*چه شد که سراغ ورزش رفتید؟ اول طلبه بودید یا ورزشکار؟
قبل از اینکه طلبه شوم ورزش میکردم. فکر میکنم از سال سوم راهنمایی بود که وارد ورزش تکواندو شدم و بعد از مدتی در کانون «میثم» محله فلاح زیر نظر استاد کریمی که مربی تیم ملی تکواندو بود بهصورت حرفهای آموزش دیدم. البته قبل از آن هم ورزش میکردم ولی نزد استاد کریمی جلوههای اخلاقی را در کنار ورزش یاد گرفتم.
*حالا چرا تکواندو را انتخاب کردید؟
راستش را بخواهید آن زمان شناخت چندانی درباره این ورزش نداشتم و با وجود اینکه به ورزش کاراته علاقه داشتم، سر از تکواندو درآوردم. بعدها که وارد این ورزش شدم علاقهام بیشتر شد و فهمیدم راه را درست آمدهام.
*تاثیر مثبتی هم روی کارهایتان داشت؟
بسیار زیاد. در حوزه علمیه که درس میخواندم نشاط و پویایی خاصی برایم بههمراه داشت و باعث میشد بدون اینکه احساس خستگی کنم در فعالیتهای مذهبی و فرهنگی حضور داشته باشم. حالا هم که در محیط کار هستم در خیلی از مراحل سخت زندگی و مشکلاتی که به طور ناگهانی برایم پیش میآید قدرتمندتر عمل میکنم.
*مگر چه چیزی در ورزش هست که این همه به شما احساس قدرت میدهد؟
بر اساس فرمایش مقام معظم رهبری امر بهورزش، امر بهمعروف است. یعنی ورزش یکی از مسائلی است که بخشی از شریعت، خودسازی و انسانسازی را در خود جای داده. باید توجه داشت این رفتاری است که بر اساس صحبتهای یک رهبر دینی مطرح شده. بدین ترتیب ما نباید ورزش را خارج از دین تعریف کنیم. ورزش موجب تمرکز حواس، خودباوری و کمک به امور دینی و زندگی میشود؛ همانطور که فردوسی گفته: «ز نیرو بود مرد را راستی/ ز سستی کژی زاید و کاستی».
جدا از همه اینها واقعا در طول تجربههایی که در زندگی داشتهام، بارها دیدهام وقاری که ورزش در انسان ایجاد میکند بهتنهایی یک ارزش دینی است. بنابراین باید جوانان را به ورزش ترغیب کنیم و به هیچ عنوان نباید مومن و نمازخوان خودش را از ورزش بینیاز بداند. درواقع جامعه با ورزش میتواند سلامتی معنوی خودش را بهدست بیاورد.
*بنابراین با توجه به مشکلات فرهنگیای که در جامعه وجود دارد ورزش میتواند مکمل خوبی برای حفظ ارزشهای دینی باشد؟
یکی از چیزهایی که میتواند در برابر تهاجم فرهنگی مقاومت کند ورزش است. چون مواردی مثل صداقت، غیبت نکردن و خیلی از چیزهایی که در دین دنبالش هستیم در ورزش خلاصه شده است. ورزش عامل مهمی برای جلوگیری از سستی است. بدین ترتیب در احادیث و روایت داریم که: «الغیبه جهل العاجز/ غیبت آخرین تلاش آدم ترسوست». این شجاعت و خودباوری را ورزش به انسان میدهد که در انجام فرایض دینی توانمندتر شود. مصداق دیگری که در اینجا وجود دارد این است که عدهای از جهاد در راه خدا و جنگ با دشمن میترسند. این ترس با ورزش ترمیم میشود. ورزشی که خوب و سالم باشد شجاعت و دلاوری را برای مومنین بههمراه میآورد. باید توجه داشت که یکی از خصوصیتهای بارز امیرالمومنین(ع) شجاعت و ورزیده بودن برای مقابله با دشمنان دین و خداوند است و در مقابل او یکی عالمترین و عابدترین اصحاب پیامبر(ص) بود. ورزش در رسیدن انسان به شجاعت بسیار موثر است. مومنی که توانمندی ذهنی و بدنی داشته باشد، میتواند در برابر تهاجم فرهنگی ایستادگی کند و با هوشیاری پاسخی دندانشکن به استکبار بدهد.
*اما بعضی از خانوادههای مذهبی بهدلایل مختلف اجازه نمیدهند فرزندانشان به ورزشگاه بروند. درواقع بهنوعی فکر میکنند اگر بچهشان به ورزش روی بیاورد در مسائل دینی سستی میکند.
اشتباه فکر میکنند ولی این واقعیت هم وجود دارد که بهطور کلی خانوادههای مذهبی و ایرانی به مسئله ورزش عادت ندارند و به ورزش و فعالیتهای بدنی توجه نمیکنند. مسئولان ورزش باید شرایطی را فراهم کنند تا ورزش برای همه رایگان باشد. در زمینه فرهنگسازی باید تلاشهایی انجام شود. البته در سالهای اخیر کارهای مختلفی توسط شهرداری تهران انجام شده و در اکثر بوستانهای شهر وسایل مناسبی برای ورزش مهیا شده ولی در بحث همگانی شدن ورزش باید بیشتر کار شود. البته مردم هم باید ورزش را در فعالیتهای روزانهشان قرار دهند. من اصراری به انجام ورزشهای سخت ندارم. آنهایی که به اینگونه ورزشها علاقه کمتری دارند میتوانند ورزشهای سبک مثل یوگا و ایروبیک را انجام دهند.
*بهنظر شما بیشترین کمبودهای ورزش در کجاست و چرا گاهی اوقات مسائل غیراخلاقی و غیرارزشی وارد ورزش میشود؟
اگر در بعضی از ورزشگاهها یا رفتار ورزشکاران ما مسائل ضدارزش و ضداخلاق وجود دارد، بدون شک یک جای کار را درست انجام ندادهایم. عدهای در ورزش بهاندازهای حرفهای فکر میکنند که پول درآوردن و رسیدن به اهداف مادی را به اصالت ورزش ترجیح میدهند و اصل آن را زیر سوال میبرند. باید توجه داشته باشیم که ورزش وسیله رسیدن به بهترین جایگاه انسانی است. متاسفانه باید اعتراف کرد که جامعه با ارزشهای سازنده ورزش فاصله گرفته و همه چیز جابهجا شده است.
*منظورتان از اینکه همه چیز جابهجا شده چیست؟
ما باید ورزش را نردبان ترقی خود قرار دهیم تا در نماز آرامش داشته باشیم و در ارتباط با خدا توانمندی خاصی پیدا کنیم. ورزش بهمعنای واقعی خود میتواند به کمک فقرا و ضعفای جامعه برود. وقتی ارزش کار یک ورزشکار را از فرهنگسازیهای دینی و مذهبی بالاتر میبریم و میدان ورزش را از محراب عبادت والاتر فرض میکنیم، اینجا یک جابهجایی انجام گرفته که باعث میشود بهطور ناخودآگاه چیزی که باید وسیله باشد تبدیل به هدف شود. وقتی چنین چیزهایی به هدف تبدیل شوند در آن جنگ و دعوا ایجاد میشود. بهقول امام(ره) رسیدن به مقامات دنیوی بدون در نظر گرفتن ارزشهای انسانی تنازع بقاست. ما کارکردهای غربی را بدون در نظر گرفتن سازوکارهای علمی وارد عرصه ورزش میکنیم و بعد میبینیم اوضاع بدتر از قبل شده است.
*چه سازوکارهایی برای بهبود شرایط ورزشی نیاز داریم؟
ما همه چیز داریم، فقط باید کمی تأمل کنیم و به اصالت دین و فرهنگ توجه داشته باشیم. چند وقت پیش بانویی با لباس حضرت زهرا(ع) (چادر) بالای سکوی قهرمانی جهان ایستاد. این اقدام از طرف غرب و دشمنان اسلام با مخالفتهای زیادی روبهرو شد ولی تصور این مسئله در قالب دین و فرهنگ نشان میدهد که ورزش کردن این خانم بخشی از زندگی او را تشکیل داده. این در حالی است که عدهای برای رسیدن به مقام قهرمانی از همه چیزیهایی که دارند میگذرند. خانم سمیه حیدری با زبان بیزبانی میگویند که قهرمانی را فدای باورهایم میکنم و اگر قرار باشد قهرمان شوم، ترجیح میدهم در زمینه معنوی سرفراز باشم. بعضی از هنرپیشگان هم همینطورند و تمام خصوصیات اخلاقی و ارزشهای انسانی خود را فدا میکنند تا در هنر بدرخشند.
*با این حساب چرا این همه در زمینه ورود روحانیون در عرصه ورزش قهرمانی کوتاهی شده است؟
قبول دارم که در این زمینه کوتاهی شده اما اگر یک روحانی بهمعنای واقعی کلمه روحانی باشد، به همه قوانین و دستورات اسلام عمل میکند؛ از واجبات و مستحبات گرفته تا پرداختن به ورزش. اگر امروز در جامعه ورزشکاران و قهرمانان در بین روحانیون کم دیده میشوند، برای این است که به دستورات اسلام درست عمل نمیکنیم؛ بهطوری که بخشی از معنویت و اصول اسلامی پیش روحانیون، بخشی از آن نزد هنرپیشگان و بخشی دیگر پیش ورزشکاران است. ما اسلام را به چند قسمت تقسیم کردهایم؛ بهطوری که اگر بخواهیم یکی از اهل بیت(علیهمالسلام) مثل حضرت اباالفضل را الگو قرار دهیم، کسی را پیدا نمیکنیم که از همه خصلتهای او پیروی کند چراکه اگر تمام خصوصیات این بزرگواران در وجود ما یکجا جمع شود، میتوانیم بگوییم مومن و مسلمان واقعی هستیم. بهعنوان مثال امام(ره) هم ورزشکار بود و هم عالم. این یعنی همان خصوصیاتی که امیرالمومنین(ع) داشت. زمانی میتوانیم روحانی خوبی باشیم که هم اخلاقی خوب داشته باشیم و هم جدا از اینکه عالم هستیم از نظر بدنی ورزیده باشیم. کافی نیست طلبهای با 24 سال سن روزی پنج دقیقه پیادهروی کند. امام(ره) در 70 سالگی 10 دقیقه پیادهروی میکرد. البته در بین طلبهها، ورزشکاران حرفهای هم هستند ولی شاید در حوزه علمیه از 100 نفر، 15 نفر اهل ورزش باشند!
*چرا فرهنگ ورزش در حوزه علمیه کمرنگ است؟
باید مدیران حوزهها به کاربردی بودن ورزش در کنار آموزههای دینی اعتقاد داشته باشند. البته در بسیاری از حوزهها ورزش گسترده شده ولی با این حال طلبههای ورزشکار هنوز در اقلیتند. معلمین و اساتید حوزه که الگوهای این زمینه هستند باید جوانان را به هنر و ورزش گرایش دهند چراکه هنر، ورزش، علم و تقوا در کنار هم قرار میگیرند. باید مسئولان را متقاعد کرد که قرآن، عترت و تندرستی در کنار یکدیگر قرار دارند.
*بهعنوان مدیر حوزه علمیه چه برنامههای ورزشی برای طلبهها در نظر گرفتهاید؟
با راهاندازی باشگاه تکواندو تعداد زیادی از طلبهها را جذب این ورزش کردهام ولی این باشگاه نیازمند یک مربی است تا ورزشکاران را بهصورت تماموقت آموزش دهد. بهدلیل مسئولیتهایی که در حوزه دارم بهسختی این باشگاه را اداره میکنم. این مسئله را در اینجا مطرح کردم تا اگر کسی تمایل به مربیگری دارد ما را یاری کند.