به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران، روزنامه فرانسوي لوموند در تحليلي به قلم «ناتالي نوگايرد» در اينترنت مينويسد، ماجراهاي در حال وقوع در عرصه بين المللي زنجيرهاي را تشکيل داده اند که گاهي اوقات پي بردن به پيوستگي آن ها در نگاه اول دشوار است. بين وقايع مختلفي که در صحنه بين المللي اتفاق مي افتد چه وجه اشتراکي وجود دارد؟ پيگيري خلع سلاح هاي شيميايي سوريه، توافق با ايران ، ارسال دو بمب افکن بي 52 آمريکايي به سمت چين و دودلي اوکراين بين شرق و غرب در ميان اعمال فشار مسکو و بي تفاوتي واشنگتن، تحولاتي هستند که به نظر نمي رسد بي ارتباط با يکديگر باشند.
گفته مي شود سياست خارجي آمريکا وارد مرحله جديدي شده است که عبارت است از پايان يک دهه جنگ خود خواسته در خاورميانه و رفتن به سمت «ايجاد توازن» در آسيا. اين مرحله جديد ميتواند از نظر تاکتيکي به معني استفاده از روسيه براي خنثي کردن برخي مسائل مهم و حساسي باشد که به طور عمقي حل و فصل نشدهاند. همچنين در نهايت، اين مرحله جديد را مي توان به فرستادن اروپا به پس زمينه تحولات چه به عنوان بازيگري عمده و چه به عنوان نمايشي براي تثبيت و گسترش راهبردهاي آمريکا تعبير کرد.
در این گزارش ادعا شده است، در خاورميانه هم زماني غير منتظرهاي در برخي تحولات رخ داده است. مذاکرات محرمانه بين ايران و آمريکا در رابطه با مسئله هسته اي با تصميم باراک اوباما مبني بر چشمپوشي از حملات هوايي بر ضد سوريه در ماه سپتامبر، که پس از کاربرد گسترده سلاح هاي شيميايي توسط رژيم بشار اسد بسيار محتمل شده بود، همزمان شده است.
در نگاهي به گذشته، اين اطلاعات دليل چرخش رئيس جمهور آمريکا در قبال سوريه را روشن مي سازد. به نظر مي رسيد باراک اوباما براي شليک موشکهاي تاماهاک آماده است و فرانسه را هم از عزم خود آگاه و به آن متقاعد کرده بود. حتي جان کري، وزير امور خارجه وي نيز تا آن جا پيش رفت که انفعال در خصوص استفاده از سلاح هاي شيميايي در حومه دمشق را با «مونيخ» قرن بيست و يکم مقايسه کند.
چرخش ناگهاني اوباما به شکل درخواست مجوز حمله از کنگره آمريکا متبلور شد که در آن هيچ يک از اعضاي اکثريت حاکم، موافق عمليات نظامي بر ضد سوريه نبود. چرا که به طور قطع ملاحظات سياست داخلي آمريکاي خسته از مداخله جويي هاي نظامي، چنين تصميمي را به آنان ديکته مي کرد. دليل ديگر آن هم اداره ديپلماسي مخفي با ايران بود.
يکي از اولويت هاي باراک اوباما حفظ همکاري روسيه در بخش دشوار ديپلماتيک پرونده هسته اي ايران بوده است.
باراک اوباما براي دگرگوني نقشه هاي خاورميانه به موفقيت تاريخي در مسئله ايران اميد بسته است. همانطور که نزديک شدن روابط نيکسون و مائو در زمان خود معادلات جهاني را زير و رو کرده بود. جالب اين جاست که چين در همان روز مذاکرات هسته اي با ايران در ژنو، عزم آمريکا براي دفاع از متحدان خود در منطقه ( ژاپن، کره جنوبي و تايوان ) را مورد سنجش قرار داد. به اين ترتيب که آمريکا با اعزام سريع دو بمب افکن بي52 خود به «منطقه دفاع هوايي» تعيين شده از سوي پکن، پاسخ روشن و محکمي به ادعاي چين در قبال ژاپن داد. بنابراين مي توان گفت که تقابل آمريکا و چين در حال آغاز شدن است.
روسيه، شريک مقطعي آمريکايي ها در موضوع سلاح هاي شيميايي سوريه و پرونده ايران از نفوذ و گسترش چيني ها در بازارهاي سيبري خود احساس نگراني مي کند و در نظر دارد تا با امکانات و امتيازاتي که در اختيار دارد بهترين بازي خود را در اين عرصه ارائه دهد. روسيه از نزديک رئيس جمهور آمريکا را که برخي از مطالبات خود نظير سپر موشکي در اروپا را از سال سال 2009 به دست آورده، تحت نظر گرفته است. اوايل سال 2012 ، باراک اوباما به ولاديمير پوتين، القا کرد که همچنان منتظر انعطاف پذيري بيشتري از سوي روسيه است.
باراک اوباما در انتخاب هاي استراتژيک خود به گونه اي يک جانبه گرايانه عمل مي کند که خود را چندان گرفتار حساسيت متحدان اروپايي، اسرائيل و عربستان سعودي نکند. توافق در مورد سلاح هاي شيميايي سوريه مخفيانه با روسها مورد مذاکره واقع شد و آماده سازي توافق در مورد برنامه هسته اي ايران هم ماه ها بدون اروپايي ها انجام شده است.
رئيس جمهور آمريکا در اين مسائل خاورميانه که در واقع آن ها را متوقف کرده است، توانسته است زمان به دست بياورد.
انتهای پیام/