اما اولین قسمت این سریال اسفندماه سال 90 کلید خورد، درحالیکه دو نفر موتورسوار در محله «رهنان» اصفهان وارد یک مغازه طلافروشی شدند و بیهیچ حرفی سه فروشنده مغازه را به رگبار بستند.
سرقتی به سبک فیلمهای جنایی وسترن که در آن دو برادر جوان به کام مرگ رفتند و شوهر خواهرشان به صورت معجزهآسایی از مرگ نجات یافت.
پس از آن تنها مرد بازمانده از این حادثه تلخ از اصفهان گفت: حدود ظهر بود که یک موتورسیکلت با دو نفر سرنشین جلو در مغازه ما پیاده شدند، یکی از آنها کلاشینکف داشت و دیگری کلت.
وی اظهار کرد: من داشتم طلاها را میبردم در گاوصندوق پشت مغازه که ناگهان دیدم صدای شلیک تیر آمد، سریع خوابیدم کف قسمت پشتی مغازه و وقتی بلند شدم دیدم رسول و محمد روی زمین افتاده و از آنها خون میرود.
پس از وقوع این جنایت تنها امید مادر مقتولان ، دختر سه ساله و همسر جوان یکی از آنها شناسایی و دستگیری قاتلان این دو برادر بود. موضوعی که دادستان عمومی و انقلاب اصفهان هم از عدم شناسایی و دستگیری سارقان و قاتلان این دو برادر ابراز تأسف کرد و گفت: امیدوارم هرچه زودتر این اتفاق بیفتد.
اما نه تنها سارقان طلافروشی رهنان شناسایی و دستگیر نشدند، سایه شوم سرقتهای مسلحانه همراه با قتل همچنان بر سر طلافروشیهای شهر سنگینی میکرد تا جایی که روز 18 شهریورماه سال جاری بار دیگر شبحی در ساعات میانی روز به یک طلافروش در یکی از شلوغترین خیابانهای اصفهان حمله کرد.
مردی که بعد پلیس گفت یکی از اتباع بیگانه کشور افغانستان بوده، با یک کاپشن، کلاه بافتنی روی سر و یک سامسونت روی دوش به طلافروشی «دینار» در خیابان شهید آیتالله کاشانی اصفهان مراجعه کرد و در کمال تعجب مرد طلافروش هم قفل الکترونیکی در را برای وی بازنمود.
بر اساس فیلمهای دوربین مداربسته مغازه ، مرد سارق به محض ورود به مغازه سلاح کمریاش را به سمت سینه مقتول نشانه رفت و از وی خواست تا طلاها را تحولش دهد، اقدامی که کمتر از دو دقیقه انجام شد.
اما وقتی خواست از محل جنایت فرار کند متوجه شد در بیرونی مغازه قفل شده و راهی برای خروج ندارد.
وی دوباره برگشت و از مرد مغازهدار خواست تا در را برایش باز کند، ولی او ممانعت کرد و مرد سارق ناخودآگاه دستش روی ماشه کلت لغزید و گلوله روی قلب طلافروش جوان نشست.
اما این پایان ماجرا نبود. با دیدن این وضعیت سارق طلافروشی که حالا خودش را قاتلی پشت درهای قفل شده مغازه طلافروشی میدید این بار لوله اسلحه را روی سر خودش گذاشت و دوباره ماشه را چکاند.
با شنیدن صدای شلیک مردم با پلیس تماس گرفتند و هرچند پلیس در حداقل زمان ممکن به صحنه رسید، ولی جنایت آن قدر سریع اتفاق افتاده بود که دیگر نیروی عملیات ویژه ، و نیروی آزادسازی گروگان در خیابان کاشانی اصفهان به جای آزادی گروگان طلافروش که دقایقی از مرگش گذشته بود، تنها میتوانست مانوری از حضور را اجرا کند.
مغازهداران اطراف طلافروشی دینار بعدها به خبرنگاران گفتند «سارقان سه نفر بودند که دو نفرشان با موتورسیکلت فرار کردند و یکی هم خودش را داخل مغازه کشت،» ولی سرهنگ ستار خسروی ، رئیس پلیس آگاهی استان اصفهان گفت : سارق به تنهایی دست به این سرقت زده و اهل کشور افغانستان بوده است. وی اظهار داشت: قاتل افغانی این پرونده یکی از افراد تحت تعقیب پلیس بوده که صبح روز جنایت نیز پلیس برای دستگیری وی اقدام کرده، ولی موفق نشده است.
هرچند پلیس حضور همدستان سارق در صحنه را رد میکرد، ولی اطرافیان مقتول پرونده نه تنها وی را تنها سارق پرونده نمیدانستند، بلکه پلیس را هم در این پرونده مقصر میدانستند.
آنها میگفتند «حضور نیروی نوپو و آزادسازی گروگان در صحنه باعث شد تا سارق هولشده و دست به این جنایت بزند.»
اما رئیس پلیس آگاهی خیلی زود این نظریه را رد کرد و گفت «بر اساس فیلم به دست آمده از صحنه جرم، مرد مغازهدار چند دقیقه پیش از اولین تماس با پلیس مورد اصابت گلوله قرار گرفت و تنها قاتل پرونده نیز دقایقی بعد خودش را کشت.»
* فرضیهای که زیاد دوام نداشت
در حالی که پلیس این پرونده را مختومه اعلام کرده بود یک سرقت مشابه در خیابان توحید اصفهان این فرضیه پلیس را کم رنگ کرد.
روز 23 مهر ماه حوالی ساعت 10 و 15 دقیقه پیش از ظهر دو نفر زن با مراجعه به یک طلافروشی در خیابان توحید از مرد مغازهدار خواستند تا قفل الکترونیکی در را برای آنها بزند و بعد از ورود به داخل مغازه ناگهان مردان سارق زن نما از هیبت زنانه خارج و دوباره بر روی مرد طلافروش اسلحه کشیدند.
مرد طلافروش نیز با مقاومت در برابر سارقان زمینه شلیک دو گلوله از سلاح کمری سارقان را فراهم کرد که یکی از آن گلولهها روی زمین نشست و دیگری هم از دیوار کامپوزیت پشت سر مرد مغازهدار به آرایشگاه زنانه آن طرف رفت.
هرچند گلولهها به کسی برخورد نکرد، ولی زمینه از حال رفتن مرد طلافروش را فراهم کرد تا سارقان این بار قدرت و سرعت عمل بیشتری داشته باشند.
آنها هم توانستند در حالی از محل سرقت فرار کنند که ایستگاه عفاف و حجاب پلیس در چهارراه نظر و کمتر از 100 متر فاصله و مقر فرماندهی انتظامی شهر اصفهان نیز کمتر از 500 متر فاصله با این محل واقع شده بود.
سرقتی که به یکی از سکانس های فیلم «افراطیهای» جهانگیر جهانگیری که اکبر عبدی و فتحعلی اویسی با لباس زنانه به یک طلافروشی دستبرد میزنند، شباهت زیادی دارد و نکته جالب توجه اینکه این سکانس در یکی از طلافروشیهای همین خیابان تصویربرداری شد.
حالا هر چند مدتی است سرقتهای مسلحانه از بانکهای شهر اصفهان به صفر رسیده، ولی سرقتهای سریالی از طلافروشیهای شهر گرد ترس و وحشت را بر سر اعضای این صنف از بازار اصفهان پاشیده است./ج1