به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از روزنامه ترکيه تودي، طبیعتا قاهره از اظهارات مقامات ترکیه و نخست وزیر این کشور و معاون آن که حوادث مصر را کودتای نظامی خواندند و مرسی را رئیس جمهور شرعی کشورتلقی می کنند، راضی نیست. این را هم می دانیم که این تنها نظر ترکیه نیست بلکه کشورهای اتحادیه اروپا نیز چنین نظری دارند.
اگر اروپا به نقش و حضور نظامیان در سیاست حساس است این حساسیت نزد ترک ها به طور ویژه ای بالاست و آن را به منزله کابوسی می دانند که ترکیه هفتاد سال از آن رنج برده است و تنها در اوایل 2003 و با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان از آن رهایی یافته است و اینک نیز کاملا نظامیان را از سیاست حذف کرده است، به طوری که پارلمان اروپا قانون جدیدی را به تصویب رسانده که وظیفه نیروهای مسلح را در حمایت از مرزها محدود کرده و حق ندارند در امور سیاسی دخالت کنند.
در تجربه ترکیه دخالت ارتش در سیاست، نتایج فاجعه باری به بارآورد که کشور را در معرض چهار کودتای نظامی قرار داد و تقربیا هر ده سال یک کودتا رخ داد. علاوه بر این باعث تخریب چهره سیاسی کشور و نابودی احزاب شد.
با توجه به این خاطرۀ بد ترکیه از حضور ارتش در سیاست می توان واکنش های ترکیه به کودتای نظامی در مصر را تحلیل کرد. نه تنها به خاطر عقده تاریخی ای که از کودتاهای نظامی دارند و از آن رنج می برند بلکه ما نباید انتظار داشته باشیم که ترکیه در قبال حوادث اخیر مصر به حمایت از آن بپردازد در حالی که حکومت ترکیه موضع گیری تندی در قبال ارتش کشور خود اتخاذ کرده است و قانونی با همین مضمون در همان هفته براندازی مرسی تصویب کرد که دخالت ارتش در سیاست را ممنوع کرد. این اقدام هر چند به لحاظ قانونی به حق کار در ترکیه را یکسره کرد اما به سختی می توان گفت که فکر بازگشت ارتش به سیاست را به طور کل لغو کرده باشد زیرا هنوز ژنرال هایی هستند که خود را وصی جامعه ترکیه می دانند و گروهی از آنان در 2011 با استعفای جمعی خود به حکومت اردوغان فشار آوردند و حزب آزادی و عدالت را مورد انتقاد قرار دادند، اما جایگاه قوی اردوغان به او این امکان را داد که در برابرشان بایستد و تلاش ارتشیان را به شکست بکشاند.
کسی نمی تواند انکارکند که اردوغان با توجه به سابقه و پیشینه اسلامی اش با محمد مرسی و حزب آزادی و عدالت همدردی کرده است و قبلا هم 2 ميلیارد دلار به کابینه هشام قندیل کمک کرده بود، اما من گمان می کنم که موضع گیری های نخست وزیر ترکیه بعد از برکناری مرسی بیشتر متاثر از شرایط داخلی ترکیه و محکومیت ارتش در امور سیاسی خودشان بود تا ناشی از همدری با مرسی. و توجه ترکیه به مصر از همان دوره مبارک هم وجود داشت و مصر بود که ترکیه را تشویق کرد که به عنوان ناظر به اتحادیه عرب بپوندد و با وجود حساسیت سیاسی بین دو کشور اما همکاری اقتصادی از همان دوره بین این دو آغاز شد و ترک ها 350 کارخانه در مصر داشتند و 50 هزار کارگر مصری در آن کار می کردند و 8 هزار ترکیه ای مقیم مصر بودند و 200 نفر در دانشگاههای مصر درس می خواندند.
بنابراین باید بین روابط سیاسی و اقتصادی ترکیه با مصر تمییز قائل شد. این دو می توانند با هم روابط اقتصادی بالایی داشته باشند. همکاری اقتصادی ترکیه با مصر و مبادلات تجاری بین این دو به 5 یا 6 ميلیارد دلار می رسد و ترکیه بیش از دو ميلیارد دلار در مصر سرمایه گذاری کرده است. باید توجه داشت که ایران و ترکیه و مصر مثلث طلایی در خاورمیانه هستند که می توانند خاورمیانه را زنده نگه دارند. واکنش اتحادیه های مصری مبنی بر تحریم اقتصادی ترکیه و کم رنگ کردن روابط اقتصادی با این کشور به نظر نوعی تفکر خام و جوانی و ناپختگی سیاسی است و انسان های بزرگ و خردمند باید از چنین موضع گیری های در مصر دوری کنند.