اردوغان تا می‌توانست در سال‌های اخیر و بالاخص پس از بحران سوریه به منافع واشنگتن، تل‌آویو و ریاض خدمت کرد. شاید اکنون وقت آن رسیده که مزد این خدمات را به شیوه یانکی‌ها دریافت کند، همان‌طور که برخی دیکتاتورهای دیگر متحد آمریکا در خاورمیانه نیز به همین ترتیب دستمزد خود را دریافت کرده‌اند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، ترکیه اکنون با یک بحران مواجه است، بحران فساد مالی که در آن برخی از وابستگان و فرزندان مقامات بلندپایه دولت عدالت و توسعه نیز جزو متهمین هستند.

«پیوتر زالفسکی»، تحلیل‌گر مقیم استانبول در خصوص این بحران در نشریه تایم می‌نویسد: «از نظر بسیاری از ناظران ترک، تحقیقات اخیر ربطی به ده‌ها مظنون دستگیر شده یا سرمایه‌داران بزرگ دولتی ندارد. این مساله‌ای است مربوط به مقام ارشد کشور، اردوغان و «جامعه گولن»، جنبش اسلام‌گرای قدرتمندی که به یکی از خطرناک‌ترین دشمنان نخست‌وزیر تبدیل شده است. کینه رو به فزونی این جنبش از دولت اردوغان، قدرت آن در پلیس و دستگاه قضایی ترکیه، ارتباطات مظنونان اصلی با حزب عدالت و توسعه و پیشینه دادستان‌های مسئول پرونده همه از یک دیدگاه وسیع‌تر سخن می‌گویند که برمبنای آن گولنیست‌ها نیروی اصلی پس‌پرده این دستگیری‌ها هستند.»

«گرت جنکینز»، کارشناس موسسه آسیای مرکزی و قفقاز استانبول بر این باور است که این اتفاقات کاملا شبیه به عملیاتی انجام شده از سوی گولنیست‌هاست و نشان از تشدید جنگ قدرت بین عدالت و توسعه و جنبش مزبور دارد. «مهمت متینر»، معاون حزب حاکم ترکیه نیز بر این باور است که این تلاش‌ها، اقدامات یک نیروی ظلمانی برای پایان دادن به دوران اردوغان است.

اندکی پس از دستگیری‌های گسترده بیش از 50 فرد مرتبط با حزب عدالت و توسعه در ترکیه، رجب طیب اردوغان، نخست‌وزیر ترکیه در سخنانی، بدون اینکه نامی از گولن مقیم آمریکا، نشان داد که از منظر او آنچه رخ داده نتیجه یک توطئه حلقه‌های تبهکار بوده که در داخل و در خارج از ترکیه به سر می‌برند.

مخاطبان محترم قطعا در خصوص آنچه رخ داده و شرح وقایعی که رفته است، مطالبی را خوانده و شنیده‌اند اما سوال بسیار مهم آن است که فتح‌الله گولن، عنصر اصلی پشت پرده دردسرهای «مرد شکست‌خورده سوریه و مصر» کیست؟

* فتح‌الله گولن کیست؟

«محمد فتح‌الله گولن»، متولد سال 1941، یک واعظ، نویسنده و شاعر اسلام‌گرای ترک است که شیوه اسلام‌گرایی او در نوع خود جالب است. گولن خود را به عنوان حامی گفتگوی بین ادیان معرفی می‌کند و در این راستا هم با واتیکان و هم با برخی سازمان‌های یهودی روابطی برقرار کرده است.


وی مبلغ برداشتی از اسلام است که از آن تحت عنوان «اسلام آناتولی» یاد می‌شود و مبتنی بر نوعی نگاه برگرفته از اندیشه‌های «سعید نورسی» به اسلام است که مدرن گردیده‌اند. دیدگاه‌های وی تاحدودی به دیدگاه‌های سنی‌های حنفی قرابت دارد.

گولن در تارنمای رسمی خود گفته است که با دموکراسی موافق است و با خشونت و تبدیل اسلام به یک ایدئولوژی سیاسی مخالف است. او که اکنون در یک تبعید خودخواسته در پنسیلوانیا به سر می‌برد، مدعی است که به دنبال جهانی سرشار از صلح است.

گولن خود را اولین روحانی مسلمانی می‌داند که حملات یازده سپتامبر را محکوم کرده است. وی علیه حملات انتحاری و استفاده از خشونت برمبنای دین کتابی هم منتشر کرده است. او همچنین از طرفداران پر و پا قرص پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپاست. وی همچنین دموکراسی غربی را تنها مسیر درست حکومت می‌داند و با ارائه تصویری انعطاف‌پذیر از اصول اسلامی تلاش دارد بین اسلام و شیوه دموکراتیک حکومت جمع کند.

این واعظ ترک که خود را از دستگیری‌های اخیر ترکیه بری دانسته، به‌واقع به‌دنبال همان قرائتی از اسلام است که واشنگتن برای آن سر و دست می‌شکند، دینی غیرسیاسی که کاملا با ارزش‌های غربی همخوانی دارد. گولن را باید مسلمانی لیبرال و معتقد به پلورالیسم دانست که خواستار هم‌زیستی عقاید متفاوت و عدم دخالت ایدئولوژی در سیاست است.

گولن مدارسی را در ترکیه راه‌اندازی کرده که به نام «هزمیت» شناخته می‌شوند و علاوه بر آن بسیاری از طرفدارانش در پلیس و دستگاه قضایی ترکیه نفوذ کرده‌اند.

اندیشکده رند در گزارشی که در سال 2007 منتشر کرده، طرفداران گولن را چنین معرفی می‌کند: «اين مسلمانان حامي دموكراسي، شايسته حمايت آمريكا هستند. حمايت از دموكراسي به معناي مخالفت با مفهوم دولت اسلامي است. بايد ديد چه كساني خواهان اجراي قانون شريعت هستند. تفاسير محافظه‌كارانه از شريعت با دموكراسي و حقوق بشر پذيرفته شده از سوي جامعه بين‌المللي سازگاري ندارد. در نبرد ضداسلام راديكال، مسلمان ميانه‌رو، ليبرال و سكولار با ارزش‌هاي منطبق با ارزش‌هاي جهاني كه اساس تمامي جوامع ليبرال و مدرن هستند، شركاي بالقوه غرب خواهند بود.» براساس گزارش همين موسسه، وي «مخالف اجراي قانون اساسي»، «منتقد» حكومت ايران و «شريك» دولت آمريكاست. هفته‌نامه اكونوميست نيز در شماره 8 مارس 2008 خود اعلام کرد که جنبش گولن از نگاه غرب يك جنبش مطبوع بوده و مورد حمايت است.

* تضادهای گولن و اردوغان

جامعه گولن در 3 حوزه با دولت اروغان در تضاد قرار داشته و دارد. قدرت وسیعی که سازمان‌های اطلاعاتی – امنیتی در دولت اردوغان به‌دست آورده‌اند، شیوه برخورد اردوغان با اعتراضات پارک گزی و سیاست خارجی دولت اردوغان.

واقعیت آن است که جنبش مرتبط با فتح‌الله گولن از ابتدا با اردوغان رابطه‌ای خصمانه نداشت. پس از پیروزی اردوغان در رفراندوم قانون اساسی، برخی تحلیل‌گران به وی و حزب متبوعش هشدار داده بودند که نمی‌تواند روی این اسلام‌گرایان به‌اصطلاح میانه‌رو حساب کند و باید حساب خود را از آنها جدا کند.

البته اردوغان بعدها با گولنیست‌ها درافتاد اما دیگر فایده‌ای چندانی برای او نداشت چون عملا خود به یک عامل غرب در خاورمیانه و رقیب مدل اصیل اسلام‌گرا تبدیل شده بود. اختلافات گولنیست‌ها با دولت زمانی بالا گرفت که وی تصمیم به پاک‌سازی بوروکراسی ترکیه گرفت، جایی که گولنیست‌ها در آن برای خود قدرتی دست و پا کرده بودند. از نظر نشریه تایم، اکنون با این موج دستگیری‌ها، گولنیست‌ها پاسخ اقدامات اردوغان را داده‌اند. تنش بالاخص زمانی تشدید شد که اردوغان تصمیم گرفت برخی مدارس مرتبط با جنبش گولن را تعطیل کند که شریان مالی این جنبش محسوب می‌شدند.

البته پس از دستگیری‌ها، دولت اردوغان هم پاسخ تندی داده و به قول «تلاش کرده تا دولت به‌وجود آمده در دولت خود» را برچیند. وی 11 مقام پلیس را از سمت خود اخراج کرده و با توجه به شخصیتی که از او سراغ داریم، بعید نیست که گستره پاسخ‌های خود را بیشتر هم بکند، این در حالی است که برخی وزرای کابینه او مجبور به استعفا از سمت خود شده‌اند.

* واشنگتن، ریاض و اردوغان

ترکیه، عضو ناتو و متحد دیرینه آمریکا در خاورمیانه است و این اتحاد در دوران ریاست حزب عدالت و توسعه نیز ادامه داشته و دارد. اردوغان هزینه بسیار سنگینی به‌خاطر دخالت‌هایش در بحران سوریه پرداخته اما همچنان در این بحران – اگر نه به اندازه سابق – در کنار واشنگتن قرار دارد. بحران سوریه به‌منزله ترجیح اهداف راهبردی ایالات متحده در خاورمیانه به راهبرد بومی «رساندن تنش‌ها به صفر» بود که اتفاقا تا زمانی که در سیاست خارجی ترکیه جریان داشت، سیاست نسبتا موفقی بود. البته در دخالت اردوغان در سوریه، تنها راهبردهای آمریکا دخیل نبودند بلکه شخصیت متمایل به توسعه‌طلبی شخص اردوغان هم مطرح بود. او می‌خواست مدل اسلام‌گرایی خود را در کشاکش قیام‌های ملت‌های منطقه توسعه بخشد و در ابتدا هم به‌نظر می‌رسید به موفقیت‌هایی دست یافته است.

اما ترکیه تنها متحد منطقه‌ای ایالات متحده در خاورمیانه نیست. تاثیر سیاست‌های عربستان سعودی و اسرائیل در سیاست‌های خاورمیانه‌ای واشنگتن بسی بیشتر از خواست‌های اردوغان و حزب عدالت و توسعه است. وقتی نظامیان مصری موفق شدند اصلی‌ترین موفقیت ترکیه پس از انقلاب‌های عربی در مصر را برچیده و دولت محمد مرسی را سرنگون کنند، شاید آنکارا از واشنگتن انتظار داشت که در برابر شبه‌کودتای صورت گرفته در قاهره بایستد، اتفاقی که هرگز نیفتاد. کاخ سفید علی‌رغم مخالفت لفظی با اقدام نظامیان مصری در سرنگونی دولت قانونی مرسی، حتی حاضر نشد نام کودتا را در خصوص این اقدام به کار برد؛ مبادا که بنابر قوانین داخلی آمریکا دیگر نتواند به ارتش مصر کمک نظامی بدهد.

عربستان و اسرائیل که اکنون اگرچه روابط رسمی با هم ندارند، طی سال‌های اخیر تقریبا در تمام زمینه‌ها با یکدیگر هماهنگ عمل می‌کنند، نمی‌خواهند هیچ‌گونه مدلی از اسلام سیاسی برای حکومت‌داری مطرح شود؛ چه مدلی که اخوانی‌ها و ترک‌ها به‌دنبال آن هستند و چه مدلی که انقلاب اسلامی ایران آن را به جهان معرفی کرده است. نگرانی هر دو رژیم، یعنی هم رژیم آل‌سعود و هم رژیم صهیونیستی از این مخالفت به اصلی‌ترین منفعت در روابط بین‌الملل بازمی‌گردد: «بقا». اسلام سیاسی به هر شکلی، بقای اسرائیل و آل‌سعود را به خطر می‌افکند. نگرانی اسرائیل که از رشد اسلام‌گرایی در منطقه کاملا روشن است اما ارتجاع عربی هم به‌خوبی می‌داند که شیوه قبیله‌ای حکومت آنها با هیچ برداشتی از اسلام تناسبی ندارد. بنابراین اگر طی سال‌های گذشته عربستان و رژیم آل‌سعود تا این حد به یکدیگر نزدیک شده‌اند، شاید به‌خاطر نگرانی مشترکی باشد که از رشد اسلام‌گرایی سیاسی در خاورمیانه دارند.

پس از سقوط حکومت مرسی در مصر، تضاد بین عربستان و ترکیه کاملا مشهود گشت. سعودی‌ها توانستند در ساختار سیاسی شورشیان سوریه نیز تغییراتی به‌نفع خود ایجاد کنند. در این نبرد تقریبا آشکار، یکی از متحدینی که عربستان علیه ترکیه می‌تواند داشته باشد، گروه‌های مخالف تبدیل اسلام به ایدئولوژی سیاسی در قلمرو حکومتی حزب عدالت و توسعه هستند. سعودی‌ها که قاعدتا از حمایت اسرائیل هم برخوردارند، با توجه به رشد عمیق علایق اسلامی در ترکیه ظرف یک دهه گذشته نمی‌توانند مستقیما به سراغ گروه‌های لائیک ترکیه بروند بنابراین احتیاج به متحدینی در ترکیه دارند که وجهه اسلامی داشته باشند اما اسلام سیاسی را مدنظر نداشته باشند. در این بین، واشنگتن هم احتمالا به این معنا بی‌میل نیست چون گروه‌های سکولار را به ارزش‌های آمریکایی نزدیک‌تر می‌بیند هرچند که از شیوه اسلام‌گرایی مطیع غرب اردوغان هم بدش نمی‌آید.

به این ترتیب فتح‌الله گولن می‌تواند متحد خوبی برای محور سعودی – صهیونیستی در ترکیه باشد، همان‌طور که اندیشکده رند طرفدارانش را متحدین خوبی برای واشنگتن خوانده بود. این واقعیات سیاسی می‌تواند نقش عربستان را در بحران فساد مالی ترکیه برجسته سازد. گولن ساکن آمریکا احتمالا نمی‌تواند بدون هماهنگی کلان با مقاصد ایالات متحده و متحدینش در خاورمیانه در ترکیه که آن نیز متحد دیگر واشنگتن است، چنین بلوایی به پا کند.

اردوغان تا می‌توانست در سال‌های اخیر و بالاخص پس از بحران سوریه به منافع واشنگتن، تل‌آویو و ریاض خدمت کرد. شاید اکنون وقت آن رسیده که مزد این خدمات را به شیوه یانکی‌ها دریافت کند، همان‌طور که برخی دیکتاتورهای دیگر متحد آمریکا در خاورمیانه نیز به همین ترتیب دستمزد خود را دریافت کرده‌اند.


برچسب ها: اردوغان ، سوریه ، گولن
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.