خانم بوبانی طبیعی است که معمولا اجرای نقش مادر به شما پیشنهاد میشود و این اتفاق هم در سریال تلویزیونی یادآوری افتاده و نقش عزیز، مادر عماد را بازی میکنید. برای اینکه این نقش مادر را متفاوت بازی کنید از چه راهکاری استفاده کردید؟
نه، خانم! اصلا هم طبیعی نیست که همیشه نقش مادر به من پیشنهاد شود. نمیدانم چرا همیشه برای افرادی به سن و سال من نقشهای شبیه هم نوشته میشود و همیشه باید نقش مادر را بازی کنیم؟ مگر نمیشود ما نقش یک وکیل و پزشک را به عهده بگیریم؟ (میخندد ...)
وقتی فیلمنامه سریال یادآوری را خواندم از مطالعه قصه خیلی لذت بردم و از سوی دیگر نقش عزیز، مادر عماد با دیگر نقشهای مادری که بازی کرده بودم، متفاوت بود. عزیز وجوه مختلفی دارد که برایم خیلی جذابیت داشت و مرا برای بازی در این سریال ترغیب کرد. عزیز رفتارهای جالبی با فرزندش دارد که برایم جای کار داشت. ضمن اینکه او خیلی مهربان است. البته همه مادرها مهربان هستند و هم محکوم!
برای چه مادرها محکوم هستند؟
همه مادرها محکوم هستند، چون باید مراقب اعضای خانواده باشند تا مبادا یک نفر اذیت شود اما کسی به فکر مادرها نیست.
ولی مادر عماد محکوم نیست، چون برخلاف مادرها که قدرت نه گفتن به فرزندشان را ندارند او خیلی راحت به فرزندش نه میگوید و مخالف رفت و آمد او با تیمور و مراد است؟ حتی کمی هم خشونت دارد.
به نظرم عزیز یک مادر خشن نیست. اتفاقاً او مهربان است اما برخلاف بعضی مادرهای ایرانی که بلد نیستند راحت به فرزندشان نه بگویند، خیلی راحت نه میگوید. اگر عزیز با حرفهای عماد مخالفت میکند به خاطر دوست داشتن بیش از اندازه است، چون دلش نمیخواهد فرزندش درگیر خلافهای تیمور و مراد شود و به دلیل اینکه احساس خطر میکند، مرتب به عماد تذکر میدهد.
همان طور که تاکید کردم عزیز وجوه مختلفی دارد و اگر هم گاهی با فرزندش تندی میکند از سر مهربانی است. همین ویژگی باعث متفاوت شدن نقشم شده است، ضمن اینکه عزیز و عماد در شرایط بدی قرار میگیرند و نمیتوانند از دست تیمور و مراد خلاص شوند. از سوی دیگر عزیز نگران امانت مردم است و سعی میکند حافظ خوبی برای خانهای باشد که سرایدار آن هستند.
عزیز به دنبال زندگی آرام و بیدغدغه است و با فراز و نشیبهای پسرش عماد کنار آماده است. آنچه امروز در سریال یادآوری میبینید، ماحصل تلاشم است و سعی کردم شخصیت عزیز را به بهترین شکل اجرا کنم. نمیدانم چقدر موفق بودم یا نه؟ باید مردم قضاوت کنند.
عزیز تنهاست، حتی وقتی عماد میخواهد ازدواج کند، با او مخالفت میکند. شما هم در بازیتان سعی کردید بر این تنهایی تاکید بیشتری کنید. دلیلتان چه بود؟ آیا خواسته کارگردان بود که تا این اندازه به تنهایی عزیز تاکید کنید؟
دلیل مخالفت عزیز با ازدواج عماد ناشی از تنهاییاش است، حتی در حرفهایش تاکید میکند که از پدر عماد خیری ندیده و حالا عماد هم این طور با او برخورد میکند. به همین دلیل در بیشتر مواقع عزیز جدا از بقیه نشسته تا تنهایی این آدم نشان داده شود. گرچه عزیز آدم تنهایی است اما کارگردان از من نخواست تا در دیالوگهایم بر تنهایی او تاکید کنم یعنی به شکل مشخص از من نخواست اما عزیز در شرایطی قرار میگیرد که بیننده متوجه تنهایی او میشود اما دلیل اینکه او از عماد میخواهد تا از تیمور و مراد فاصله بگیرد به این خاطر نیست که تنهاست، بلکه نگران فرزندش است.
شما در این سریال به خاطر عماد با خلافکارها روبهرو میشوید. سر و کله زدن با شخصیت خلافکار برایتان چه تجربهای به همراه داشت؟
(با خنده) خیلی وحشتناک و سخت بود! اتفاقا من از دعوا و درگیری بشدت میترسم و وحشت دارم. شاید باورتان نشود، با دیدن صحنه دعوا زانوهایم بیرمق میشود. چند سال پیش جلوی مجتمع، دو نفر با هم دعوا کردند که یکی از آنها میله آهنی داشت و دیگری چاقو به دست. با دیدن این صحنه خیلی وحشت کرده بودم و داشتم قالبتهی میکردم... در مجموع سر و کار داشتن با خلافکارها کار راحتی نیست.
عزیز در سریال تلویزیونی یادآوری خیلی شخصیت متفکری نیست و دلیل اینکه میخواهد عماد از تیمور و مراد فاصله بگیرد، به خاطر منافع فرزند و خودش است، چون این نگاه را به ماجرا دارد به دنبال راهی است تا آنها را از خانه بیرون کند و آسایش نیمبندش دوباره به خانه برگردد.
شما با بازی در سریال تلویزیونی یادآوری بعد از فیلم قصهها و واقعیتها دومین تجربه همکاری با قاسمزاده را کسب کردید. بدون تردید کار کردن با هر کارگردانی ویژگیهای خودش را دارد. کار با قاسمزاده چگونه بود؟
من از کار کردن با او لذت میبرم. یکی از ویژگیهای کار با قاسمزاده این است که نسبت به فیلمنامهای که کار میکند خیلی حساس است و برایش اهمیت زیادی دارد. او فیلمنامههای خیلی خوب و به قول معروف استخوانداری مینویسد. فیلمنامه قصهها و واقعیتها هم خیلی خوب بود. نمیدانم خودش نوشته بود یا همسرش اما خیلی خوب شخصیتپردازی شده بود.
این اتفاق در فیلمنامه سریال یادآوری هم افتاد و همسرش خیلی دقیق فیلمنامه را به نگارش در آورده بود. با وجود تعدد شخصیتها، شخصیتپردازیها منسجم است و ایرادی به کار وارد نیست. هر کدام از شخصیتها فراز و نشیبهای خودش را دارد و این طور نیست که شخصیتها تک بعدی باشند. خوشبختانه قاسمزاده و همسرش، خانم غفاری فیلمنامهنویسان خوبی هستند. این در حالی است که ما در زمینه فیلمنامهنویسی ضعیف هستیم. بگذارید مثالی بزنم. وقتی یک رمان شما را میتواند ساعتها جذب کند که جذاب نوشته شده باشد. اگر قلم نویسنده خوب نباشد شما بعد از خواندن چند صفحه آن را کنار میگذارید. این اتفاق هم برای سریال میافتد. اگر سریالی بتواند به مدت 30 دقیقه مخاطب را نگه دارد تا از پای تلویزیون بلند نشود، موفق است.
سریال یادآوری هم شروع بسیار خوب و تکاندهندهای داشت و توانست نظر مخاطب را جلب کند. از سوی دیگر مرتب با هر قسمت شخصیت و گرههای تازهای به سریال افزوده میشود و همین مساله برای مخاطب جذابیت دارد. در واقع بیننده در هر قسمت چند قصه را دنبال میکند و اگر یک قسمت را نبیند فقط یک قصه را از دست نمیدهد. این ویژگی سریال یادآوری است و مورد توجه بینندگان هم قرار گرفته است.
یکی از مسائلی که این روزها در آثار نمایشی دیده میشود، این است که برای بازیگرانی که همسن و سال شما هستند نقشهای کلیشهای نوشته میشود. به نظرتان چرا این اتفاق افتاده است؟
فقر فیلمنامهنویس حرفهای به چنین مشکلی منجر شده است. دقیقا با شما موافق هستم که برای بازیگران همسن و سال من نقشهای تکراری و خنثی نوشته میشود. من نمیدانم چرا فیلمنامهنویسان فکر میکنند که ما فقط میتوانیم نقش مادر را بازی کنیم، این در حالی است که من میتوانم یک خانم وکیل، سارق، پزشک و... باشم.
ما مشاغل زیادی در جامعه داریم اما جالب است که فیلمنامهنویسان نسبت به این مساله بیتوجه هستند و مرتب برای امثال ما نقش مادر معمولی نوشته میشود. من میتوانم ایفاگر نقشهای مختلف باشم اما به دلیل فقر فیلمنامهنویسی تواناییهایم را نمیتوانم نشان بدهم.
البته نقش مادر در سریال یادآوری تفاوتهای شاخصی نسبت به نقشهای دیگرم داشت و همین مرا خوشحال کرده بود تا نقشی را بازی میکنم که برایم قابل تحمل است و میتوانم به بهترین شکل اجرایش کنم. بدون تردید من بازیگر هم علاقهمند هستم نقشهای متفاوت بازی کنم.
اگر برایتان سخت است که نقشهای تکراری بازی کنید، پس چرا قبول میکنید؟
من چارهای ندارم. اگر در سینما، تئاتر و تلویزیون بازی نکنیم بعد از مدتی در عرصه بازیگری کمرنگ میشویم و بعد از آن حذف. بنابراین مجبور هستم از بین ده فیلمنامهای که پیشنهاد میشود، یکی را باید انتخاب کنم.
من در سریال مختارنامه ایفاگر یک نقش خاص بودم و موقعیتی برایم فراهم شد تا تواناییهایم را نشان بدهم. طبیعی است وقتی شرایط مهیا نیست، نتوانم تواناییهایم را به تصویر بکشم.
تعداد بازیگران خوب و حرفهای در سریال تلویزیونی یادآوری زیاد است و همین مساله باعث شده تا نقشها کوتاه باشد. برایتان مشکل نبود نقش کوتاه بازی کنید؟
آنچه برای من اهمیت دارد این است که نقشم را به بهترین شکل اجرا کنم. در دنیای بازیگری برایم اندازه نقش اهمیت ندارد، بلکه اثرگذاری نقش مهم است. من در فیلم سگکشی حدود پنج دقیقه حضور داشتم یا در فیلم زیر پوست شهر ده دقیقه بازی داشتم.
معتقدم بازیگر نباید خودش را محدود به کوتاهی و بلندی نقش کند. باید بداند نقشش چقدر در ذهن بیننده باقی میماند. ممکن است من نقش بلندی بازی کنم اما خیلی در ذهن مخاطب باقی نماند اما برعکس، نقش کوتاهی را ایفا کنم و ماندگار شود. بنابراین وقتی قرار شد در سریال یادآوری بازی کنم از این مساله واهمه نداشتم، بلکه علاقهمند بودم نقشام را درست بازی کنم تا مورد رضایت بینندگان باشد. من در سریالهایی همچون خاک سرخ و گلهای گرمسیری نقشهای بلند به عهده داشتم اما هرگز خودم را درگیر اندازه نقش نکردم.
فقط دستانم را به سمت بالا میگیرم و از خدا میخواهم که فیلمنامهنویسان نقشهای متنوع و متفاوتی برای همسن و سالهای من بنویسند.