معاصر یعنی هم عصر و همزمان ما، اتفاقاتی که در 200،300 و یا 2000 سال گذشته رخ داده هم عصر ما نبوده، حتی دیروز که گذشته محسوب میشود هم عصر ما نیست. ما در همین لحظه هم عصریم.
وی ادامه داد: تنها چیزی که همیشه معاصر بوده و ما را از غربت نجات میدهد، آگاهی است.
حقیقت همیشه درست دارد که از زمان فرا برود، حقیقت در یک برههای از زمان فراتر میرود.
حقیقت همیشه حقیقت است و دیروز، امروز و فردا در حقیقت نداریم.
این استاد دانشگاه گفت: متأسفانه حقیقت برای همیشه حقیقت بوده، حقیقت دیروز رفته است، در واقع حقیقت حق است یعنی پابرجا، ثابت، البته حقیقت معانی مختلفی دارد.
ابراهیمی دینانی افزود: حق ثابت بوده، حق از چندین میلیارد سال پیش، هنوز حق است و در گذشته حق بوده و در آینده نیز حق خواهد بود.
حق امر فرا زمانی است، آگاهی نیز همیشه معاصر بوده، هیچ وقت آگاهی به گذشته سپرده نمیشود. ما آگاهیم که الان چه خبر بوده، این آگاهی است.
این استاد دانشگاه اظهار داشت: منظور ابن سینا از غربت غربی، شرق و غرب جغرافیایی نیست بلکه شرق و غرب حقیقت است.
حقیقت از جایی که طلوع میکند، آنجا مشرق است، حقیقت مثل خورشید بوده و آگاهی نیز نور است. از آنجایی که آگاهی میآید و حقیقت ظهور پیدا میکند، آنجا مشرق است.
وی ادامه داد: آگاهی و حقیقت نور و خورشید هستند. از آنجا که آگاهی و حقیقت ظهور میآید، آنجا طلوع حقیقت خورشید ظهور پیدا میکند.
ابراهیمی دینانی عنوان کرد: باطن انسان شرق حقیقت است، وقتی که حقیقت در ظَاهر آمد، غروب میکند.
حقیقت فراگیر است و در ظواهر محدود ما خلاصه نمیشود. ما اگر حقیقت را در شکل محدود کنیم، غروب میکند. اینجا مغرب حقیقت است.
این استاد دانشگاه گفت: امروز ما در دنیای هنر زندگی میکنیم. امروزه انواع هنرها ظهور کرده همچون هنرهای تصویری، گرافیک، نقاشی، سینما. سینما امروز هنر هفتم بوده. سینما هنر بسیار است.
هر هنرمندی باید متکی به نظر عقلانی باشد، اگر هنرمندی یک نظریه پشت هنرش نداشته باشد، آن هنر بیارزش است.
ابراهیمی دینانی در ادامه افزود: هنر باید متکی به نظر عقلانی باشد، اگر هنری اصیل بوده باید متکی به یک حقیقت عقلانی باشد.
وی اظهار داشتَ: حقایق عقلانی را میتوان در صور خلاصه کرد؛ آنجاست که فاجعه ایجاد میشود.
هنر به عالم حق و بینهایت متکی بوده، اما اگر عالم حقیقت و عالم نظر را در صورت خلاصه کنیم، آن را ذبح کردهایم.
ابراهیمی دینانی بیان کرد: یکی از مشکلاتی که دنیای امروز دچار غربت غربی شده، حقایق بینهایت است، از مشرق حقیقت روی گرداند. و به صورتها خلاصه شده است. وقتی که در صورت خلاصه شده، این مغرب حقیقت است. شرق و غربی که ابن سینا و حکما میگویند شرق وغرب حقیقت است.
انسان که گرفتار صورت محض شد و نتوانست از این صورت به نظر لایتناهی برود، آنجا گرفتار غربت غریبه شده است.
آنها به این مسئله بیتوجه هستند که جهان مملو از مطلق است.
چرا ما به مطلق نمیرسیم، برای اینکه ما مطلق را در کنار هم و امور را در پهلوی هم میگذاریم، تا کنار هم گذاشتیم آن را شکل میدهیم و در صورت خلاصه میشویم و بعد میگوییم که مطلق انتزاعی است.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: مقید همان مطلق است که ما آن را به شکل محدود میبینیم، بحث مطلق و مقید بحث عمیقی است.
فیلسوفان علم و طرفداران علوم میگویند که فلسفه هیچ کاربردی ندارد، اما آنها به این نکته توجه نکردند که اگر فلسفه نباشد علوم هم نیست.
اعتبار علوم به فلسفه است. فلسفه یعنی فرا رفتن از محدودیتهای فیزیکی.
شرق یعنی فرا رفتن از غربت است. وقتی ابن سینا رساله "حکمت المشرقیه" را نوشته منظورش شرق حقیقت است.
منصوری لاریجانی در ادامه برنامه "معرفت" گفت: منظور ابن سینا از شرق و غرب جغرافیا نیست، بلکه شرق مطلع ظهور حقیقت و معرفت است که سالک در نفس ناطقه در اثر سلوک درونی به آن اشراق میرسد.
پس شرق و غرب اقلیمی است که در آنجا خورشید معرفت طلوع میکند. نکتهای که نفس ناطقه از فرشته راهبر سوال میکند که من باید کجا بروم، به او اقلیم شرق را نشان میدهد.
ابوعلی سینا از لایههای پنهان نفس پرده برداری میکند و درون خودن انسان را نشان میدهد.
ابراهیمی دینانی اظهار داشت: شیخ اشراق میگوید که من کارم را از جایی آغاز کردم که بوعلی سینا کارش را آنجا به پایان رسانده بود، این بدین معنی است که شیخ اشراق کار خود را دنباله کار بوعلی سینا میداند.
وی افزود: "حکمه المشرقیه" یعنی اینکه به شرق حقیقت رسیده و شرق حقیقت همان راهنما، عقل فعال یا فرشته وحی است.
این موارد راهنمای انسان بوده و آنها نمیتوانند به بیراهه بروند.
این استاد دانشگاه بیان کرد: انسان باید حرکت کند و در دیار غربت توقف نکند و به بلاد حبیب راه پیدا کند. این راه رفتن همان سلوک و رسیدن به حقیقت یا واقعیت است.
ابراهیمی دینانی تصریح کرد: از هر انسانی سوال پرسیدیم درخصوص واقعیت میگوید من واقع بین هستم و او خود را حق میداند.
وی عنوان کرد: همه چیز واقعیت داشته و این جهان واقعیت دارد، واقعیت از جهان وسیعتر است. به همین دلیل میگوییم که جهان واقعیت دارد.
این استاد دانشگاه مجری برنامه درخصوص آیا واقعیت همان چیزی بوده رخ داده یا آن چیزی که میتوانست رخ بدهد ولی رخ نداده، واقعیت است آیا آنچه که در آینده رخ میدهد واقعیت است پرسید و لاریجانی در پاسخ به این سوال گفت: هیچ چیز از تسلط واقعیت خارج نیست.
ابراهیمی دینانی تصریح کرد: تاریخ واقعیت است، آنچه که در تاریخ تحقق پیدا کرده واقعیت بوده، آنچه تاکنون هم هست، واقعیت است. اما آنچه ممکن بود رخ بدهد ولی بنا به شرایط و دلایلی رخ نداده، آنها هم واقعیت است و آنچه که هنوز رخ نداده و تا ابد رخ خواهد داد، آن هم واقعیت است.
وی افزود: هر امری واقعیت داشته و واقعیت بیکران است. کره زمین، کهکشان، عالم همه واقعیت دارد.
واقعیت چیست؟ آن چیزی که هنوز رخ نداده واقعیت است؟
واقعیت وسیع است.
این استاد دانشگاه گفت: در سوره واقعه آیه(1)و(2) وقعت فعل ماضی است یعنی واقعهای که واقع شده، آن چیزی که واقع شده کاذب است.
مسلم است که گذشته دروغ نیست، گذشته را نمیتوان تغییر داد.
این آیه شریفه به واقعه عظیمی که در آینده رخ خواهد داد و واقعیت است، اشاره میکند.
ابراهیمی دینانی اظهار داشت: چرا در قرآن کریم چیزی که در آینده رخ خواهد داد با فعل ماضی بیان شده است؟ ادبا حرف زیبایی گفتند؛ مضارع "متحول الوقوع" مانند ماضی بوده و این تاکید است. یعنی به طور حتم واقع میشود.
روزی زیدبن حارث در مسجد حالتی شبیه به چرت زدن داشت، حضرت رسول اکرم(ص) از او میپرسد علامت یقین چیست؟ او در پاسخ میگوید هم اکنون قیامت را میبینم و صدای آنها را میشنوم.
این استاد دانشگاه عنوان کرد: حقیقت فراتر از زمان میرود و در بند زمان باقی نمیماند.
آگاهی غیر معاصر نداشته بلکه آگاهی همیشه نو و معاصر است. کسی که نمیتواند از قید زمان و مکان خارج شود، در غربت است.
بعضی از کسانی که در مغرب جغرافیا هستند اهل حقیقت بوده و بعضی از کسانی که در شرق جغرافیا زندگی میکنند در غربت گرفتار و به حقیقت نمیرسند.
وی در ادامه سخنان خود تصریح کرد: باید راه را رفت، توقف جایز نیست. بارها در قرآن آمده است که حرکت کنید.
این عالم غفظت ماده است و تاریکی ماده به لطافت روح، نور و معنا برسد. از غلظت باید به لطافت رفت. وقتی ما غلظت را در تاریکی میبینیم شروع به گلایه کردن از تاریکی میکنیم.
وی ادامه داد: حکیمی میگفت از ظلمت و تاریکی گلایه نکنید، بلند شوید و یک شمعی را روشن کنید چون تاریکیها میروند.
روشنی شمع آگاهی است.
ابراهیمی دینانی خاطر نشان کرد: وقتی انسان خود را در باطن غریب دید، عالم در غربت فرو میرود.