منابع نفتی همانطور که می‌تواند در جهت منافع اقتصادی کشورهای سودمند باشد، در جهت عکس می‌تواند به بروز جنگ و درگیری‌ها بیانجامد.

به گزارش سرويس بين‌ الملل باشگاه خبرنگاران؛ تاكنون تحقیقات زیادی در خصوص اثر "ارزش منابع طبیعی در توسعه کشورها" صورت پذيرفته است، مرکز ویلسون در مورد چگونگی تاثیر منابع طبیعی بر سیاست خارجی دولت‌هاي بهره‌مند از منابع نفت پرداخته است. 

براساس نتايج مطالعات اين مركز، در جنگ هاي نفتي-جنگ هايي كه نفت باعث وقوع آنها است-آن‌دسته از کشورهایی که درآمد حاصل از صادرات نفت آنها بيش از 10 درصد از تولید ناخالص داخلی را تشكيل مي‌دهد، دو برابر بيشتر به درگيري‌هاي داخلی نسبت به كشورهاي بدون نفت، دچار مي‌شوند.

درآمد بالاي نفت، با توجه به اعتماد، اطمینان و ارزش بالاي اين محصول، خطر ماجراجویی در سیاست خارجی كشورهاي داراي نفت را کاهش می دهد.

به عنوان مثال، صدام حسین يك جنگ هشت ساله کثیف، پر هزينه و خونین را با ایران در سالهاي 1980-88 به راه انداخت و در سال 1990 به كويت نيز حمله كرد كه با شكست مواجه گرديد،اما با وجود این شکست ها ، صدام حسین در قدرت باقی ماند تا زمانی که ایالات متحده در سال 2003 به عراق حمله کرد تا از اين جابجايي قدرت در حكومت عراق براي برنامه هاي آتي خود استفاده نمايد.

به همین ترتیب، معمر قذافی در لیبی در درگیری های خشونت آمیز با چاد در سال های بین 1978 و 1987 درگیر بود ، سربازاني را به تانزانیا و اوگاندا فرستاد، و تامین مالی برخي شبکه های تروریستی جهانی را به عهده داشت، اما برای بیش از 40 سال در قدرت باقی ماند.

اين ثروت نفت اغلب توسط دولت‌های عربی كنترل مي‌گردد، که منجر به حامی گرایی و حمایت سیاسی مي شود. به عنوان مثال،معمر قذافی از درآمد حاصل از نفت لیبی بهره برداري سياسي مي كرد و همين امر "استقلال سیاسی" را براي او به بار آورد كه اغلب با غیاب نفت وجود چنين موقعيتي براي رهبر سياسي يك كشور دشوار است. این ثروت به نوبه خود نيز در اجراسازي تمایلات تهاجمی معمر قذافي نيز بكار مي رفت: مخارج نظامی لیبی در برخي دوره ها از 25 درصد کل درآمد ليبي نيز  بيشتر بوده است.

اثر نفت برخي مواقع به سیاستهای داخلی آن كشورها نيز بستگی هم دارد.

کشورهاي داراي منابع  نفتی، 3.5 برابر بیشتر احتمال تجاوز و درگیری را نسبت به كشورهاي فاقد نفت تجربه خواهند كرد.

 
نكته مهم ديگر اين كه نقش جغرافیا در اثرگذاري بر رفتار سياسي یک دولت نيز از فاكتورهاي مهم مي‌باشد. به عنوان مثال عراق، و لیبی می توانند به دلیل نا امنی در منطقه يا همسايگان بحران زده خود،رفتار تهاجمی تري داشته باشند(هميشه آماده نبرد باشند). هوگو چاوز و ونزوئلا،به عنوان مثال درگير یک "جنگ لفظی" بودند، زیرا ونزوئلا توسط همسایگاني قوی احاطه شده است.

درآمد نفتی همچنین برخی از مشوق ها را برای جلوگیری از جنگ به خودي خود ايجاد مي كند،چرا که فرصت های مالی از ارزش بالايي برخوردار است.

"درگيري" ممکن است صنعت نفت كشورهاي نفتي را از طریق فیزیکی مختل نمايد و آسیب جدي به چاه های نفت و خطوط لوله وارد كند كه متعاقبا بازار نفت جهاني را دچار نوسانات شديد كند،از طرفي تحریم های هدفمند می تواند به عنوان مجازات برای رفتارهاي خلاف معيار غرب(استكبار) موجب تحريم و آسيب به بازار گردد، آنچه در مورد ايران امروز به اجرا در آمده است.

با وجود روابط ضعیف دیپلماتیک بین ایالات متحده و ونزوئلا، ایالات متحده همچنان بزرگترین وارد کننده نفت ونزوئلا باقی مانده است، و همين محصول استراتژيك باعث شده است كه رابطه ونزوئلا و آمريكا رابطه بطور كامل قطع شده‌ای نباشد. 

 يكي از ويژگي‌هاي بد و مرسوم امریکا در برنامه هاي سياست خارجي خود،جنگ با کشورهای صادرکننده نفت بوده است .

بنابراين، وارد كنندگان بزرگ انرژي جهان، با بهانه "تامين امنيت  انرژي" خود،سالهاست كشورهاي داراي نفت را ،عمدتا در منطقه خاورميانه مورد تجاوز قرار مي دهند.

در سال هاي اخير،كشورها داراي نفت،بيشتر مورد تجاوز نظامي و تحريم بوده اند،از جمله مي توان به ليبي،مصر،عراق،و برخي كشورهاي آفريقايي اشاره داشت. 

انتهای پیام/
برچسب ها: نفت ، جنگ ، ایران ، استارت ، مرکز ، اقتصادی ، oil ، war
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار