کريستين امانپور در گزارشي به زندگي ملاله يوسف زي در سوات ولي ، حمله ي طالبان به اين منطقه و بدست گرفتن کنترل آن، صدور دستور منع حضور دختران در مدرسه ، پيروزي ارتش پاکستان در بدست گرفتن کنترل مجدد سوات ولي ، بازگشت خانواده ي ملاله به اين منطقه، حضور ملاله در مدرسه و سرانجام ترور نافرجام وي پرداخت.
ملاله يوسف زاي پس از آنکه درباره روز ترور نافرجام خود در داخل يک اتوبوس توضيح داد گفت وقتي چشمان خود را بازکردم خود را در بيمارستاني ديدم که کارمندانش همه به زبان انگليسي صحبت مي کردند.
ملاله يوسف زي گفت: سرکرده طالبان اعلام کرده بود که از پانزدهم ژانويه 2009 هيچ دختري حق ندارد به مدرسه برود و اگر برود بايد بداند که ما چه مي کنيم! آنها دختران و زنان را شلاق مي زدند. آنها مردم را در ميدان شهر منگورا( زادگاه ملاله) مي کشتند.آنها با مردم مثل حيوان رفتار مي کردند. من در آن موقع نمي خواستم ساکت باشم چون اگر سکوت مي کردم مجبور مي شدم براي هميشه در آن وضعيت زندگي کنم.
مجري سي ان ان ضمن مقايسه کردن ملاله يوسف زاي با بي نظير بوتو گفت:آيا شما مي خواهيد که نخست وزير پاکستان شويد؟
ملاله يوسف زي گفت: من وقتي در سوات ولي بودم فرهنگ حاکم بر آنجا اين است که يک زن در صورتي که تحصيل کند فقط مي تواند معلم يا دکتر شود در غير اين صورت يک زن بايد خانه دار باشد و از فرزندان خود نگهداري کند و همانطور زندگي کند که همسرش مي گويد. من وقتي فکر مي کنم مي بينم يک دکتر فقط به يک بخش از جامعه کمک مي کند اما يک سياستمدار به کل کشور کمک مي کند. من مي خواهم نخست وزير پاکستان شوم.