به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگارانبه نقل ازشبکه تلویزیونی ان اچ کی؛ پروفسور نوام چامسکی زبانشناس و صاحبنظر سیاسی در آمریکا در گفتگو با این شبکه گفت:« آمریکا به نام تامین امنیت ملی کشور به فعالیتهای گسترده پایشی و اطلاعاتی مبادرت می کند. اگر اسنادی را مطالعه کنیم که ادوارد اسنودن اخیرا افشا کرده است متوجه می شویم که این اقدامات سازمان امنیت ملی آمریکا هیچ ارتباطی با امنیت ملی و امنیت مردم نداشته است بلکه به منافع دولت مربوط بوده است. دولت آمریکا در این زمینه با مردم کشورش به چشم دشمن برخورد کرده است. نظام امنیتی آمریکا به محافظ دولتمردان تبدیل شده است و نه اینکه محافظ مردم باشد. به امنیت مردم اولویت داده نمی شود. این وضع تکان دهنده است. پس از یازده سپتامبر تامین امنیت آمریکا اولویت دولت نبوده است. وقتی جرج بوش رئیس جمهور سابق آمریکا به عراق تهاجم کرد، دستگاههای اطلاعاتی آمریکا و فرانسه و انگلیس هشدار می دادند که تهاجم به عراق سبب افزایش خطر تروریسم خواهد شد و دقیقا همینطور شد. آمار دولت آمریکا همین مسئله را نشان می دهد. باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا به همان اقدامات ادامه می دهد که بزرگترین اقدام به نام مبارزه با تروریسم یعنی حملات با هواپیماهای بدون سرنشین است. اما این کار فقط سبب قتل کسانی می شود که دولت آمریکا به آنها شک دارد. این اقدام، تروریستی است. افراد زیادی با این شیوه کشته شده اند. اینگونه اقدامات سبب بوجود آمدن تروریستهای دیگری می شود. وقتی به روستایی حمله می شود و شمار زیادی از افراد غیرنظامی کشته می شوند، عده زیادی مصمم می شوند انتقام بگیرند و به تروریستهای بالقوه تبدیل می شوند. بنابراین ، این کار سبب رشد تروریسم می شود و نه اینکه تروریسم را نابود کند. این مسئله سبب می شود تهدیدی جدی متوجه امنیت ملی آمریکا شود اما این مسئله برای دولت آمریکا اولویت چندانی ندارد. امنیت ملی برای دولت آمریکا اهمیت چندانی نداشته است. افرادی که این استدلال را مطرح می کنند با اقدامات خود عملا سبب به خطر افتادن امنیت ملی آمریکا می شوند.افشاگری اسنودن به امنیت ملی آمریکا ضربه نزده است بلکه مردم آمریکا و دیگر کشورها متوجه می شوند که آمریکا چه اقداماتی می کند. »
وی در ادامه افزود:« همه قدرتهای بزرگ در طول تاریخ، خودشان را قدرتی استثنایی عنوان می کردند. ژاپن در دهه هزار و نهصد و سی و نهصدو چهل همین سخن را مطرح می کرد. هیتلر نیز همین نگرش را داشت و مدعی بود آلمان کشوری استثنایی و میراث دار واقعی تمدن بزرگ است. فرانسه نیز زمانی همین سخن را مطرح می کرد و می گفت می خواهد کشورهای دیگر را متمدن کند. کارنامه انگلیس نیز در این زمینه بسیار بلندبالا است. آمریکا نیز همین نگرش استثنایی بودن را مطرح می کند. از این منظر، گفته می شود آمریکا قدرتی خیرخواه است که به دنبال آرمانهای متعالی است و آمریکا باید جان و مال خودش را فدا کند تا آتشهایی را خاموش کند که دیگران روشن می کنند. این نگرش، نگرشی افراطی است که همه قدرتهای بزرگ برای خودشان داشته اند. آمریکا بر اساس همین نگرش مدعی گسترش عدالت جهانی بوده است. آمریکا از همین منظر در هفت دهه گذشته اقدام کرده است. اقدامات آمریکا در سرنگون کردن دولتهای منتخب در ایران و گواتمالا و برزیل و شیلی و کنگو موید همین مسئله است. آمریکا بیش از دیگر کشورهای جهان به جنگ مبادرت کرده است. تهاجم به ویتنام جنوبی و کشتن میلیونها نفر در کشورهای مختلف از جمله عراق و ویران کردن این کشورها نشان دهنده کارنامه پر از خشونت و تلاش برای سرنگونی دولتها و نقض حقوق بشر است که مدنظر آمریکا بوده است. آمریکا از دیکتاتوری های سرکوبگر به نام دموکراسی در این هفت دهه حمایت کرده است. نگرش استنثایی ، به نوعی باورداشت عمیق تبدیل شده است.»