به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از ولترنت، فردی که بدون آنکه حتی یک سمت وزارتی را نیز در دولت های فرانسه تجربه کرده باشد اکنون آمده است تا بالاترین سمت اجرایی کشورش را بر عهده گیرد.
فرانسوا اولاند در یک خانواده مرفه و پولدار در منطقه نورماندی فرانسه به دنیا آمد.
پدر وی بیشتر گرایش به سوی راستگرایان افراطی فرانسه داشت و زمانی که الجزایر مستعمره فرانسه بود برای جلوگیری از استقلال الجزایر مبارزه کرده بود.
تحولاتی را که وي در تبليغات انتخاباتي اش وعده آن را به رأی دهندگانش نوید داده بود،تاكنون تحقق نیافته است.
فرانسوا اولاند در برنامههای اقتصادی و سیاسی برای کشورش قول آن داده بود که با اجرای تدابیر و اقداماتی وضع بودجه عمومی کشور ر ا تا سال 2017 به حالت متعادل برساند.
همچنين از کسانی که بیش از یک میلیون یورو در سال درآمد دارند، 75 درصد مالیات بگیرد!
راستگرایان فرانسه این وعده اولاند را عوامفریبی و غیر سازنده ميدانستند.
اكنون آنچه مردم فرانسه شاهد آن هستند، ادامه يافتن روند سياستهاي پيشين همتايان قبلي اولاند در فرانسه است.
آنچه امروز مشهود است-براساس سياست هاي كنوني پاريس-فرانسه به تدریج سیاست مستقل خود را در همراهي با ايالات متحده در تعاملات جهاني بويژه در خاورميانه كنار گذاشته است.
برخی مفسران موضع گیری اخير فرانسه در مذاکرات 1+5 با ایران و كارشكني هاي پاريس را منطبق با دستورالعمل هاي فرمايشي عربستان سعودی و یهودیت لوران فبیوس وزیر امور خارجۀ فرانسه، تعبیر ميكنند.
سیاست فرانسه در خاور میانه طی 9 سال گذشته عمیقا تغییر کرده است.
این روند از سال 2004 با گسستن روابط ژاک شیراک و بشار اسد آغاز شد.
رئیس جمهور سوریه به همتاي فرانسوی خود وعده داده بود که در قرارداد توتال امتيازاتي را براي طرف فرانسوي قائل شود. اما وقتی پیشنهادات فرانسه به کاخ ریاست جمهوری اسد رسید، به اندازه ای برای سوريه بيمنفعت بود كه رئیس جمهور سوريه فورا تغییر عقیده داد.
متعاقبا ژاک شیراک روابط خود با سوریه را متوقف کرد و براي تلافي قطعنامۀ1559 را به شورای امنیت ارائه داد.
سپس، فرانسویها نیکولا سارکوزی را به رياست جمهوري فرانسه انتخاب کردند، بدون آنكه بدانند او تربیت شدۀ یکی از رؤسای مهم سازمان سیا، فرانک ویسنر بوده است! نیکولا سارکوزی نه تنها ساخته و پرداختۀ ایالات متحده بود بلکه به عنوان فردی یهودی تبار با اسرائیل نیز مناسباتی داشت.
سیاست بین المللی ساركوزي و فرانسه، از سوی واشنگتن تعیین میشد،البته در آن دوران تفاوتی بین سیاست خارجی اسرائیل و ایالات متحده وجود نداشت، و وي به نوعي نماينده اين دو متحد منطقه اي محسوب مي شد،به عبارتي ديگر يك بازي و يك تباني!
فرانسوا اولاند به مدت ده سال بر مسند دبیر كلي حزب سوسیالیست فعاليت داشت.
از آنجايیكه وي هیچ جریان خاصی را هدایت نمیکرد و به هیچ رهبری نیز وابستگي خاصي نداشت، میتوانست بین مدعیان الیزه تعادل برقرار کند.
فرانسوا اولاند تلاش داشت، هیچگاه نظر شخصیاش را مطرح نکند و تا جائی که ممکن است شفاف باقی بماند.
در نتيجه طی مبارزات انتخابات ریاست جمهوری فرانسويها بر اين تصور بودند كه وي فردی میانهرو است و پس از انتخاب شدن مي تواند شخصیت های معتبر را كنار هم جمع كند.
واقعیت فراسوآ هولاند زماني مشخص گرديد،كه وي به كاخ اليزه رسيد!
او به عنوان متخصص امور داخلی، واقعا چیزی از مناسبات بینالمللی نمی دانست. در این زمینه، باورهایش متوجه شخصیت های برجستۀ سوسیالیستی بود.
در روزنامۀ فیگارو، شیمون پرز دوست اولاند و رئیس رژيم اسرائیل، او را با لئون بلوم و گی موله مقایسه کرده بود(اگر چه دیگر وجهۀ مردمی در فرانسه ندارند).
طی 10 سالی که فرانسوا اولاند در رأس حزب سوسیالیست بود، مداخلاتش را در خاورمیانه محدود ساخته بود،در اينجا به بخشي از فعاليت هاي وي اشاره ميكنيم:
سال 2000: زمانيکه جنوب لبنان تحت اشغال رژيم اسرائيل بود،همراه با برنارد دلانوئه، سفر نخست وزیر لئونل ژوسپن را به مقصد فلسطين طرح ريزي كردند.وي در سخنراني اش با متهم ساختن حزب الله لبنان،در تلاش براي معرفي اين گروه به عنوان يك گروه تروريستي برآمد.
سال 2001: اولاند استعفاي پاسکال بونیفاس كارشناس جغرافیای سیاسی را به دلیل یک یادداشت داخلی، به اتهام انتقاد از سیاست کورکورانه حزب وي در پشتیبانی از اسرائیل، علنا درخواست كرد.
سال 2004: اولاند طی نامهای به شورای عالی صدا و سیما در مورد اجازه فعاليت به المنار اعتراض کرد و در نهايت با پافشاریهای او این شبکۀ سانسور شد.
سال 2005: اولاند با شورای نمایندگان نهادهای یهودی در فرانسه ملاقاتي داشت. بر اساس گزارش این نشست، او پشتیبانی اش را از آریل شارون اعلام کرده و سیاست عرب گلولیست ها را نیز قویا مورد انتقاد قرار داد.
سال 2006: فرانسوا اولاند علیه محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ايران موضعگیری منتقدانهاي کرد. فرانسوا اولاند با تحریف مفهوم این گردهمايی، مدعی شد که رئیس جمهوري ایران برای اسرائیلی ها حق حیات قائل نیست.
فرانسوا اولاند برای آزادسازی گیلاد شالیت سرباز اسرائیلی با این انگیزه که او ملیت مضاعف فرانسوی دارد،تمام دستگاه سياسي فرانسه را بسيج اين امر ساخت. سرباز صهیونیست در یک ارتش اشغالگر ،در حال جنگ با حاکمیت فلسطین که در عین حال متحد فرانسه می باشد،دستگير شده بود!
سال 2010: اولاند به اتفاق برتراند دولانوئه و برنارد هانری لوی،در روزنامۀ «لوموند» ،مخالفت خود با تحریم محصولات اسرائیلی را اعلام دشتند.
سرانجام، پیش از نزدیکی فرانسه و عربستان سعودی، حتی پیش از آن که به ریاست جمهوری فرانسه برگزیده شود، فرانسوا اولاند حمايت خود از رژيم اسرائیل را اعلام کرده بود. و پیش از اینها نيز محور مقاومت (ایران، سوریه، حزب الله) را نیز محکوم کرده بود.متعاقبا فرانسه عربستان و اسرائيل بر اساس منافع و دشمنان مشترك در منطقه در كنار يكديگر قرار گرفتند.
فرانسه بخشي از اتحاديه اروپاست که در سال ۲۸ ميليارد يورو با اسرائيل تجارت ميکند.
در همین راستا، اولاند در اظهارات خود، بیشترین همسویی و همراهی را با اهداف رژیم اسرائیل در قبال موضوع هستهای ایران از خود نشان داده است.
اولاند در روند مذاکرات، تأمین امنیت این رژیم را در اولویت خود قرار داده و نسبت به این موضوع با حساسیت برخورد میکند.
در جریان انتخابات سال گذشته فرانسه که در آن رقابت اصلی میان فرانسوا اولاند، نامزد سوسیالیستها و رئیس جمهور نیکولا سارکوزی، رئیس جمهور راستگرای پیشین این کشور بود، نتانیاهو نود میلیون دلار به کمپین تبلیغاتی اولاند کمک کرده بود. به این ترتیب، همین کمک مالی چشمگیر سبب شده که پس از انتخاب اولاند به عنوان رئیسجمهور فرانسه، منافع رژیم اسرائیل از اهمیت چشمگیری برای دولت فرانسه برخوردار شود که یکی از نمودهای آن، در موضوعات مربوط به مذاکرات هستهای ایران قابل مشاهده است.
فرانسه هم با صهیونیستها رابطه خوبی دارد و هم با اعراب و در شرایط بحران اقتصادی، هم نیازمند حمایت کارتلهای قدرتمند اقتصادی یهودی است و هم به سرمایههای بیحساب و کتاب شیوخ عرب حاشیه خلیجفارس محتاج است. سرمایهگذاریهای اخیر اعراب در فرانسه نیز مؤید همین معناست.
در نتيجه برنامه هستهاي ايران بهترين بهانه براي پاريس در ايجاد اين ائتلاف سه گانه بوده است.
ساختار قدرت بینالمللی که متاثر از ساختار ثروت یهودیان صهیونیست است، با مهرهای چون اولاند به خوبی میتواند بازی کند. نفرت دائمی سوسیالیستهای فرانسه از ایران که شاید ریشه در دوران میتران و نخستوزیری لوران فابیوس دارد هم مزید بر علت است. فابیوس خود یک یهودیالاصل است و از این منظر، سیاست خارجی دولت اولاند در اختیار کسی است که از ایران نفرت دارد و به اسرائیل ارادت میورزد.
به طوركلي سیاست حزب سوسیالیست ، به ویژه فرانسوا اولاند، ريشه در سیاست های استعماری قرن نوزدهم دارد. امروزه، صهیونیست های حزب به ابتکار دومینیک استراوس کان در بطن محفل پر قدرت لئون بلوم متشکل شده اند...که ریاست افتخاری آن به عهدۀ ژان مارک ارو یعنی نخست وزیر فرانسوا اولاند است.
تاکید اولاند بر عدالت اجتماعی، برابری فرصتهای اجتماعی، وعده بازگرداندن سن بازنشستگی به 60 سال، ایجاد مشاغل جدید در آموزش و پرورش، از بین بردن تبعیض، فاصله گرفتن از سرمایهداران و گرفتن مالیات بیشتر از افراد پردرآمد تا از بار مسائل اقتصادی به ویژه در زمینه تامین کسري بودجه کم شود و اقشاری آن را به دوش کشند که مرفهتر هستند، سبب پیروزی و انتخاب وی از سوی مردم فرانسه شد.
رأی دهندگان او نخستین افرادی بودند که قربانی چنین توهمی شدند.
بر اساس نظرسنجی موسسه ایپسوس ، فرانسوا اولاند با حمایت پنجاه و سه درصد فرانسویان وارد کاخ الیزه شد اما میزان حمایت ها از او اکنون به 26 درصد رسیده است.
در حالی که نیکلا سارکوزی که با محبوبیت 64 درصدی وارد کاخ الیزه شد، پس از گذشت یک سال محبوبیتش به 40 درصد رسید.
در جمهوری پنجم فرانسه تا کنون هیچ رئیس جمهوری به اندازه فرانسوا اولاند منفور نبوده است. امروزه حدود سه چهارم فرانسویان به او اعتماد ندارند.
افزایش مالیات ها ، رشد بیکاری و اجرای طرح های تعدیل نیرو در برخی کارخانجات کشور عامل نارضایتی مردم از فرانسوا اولاند است.
مخالفان دولت و بخشی از احزاب چپ فرانسه رئیس جمهور را سرزنش میکنند که بجای رسیدگی به مسئله بیکاری و مشکل کارخانجات ابتدا درصدد قانونمند کردن ازدواج همجنسبازان برآمده است.
مسئله قانونمند شدن ازدواج همجنسبازان در ماههای گذشته به موضوع اصلی مباحثات در پارلمان تبدیل شد در حالی که بیکاری در کشور فرانسه به رقمی بیسابقهای رسید.
انتهای پیام/