به گزارش خیمه گاه باشگاه خبرنگاران؛با آنكه وضع خاص سياسي زمان پيشواي هفتم به ويژه در دوران حكومت هارون، براي فعاليت گستردة علمي و اجتماعي امام كاظم ـ عليه السّلام ـ مساعد نبود، و زمينه براي ادامه نهضت علمي و توسعه دانشگاه بزرگي كه به وسيلة امام صادق ـ عليه السّلام ـ بنيانگذاري شده بود، آمادگي نداشت.
اما پيشواي هفتم در همان شرايط نامساعد و زير فشار حكومت عباسي، دست از فعاليت علمي نكشيده، بلكه برنامه عالي پدر را در رهبري علمي جامعه و نشر و گسترش فرهنگ اسلامي ـ منتها در محدودة كوچك ـ ادامه داد.
اين نكته از اين نظر يادآوري گرديد كه از يك سو عظمت و شعاع وسيع دانشگاه بزرگ جعفري، فعاليت علمي امام كاظم ـ عليه السّلام ـ را تحت الشعاع قرار داده و از سوي ديگر، با نگاه كوتاه به وضع سياسي خاص آن زمان در بدو نظر، چنين فعاليت علمي بعيد مينمايد.
ولي آن حضرت علي رغم مشكلات فراواني كه در پيش داشت گامهاي بزرگي در جهت حفظ و اشاعة مباني تشيّع و گسترش دامنة فرهنگ اسلامي و پرورش شاگردان بزرگ برداشت، كه به شرح حال برخي از آنان اختصاراً اشاره ميشود.
1ـ علي بن يقطين بن موسي بغدادي، از موالي بني اسد، از جمله شخصيتها و بزرگان و شاگردان برجسته پيشواي هفتم بود، علي، شخصيتي پاك و گرانقدر بود و در محضر امام هفتم از موقعيت ويژهاي برخوردار بود. او در جهان تشيّع داراي احترام و ارزش فوقالعادهاي داشت. وي در سال (124 هـ ق) در شهر كوفه مصادف با اواخر دولت اموي بود و عاقبت در سن 57 سالگي در سال (182 هـ ق) در مدينة الاسلام (بغداد) به سراي آخرت انتقال يافت و وليعهد هارون (محمّد امين) بر جنازة او نماز خواند و امام كاظم ـ عليه السّلام ـ در آن زمان ميان سياهچالهاي زندان بود.
2ـ محمد بن ابي عمير ازدي، اهل بغداد و ساكن بغداد است و يكي از شاگردان بزرگ و برجسته مكتب پيشواي هفتم و از مشهورترين دانشمندان و از راويان برجسته شيعه است، اصحاب روايت بر درستي تمام آنچه را كه او صحيح دانسته، اجماع دارند و احاديث مرسل او را در حد مسند، شمردهاند، وي معاصر امام موسي كاظم ـ عليه السّلام ـ و امام رضا ـ عليه السّلام ـ و امام جواد ـ عليه السّلام ـ بوده است وي در سال 217 هـ ق رحلت كرد.
3ـ ابو محمّد عبد الله بن المغيره بجلي كوفي از فقهاي اصحاب و ثقه است و كسي از جهت جلالت دين و تقوا با او قابل قياس نيست، شيخ كشّي از امام كاظم ـ عليه السّلام ـ روايت كرده كه او واقفي بوده و به حق رجوع كرده است و در محضر امام رضا ـ عليه السّلام ـ بدين صورت شهادت داده است كه: شهادت ميدهم كه تو حجت خدائي بر من و امين الله بر خلق هستي. و ايشان داراي تأليفات زيادي در مسائل فقهي ميباشند.
4
ـ مفضّل بن عمر كوفي جعفي ابو محمد هشام بن الحكم: وي از بزرگان علم كلام و از پاكترين علماي عصر خويش است و هميشه به افكار صادقه و انظار صائبه، تهذيب مطالب كلاميّه و ترويج مذهب اماميّه مينمود. از حضرت امام صادق ـ عليه السّلام ـ و امام كاظم ـ عليه السّلام ـ روايت كرده است، شيخ طوسي فرمود كه هشام بن حكم از خواص امام كاظم ـ عليه السّلام ـ است و در اصول دين و غيره مباحثة بسيار با مخالفين كرده است، هشام كتابهائي در موضوعات مختلف از جمله: توحيد، امامت، ردّ برزنادقه، و معتزله و (...) تأليف كرده است. شيخ مفيد فرموده كه هشام بن حكم از بزرگان اصحاب امام صادق ـ عليه السّلام ـ است و فقيه بوده و احاديث بسياري را روايت كرده است و مصاحبت با امام صادق ـ عليه السّلام ـ و امام كاظم ـ عليه السّلام ـ را كرده است و مكنّي به ابو محمّد و ابو الحكم است و مقامش در نزد امام صادق ـ عليه السّلام ـ به مرتبة بالايي رسيده كه امام صادق ـ عليه السّلام ـ در يك مجلس عالمانهاي خطاب به ايشان فرمود: «هذا ناصرُنا بقلبِهِ و لسانِهِ و يَدهِ» و از هشام نقل شده كه گفته: و الله هيچ كس در مباحث توحيد مرا مقهور و مغلوب نساخته تا امروز كه در اين مقام ايستادهام.
5ـ ابان بن عثمان معروف به بجلي: وي ساكن شهرهاي كوفه و بصره بود، و از امام صادق ـ عليه السّلام ـ و امام كاظم ـ عليه السّلام ـ روايت كرده است، ابو عمرو كشّي ميگويد: گروهي از دانشمندان بر درستي احاديثي كه او صحيح دانسته، اجماع نمودهاند و بر فقيه بودن او اعتراف دارند.
از مردم بصره شاگردان زياد و برجستهاي داشت و محمّد بن ابي عمر ميگويد: ابان از همه مردم بيشتر حافظ حديث بوده است.
6ـ ابراهيم بن نعيم عبدي كناني: وي شخصي مورد وثوق، بزرگوار، از شخصيتهاي اين فرقه (شيعه) و از بزرگاني است كه احكام و نظراتي از ايشان، استفاده كردهاند وي از امام صادق ـ عليه السّلام ـ و فرزندش امام كاظم ـ عليه السّلام ـ روايت كرده است و در سال 170 هـ ق از دنيا رفته است.
7ـ حسن بن محمّد بن سماعه كندي صيرفي: شيخ مفيد او را از جمله اصحاب امام كاظم ـ عليه السّلام ـ دانسته و ميفرمايد: او واقفي مذهب است، با اين همه نوشتههاي خوبي كه دارد و در علم فقه از مرتبت و خالصي برخوردار بوده و در مسائل تيزبين است، ايشان 30 كتاب تأليف كرده و در ماه جمادي الاولي سال 263 هـ از دنيا رفته و ابراهيم بن محمّد علوي بر او نماز گذارده است.
8ـ حماد بن عثمان بن عمرو بن خالف كوفي، ساكن «عرزم» بود، وي مورد و ثوق و از امام صادق ـ عليه السّلام ـ و امام كاظم ـ عليه السّلام ـ و امام رضا ـ عليه السّلام ـ روايت كرده و در سال (190 هـ) در كوفه از دنيا رفته است.
9ـ يونس بن عبد الرحمن مولي آل يقطين: وي فردي صالح و داراي منزلت بزرگ و از اصحاب اجماع است، در ايام هشام بن عبد الملك متولد شده و از حضرت باقر ـ عليه السّلام ـ ، امام صادق ـ عليه السّلام ـ ، امام كاظم ـ عليه السّلام ـ و امام رضا ـ عليه السّلام ـ روايت كرده است، ايشان كتابهائي را تأليف كرده كه مورد توجه امام حسن عسگري قرار گرفته و فرموده: حق تعالي او را به هر حرفي نوري در روز قيامت عطا فرمايد. وي در سنه 208 هـ به رحمت خدا پيوست و در خبر است كه امام رضا ـ عليه السّلام ـ سه دفعه بهشت را براي او ضامن شد.
در كتاب تحليلي بر زندگاني امام كاظم ـ عليه السّلام ـ ترجمة عطائي به 319 نفر از اصحاب و راويان امام كاظم ـ عليه السّلام ـ اشاره شده است.