به گزارش خبرنگار دانشگاه باشگاه خبرنگاران، "میثم نظری" مسئول پژوهشگاه انقلاب اسلامی بسیج دانشگاه آزاد اسلامی کرج، در یادداشت خود به موضوع غارت‌گری و سرمایه‌‌اندوزی جهانی آمریکا پرداخته است.

لیبرالیسم پشتوانه غارت‌گری

با انقلاب صنعتی و نیاز روزافزون به منابع، در سردمداران غرب سودای استعمار به وجود آمد. آن‌ها که به عنوان پیروان مکتب لیبرالیسم و با پشتوانه اقتصاد سرمایه‌داری خود را محصور به هیچ قیدی جز سود و ثروت نمی‌دیدند، در رقابت با یک‌دیگر تمام دنیا را بین خود تقسیم کردند و در حالی که ملت‌های ضعیف دنیا در انواع قحطی‌ها و بیماری‌ها جان خود را از دست می‌دادند، بدون توجه و کم‌ترین دل‌سوزی منابع را غارت کرده و به کشور خود می‌بردند.

استعمارگران در واقع به صورت هم‌زمان دو هدف را دنبال می‌کردند؛ یکی عقب نگاه داشتن کشور مستعمره و دیگری کسب ثروت و منابع سرشار برای کشور خود، و زمانی که عقب نگاه داشتن اکثر کشورهای دنیا جهت کسب سود و ثروت برای عده‌ای معدود هدفی مجاز و حتی ستودنی بر معیار اخلاق سودمحور قلم‌داد شود، قطعا غارت جهانی در بالاترین سطح تحقق خواهد یافت.

استعمارگران به جهان پوزخند می‌زنند
 
با تغییر وضعیت جغرافیایی جهان و ظهور آمریکا، کم کم تمام امید و آمال لیبرالیسم گویی قرار بود در آن به حقیقت بدل شود و ایدئولوژی‌ها و مکاتب نوظهور، آنجا را مدینه فاضله خود نامیدند. این کشور با این شرایط و پس از دو جنگ جهانی اروپائیان را مجبور به عقب‌نشینی و دنباله‌روی از خود کرد و خویش را کدخدای جهان دانست. و همچنین با پیچیده‌تر شدن روابط بین کشورها استعمار نه تنها از بین نرفت بلکه با ظاهری فریبنده‌تر نمایان شد و ماحصل اصلی آن یعنی غارت جهان در جایش باقی ماند.
 
سپس منطقی جدید به دنیا عرضه شد و آن این بود که "یا با ما هستید و یا بر علیه ما" و هر کشوری که در مقابل بایستد را مورد حملات سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی قرار می‌داد و این ماجرا هم‌چنان ادامه دارد تا آنجا که با حمله به مناطق مسکونی در ویتنام، عراق، افغانستان و پاکستان و کشته و آواره کردن چندین میلیون انسان بی‌گناه و در مورد کشور ما با تحریم کالاهایی مثل  دارو خود را غارت‌گری بی‌رحم نشان داد. 

 پاک کردن صورت مسأله سرپوشی برای پنهان کردن بحران
 
چگونه قابل توجیه است کشوری که با وجود مشکلات اقتصادی پیچیده، بدهی‌های بسیار زیادش چند برابر بودجه‌اش است، تنها با تغییر قانون و بالا بردن حد مجاز بدهی‌ها سعی دارد با پاک کردن صورت مساله بر مشکلاتش سرپوش بگذارد، هزینه‌های بیش از پنجاه درصدی از کل هزینه‌های تسلیحاتی دنیا را داشته باشد. این موضوع نشان دهنده‌ آن است که نگاهی فراتر از امنیت مرزهای کشور در مقابل تهدیدات خارجی و صرفا دفاع، به مقوله نظامی دارند و آن را پشتیبان سیاست‌های خود می‌دانند بدین صورت که هرگاه کشوری در مقابل حرف آن‌ها ایستاد با استفاده از زور حرف خود را به کرسی بنشانند.

توهم کدخدایی جهان

اخیرا نیز اینکه آمریکایی‌ها حرف از حمله نظامی به سوریه را مطرح کردند در حالی که در جنگ‌های قبلی خود در منطقه نیز به موفقیتی دست نیافتند توجیهی ندارد جز آن‌که بگوییم توهم کدخدایی جهان و حلال مشکلات جهانی بودن و پیگیری کننده دغدغه‌های جامعه جهانی، که البته بیشتر نگرانی‌های خیالی است که در ذهنشان وجود دارد.

هرچند این تصمیم با مخالفت محور مقاومت به طور کاملا مشهودی در نزد جهانیان به شکست انجامید ولی باید سناریوی شکست‌های سیاست‌های آمریکا را از زمان پیروزی انقلاب اسلامی‌مان بدانیم. آنجا که انقلابی نه بر محور لیبرالیسم و معادلات تعریف شده آن روز دنیا به وقوع پیوست و ساختار پوشالی نظام سلطه را به هم ریخت به طوری که امروز اثراتش به کشورهای دیگری چون سوریه نیز می‌رسد و زمین‌گیر شدن لیبرالیسم و پوچ بودن نظریه‌هایی چون پایان تاریخ نمایان می‌شود.
 
شعار "مرگ برآمریکا" پاسخ به زورگویی‌ها و خودبرتربینی‌های مستکبران

خلاصه اینکه در همه زمان‌ها و پس از افشای جاسوسی‌های گسترده آمریکا حتی از هم‌پیمانان و ظاهراً هم‌فکران خود، ملت بزرگ ایران با عزتی دوچندان شعار "مرگ بر آمریکا" را در تاریخ خود ثبت کرد، چرا که آنچه امروز جهانیان فهمیدند ملت بزرگ ما بیش از سی سال پیش متوجه شد و به پیروی از حضرت اباعبدلله الحسین(ع) عزت ایستادگی در برابر سلطه‌گر را بر زندگی زیر سلطه ترجیح داد.

ایران ثابت کرد حتی اگر سختی‌هایی در مسیر مقاومت بر آن‌ها وارد شود، مثل جنگ تحمیلی و تحریم‌های ظالمانه، نه تنها خموده نمی‌شود بلکه قامت راست‌تر کرده و مستحکم ایستادگی می‌کند.

درواقع اعلام انزجار ملت ایران جوابیست که به خودبرتربینی‌ها و غارتگری‌ها و زورگویی‌های مستکبران که نه توهمی از سر لجاجت و دشمن‌تراشی ملت ما، بلکه از سر شناختی است که از واقعیات تاریخی در این چند دهه به دست آمده، داده می‌شود.

انتهای پیام/