به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران قم، محمد حسین کیانی گفت: گروه جنبشهای نوپدید دینی برای مواجهه و مقابله با این انحرافات طرحی را با عنوان مصاحبه با اساتید عرفان اجرا خواهد کرد.
وی ادامه داد: ضرورت اجرای طرح مصاحبهها به دلیل ایجاد فضای معنویت جدید کاملاً متاثر از مدرنیته رقم خورده است. چنین معنویتی از طرق مختلف در فضای فرهنگی جامعه ایران رخنه کرده و نمودهایی از آن را میتوان در ساحتهای مختلف جامعه ایرانی مشاهده کرد.
مدیرگروه جنبشهای نوپدید دینی پژوهشکده باقرالعلوم (ع) اظهار داشت: این معنویت جدید دارای ابعاد و لایههای گسترده و پیچیدهای است که شاید بارزترین و مشهودترین نمونه آن «جنبشهای نوپدید معنوی» است. آنچه آمار موجود تا حدود بسیاری اثبات کرده اشاره به این واقعیت است که جنبشهای نوپدید معنوی تاکنون در مقابل معنویت و عرفان اسلامی قرار گرفتهاند.
کیانی با اشاره به سابقه این طرح عنوان کرد: طرح «مصاحبه با اساتید عرفان» در مردادماه 1392 در پژوهشکده باقرالعلوم (ع) به تصویب رسید و مقرر شد تا طرح مذکور وارد فاز اجرایی شود. در این طرح قرار است تا ناظر به مسائل فرهنگی ـ معنوی جامعه کنونی ایران و همچنین در ارتباط با مشکلات معنویتگرایی جدید، گفتوگوهایی با برجستهترین اساتید عرفان اسلامی کشور صورت گیرد. این اساتید که بعد از جلسات کارشناسی در پنج استان یعنی در تهران، قم، شیراز، اصفهان و مشهد تایید و تصویب شدهاند دارای نگاه وثیقی به مقوله فرهنگ و معنویت هستند.
وی خاطرنشان کرد: در این پروژه برای هر استاد ناظر به فضای فکری و حوزه تخصص او لیستی از سئوالات پیشنهادی طراحی شده است. لیست سئوالات پیشنهادی هر استاد با عنایت به جلسات کمیته ارزیابی که به صورت جداگانه درباره هر استاد برگزار میشود، تکمیل و نهایی میشود. در واقع در این جلسات نخست مجری پروژه بعد از بیان اسم استاد و ارائه گزارشی از فعالیت و رویکرد کلان علمی وی به ارائه سئوالات اولیه استاد مورد نظر میپردازد. سپس اعضای جلسه به نقد و بررسی سئوالات و احیانا غنای گزارش اجمالی پرداخته و در نهایت لیست سئوالات نهایی هر استاد مشخص شده و شرایط اولیه برای انجام مصاحبه فراهم میشود.
کیانی تصریح کرد: در انتخاب 25 استاد تلاش شده تا هر کدام از آنها ناظر به فضای فکری منحصر به فردی انتخاب شوند تا در نهایت محصول این پروژه که با عنوان «کتاب مصاحبهها» منتشر خواهد شد دارای جامعیت کاملی بوده باشد و مورد استفاده تمام پروژههای عرفان و معنویتپژوهی پژوهشکده باقرالعلوم (ع) و حتی تمام دانشگاهها و پژوهشگاهها قرار گیرد.
12
ندیدن سکوی پرتابم شد
از همان دوران کودکی پرشور بود، ندیدن توجیهی برای بی حرکتیاش نبوده و همواره حرکت میکند رو به جلو میرود و هیچگاه ناامیدی را پذیرا نیست.
به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران قم، میداند درختان سبزند، آسمان آبی است و ابرها سفیدند، همه چیز را میفهمد و میبیند، اما با چشمانی از جنس دل؛ دل بینای قصه ما میگوید هیچگاه ندیده است از روزی که پاهایش زمین را لمس کرد هیچ ندیده است انگشتانش هم چشمش هستند و هم پایش، حس شنوایی و لامسه قوی دارد با گوشهایش میشنود میخواند، یاد میگیرد و زندگی میکند.
19 سالی است که انگشتانش لمس میکنند یاد گرفته آرام آرام قدم بردارد، پریسا بقالیزاده از بینا دلانی است که با وجود پستی و بلندی و فراز و نشیبها قدمهایش را محکمتر برداشته است هیچ ترسی از زمین خوردن ندارد و میگوید: در کودکی بارها زمین خوردم و درد به دیوار خوردن را حس کردم اما حالا محکمتر شدم حکمتی در کار خدا بوده و جای گله کردن نیست.
از همان دوران کودکی پر شور بود ندیدن توجیهی برای بیحرکتیاش نبوده و همواره حرکت میکند و رو به جلو میرود و هیچگاه ناامیدی را پذیرا نیست.
در قم دختران تنها در دوره ابتدایی میتوانند از مدارس مخصوص نابینایان استفاده کنند، وی در این خصوص میگوید: دوران ابتدایی را در مدرسه مخصوص نابینایان درس خواندم اما از آنجایی که در استان امکانات برای بچههای نابینا بسیار کم است مجبور شدم از دوران راهنمایی به مدارس عادی بروم و پا به پای بچههای عادی درس بخوانم، گرچه بودن با این بچهها بینا دل بودن در اجتماع را یاد میدهد.
لبخند لحظهای از گوشه لبش محو نمیشود سرزنده و قبراق است در حالی که از خاطرات و بازیگوشی و زمین خوردنهایش میگفت قطرات اشک گونههایم را نمناک میکرد در حالیکه بینا دل قمی با آرامشی توام با شادی میافزاید: نمیدانستم با بقیه فرق دارم تا اینکه متوجه تفاوتها شدم خواهرم با خودکار و مداد مینوشت، اما من نمیتوانستم؛ او به مدرسه نزدیک خانهمان میرفت در حالیکه من باید به مدرسهای که تا منزلمان فاصله زیادی داشت میرفتم فهمیدم که با خیلی از آدمها متفاوتم، آنها میبینند و من فقط لمس میکنم.
لحظهای ناسپاس نبود، دیدن چهره بشاش و خندهروی پریسا تحمل نشستن و ماندنم را کم میکرد، اما نباید متوجه میشد گوشهای شنوا و حس دقیقی دارد و به قول خودش «خدا اینطوری هوای ما رو داشته ...» با همه دلتنگیها به حرفهایش گوش شنوایش شدم.
پریسا سختی زندگی را سخت نمیبیند گرچه کمبود امکاناتی مانند دیر رسیدن بعضی کتب مدرسه تا اردیبهشتماه، کمبود کلاسهای تابستانی و خیلی از مسائل دیگر هر کدام به نوبه خود مشکل ایجاد میکردند.
وی در خصوص دوران امتحانات میگوید: از همان ابتدا خانواده بالاخص مادرم دروس را برایم میخواندند و یا ضبط میکردند با وجود اینکه بریل خوانیام قوی است، اما باز دچار مشکل و کمبود وقت میشوم، از این رو چارهای جز کمک گرفتن از دیگران ندارم متاسفانه فایل صوتی اکثر کتابها را نداریم، این موضوع کمی اذیتمان میکند دوست دارم خودم کارهایم را انجام دهم، اما گاهی نمیشود.
نگاه و توجه بیشتر مسئولان به نیازهای بینادلان
بینا دل شهرمان روزهای پشت کنکور را شیرین عنوان کرد و اظهار میکند: افراد نابینا برای طی کردن دوران تحصیل نیاز به یک رابط دارند فردی که توانایی و تخصص لازم در برخورد با این گونه افراد را داشته باشد و همواره در دروس کمکش کند، شرکت در کنکور برایم سخت نبود تلاش میکردم و علاقه داشتم چون هدفم از همان ابتدا مشخص بود.
پریسا میافزاید: هر فرد بینادل در جلسه کنکور منشی دارد تا سئوالات را برایش بخواند از این رو توانایی و نحوه خواندن منشی در تست زدن بینادل بسیار تاثیرگذار است، متاسفانه روز کنکور در ورودی درب حوزه امتحانی از من پرسیدند شما نیازی به منشی دارید؟ با این سئوال ترس همه وجودم را فرا گرفت احساس بدی به من دست داد، اما چیزی نگفتم از طرف دیگر ما برای حل کردن بعضی مسائل ریاضی و اقتصاد به چکنویس نیاز داریم ، اما این را هم از من دریغ کردند و حرف از قانون زدند که اجازه نداریم درحالی که این حق همه افراد بینادل است.
وی ادامه میدهد: 2 دفترچه با خط بریل در اختیار من بود و 2 دفترچه معمولی نیز در دست منشی، متاسفانه نمیتوانست آن طور که باید برایم بخواند توانایی تست زدن دروسی مانند ریاضی و زبان را داشتم، اما با کمبود وقت مواجه شدم، متاسفانه زحماتم هدر رفت، بهتر از این میتوانستم باشم.
«خدا عادل است و برای همه چیز برنامه دارد» این جملات انرژی بخش پریسا است و اینکه هیچگاه از خدا شکایت نکرده است فقط از بعضی نگاههای بندههای خدا شاکی است، «هنوز عدهای نمیدانند به ترحم نیازی ندارم، خدا شفایت بدهد برایم بیمعناست، خدا به من بیماری نداده که حالا بخواهد شفایم دهد نمیدانم چطور به همه بفهمانم که من نه بیمارم و نه به ترحم نیاز دارم».
مهناز یکی دیگر از بینادلان شهرمان است که 45 سالی است توان دیدن ندارد، او میگوید: امکانات حالا با گذشته قابل مقایسه نیست، گاهی زندگی برایم سخت و طاقت فرسا میشد خوشبختانه نگاه و توجه مسئولان بهتر شده است گرچه هنوز هم راه برای بهتر شدن دارد.
مهناز میافزاید: نعمت ندیدنم سکوی پرتابم شد، سکویی که هنوز هم جا برای پرش دارد. تحقق این موضوع نیازمند حمایت بیشتر مسئولان و توانمندان است توجه به نیازهای ما فقط همت و محبت بیشتری میطلبد.
ای کاش درس بگیریم و نداشتنهایمان را ضعف ندانیم، امثال پریسا و پریساها بسیارند بدانیم که ندیدن نیز نعمتی است که خداوند به بندگانش عطا میکند تا شاید دیگران قدر داشتههایشان را بهتر بدانند و نداشتهها را حسرت ندانند./ز
گزارش: زهرا زنگنه