به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، سایت الف نوشت: در آن سال، ماه محرم از 28 آذرماه شروع شد و پیش از آغاز محرم، دیوار نویسی سبزها هم به اوج رسید. این حرکت از چند ماه پیش و با کاهش نیروهای میدانی موج سبز آغاز شده بود. دیوار نویسی، اسکناس نویسی و کشیدن علامتهای سبز روی تابلوهای راهنمایی و رانندگی روشهای متداول اقلیتهای قومی و جنبشهای معارض سیاسی است که در پاییز و زمستان 88 به شکل قابل توجهی در شمال تهران استفاده میشد.
در این زمان اکثر چهرههای سیاسی از بازگرداندن موسوی و کروبی به مسیر قانونی اعتراض ناامید شده بودند و بخصوص بیانیه 15 آذر موسوی را اعلام جنگی تمام عیار به نظام میدانستند که نتیجهاش در شعارهای بی سابقه 16و17 آذر و مراسم تشیع جنازه مرحوم منتظری دیده شد. با این حال در 26 آذر، باهنر از رایزنی دو گروه در مجمع تشخیص مصلحت برای وحدت خبرداد (خبرگزاری مهر، 26آذر) این آخرین تلاشها برای بازگرداندن موسوی و کروبی بود. این تلاشها هم البته به جایی نرسید چرا که در اردوگاه اصلاح طلبان تندرو، نگاهها متوجه عاشورای سبز بود که ظاهراً تدارک مفصلی برای آن دیده شده بود.
از چند روز قبل از عاشورا، مجدداً در برخی دانشگاهها خبر ناآرامی و تشنج می رسید. بیشتر از همه از دانشگاه مشهد. این بار افراد موسوم به لباس شخصی با ورود به دانشگاه مشهد، آتش درگیری را روشن کردند، (گفتگوی نویسنده با یک شاهد عینی در دانشگاه فردوسی مشهد) در طول حوادث پس از انتخابات، این چندمین حرکت مشکوک افراد موسوم به لباس شخص برای داغ کردن فضا و تحریک هواداران موسوی بود.
وجود نمادهای فراماسونری و شیطان پرستی در پوسترهای منتشر شده توسط سایت جرس که به سرپرستی عطاالله مهاجرانی از لندن تدارک میشد، اعتراضها به انحراف جنبش سبز را بیش از هر زمان دیگر تشدید کرد. سایت تابناک دراین باره نوشت: «قرار گرفتن این نماد شیطانی بر پیشانی پوستر محرم و بر بالای کلام مولا حسین(ع) به هیچ وجه تصادفی نیست و نمی توان به راحتی از این مسأله گذشت. بر این اساس، در روزهای پس از انتخابات و با توجه به مسائلی که پیش آمد بارها و بارها از سوی دلسوزان، به سران و بدنه معترض به جریان انتخابات توصیه شد که مواظب رخنه دشمنان سیاسی و اعتقادی این ملت در میان صفوف خود باشند و حرکت خود را محملی برای سوءاستفاده آنها در راستای تخریب اعتقادات دینی، انقلاب و نظام قرار ندهند و با مواظبت از رفتار، گفتار و موضعگیریهای خود، خط خود را از دشمنان این دین و مملکت جدا کنند تا خدای ناکرده اصل و ریشه انقلابی و اسلامیشان مورد خدشه قرار نگیرد. بنا بر این گزارش، متأسفانه تاکنون این دلسوزیها که هدفی جز حفظ نیروهای مدعی اعتقاد به اصل و اساس حرکت انقلابی ملت شریف ایران، در داخل مجموعه معتقدین به نظام و همچنین حفظ آرامش جامعه نداشته، آنچنان که شایسته است مورد توجه قرار نگرفته و افراطی های دو طرف مسیر دیگری را پیمودند.» (تابناک، 2دی)
در روزهای دهه محرم در تهران اعلام شد شب عاشورا مراسمی با حضور جمعی از اصلاح طلبان و هنرمندان و با سخنرانی سید محمد خاتمی در حسینیه جماران برگزار خواهد شد. از غروب روز تاسوعا میدان تجریش و خیابان نیاوران شاهد حرکت هواداران جنبش سبز برای شرکت در این مراسم بود. البته تعدادی از جوانان منتقد خاتمی هم در حسینیه جماران حضور یافتند. پس از شعرخوانی درباره حادثه عاشورا، خاتمی پشت تریبون قرار گرفت و از فلسفه قیام امام حسین(ع) علیه ظلم سخنرانی کرد. سخنان خاتمی چندین بار با تشویق و شعارهای تند سبزپوشان قطع شد و در نهایت با اعتراض منتقدان خاتمی، این سخنرانی ناتمام ماند. صبح فردا سایتها و تلویزیونهای حامی موسوی به ویژه بی بی سی فارسی، از حمله نیروهای بسیج و لباس شخصی به حسینیه جماران و شکستن شیشههای آنجا گزارش دادند. البته عکسها و فیلمی که از این مراسم در اینترنت پخش شد نشان میداد که تشنج و غوغا را در واقع طرفداران افراطی سبزپوش شروع کردند و ادامه دادند. صدا و سیما این حادثه را پوشش نداد. ظاهرا نمیخواست حسینیه جماران و بیت امام را داخل به این حوادث نشان دهد. شب عاشورا علاوه بر خیابان نیاوران و میدان تجریش، تجمعاتی نیز در میدان انقلاب گزارش شده بود. سایتهای هوادار موسوی تجمعات میدان انقلاب را تمرینی برای تجمع اصلی روز عاشورا دانستند. (نوروز، بالاترین، رادیو فردا و صدای آمریکا، 5 دی) حادثه حسینیه جماران خیلی توجهها را جلب نکرد چرا که حوادث روز عاشورا در تهران چنان پر سر و صدا و بی سابقه بود که حادثه شب عاشورا در حسینیه جماران را کاملاً به حاشیه برد.
ماجرا از آنجا شروع شد که با فراخوانی ماهوارهای - اینترنتی و شعارنویسی جنبش سبز درباره «عاشورای سبز»، نیروی انتظامی به هیاتهای مذهبی دستور داد در روز عاشورا دستههای عزاداری وارد خیابان انقلاب نشوند تا پلیس بتواند امنیت را برقرار کند. این تصمیم پلیس، میدان و فضا را برای عملیات خرابکارانه آشوبگران هرچه بازتر کرد. از ساعات اولیه روز جمعه 6 دی ماه 1388(روز عاشورا) در حالی که اکثر مردم تهران به عزاداری در مساجد و تکایا مشغول بودند، مدعیان هواداری از موسوی ابتدا در خیابان آزادی تجمع کردند و سپس بطرف میدان انقلاب، میدان ولی عصر و چهارراه کالج به راه افتادند.
حاضران در این تجمع و راهپیمایی، ویژگیهای متفاوتی داشتند. عدهای برای تماشا آمده بودند. عدهای دارای اعتقادات مذهبی بودند و متناسب با روز عاشورا، شعار هیهات منالذله سرداده بودند و عدهای هم که در اکثریت بودند، ضمن سردادن شعارهای بسیار تند از جمله«مرگ بر اصل ولایت فقیه»، به اماکن دولتی، تاسیسات شهری، رهگذران دارای ظاهر شرعی و هر چیزی که بوی دین و حکومت میداد، حمله میکردند. شب قبل، علیرضا نوری زاده در گفتگو با تلویزیون العربیه هشدار داده بود که روز عاشورا شعارهای بسیار جدیدی خواهیم دید و این بار نه احمدینژاد بلکه شخص رهبری هدف شعارها خواهد بود. سازمان مجاهدین خلق هم در رسانههای خود، مردم ایران را به شورش عمومی و سردادن شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه برای یکسره کردن کار رژیم در روز عاشورا فراخوانده بود.
پیشگویی نوریزاده و رسانههای مجاهدین خلق درست از آب درآمد. تجمع کنندگان روز عاشورا نه فقط شعارهای بی سابقه و بسیار تندی سر میدادند بلکه به شکل بسیار جسورانهای با ماموران نیروی انتظامی درگیر شدند و اعمال بسیار وقیحانهای انجام دادند. از جمله در تقاطع خیابان جمالزاده- آزادی، به زنان چادری حمله و چادرها را از سرشان کشیدند، چندین نفر دیگر با ظاهر مذهبی را به شدت مجروح کردند. در خیابان آزادی تعدادی زن و مرد، اتوبوس شرکت واحد حامل یک روحانی را متوقف و مقابل چشمان حیرت زده مردم، کشف حجاب کرده و اعمال منافی عفت انجام دادند (فارس،7دی)، در خیابان انقلاب، ماموران پلیس را محاصره و ضمن خلع سلاح، آنها را کتک زدند و از آنها خواستند برای کتک نخوردن و آزاد شدن، به ولایت فقیه توهین کنند. همچنین تعدادی زن و مرد در خیابان آزادی یک جوان رهگذر را که ظاهری مذهبی داشت، محاصره، دستگیر و پس از کتک مفصل، کاملاً برهنه کردند. (فیلم این اعمال وقیحانه در اینترنت منتشر شد). در میدان جمهوری نیز حوالی ظهر، صف نماز ظهر عاشورای یک هیات عزاداری بنام هیات آل طه را سنگ باران کردند و در مسیر خود علامتهای عزاداری و غرفههای توزیع نذورات را تخریب کردند. با تخریب هر علامت یا آتش زدن هر محل جدید، تجمع کنندگان برای تخریب گر هورا میکشیدند و اورا با سوت و کف، تشویق میکردند. اقدامی که نشان دادن گوشه هایی از آن در تلویزیون، خشم عمومی را به شدت برانگیخت.
عملکرد آشوبگران در صبح عاشورای تهران چنان سریع و غافلگیرکننده بود که هواداران اینترنتی جنبش سبز را به وجد آورد و سایتهای اجتماعی تحت کنترل هواداران موسوی، از سقوط خیابانهای تهران خبر میدادند و همدیگر را به حضور در خیابانها برای یکسره کردن کار رژیم آخوندی دعوت میکردند.
مریم رجوی در فرانسه در گفتگو با آسوشیتد پرس اعلام کرد، سازمان مجاهدین خلق در آشوبهای تهران دخالت داشتهاست (الف، 7دی به نقل از آسوشیتدپرس) رسانههای وهابی هم درگیری در تهران در روز عاشورا را با آب و تاب فراوان منعکس میکردند. در وب سایت روزنامههای سعودی، کاربران وهابی با نوشتن کامنت و اظهار نظر از هتک حرمت عاشورا اظهار شادمانی میکردند (الف، 7 دی). اوباما اعلام کرد آمریکا در حوادث اخیر ایران دست ندارد اما شورای امنیت ملی آمریکا طی بیانیهای رسماً از تظاهرکنندگان روز عاشورا حمایت کرد و نوشت: «ما به شدت سرکوب خشونتآمیز و ناعادلانه شهروندان ایرانی را که در پی اعمال حقوق جهانی خود بودند محکوم میکنیم» (فارس، 7 دی به نقل از خبرگزاری بینالمللی). چند روز بعد مایک مولن، رییس ستاد ارتش آمریکا در واشنگتن اعلام کرد ناآرامیها در تهران ادامه خواهد داشت (الف، 25دی به نقل از نیویورک تایمز)
در مقابل آشوب و ناامنیهای بی سابقه ایجاد شده در روز عاشورا، پلیس غافلگیر شد در حوالی میدان ولی عصر و خیابان انقلاب حد فاصل چهارراه ولیعصر و پل کالج، تعداد زیادی از ماموران نیروی انتظامی در مقابله با آشوبگران هم کتک خوردند، هم به محاصره افتاده و اسیر شدند و هم تجهیزات و خودروهایشان به غارت رفت. خوشبختانه در آشوبهای پس از انتخابات پلیس و ماموران ضد شورش، سلاح گرم حمل نمیکردند وگرنه معلوم نبود با خلع سلاح ماموران توسط آشوبگران در روز عاشورا، چه فاجعه ای رخ میداد.
همان شب سردار رادان جانشین فرمانده نیروی انتظامی در مصاحبه با خبرنگار صدا و سیما از مجروح شدن سردار رجب زاده (فرمانده انتظامی تهران) در حین نصیحت آشوبگران و کشته شدن 6 نفر در متن و حاشیه آشوبها خبر داد. اوج آشوبها در میدان ولیعصر، میدان هفتم تیر و چهارراه کالج به وقوع پیوست. جایی که کلاه خود و باتوم نیروهای ویژه ضد شورش ناجا به غارت رفت و آشوبگران ساختمان بسیج وزارت نفت در زیر پل حافظ و چندین ساختمان و بانک در چهارراه کالج را به آتش کشیدند. حوالی ظهر، اخبار آشوبهای تهران به تعدادی از هیاتهای مذهبی نزدیک حادثه رسید و مردم عزاداری را رها کرده و برای مقابله با آشوبگران راهی خیابانهای مرکزی تهران شدند. سرکوب آشوبگران با حضور عزاداران در خیابان چندان طول نکشید. یکی از اولین هیاتهایی که به مقابله با آشوبگران وارد خیابانها شد، متعلق به دانشجویان و اساتید دانشگاه تهران بود که از مسجد دانشگاه تهران راهی خیابان انقلاب شد. در میان اساتید و دانشجویان حاضر در صحنه، چهره دکتر عبدالحسین روحالامینی پدر مرحوم محسن روحالامینی قابل تشخیص بود (روایت شاهدان عینی حوادث روز عاشورا حاضر در خیابان انقلاب و چهارراه کالج برای نویسنده)
با حضور مردم در خیابان، آشوبگران متواری و عدهای از آنها هم توسط نیروی انتظامی دستگیر شدند. به گفته سردار رادان، 2 نفر از کشتهشدگان در چهارراه کالج از بالای پل به پایین پرتاب شده بودند و یک نفر هم بنام سید علی حبیبی موسوی در خارج از صحنه آشوبها به ضرب گلوله کشته شده بود. بزودی خبر کشتهشدن خواهر زاده میرحسین موسوی در اینترنت و محافل مردمی پیچید. نیروی انتظامی در اطلاعیه جدید خود اعلام کرد وی در صبح روز عاشورا از منزل خود خارج شده و در منطقهای خلوت در خیابان شادمان توسط سرنشینان یک خودروی شاسی بلد مسروقه هدف گلوله قرار میگیرد و مجروح میشود اما کسی از ترس متهم شدن در ماجرا به وی کمک نمیکند تا اینکه بر اثر شدت خونریزی از دنیا میرود.
ماجرای قتل سید علی موسوی به اندازه و شاید بیش از قتل مرحوم ندا آقا سلطان قدرت مظلوم نمایی و تحریک احساسات به نفع موسوی را داشت چرا که این بار یکی از منسوبان وی کشته شده بود، اما اینبار حساسیت زیادی ایجاد نکرد. تبلیغات بی بی سی، صدای آمریکا و دیگر هواداران رسانهای موسوی درباره این شهید جدید جنبش سبز هم خیلی سریع به پایان رسید چرا که از یک سو با توجه به تجربه قتل ندا و سوء استفاده جنبش سبز از آن، این قتل جدید بسیار مشکوک به نظر میرسید و ثانیاً حوادث رخ داده در روز عاشورا به قدری تکان دهنده بود که کل فضای سیاسی کشور را تحت تاثیر قرار داد.
روز 6 دیماه، علاوه بر قتل مشکوک خواهر زاده موسوی، 2 فیلم دیگر در اینترنت پخش شد که حرف و حدیثهای زیادی پدیدآورد. یکی ازاین فیلمها، حاکی از زیرگرفتن تظاهرکنندگان توسط دو وانت نیروی انتظامی در میدان ولیعصر تهران بود. نیروی انتظامی دربرابر تبلیغات سایهای هوادار موسوی با عنوان «زیرگرفتن مردم توسط خودروهای دژخیمان رژیم»، ابتدا سکوت پیشه کرد و سپس اعلام کرد در روز 6 دی ماه کسی بر اثر تصادف با خودروی ناجا مجروح گزارش نشده است. بعداً بررسی بیشتر این فیلم نشان داد که اصولا هردو وانت وارد شده به میدان ولیعصر در ساعات اوج التهاب عاشورای تهران، با خودروهای نیروی انتظامی تفاوت داشتند. فیلم مشکوک دیگر، صحنه فواره زدن خون روی صورت یک مرد میان سال در حوالی خیابان انقلاب بود. در ثانیه های پایانی این فیلم، بطری پلاستیکی و لوله های حاوی خون از زیر کاپشن مرد کنار رفت. برخلاف فیلم های قتل ندا، این فیلم چندان در اینترنت منتشر نشد و هیچ گاه هم از بی بی سی و سی ان ان و دیگر شبکه های بین المللی پخش نشد، اما رسانههای هوادار موسوی با استناد به بخش های ابتدایی آن، از «تیراندازی بسیجی ها بسوی مردم در حوادث عاشورای خونین تهران» خبر دادند. (هر دو فیلم در اینترنت قابل دسترسی است)
حوادث روز عاشورا اعتراض علما و مراجع، شخصیتها و تشکلهای سیاسی- اجتماعی را با شدت هر چه تمامتر بلند کرد. در اغلب اعتراضها صریحاً موسوی، خاتمی و کروبی مقصر قضیه معرفی و نیروی انتظامی بخاطر کوتاهی در مقابله با آشوبگران و قوه قضائیه بخاطر تعلل در محاکمه و مجازات سران فتنه (عنوانی که جدیداً برای موسوی، کروبی و خاتمی بکار گرفته میشد) سرزنش میشدند.