بسیاری از آنها در اشغال یونان به دست آلمان در جنگ جهانی دوم، با آلمانها همکاری کردند و حتی برخی از آنها برای نازیها جنگیدند. در واقع، «ارنست بوین»، وزیر امور خارجه انگلیس نیز در آگوست 1946 این موضوع را تایید کرده است. در سوی دیگر نیز یونان قرار داشت که شجاعانه در برابر آلمانهای نازی مبارزه کرد و حتی در سال 1944 نیز آلمان را به عقب نشینی و فرار از این کشور وادار ساخت.
حدس میزنید که ارتش آمریکا از کدامیک حمایت کرد؟...درست حدس زدید، دولت آمریکا به حمایت از نئوفاشیستها پرداخت. به هرحال، یکی از مولفههای مهم جناح چپ یونان، حزب کمونیست بود؛ هرچند اگر جناح چپ، هیچ کمونیستی را به خود راه نمیداد نیز اصلا اهمیتی نداشت. چرا که از آغاز جنگ سرد، حمایت از جناح چپ (البته با آزادیخواهان اشتباه گرفته نشود)، در سیاست خارجی دولت آمریکا ممنوع بوده است.
*** دولت آمریکا به یونان، به چشم املاک و مستغلاتی نگاه میکرد که طبق خواستهها و نیازهای سیاسی و اقتصادی واشنگتن توسعه پیدا کرده است
نئوفاشیستها در جنگ داخلی یونان به پیروزی رسیدند و رژیم وحشیانهای را تاسیس کردند و سازمان سیا نیز برای این رژیم، یک سازمان امنیتی داخلی و سرکوب کننده را با عنوان «کی وای پی» ایجاد کرد که مدلی از سازمان سیا در این کشور به شمار میرفت. در 15 سال بعد، دولت آمریکا به یونان، به چشم املاک و مستغلاتی نگاه میکرد که طبق خواستهها و نیازهای سیاسی و اقتصادی واشنگتن توسعه پیدا کرده است.
سوال اینجاست که پس چرا امروز در رسانهها شاهد عناوینی مانند «آمریکا چقدر به ما بدهکار است؟» نیستیم؟ تعهد «نیویورک تایمز» برای روشن کردن خوانندگانش کجاست؟
*** آخرین مرحله از تکامل حکومت پلیسی آمریکا
بسیاری از آمریکاییها و آلمانها بر این باورند که «اگر چیزی برای پنهان کردند نداشته باشید، دلیلی برای ترسیدن ندارید.»
اما یک آلمانی به نام «ایلیجا تروجانو» با این حرف مخالف است. اسنادی با نام وی منتشر شده است که آژانس امنیت ملی آمریکا را متهم می کنند. وی یکی از نویسندگان برجسته آلمانی است که نامهای را امضا کردهاند که در آن از آنکلا مرکل خواستهاند تا در برابر جاسوسی اینترنتی گسترده توسط این آژانس، موضع محکمی اتخاذ کند. «تروجانو» و دیگر نویسندگان، چیزی برای پنهان کردن نداشتند و به همین خاطر این نامه را برای عموم مردم منتشر کردند. اما اتفاقی که به دنبال این موضوع افتاد، این بود که در تاریخ 30 سپتامبر، بدون ارائه هیچ گونه توضیحی، به «تروجانو» اجازه پرواز خارجی از «سالوادور دا باهیا» در برزیل به سوی میامی، داده نشد.
«تروجانو» که برای سخنرانی در کنفرانسی ادبی، راهی «دنور» بود، به مجله «اشپیگل» گفت که موضوع عدم پذیرش وی برای ورود به میامی، میتواند با انتقاد وی از آژانس امنیت ملی آمریکا در ارتباط باشد. وزیر امور خارجه آلمان گفت که وی با مقامات آمریکایی برای حل این موضوع، تماس گرفته است.
*** به لطف رسانهها، مردم آمریکا هیچ گاه از حقایق باخبر نخواهند شد
«تروجانو» در مقالهای که در روزنامهای آلمانی منتشر شده است، ناامیدی خود را اینطور ابراز میکند که «خیلی مضحک است که به نویسندهای که صدای خود را علیه خطر جاسوسی بلند کرده است، اجازه ورود به کشوری که ادعا میکند «سرزمین آزادی و شجاعت است»، داده نشود.»
این موضوع نشان میدهد که اگر یک فرد خارجی، صرفا به خاطر انتقادی ملایم و عقلانی از آمریکا، از یک پرواز خارجی محروم میشود، آزادی مردم آمریکا برای انتقاد، تا چه اندازهای محدود است.
با این حال، عده معدودی از مردم آمریکا از این ماجرا باخبر خواهند شد. چرا که از میان 1400 روزنامه در آمریکا، تنها یکی از آنها در این مورد مطلبی منتشر کرده بود. در حالیکه در رادیو و تلویزیون نیز این موضوع را به طور عمد از قلم انداخته بودند. به لطف رسانهها، مردم آمریکا هیچ گاه از حقایق باخبر نخواهند شد.
انتهای پیام/