اوج فتنه ها و حوادث در روز عاشورای سال 88 مصادف با 6 دی اتفاق افتاد که عده ای از ارازل و اوباش با شکستن حرمت عزاداری و پرچم حسینی، به شادی و کف زدن و هلهله در این روز پرداختند که با خشم ملت انقلابی و ولایت مدار ایران روبرو شدند.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى‏ بِآياتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ»(ابراهیم:5)

طبق این آیه، برخی مناسبتهای زمانی وجود دارند که مورد توجّه خداوند متعال می باشند؛ لذا خداوند متعال آنها را ایّام الله نامیده است.

هر واقعه ای که در آن، خروج از ظلمت به نور باشد، ظرف وقوع آن واقعه، یوم الله خواهد بود. بر همین اساس که امام خمینی(ره) روز بیست و دوم بهمن را یوم الله نامیدند. چون در چنین روزی مردم ایران از ظلمت طاغوت رها گشت. عاشورا یوم الله است. روز غدیر خم یوم الله است. و ... .



ایام الله از منظر امام(ره)

حضرت امام(ره) نیز در سخنرانی خویش در جمع اقشار مختلف مردم به مناسبت سالگرد 17 شهریور، در 17 شهریور 58 در این رابطه می فرمایند: «امر دومى كه فرموده است خداى تبارك و تعالى به حضرت موسى: وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ اينها را متذكّر كن به «ايّام خدا». همه ايّام مال خداست؛ لكن بعضى از ايّام يك خصوصيتى دارد كه براى آن خصوصيت «يوم اللَّه» مى‏شود. روزى كه پيغمبر اكرم هجرت كردند به مدينه، اين روز «يوم اللَّه» است. روزى كه مكه را فتح كردند «يوم اللَّه» است. يومِ قدرت‏نمايى خداست كه يك يتيم را كه همه رَفضَش كرده بودند، نمى‏توانست زندگى بكند تو وطن خودش، تو خانه خودش، بعد از چندى فتح مكّه به دست او شد؛ و آن قُلْدُرها و آن ثروتمندها و آن قدرتمندها همه در تحت سيطره او واقع شد، و فرمود:أنتُمُ الطُّلَقَاء ديگر آزادتان كردم، برويد؛ اين «يوم اللَّه» است. يوم خوارج، روزى كه امير المؤمنين- سلام اللَّه عليه- شمشير را كشيد و اين فاسدها را، اين‏ غدّه‏هاى سرطانى را درو كرد، اين هم «يوم اللَّه» بود. اين مقدسهايى كه پينه بسته بود پيشانيشان، لكن خدا را نمى‏شناختند، همينها بودند كه كشتند امير المؤمنين را! قيام كردند در مقابل امير المؤمنين- سلام اللَّه عليه- از لشكر خودش بودند، قيام كردند در مقابل او. براى خاطر آن قضايايى كه در صفين واقع شد و امام- عليه السلام- ديد كه اگر اينها باقى باشند فاسد مى‏كنند ملت را، تمامشان را كشت، الّا بعضى كه فرار كردند؛ اين «يوم اللَّه» بود. روزهايى كه خداى تبارك و تعالى براى تنبيه ملتها يك چيزهايى را وارد مى‏كند، يك زلزله‏اى وارد مى‏كند، يك سيلى وارد مى‏كند، يك طوفانى وارد مى‏كند، كه شلاق بزند به اين مردم كه آدم بشويد، اينها هم «يوم اللَّه» است. چيزهايى است كه به خدا مربوط است.»[1]

حال انقلاب شکوهمند اسلامی نیز ایام اللهی داشته که ما در این نوشتار به اختصار به آنها می پردازیم.


1- 15 خرداد شروع نهضت

روز عاشورای سال 1383 ه.ق مصادف بود با 13 خرداد 1342. در عصر آن روز حضرت امام(ره) سخنرانی کوبنده ای را علیه رژیم ستم شاهی و جنایات آن در مدرسه فیضیه ایراد فرمودند. به دنبال این سخنرانی کوبنده رژیم شاه در سحرگاه روز 15 خرداد به خانه حضرت امام(ره) حمله کرده و ایشان را به تهران منتقل کردند.

اول صبح که مردم متوجه این جریان شدند؛ با آمدن به خیابانها و راهپیمائی و تظاهرات خواستار آزادی حضرت امام(ره) شدند. البته همزمان با قم در چند شهر دیگر از جمله تهران، شیراز، ورامین و ... به وقوع پیوست. رژیم شاه که مشاهده کرد تاب مقاوت در برابر این سیل خروشان مردمی را ندارد؛ با رگبار و مسلسل به جنگ ملت آمد و تهران را در 15 خرداد تبدیل به حمام خون کرد. همزمان با این کشتار خونین در شهرهای دیگری نیز رژیم شاه جنایات فجیعی را انجام داد.


1-1- بیانیه شیخ محمود شلتوت

البته این جنایات فجیع بازتاب های متفاوتی در خبرگزاریها و بین اشخاص مختلف داشت. حتی بازتاب های این جنایات به خارج از کشور نیز رسیده شد و این مسأله تا بدین جا پیش رفت که شیخ محمود شلتوت مفتی الأزهر مصر نیز در بیانیه در 20 خرداد این فجایع را محکوم کرد. در بخشی از این بیانیه آمده است: «مسلمانان‌! اقدام‌ به‌ نجات‌ مظلوم‌، كاري‌ است‌ كه‌ اسلام‌ آن‌ را واجب‌ گردانيده‌ است‌. و رفع‌ زيان‌ ودور كردن‌ خطر و ضرر از مردم‌ رفتاري‌ است‌ كه‌ اسلام‌ به‌ آن‌ خوانده‌ و فرض‌ شمرده‌ است‌؛ و مي‌دانيم‌كه‌ ضروري‌ترين‌ نمونه‌هاي‌ اقدام‌ به‌ نجات‌ مظلوم‌، رفع‌ زيان‌ در مورد كساني‌ است‌ كه‌ به‌ خاطر دفاع‌ ازاسلام‌ و اداي‌ وظيفه‌ ديني‌ و جانبازي‌ در راه‌ رسالت‌ الهي‌ به‌ بند و گرفتاري‌ كشيده‌ شده‌ و زيان‌ ديده‌اند.

علماي‌ اسلام‌ و روحانيون‌ ايران‌ بارها مورد تجاوز رژيم‌ قرار گرفته‌اند و بارها زنداني‌ شده‌اند و ازانجام‌ وظيفه‌ امر به‌ معروف‌ ـ كه‌ هر غير عاجزي‌ بدان‌ مكلف‌ است‌ ـ و از وظيفه‌ نهي‌ از منكر ـ كه‌ بر هرغيرعاجزي‌ واجب‌ است‌ ـ بازداشته‌ شده‌اند؛ حال‌ آن‌كه‌ خير و فوايد انجام‌ اين‌ دو وظيفه‌ عايد امت‌اسلام‌ مي‌شود و نتايج‌ فرخنده‌اش‌ نصيب‌ ملت‌ مي‌گردد، زيرا حيات‌ هر ملتي‌ وابسته‌ به‌ اخلاق‌ اوست‌ وشالوده‌ اخلاق‌ را دين‌ خدا ـ در مجموعه‌ احكام‌ و آداب‌ و نظامات‌ و تعليماتش‌ ـ تشكيل‌ مي‌دهد، وپرچم‌داران‌ جنبش‌ تكامل‌ اخلاقي‌ و رهبران‌ معنويت‌ و عناصر مؤثر در اين‌ كار، همان‌ علماي‌ اخلاقي‌هر ملت‌اند كه‌ با تبليغ‌ و رهبري‌ و ارشادشان‌ زمينه‌ و شرايط‌ و عوامل‌ تكامل‌ معنوي‌ آن‌ را فراهم‌مي‌گردانند.

از طرفي‌، شكي‌ نيست‌ كه‌ تا جان‌ و آزادي‌ علما حفظ‌ نشود و احترام‌ و تكريم‌ در خورشان‌ صورت‌نپذيرد، از عهده‌ اين‌ مهم‌ بر نتوانند آمد. وقتي‌ علماي‌ ملتي‌ از اداي‌ نقش‌ خلاق‌ و اخلاقي‌ خويش‌بازداشته‌ شدند، حال‌ آن‌ ملت‌ چگونه‌ خواهد گشت‌؟ بي‌ترديد ارزش‌هاي‌ معنوي‌ بي‌ارزش‌ خواهد شد وآرمان‌ها و نمونه‌هاي‌ رهبري‌ پايمال‌ خواهد گشت‌ و انسانيت‌، معنا و كمال‌ خود را از دست‌ خواهد داد،زيرا در طول‌ تاريخ‌ بشر مجاهدت‌ علما، نيروي‌ انگيزنده‌ و توان‌ كارآفرين‌ هر كار بشردوستانه‌ وميهن‌پرستانه‌ و خيرخواهانه‌ بوده‌ است‌ و تاريخ‌ ملت‌ ايران‌ خود شاهد زنده‌اي‌ است‌ بر اين‌ حقيقت‌؛آن‌جا كه‌ علمايش‌ گنجينه‌اي‌ از افتخار خدمت‌ و مجاهدت‌ ارجدار و فداكاري‌ و جانبازي‌ در راه‌ خدا وملت‌ و ميهن‌ را در بردارند و تاريخ‌ پرشكوهي‌ در اين‌ ميدان‌ به‌ ثبت‌ رسانيده‌اند.

...

هان‌! به‌ شما مسلمانان‌ هشدار مي‌دهم‌، به‌ مسلمانان‌ همه‌ كشورها و به‌ ملت‌ مسلمان‌ ايران‌ كه‌اين‌ تجاوز و دست‌اندازي‌ بي‌شرمانه‌ را به‌ سادگي‌ نگاه‌ نكنيد و با تمام‌ نيرو براي‌ نجات‌ علماي‌ ايران‌ ازچنگال‌ دژخيمان‌ ديكتاتور ايران‌ مبارزه‌ كنيد، و «به‌ ستمكاران‌ تكيه‌ نكنيد كه‌ آتش‌ گريبانتان‌ را خواهدگرفت‌ و در برابر خدا هيچ‌ ياوري‌ نخواهيد داشت‌ و هيچ‌ كس‌ به‌ كمكتان‌ نخواهد آمد» (سوره‌ هود،آيه‌113).

به‌ چنين‌ جنايتي‌ تا به‌ حال‌ فقط‌ كسي‌ دست‌ زده‌ است‌ كه‌ پاك‌ از دين‌ بريده‌ و از اسلام‌ خارج‌ شده‌ وبر همه‌ حقوق‌ و احتراماتي‌ را كه‌ خدا براي‌ علما واجب‌ گردانيده‌، منكر گشته‌ است‌. «خدا كه‌ جز اوخدايي‌ نيست‌ و فرشتگان‌ و دانشمندان‌ شهادت‌ داده‌اند» كه‌ «از خدا در ميان‌ بندگانش‌ فقط‌ دانشمندان‌مي‌ترسند...» و من‌ چنين‌ شهادت‌ مي‌دهم‌ كه‌ خدايا! جنايت‌ دست‌درازي‌ و تجاوز به‌ پرچم‌داران‌اسلام‌ به‌ وقوع‌ پيوسته‌ و كوشش‌ براي‌ رفع‌ ضرر و خطر از پيروان‌ و دوستداران‌ تو بر همه‌ كساني‌ كه‌ به‌تو ايمان‌ دارند واجب‌ است‌. «و تو نيكوترين‌ سرپرست‌ و حاكمي‌ و نيكوترين‌ ياور.»[2]


1-2- اعلام مرجعیت حضرت امام(ره)

به دنبال دستگیری حضرت امام(ره) و تصمیم رژیم شاه بر اعدام ایشان؛ از آنجائیکه طبق قانون اساسی مشروطه مراجع تقلید مصونیت داشتند و حکومت نمی توانست مراجع را اعدام کند؛ و بدلیل اینکه حضرت امام(ره) آن زمان هنوز به عنوان مرجع شناخته نمی شدند؛ از این رو جامعه مدرسین و برخی علما از سراسر کشور با اعلام مرجعیت حضرت امام(ره) باعث شدند که رژیم نتواند ایشان را اعدام کند.

آیت الله یزدی در این باره می گوید: «مسئله سابقه تأسيس جامعه مدرسين و اقدامات آن به قبل از پيروزي انقلاب اسلامي باز مي‌گردد. اساساً اين جامعه در زمان حيات آيت‌الله بروجردي، يعني قبل از سال 1342، شکل گرفت... در سال 1342 جريان مبارزات انقلابي توسط امام (رحمت‌الله عليه) آغاز شد و در اين برهه جامعه مدرسين به صورت رسمي وارد بحث حمايت از امام (رحمت‌الله عليه) شد... يکي ديگر از کارهاي بسيار مهم جامعه مدرسين در قبل از پيروزي انقلاب اعلام مرجعيت حضرت امام بود. وقتي عوامل رژيم امام (رحمت‌الله عليه) را دستگير کردند ايشان عنوان مرجعيت نداشتند و بر اساس قانون اساسي مشروطه مراجع داراي مصونيت بودند. براي همين، جامعه مدرسين بلافاصله با توجه به صلاحيت حضرت امام در اطلاعيه‌اي اعلام کردند که امام خميني (رحمت‌الله عليه) جزو مراجع تقليد هستند و با اين کار دست ساواک را براي هر گونه تعرض به جان امام بستند.»[3]

به دنبال این واقعه حضرت امام(ره) در مرداد 42 آزاد شدند و پس از آن در خانه ای در تهران به حالت حصر قرار گرفتند.


1-3- ­­15 خرداد در بیان حضرت امام(ره)

حضرت امام(ره) در سخنرانی های متعدد خویش و کراراً در مورد این قیام صحبت کرده اند. برای نمونه ایشان در سخنرانی در جمع خانواده های شهدای 15 خرداد 42 در 9 آبان 58 می فرمایند: «پانزده خرداد- كه ما مردان با اراده‏اى را از دست داديم و جوانانى از دست ملت ما رفت- نقطه عطفى است در تاريخ، و مبدأ اين نهضت است. آنها كه در پانزده خرداد قيام كردند، قيام مردانه كردند، و در مقابل دژخيمان «نه» گفتند و به شهادت رسيدند، آنها مبدأ اين نهضت عظيم شدند. من از خداى تبارك و تعالى براى آنها رحمت استدعا مى‏كنم؛ و براى بازماندگان آنها سلامت و صبر و سعادت.»[4]

همچنین ایشان در سخنرانی خویش در 17 شهریور 58 با «یوم الله» خواندن 15 خرداد می فرمایند: «از آن «يوم اللَّه» ها 15 خرداد بود. 15 خرداد هم از «ايام اللَّه» بود كه يك ملت ايستاد در مقابل يك قدرت و كارى كرد كه پنج ماه تقريباً حكومت نظامى شد. منتها قدرت نداشت ملت؛ باز اجتماع درست نشده بود، بيدار نشده بودند، شكست خوردند. نه شكست؛ به حسب ظاهر؛ و الّا از همان جا مبدأ پيروزى ملت است.»[5]

ایشان همچنین در پیام خویش به ملت ایران در 12 خرداد 58 می فرمایند: «و من روز 15 خرداد را براى هميشه عزاى عمومى اعلام مى‏كنم. و براى بزرگداشت شهداى خويش در اين روز بزرگ در مدرسه فيضيه به سوگ مى‏نشينم. به اميد آنكه با خواست خداوند متعال باقيمانده ريشه‏هاى گنديده استعمار از بيخ و بُن كنده شود؛ و جمهورى اسلامى مبنى بر احكام نورانى قرآن مجيد در كشور ما مستقر گردد.»[6]


2- شهادت حاج آقا مصطفی

پس از واقعه 15 خرداد و به دنبال آن تبعید حضرت امام(ره) نهصت به صورت یکنواخت و البته با یک سیر کندی پیش می رفت تا اینکه با شهادت آقا مصطفی در نیمه شب اول آبان 56 نهضت یک جان تازه ای به خود گرفت.

با رسیدن خبر شهادت ایشان به ایران در سراسر ایران مجالس ترحیمی برای ایشان برگزار شد که در این مجالس روحانیون مبارز و سایر مبارزین زمام امور را در دست گرفت و این مجالس ترحیم را به مجالس سیاسی جهت مبارزه علیه رژیم تبدیل کردند.

برای مثال در بخشی از گزارش ساواک در مورد یکی از مراسم‌های برگزار شده در مسجد اعظم قم در تاریخ اول آبان 1356 آمده است:

«بعد از ظهر روز 1/8/36 از طرف آیت‌الله گلپایگانی به مناسبت فوت یاد شده مجلس ترحیمی با حضور آیت‌الله گلپایگانی، شریعتمداری، نجفی مرعشی و شرکت قریب شش هزار نفر از طبقات مختلف و طلاب علوم دینی و روحانیون شهر قم در مسجد اعظم برگزار گردیده است. در این مجلس تعداد معدودی از طلاب علوم در بین جمعیت مبادرت به دادن شعار «درود بر خمینی»نموده‌اند که این جریان موجب بر هم خوردن نظم مجلس گردیده و حاضرین در مجلس با سرعت مسجد را ترک کرده‌اند.

در هنگام خارج شدن جمعیت از مسجد اعلامیه‌های مضره‌ای به امضای «روحانیون مبارز قم» و «کنفدراسیون دانشجویان ایرانی» در محوطه مسجد ریخته شده است...»[7]

البته وضع در سراس کشور تقریباً بدین منوال بود. البته یکی از مهمترین مجالس ترحیم، مجلس ترحیم مسجد ارک تهران است که در 8 آبان برگزار شد.

حضرت امام(ره) در باب این شهادت در پیام به ملت ایران در 21 شهریور در تسلیت واقعه 17 شهریور می فرمایند:«و خدا شاهد است مصطفاى من تنها آن نبود كه سالش نزديك است، بلكه همه به خاك و خون كشيده‏هاى حادثه شوال، مصطفاهاى من بوده‏اند. من اين استقامت را و اين فيض شهادت را كه خداوند متعال نصيب فرزندانم فرمود به پدران و مادران و همه بستگانشان تبريك مى‏گويم. و چنين كشته شدنى كه افتخار دارد، بزرگترين آرزوى من است و شايد نزديك باشد.»[8]

همچنین ایشان در جای دیگری می فرمایند: «اين طور قضايا مهم نيست خيلى، پيش مى‏آيد. براى همه مردم پيش مى‏آيد. و خداوند تبارك و تعالى الطافى دارد ظاهر و الطافِ خفيه. يك الطاف خفيه‏اى خداى‏ تبارك و تعالى دارد كه ماها علم به آن نداريم، اطلاع بر او نداريم. و چون ناقص هستيم از حيث علم، از حيث عمل، از هر جهتى ناقص هستيم، از اين جهت در اين طور امورى كه پيش مى‏آيد جزع و فزع مى‏كنيم، صبر نمى‏كنيم. اين براى نقصان معرفت ماست به مقام بارى تعالى. اگر اطلاع داشتيم از آن الطاف خفيه‏اى كه خداى تبارك و تعالى نسبت به عبادش دارد و انَّهُ لَطيفٌ عَلى‏ عِبادِه و اطلاع بر آن مسائل داشتيم، در اين طور چيزهايى كه جزئى است و مهم نيست اين قدر بى‏طاقت نبوديم؛ مى‏فهميديم كه يك مصالحى در كار است، يك الطافى در كار است، يك تربيتهايى در كار است.»[9]


3- مقاله رشیدی مطلق و قیام 19 دی

همزمان با برگزاري کنگره بزرگ حزب رستاخيز در تهران (در تاريخ 17 دي ماه 1356) در یکی از صفحات روزنامه اطلاعات مقاله ای به چاپ رسید تحت عنون «ایران و استعمار سرخ و سیاه» به قلم شخصی به اسم احمد رشیدی مطلق که البته این نام یک اسم مستعار است و هویت واقعی نویسنده مقاله هنوز در پرده ای از ابهام قرار دارد. برخی ها داریوش همایون را نویسنده مقاله معرفی می کنند.

در این مقاله نویسنده با اهانت به حضرت امام(ره) و معرفی ایشان به عنوان عامل استعمار سرخ و سیاه در نهضت انقلاب و اینکه ایشان عامل قیام 15 خرداد است و همچنین «سید هندی»[10] نامیدن حضرت امام(ره) و اینکه ایشان مدتی در هند سپری کرده و در آنجا با استعمار انگلیس در ارتباط بوده؛ موجب خشم انقلابی ملت ایران را فراهم کرد.

اولین واکنش به این مقاله قیام مردم دی در 19 دی بود یعنی 2 روز پس از انتشار مقاله. علما به دنبال انتشار این مقاله، روز 18 دی درسهای خود را تعطیل کردند. پس از آن بازار نیز با تعطیلی به حوزه محلق شد و مردم به بیوت مراجع می رفتند و آمادگی خود را برای مقابله با این توهین بیان می داشتند.[11]

مردم و علما صبح روز هجدهم دی ماه به سمت منزل آیت الله گلپایگانی حرکت کردند. خیلی زود محوطه درونی و بیرونی منزل ایشان از جمعیت پر شد. آیت اللّه گلپایگانی با چهره ای غمگین و افسرده وارد می شوند. پس از این که ایشان آیه استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون) را می خواند بغض مردم می ترکد وصدای گریه از هر سو بلند می شود .آیت اللّه گلپایگانی ادامه می دهند: «ما هم از وارد شدن این ضایعه بزرگ بر جامعه روحانیت و بر فقه و اجتهاد خبردار شدیم. این ها اشتباه می کنند ؛ این ها فکر نکنند، ما دیگر سکوت کرده ایم و چیزی نخواهیم گفت و دست بر می داریم. این ها باید بدانند که اگر سر نیزه را حتی به زیر گلوی ما بگذارند، ما حرفمان را می زنیم»[12]

صبح روز 19 دی، با تعطیل شدن بازار قم در حمایت از حوزه و محکوم کردن اقدام نظام و نیز ادامه تعطیلی دروس حوزه، جمعیت زیادی در مسجد اعظم گرد آمدند. رفتن به منازل آیات پی گرفته شد و به ترتیب آقایان آیت الله میرزا هاشم آملی، علامه طباطبائی، آیت الله وحید خراسانی و آیت الله مکارم شیرازی برای مردم سخنرانی و از حضرت امام خمینی (ره) حمایت نمودند.[13]

پس از این واقعه در چهلم شهدای قم، مردم تبریز راهپیمائی و تظاهرات کردند و این واقعه باعث شد که حضرت امام(ره)، نوروز 57 -که همزمان می شد با چهلم شهدای تبریز- را عزای عمومی اعلام بکنند. و در چهلم شهدای تبریز مردم یزد به پا خواستند و این چهلم گرفتن ها چندین بار تکرار شد بطوریکه این واقعه به «نهضت چهلم ها» معروف شد.

مقام معظم رهبری-مدظله- در دیدار مردم قم در 18 دی 82 با «یوم الله» شمردن این روز فرمودند: «به شما برادران و خواهران عزيز قمى؛ به جوانان مؤمن و مردم مقاوم و طلّاب و فضلاى معزّز حوزه‏ى علميه‏ى قم خوشامد عرض مى‏كنيم. روز نوزدهم دى بدون شك يكى از ايام اللّه است. اين روز در تاريخِ بعد از خود و مسير حركت در طول انقلاب و نهضت، تأثير اساسى داشت. اگر قيام مردم قم در طليعه‏ى اين نهضت و در پيشانى انقلاب ثبت نمى‏شد، به گمان زياد بدخواهان ملتِ ايران و دشمنان انقلاب حتّى هويت اسلامى نهضت را هم ممكن بود انكار كنند»[14]


4- 17 شهریور

در روز عید فطر سال 57 یعنی 13 شهریور پس از نماز عید، مردم شروع به راهپیمائی و تظاهرات علیه رژیم کردند. به دنبال این تظاهرا اوضاع تا روز 16 شهریور ناآرام بود.

به دنبال تظاهرا گسترده در روز پنجشنبه 16 شهریور، مردم در روز بعد جمعه نیز تظاهرات را ادامه دادند که رژیم ستم شاهی کشتار گسترده ای را در میدان شهدا(ژاله سابق) انجام داد.

فرمانداری نظامی تهران آمار 87 کشته و 250 مجروح را تأیید نمود. اما مخالفان حکومت، اعلان داشتند که در این روز بیش از 4000 نفر کشته شده اند و تعداد کسانی که تنها در میدان ژاله جان باخته‌اند 500 نفر است. سالها بعد عماد الدین باقی طی تحقیقی با توجه به دسترسی اش به آمار بنیاد شهید انقلاب اسلامی و منابع دیگر تعداد کشته شدگان 17 شهریور را 88 نفر ذکر می‌کند که 64 نفر آنها در میدان ژاله کشته شدند.[15]

حضرت امام روز هجدهم شهریور ماه با ارسال پیامی به ملت ایران ضمن ابراز همدردی با ملت، كشتار وحشیانه را محكوم نمودند و دولت آشتی ملی را دولتی تحمیلی و غیرقانونی اعلام داشتند.

همچنین ایشان با «یوم الله» نامیدن 17 شهریور فرمودند: «17 شهريور هم، كه امروز ما اينجا مجتمع هستيم، آن 17 شهريور سال گذشته «مِنْ ايّام اللَّه» آن هم از ايام خدايى بود كه يك ملت، زن و مردش، جوان و غير جوانش، بايستند و خون بدهند براى احقاق حق. اين روز خداست. 17 شهريور «مِنْ ايام اللَّه» است، بايد متذكر باشيد. بايد يادآورى كنيد اين «ايّام اللَّه» را. چنانچه كرديد، از ياد نبايد برود اين «ايّام اللَّه» براى اينكه اين ايام‏اند كه آدم سازند. اين ايّام است كه جوانهاى ما را از عشرتكده‏ها بيرون مى‏آورد به ميدان جنگ مى‏برد. اين ايّام الهى هست كه ملت ما را بيدار مى‏كند، و بيدار كرد. امر مى‏كند: ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ؛ «ايّام اللَّه» را در ذكر مردم وارد كن.»[16]


5- فرار شاه

سرانجام شاه مخلوع که احساس می کرد دیگر ایران جائی برای اون نیست؛ و به امید اینکه مانند 28 مرداد 32 می رود و ارتش با یک کودتا اوضاع را به دست می گیرد و پس از چند روز مجدداً به مملکت مراجعه می کند؛ در 26 دی ماه 57 از مملکت گریخت.

روز فرار شاه نیز در بیانات حضرت امام(ره) «یوم الله» نامگذاری شده است. ایشان فرمودند:« آن روزى كه‏ اين خبيث فرار كرد از «ايّام اللَّه» بود؛ كه يك ملتى كه هيچ نداشت يك قدرت را شكست، به طورى كه نتوانست بماند. نه قدرت خودش، قدرت همه؛ دنيا ايستاده بود مقابل شما، من مطّلع بودم، دنيا ايستاده بود پشتيبان، پشتيبان خودش اول؛ پشتيبان وارث آن، كه اين شخص بختيار باشد، ثانياً. ايستاده بودند دنبال او كه نگهشان دارند. دو دستى امريكا چسبيده بود كه شاه را نگه دارد.»[17]


6- 12 بهمن

به دنبال فرار شاه خائن فضا برای انقلابیون و ورود حضرت امام(ره) به کشور بیش از پیش آماده شد تا اینکه سرانجام حضرت امام(ره) در روز 12 بهمن 57 از فرانسه به ایران مراجعت فرمودند.

حضرت امام(ره) پس از ورود به ایران بلافاصله از فرودگاه مهرآباد به بهشت زهرا رفتند و آنجا ضمن قرائت فاحته برای شهدای انقلاب، برای مردم سخنرانی کردند.

مراسم استقبال از حضرت امام(ره) پرشکوه ترین مراسم استقبال تاریخ بوده و جمعیت استقبال کننده در فاصله 33 کیلومتری بین فرودگاه مهر آباد تا بهشت زهرا بین 4 تا 8 میلیون نفر تخمین زده می شود.


7- 29 بهمن و بیعت نیروی هوائی

به دنبال شدت یافتن درگیری بین مردم و نیروهای وابسته به رژیم شاه، همافران انقلابی نیروی هوائی در روز 19 بهمن با رسیدن به محضر حضرت امام(ره) در مدرسه رفاه با ایشان بیعت کردند. این نیرو اولین نیرو از بین نیروهای نظامی و امنیتی بودند که رسماً به انقلاب می پیوستند.

به دنبال این اقدام شجاعانه و انقلابی در روز 21 بهمن پرسنل انقلابی نیروی هوائی به هر فردی که کارت پایان خدمت داشت؛ یک قبضه اسلحه و 7 عدد فشنگ می داد.

حضرت امام(ره) این روز را نیز «یوم الله» نامیده و در روز 19 بهمن 59 در جمع پرسنل نیروی هوائی فرمودند: «لكن شما كه از نظاميها بوديد و از نيروى هوايى طاغوت آن وقت بوديد، اين ارزش را بيشتر از ديگران عَرضه كرديد كه از طاغوت بُريديد و به اسلام پيوند كرديد. و پيروزى انقلاب رهين همه ملت است و رهين اقدامات شما و ساير قوايى كه بعد از شما به اسلام پيوستند و نمايش ارزش خودشان را دادند. آن روز را هم بايد از «يوم اللَّه» ما حساب كنيم. روزى كه خداى تبارك و تعالى شما برادران را و شما نيروى عظيم انسانى را در آن روز بسيج كرد؛ و شما اطاعت كرديد از خداى تبارك و تعالى و به صف انسانى- اسلامى ملت پيوستيد و به آغوش اسلام آمديد. قدر آن روز را همه مى‏دانيم. آن روز، روزى است كه در تاريخ و در تاريخ نيروى هوايى ضبط است. و من از همه نيروها- چه نيروى هوايى و چه نيروى دريايى و چه زمينى- و از همه كسانى كه قواى مسلَّح بودند آن وقت و در آن وقت در خدمت طاغوت بودند و بعد به خدمت اسلام آمدند، تشكر مى‏كنم، و ملت اسلام از همه آنها قدردانى مى‏كند.»[18]


8- 22 بهمن

در روز 22 بهمن به ترتیب زندان اوین، ساواک، سلطنت آباد، مجلسین سنا و شورای ملی، شهربانی، ژاندارمری و ساختمان زندان کمیته مشترک به تصرف مردم در آمد.در تسخیر شهربانی سپهبد رحیمی فرماندار نظامی تهران به دست انقلابیون مسلح افتاد. پادگان باغشاه و دانشکده افسری، دبیرستان نظام، زندان جمشیدیه، پادگان عشرت آباد و پادگان عباس آباد یکی پس از دیگری تسلیم شدند و آخرین مرکزی که به تصرف درآمد رادیو و تلویزیون بود.

با تسخیر تلوزیون و اعلام این مطلب که الان صدای انقلاب است که می شنوید؛ انقلاب اسلامی ایران در روز 22 بهمن به پیروزی رسید.

پس از پیروزی انقلاب هر ساله ملت ایران با راهپیمائی این روز یاد و خاطره آن روز را گرامی می دارند.


9- 12 فروردین

به دنبال پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، لزوم تغییر نظام سیاسی به عنوان اولین اقدم پس از انقلاب به شدت احساس می شد. لذا سریع ستادی برای انتخابات تشکیل شد و وظیفه برگزاری انتخابات را به دوش کشید. حضرت امام(ره) با تأکید بر اینکه ما «جمهوری اسلامی» را می خواهیم و نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد و توصیه به مردم جهت رأی دادن به «جمهوری اسلامی»، مردم را در انتخاب هر نوع نظامی که مایلند آزاد گذاشتند.

اما سرانجام 2/98% مردم با انتخاب «جمهوری اسلام» این نظام به عنوان نظام رسمی جمهوری اسلامی برگزیده شد.


10- 13 آبان 58

در این روز که به فرموده حضرت امام(ره) «انقلابی بزرگ تر از انقلاب اول» نامیده شده است. دانشجویان پیرو خط امام(ره)، با تسخیر سفارت آمریکا در ایران که بعدها به «لانه جاسوسی» معروف شد اعضای سفارت را دستگیر کردند. اعضای سفارت 444 روز در ایران زندانی بودند. واقعه طبس را آمریکا جهت آزادی این گروگانها انجام داد که البته با آمدن طوفان، طرح با شکست مواجه شد.


11- روز قدس

به دستور حضرت امام(ره) در 16 مرداد 58 آخرین جمعه ماه مبارک هر سال را به هدف اعلام همبستگی با آرمانهای ملت فلسطین به عنوان «روز قدس» نامگذاری شد که از آن سال تا کنون هر ساله ملت ایران در این روز با راهپیمائی با ملت های فلسطین تجدید پیمانی دوباره می کنند. البته در چند سال اخیر در سایر کشورها نیز همراه با ایران در این روز به راهپیمائی می پردازند.

متن پیام حضرت امام(ره) بدین شرح است: «بسم اللَّه الرحمن الرحيم‏

من در طى ساليان دراز، خطر اسرائيل غاصب را گوشزد مسلمين نمودم، كه اكنون اين روزها به حملات وحشيانه خود به برادران و خواهران فلسطينى شدت بخشيده است، و بويژه در جنوب لبنان به قصد نابودى مبارزان فلسطينى، پياپى خانه و كاشانه ايشان را بمباران مى‏كند.

من از عموم مسلمانان جهان و دولتهاى اسلامى مى‏خواهم كه براى كوتاه كردن دست اين غاصب و پشتيبانان آن به هم بپيوندند. و جميع مسلمانان جهان را دعوت مى‏كنم آخرين جمعه ماه مبارك رمضان را كه از ايام قدر است، و مى‏تواند تعيين‏كننده سرنوشت مردم فلسطين نيز باشد، به عنوان «روز قدس» انتخاب، و طى مراسمى همبستگى بين المللى مسلمانان را در حمايت از حقوق قانونى مردم مسلمان اعلام نمايند. از خداوند متعال پيروزى مسلمانان را بر اهل كفر خواستارم. و السلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته.

روح اللَّه الموسوي الخمينى‏»[19]

12- 23 تیر 78

به دنبال انتشار غیر قانونی سندی طبقه بندی شده مربوط به وزارت اطلاعات در مورد قانون اصلاح مطبوعات در 15 تیر 78 توسط روزنامه سلام به سردبیری موسوی خوئینی ها با عنوان «سعید اسلامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است» درست یک روز قبل از رأی گیری مجلس در این باره؛ و ماجراهای کوی دانشگاه در 18 تیر و استفاده ضد انقلاب از این واقعه بوجود آمده؛ و اینکه معترضین تا بیت رهبری نیز پیش آمدند و می خواستند بیت رهبری را نیز تسخیر کنند که البته موفق نشدند؛ مردم ولایت مدار تهران و سایر شهرها پس از سخنرانی مقام معظم رهبری-مدظله- در 21 تیر، در 23 تیر با راهپیمائی خویش و تجدید بیعت با ولایت و مقام معظم رهبری بساط این فتنه را در هم پیچیدند.

13- 9 دی

9 دی نیز به مثابه 23 تیر باعث شد که بساط فتنه ای در هم پیچیده شود. به دنبال انتخابات ریاست جمهوری سال 88 و حضور باشکوه و بی سابقه مردم(حدود 85%) طیف بازنده انتخابات بجای پذیرفتن شکست و اینکه اگر اشکالاتی نیز دارند بطور قانونی پیگیری کنند؛ با ریختن در خیابانها و تظاهرات و دادن شعارهای مختلف که حتی به اصل ولایت فقیه نیز رحم نکردند و عکس حضرت امام(ره) را نیز به آتش کشیدند. همچنین ما شاهد این بودیم که در روز قدس نیز عده ای اندک از معترضین با در دست داشتن بطری های آب و نوشیدن آن به دادن شعارهائی غیر از شعارهای ملت می پرداختند. شعارهائی مانند «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران»

اما اوج این فتنه ها و حوادث در روز عاشورای سال 88 مصادف با 6 دی اتفاق افتاد که عده ای از ارازل و اوباش با شکستن حرمت عزاداری و پرچم حسینی، به شادی و کف زدن و هلهله در این روز پرداختند که با خشم ملت انقلابی و ولایت مدار ایران روبرو شدند.

از این رو سازمان تبلیغات در طی اعلامیه ای از مردم به جهت برگزاری مراسم راهپیمائی در این روز جهت محکوم کردن این واقعه دعوت کرد که مردم نیز در سراسر کشور با حضور بسیار باشکوه خود در 9 دی بساط این فتنه را نیز در هم پیچیدند.

مقام معظم رهبری-مدظله- در سخنرانی خویش در دیدار مردم قم در 19 دی 88 فرمودند: « روزهاى سال، به طور طبيعى و به‏خودى‏خود همه مثل همند؛ اين انسانها هستند، اين اراده‏ها و مجاهدتهاست كه يك روزى را از ميان روزهاى ديگر برمى‏كشد و آن را مشخص مى‏كند، متمايز مى‏كند، متفاوت مى‏كند و مثل يك پرچمى نگه مى‏دارد تا راهنماى ديگران باشد... روز نهم دىِ امسال هم از همين قبيل است. نهم دى با دهم دى فرقى ندارد؛ اين مردمند كه ناگهان با يك حركت- كه آن حركت برخاسته از همان عواملى است كه نوزدهم دىِ قم را تشكيل داد؛ يعنى برخاسته‏ى از بصيرت است، از دشمن‏شناسى است، از وقت‏شناسى است، از حضور در عرصه‏ى مجاهدانه است- روز نهم دى را هم متمايز مى‏كنند.

مطمئن باشيد كه روز نهم دىِ امسال هم در تاريخ ماند؛ اين هم يك روز متمايزى شد. شايد به يك معنا بشود گفت كه در شرائط كنونى- كه شرائط غبارآلودگىِ فضاست- اين حركت مردم اهميت مضاعفى داشت؛ كار بزرگى بود. هرچه انسان در اطراف اين قضايا فكر مى‏كند، دست خداى متعال را، دست قدرت را، روح ولايت را، روح حسين بن على (عليه‏السّلام) را مى‏بيند. اين كارها كارهائى نيست كه با اراده‏ى امثال ما انجام بگيرد؛ اين كار خداست، اين دست قدرت الهى است؛ همان طور كه امام در يك موقعيت حساسى- كه من بارها اين را نقل كرده‏ام- به بنده فرمودند: «من در تمام اين مدت، دست قدرت الهى را در پشت اين قضايا ديدم». درست ديد آن مرد نافذِ بابصيرت، آن مرد خدا.»

همچنین ایشان در بخش دیگری از بیانات خویش فرمودند: «بزرگترين ثروت براى يك نظام همين است كه مردم پشت سرش باشند. آمدند به اصطلاح خواستند اين حركت مردمى را خراب كنند؛ گفتند راه‏پيمائى حكومتى! بى‏عقلها نفهميدند كه با اين حرف دارند حكومت را تعريف مى‏كنند؛ دارند از حكومت تمجيد مى‏كنند. اين چه حكومتى است كه در ظرف دو روز- روز عاشورا (يكشنبه) آن خباثتها را راه انداختند، روز چهارشنبه اين حركت عظيم راه افتاد- مى‏تواند يك چنين بسيج عظيم ملى را در سرتاسر كشور بكند؟ امروز كدام كشور ديگر، كدام حكومت ديگر چنين قدرتى دارد؟ قوى‏ترين حكومتهاى دنيا و ثروتمندترينشان- كه ولخرجى‏هاى زيادى هم براى جاسوس‏پرورى و خراب‏كارى و تروريست‏پرورى دارند- اگر همه‏ى تلاششان را هم بكنند، نمى‏توانند ظرف دو روز، صد هزار نفر آدم را بياورند توى خيابانهاى شهرشان يا كشورشان. چند ده ميليون انسان در سرتاسر كشور بيايند! اگر به دستور حكومت آمده باشند، اين خيلى حكومت مقتدرى است؛ پس خيلى حكومت قوى‏اى است كه اين‏جور امكان بسيج را دارد. اما حقيقت غير از اين است؛ حقيقت اين است‏ كه در كشور ما حكومت و مردمى وجود ندارد- همه يكى‏اند- مسئولين حكومت، از شخص حقير اين بنده گرفته تا ديگران، هركدام قطره‏هائى هستيم در اقيانوس عظيم اين ملت.»
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار