به گزارش
خبرنگاراجتماعي باشگاه خبرنگاران سرپرست کميته امداد کشور گفت: گام اساسي در فعاليت هاي کميته امداد، تغيير فکرها و نگرشها است چرا که اگر تفکرها اصلاح نشود و در مسير درستي قرار نگيرند، هيچ کدام از سياستهاي کميته امداد چه در حوزه مستمري و چه در حوزه اشتغال و ساير خدمات چارهساز نخواهد بود.
به گزارش اداره كل روابط عمومي و اطلاع رساني کميته امداد امام خميني(ره)، حسين انواري در گردهمايي مددکاران و مشاوران کميته امداد در ياسوج، ضمن عرض تسليت دهه آخر ماه صفر و درگذشت مرحوم عسگر اولادي گفت: انسجام و يکپارچگي در حوزه هاي فرهنگي، حمايت و اشتغال، کار ارزشمندي است که باعث ارائه خدمات بهتر وموثرتر به خانواده ها شده است.
وي با بيان اينكه رويكرد اصلي كميته امداد، خانواده محور است، افزود: در اين نهاد، خدمت رساني به يكي از اعضاي خانواده به اين معني نيست كه كل خانواده مد نظر نباشد، چرا كه سلامت خانواده موجب توانمندي و خودباوري كل اعضاء خانواده خواهد شد.
وي با تشريح دو نوع مكتب و تفكر مادي و تفکرديني در مباني علوم انساني و اجتماعي افزود: گاهي اوقات در حوزه مشاوره و مددکاري از بعضي تئوريها و مکاتب غيرديني که در غرب و شرق رايج است، استفاده مي شود، اين در حالي است كه اين تئوري ها با فرهنگ و تمدن جامعه ما منطبق نبوده و در نتيجه با مشكلاتي در خانواده و جامعه روبه رو مي شويم.
سرپرست كميته امداد افزود: در حوزه مددکاري و مشاوره بايد از تئوريها و سبك هايي استفاده شود كه با مباني واصول ديني و معنوي جامعه ما هماهنگ باشد؛ اگر بر اساس قرآن و فرامين الهي پيش برويم، مي توانيم به سالم كردن خانواده، جامعه و ديگر اهداف مورد نظر به راحتي دست يابيم.
وي همچنين گفت: براي داشتن يک جامعه سالم راهي نداريم جز اينکه براي خود مباني متقن ديني را تبيين کنيم و بر اساس آن راهکارهاي سلامت انسان و جامعه را پياده نماييم.
عضو شوراي مركزي در ادامه با اشاره به خلقت انسان به عنوان اشرف مخلوقات، بيان داشت: انسان همواره در جنگ فطرت و طبيعت نيازمند مراقبت و دقت نظر است که در اين جنگ دشوار، بدون تکيه بر مباني مستحکم ديني و معنوي، پيروزي بسيار دشوار است.
اين مقام مسئول ريشه مشکلات عمده مددجويان را انتخاب نامناسب سبک زندگي ونوع نگرش آنان به زندگي دانست و گفت: دليل مشکلات و گرفتاريهايي كه يك فرد را به افسردگي و انواع بيماري ها و در نهايت به خودکشي ميکشاند، اين است كه او نمي داند در زندگي داراي چه سرمايهها و داشتههايي است؛ يک مددکار بايد با شناسايي توانمندي ها و ظرفيت هاي مفقود شده درمددجو تفكر و نگاه او را به زندگي تغيير و مسير درست زندگي كردن را به او نشان دهد.
وي در ادامه با بيان اينكه گذشته دردناك و آينده تاريك و نااميدي از وجوه زندگي است كه مدجويان را آزارمي دهد، خاطرنشان كرد: کاري که مددکاران در اين رابطه بايد انجام دهند اين است كه با روش و اصول هاي مشاوره و مددکاري، ابتدا گذشته دردناک را از ذهن آنان پاک كرده و افقي روشن از آينده به روي آنان بگشايند.
انواري درادامه يادآور شد: مسلماً ميان آنچه يک فرد مشکلدار بيان مي كند و آنچه را كه حقيقت دارد و بايد بيان كند، تفاوت وجود دارد و يک مددکار مجرب بايد با شيوههاي مختلف كاربردي مشكل اصلي او را كشف و بر اساس آن راهکار و نسخه درماني بنويسد.
وي افزود: مشاور و مددکار نبايد تحت تاثير عواطف مخاطب خود قرار بگيرد ؛بلکه بايد بدون تحت تاثير قرار گرفتن درعمق مشكلات مددجو، راه حلي پيدا و ارائه دهد، چرا که اگر اين چرخه به درستي طي نشود، نمي توان خدمات موثر و رضايتبخشي به مددجويان ارائه کرد.
اين مقام مسئول در ادامه با حساس خواندن کار مشاوره و مددکاري گفت: مددکاري که خود مشکل و شرايط روحي و فكري آشفته اي دارد، نميتواند مشکل يک مددجو را نيز برطرف کند؛ از اينرو زماني در شرايط آشفته و نامتعادل هستيم بهترين خدمت به يک مددجو اين است که هيچ خدمتي ارائه ندهيم.
وي با اشاره به اينکه در جلسات مددکاري و مشاوره اولين رکن اين است که با نشاط و آرامش وارد شويد، افزود: در خانواده هايي که تعادل خود را از دست داده اند، توانمندي ممکن نيست، ما زماني مي توانيم خانواده ها را توانمند کنيم که اجزاء فکري و رفتاري آنها را به همديگر متصل کنيم تا سلامت خانواده ها حاصل شود.
اين مقام مسئول در پايان خاطرنشان كرد: اگر عزت و کرامت يک مددجو را گرفتيم بدانيم که او ديگر هيچ چيز ندارد، لذا بايد تلاش کنيم با تسلط بر کارمان، درماندگيهاي يک مددجو را پيدا کنيم و ضمن ايجاد روزنههاي واقعي اميد در زندگي، مسير برگشت به درماندگيهاي گذشته را مسدود کنيم.
انتهاي پيام/