به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران ؛ فارن پاليسي در مقاله اي به قلم "استفان ام والت" به مقامات امريكايي توصيه كرده با دستاويز قرار دادن شرايط سختي كه كرزاي براي ماندن نيروهايي نظامي امريكا در خاك افغانستان تعيين كرده خاك اين كشور را به نحوي «آبرومند »ترك كنند و بيش از اين به ماندن در آنجا اصرار نداشته باشند.
در اين مقاله آمده است: يكي از سخت ترين چيزها براي يك قدرت بزرگ تغيير مسير به هنگام ارتكاب اشتباهي استراتژيك است.بخصوص وقتي درگير يك جنگ باشد.«فرد ايكل» در مورد اين مشكل يك كتاب كامل نوشته است -به نام هرجنگي بايد تمام شود- ودر آنجا بسياري از موانعي را كه بر سر راه كاهش ضرر ها و ايجاد صلح يا خروج از جنگ وجود دارد تشريح كرده است. شما برخي از اين دلايل را مي دانيد:سياستمداران دوست ندارند بپذيرند كه افتضاح به بار آورده اند، استدلال غلط «هزينه هاي(مستغرق) انجام شده » سياست را به جلو مي راند،ارتش دوست ندارد شكست را بپذيرد و.... و وقتي تصميم گرفته مي شود جنگ به پايان برسد،معمولا خروج نيروها بيشتر از آنچه كه بايد، طول مي كشد.
نويسنده مقاله مي افزايد ،مورد نظر ما افغانستان است. من نمي دانم آيا ايالات متحده و ناتو توانسته اند در افغانستان پيروزي معناداري به دست بياورند يا نه؟ اما مشخص بود كه تا سال 2009 دوبرابر كردن نيروها در افغانستان منجر به ايجاد دولتي موثر يا كاملا قانوني در افغانستان نخواهد شد و از منظر منافع امريكا نتيجه مطلوبي به لحاظ استراتژيك به وجود نخواهد آورد.اما باراك اوباما تصميم گرفت به هر ترتيب تعداد نيروها را افزايش دهد زيرا او مي خواست نگاه سختي روي امنيت ملي داشته باشد و اگر او از افغانستان خارج مي شد و جلوي ضررهاي ما را مي گرفت از واكنش هاي شديد و عكس العمل هاي سياسي داخل بيم داشت.
اكنون، بعد از پنج سال ناتو و امريكا آماده خروج از افغانستان هستند . دولت كرزاي براي فعاليت نيروهاي باقيمانده شرايط دشواري را براي ما مطرح كرده و اصرار دارد اگر ما مي خواهيم بمانيم بايد اين شرايط را بپذيريم.
اما "جان كري" و ديگر مقامات امريكايي به جاي گرفتن اين هديه رايگان وگفتن« خدا نگهدار» يك دادگاه مطبوعاتي كامل تشكيل دادند تا كرزاي و همكارانش را متقاعد كنند به ما اجازه دهند تا همچنان منابع مالي خود را به داخل اين چاه بي پايان بريزيم.
نيويورك تايمز گزارش مي دهد:«مقامات امريكايي سرگرم طراحي يك ماموريت حداقلي هستند يعني حفظ نيروهايي متشكل از تعداد معدودي مربي جنگي و تعداد بيشتري مديرنظامي براي تضمين اين كه ميلياردها دلار كمك امنيتي حيف و ميل يا سرقت نمي شود»
من دو نظر دارم : اول اين كه اگر شما هر يك از گزارش هاي ناظر ويژه براي افغانستان (SIGAR ) را خوانده باشيد مي دانيد كه پيش از اين هم مبالغ فراواني حيف و ميل شده است. بنابراين اين كه ما قصد داريم به وسيله گروه كوچكتري از نيروها بر اين كه افغانها كمكهاي مالي ما را چگونه خرج مي كنند نظارت بهتري داشته باشيم تفكري غلط است. نكته اين است كه پول هاي فراواني كه در آينده هزينه مي شود، ناپديد خواهد شد.
دوم اينكه : كل اين ماجرا شبيه عمليات «حفظ آبرو» است . در اين خصوص "ديويد بارنو" ژنرال بازنشسته ايالات متحده و كسي كه در سالهاي 2003تا 2005 فرماندهي نيروهاي امريكايي را در افغانستان بر عهده داشت به مجله تايمز مي گويد: «مهمترين كاري كه ما مي توانيم بكنيم اين است كه به نوشتن چك ادامه دهيم تا نيروهاي امنييت ملي افغانستان پول،سوخت،غذا،سلاح،و حقوق داشته باشند.اگر اين كار ادامه يابد حداقل آنها قادر خواهند بود با طالبان برابري كنند و اين براي سرپا ماندن و اداره كشور كافي است .»
درست است ؛ با گذشت بيش از ده سال از جنگ ما توانسته ايم دولتي را به وجود آورده ايم كه نمي تواند طالبان را –كه سالانه 4ميليارد دلار از امريكا كمك نمي گيرد-شكست دهد. دولت مي تواند با طالبان برابري كند اما به شرطي كه امريكا هزاران نيرو را آنجا حفظ كند و همچنان به افغانستان پول سرازير كند . شايد براي هميشه
من نمي دانم اين سياست را چگونه توصيف كنم اما مطمئنا از واژه «استراتژي» استفاده نخواهم كرد.