خبر دبکافایل از انتصاب یک دروزی به فرماندهی تیپ- این مسئله در تاریخ رژیم صهیونیستی بی سابقه بود
«یدیعوت آحرونوت» در گزارشی تأکید می کند: ««علیان» یکی از شهروندان شهر شمالی «شفارام» است که تا به حال در پُست های ارشد در «جولان» خدمت کرده است. وی بعنوان معاون فرمانده «لشگر جولان»، مسئول ارتقاء حصار مرزی در مرز اسرائیل- سوریه، شامل تقویت حصارها، توسعه اقدامات اطّلاعاتی و تقویت پُست های امنیتی در امتداد حصار بود. «علیان»، قبل از خدمت بعنوان «معاون فرمانده لشگر جولان»، «فرمانده لشگر منطقه منشه» بود که مسئولیت ناحیه «جنین» را به عهده دارد. با توجّه به «فرماندهی مرکزی نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF)»، با وجود اینکه منطقه «جنین» بسیار حسّاس است؛ مسئولیت «علیان»، مدیریت برای حفظ صلح از طریق هماهنگی با همتایان فلسطینی اش بود ... این انتصاب «بنی گانتز»، بخشی از چند انتصاب مقامات ارشد بود ... انتصابات، احتیاج به تصویب «وزیر دفاع» دارد. «علیان» دومین افسر دروزی خواهد بود که به فرماندهی یک تیپ پیاده نظام ارتش می رسد، اوّلین آنها «عماد فارِس»[3] بود که «رئیس تیپ گیواتی» شد»[4].
یدیعوت آحرونوت: فرمانده دروزی تیپ گولانی، مسئول تقویت اقدامات اطّلاعاتی در مرز جولان بوده است
«پایگاه خبری- تحلیلی تایمز اسرائیل» نیز بخش دیگری از واقعیت را عیان می کند: «120000 شهروند عرب زبان دروزی اسرائیل، که به یک فرقه مذهبی متعلّق هستند که در قرن 11 با انشعاب از اسلام شیعی تأسیس شد، تنها اقلّیت عرب زبانی هستند که برای خدمت در «نیروهای دفاعی اسرائیل» (IDF) در کنار اکثریت یهودی، انتخاب می شوند. «تیپ گولانی» در سال 1948 م. شکل گرفت، با افتخار در تمامی جنگ های اسرائیل جنگید؛ و افسران و گردان های این تیپ، بارها و بارها بالاترین افتخارات نظامی اسرائیل را دریافت کردند. دو فرمانده قبلی «گولانی»، «گابی اشکنازی» و «مردخای موتّاگور» بودند که تا ریاست «ستاد ارتش» افزایش جایگاه یافتند»[5].
این دومین بار در تاریخ است که یک دروزی به پست فرماندهی یک تیپ می رسد
غیر از دروزها، هیچ عرب زبان دیگری، حقّ خدمت در ارتش رژیم اسرائیل را ندارند
دروزیه، فرقه ای منشعب شده از «فرقه اسماعیلیه» - 411 ه.ق: قرن 11 م.- است که به الوهیت یکی از «حکّام فاطمی» در مصر اعتقاد دارد. این فرقه بر اصل پنهان کاریِ اعتقادی، رشد و نمو یافته و برخی، آنها را از فرقه های باطنیه فرض می کنند که عقایدشان از ترکیب با فلسفه افلاطونی و برخی از روش های هند و مصر باستان؛ نضج گرفته است. تردیدها درباره کیفیت عقاید دروزی ها از آن جهت که اصل پنهان کاری در آنها رواج دارد، به هر حال سخت است. امّا آنچه در اینجا اهمّیت دارد، این است که دروزی ها، رفته رفته به جامعه ای بسته تبدیل شده اند که بطور ویژه در سوریه، لبنان، فلسطین و اراضی اشغالی سکنی گزیده اند و برخی روش های رایج در بین آنها، با روش های باطنی یهود و صهیونیسم شباهت دارد.
دروزی ها، تنها قوم عرب زبانی هستند که رژیم صهیونیستی اجازه می دهد، برای خدمت وارد ارتش این رژیم شوند. این اقلّیت طیّ سال ها در اراضی اشغالی، در حالی به خدمت ارتش رژیم غاصب در می آمدند که به تبعیض ها در جهت عدم راهیابی آنها به پُست های کلیدی بالاتر؛ معترض بودند. در واقع، این انتصاب «ستاد کلّ ارتش صهیونیستی» در درجه اوّل پیام مثبتی است به تمام دروزی هایی که در اراضی اشغالی به اسرائیل خدمت می کنند، و داشتن روحیه بالا بین آنها؛ درست وقتیکه رژیم صهیونیستی بزرگترین بحران های امنیتی در سوریه، لبنان، مصر و فلسطین را پشت سر می گذرد، بسیار اهمّیت دارد
غسّان علیان- اوّلین فرمانده دروزی تیپ نخبه گولانی
تیپ گولانی از مهمترین تیپ های ارتش صهیونیستی است که موفقیت های برون مرزی و اطّلاعاتی زیادی کسب کرده
این انتصاب همچنین، پالس مثبتی است به دروزی هایی که در سوریه، لبنان و فلسطین پخش شده اند، پیامی که می خواهد بگوید؛ روابط رژیم غاصب با این قوم در حال بهبود بیشتر است و بی تردید، چنینی پیامی می تواند آثار مهمّی به نفع این رژیم در بدنه دروزی های منطقه داشته باشد.
ولی نتایج چنین انتصابی فقط به این حدّ ختم نمی شود، اواسط بهار بود که «نیروی هوایی اسرائیل» (IAF)، طیّ یک عملیات هوایی بر فراز حریم هوایی سوریه، سه نقطه استراتژیک در حومه دمشق را مورد اصابت چندین موشک قرار داد. آن زمان، یکی از اهداف، «جبل قاسیون» بود که یگان های توپخانه ای ارتش سوریه از آنجا در حال تقویت محاصره تروریست ها در «القُصیر» بودند؛ کارشناسان اثبات می کردند که این حمله جنگنده های رژیم صهیونیست برای کمک به تروریست های تحت محاصره بوده است.
با این وجود، این حمله نتیجه ای برای اسرائیلی ها نداشت، چون در نهایت ارتش سوریه توانست «القُصیر» را فتح کند و ضمن گرفتن تلفات بسیار زیاد از تروریست ها، آنها را در مناطق دیگر پخش کند و به عبارتی؛ یکی از بزگترین فتوحات نظامی «اسد» بعد از شروع جنگ داخلی سوریه رقم خورد. این، یک نقطه عطف میدانی برای متّحدین سوریه به شمار می آمد و توانست روحیه از دست رفته سربازان و افسران ارتش سوریه را بار دیگر تقویت کند.
علیرغم انتظار رژیم صهیونیستی، «بشّار اسد» دستور درگیری مستقیم با اسرائیل در «جولان» را نداد و تعجّب استراتژیست های رژیم صهیونیستی را به بار آورد؛ زیرا آنها انتظار داشتند، «اسد» ارتشی که برای جنگ با اسرائیل پرورش داده را خیلی زود وارد درگیری با این رژیم کند و ارتش سوریه بخاطر جنگ در دو جبهه به "نقطه صفر دمشق" - شکست کامل- نزدیک شود. بنابر این دوستان سوریه، راه دیگری یافتند، آنها نقشه جدیدی را پیش روی "محور مقاومت اسلامی" منطقه و پیش روی رژیم صهیونیستی باز کردند: اجازه سوریه به «حزب الله لبنان» برای ورود به سوریه و تشکیل "حزب الله جولان".
بازدید نتانیاهو و موشه یلعون از تمامی لشگرهای مستقر در جولان اشغالی- ژوئن 2013- عکس از «تایمز اسرائیل»
«اسد»
بجای درگیر کردن ارتش سوریه به جنگ با اسرائیل، اجازه حضور حزب الله در
جولان را صادر کرد/ کابوس های ارتش صهیونیستی دوباره شروع شدند
این پاسخ «دمشق» از شلّیک چندین موشک به اراضی اشغالی با ارزش تر بود، فرماندهان نظامی اسرائیل این را فهمیدند و وارد یک کابوس جدید شدند. و الآن کابوس ها در حال تأویل هستند، کابوس های دیروز فرماندهان نظامی این رژیم، امروز در حال تبدیل شدن به بحران های نظامی هستند.
بگذارید با هم به یک مفاهمه برسیم، اینکه برترین اندیشکده های آمریکایی و اسرائیلی و رسانه های معتبر آنها، طیّ سه الی چهار ماهه گذشته، نسبت به حضور موفّقیت آمیز «حزب الله لبنان» در سوریه؛ هشدارهایی محکمی داده اند. یکی از نشانه های این هشدارها، حمله انتحاری به «سفارت جمهوری اسلامی ایران» در «بیروت» بود که عاملان آن رسماً اعلان نمودند؛ تا زمانیکه «حزب الله» در سوریه بماند، عملیات ها در لبنان ادامه خواهند داشت. این خطّ خبری بخوبی توسّط رسانه های صهیونیستی نیز پیگیری شد، لذا «پایگاه اطّلاع رسانی روزنامه هآرتص» برای مقاله اش در اینباره، تیترِ: «افجار بیروت: حزب الله در سوریه می جنگد؛ لبنان هزینه می دهد»[6] را برگزید.
منابع خبری بخصوص در اراضی اشغالی طیّ سه ماهه گذشته از تقویت استحکامات مرزی توسّط ارتش صهیونیستی در «مرز جولان» بمنظور تحت نظر گرفتن تحرّکات «حزب ا...» خبر داده بودند[7]. همچنین، منابع صهیونیستی از تلاش ارتش رژیم غاصب برای ایجاد پنج لشگر جدید برای حفاظت از «بلندی های جولان» با توجّه به افزایش اقدامات «حزب الله» خبر دادند.
بارها و بارها، بزرگترین و سرشناس ترین فرماندهان و تحلیل گران نظامی صهیونیست، از خاطرات حضور ارتش این رژیم در جنوب لبنان به کابوس تعبیر کرده بودند، آنها بطور مشخّصی از ایجاد یک کابوس دیگر - علاوه بر جنوب لبنان- در جبهه شمال شرق (جولان) اباء دارند. اکنون، آب ها از سر گذشته و نتیجه حمله نابخردانه رژیم صهیونیستی به «حومه دمشق»، ساخت جبهه جدید «جولان» آن هم بدست «حزب الله» بوده است. شاید انتصاب یک فرمانده دروزی بر «تیپ نخبه گولانی» که مسئول حسّاس ترین عملیات های برون مرزی است، کمک کند دروزی های منطقه بخصوص در لبنان یک مجموعه تدافعی علیه «حزب الله» تشکیل دهند؛ مجموعه ای که تلاش می کند، «حزب الله» و «جمهوری اسلامی» را از ماندن در «جولان» منصرف کند.
"محور مقاومت" آماده است تا بار دیگر با صهیونیست ها مُچ بیاندازد و زورآزمایی کند، تاریخ خواهد گفت که چه کسی و برای چه مجبور به کوتاه آمدن در «جولان» می شود. بعد از «جنگ 33 روزه»، «جنگ 22 روزه»، «جنگ سوریه»، جبهه چهارم باز شده، این ما نبودیم که زمینه تأسیس یک جبهه جدید را بوجود آوردیم؛ این اسرائیلی ها بودند که چنین فرصتی را در سینی طلا به سوریه و ایران هدیه کردند، "الحَمدُ الله الّذی جَعلَ اَعدائَنا مِن الحُمَقاء".