توهین به بنیانگذار انقلاب اسلامی:
نویسنده بدون اشاره به رابطه عمیق میان امام خمینی (ره) با آحاد جامعه و مخصوصا همه پرسی عمومی 2/98 درصدی به نفع جمهوری اسلامی، معتقد است امام در منازعه قدرت! تصمیم بر استقرار حکومت اسلامی گرفت و سایرین را از گردونه حذف کرد!! جلایی پور در حالی اقدام به نام بردن از گروه های مطرود سیاسی و معاند به عنوان شاهد مثال می کند که هیچ اشاره ای به کارشکنی ها و ظلم های علنی آنان علیه مردم نمی کند. وی حتی چشمش را بر روی سنگ اندازی های بنی صدر در میان نیروهای نظامی ایران به نفع صدام حسین و همراهی وی با منافقین و نهایتا فرار فضاحت بار او می بندد.
نویسنده در صفحات بعد صریحا اتهام زنی می کند و معتقد است "جریان اقتدارگرا با ترکیبی از گرایش های پوپولیستی و بنیادگرایی دینی!" بر جنبش مردمی تحمیل شد! گویا نویسنده اصلا آن زمان در ایران نبوده و در میان حرکت های مردمی حضور نداشته و صدای اسلام خواهی مردمی را نشنیده است.
توهین به روحانیت
فتنه گر 88 در کتاب فتنه گون جدیدش پا را فراتر گذاشته است و برای آنچه در ذهن دارد نیز شرط می گذارد. او می گوید باید کره جنوبی را مدل توسعه خود قرار دهیم و برای رسیدن به آن شروطی باید محقق شود. یکی از این شروط، تن دادن نخبگان پوپولیست و نظامی و روحانی به ساز و کار مردم سالاری است!
اولا چه کسی کره جنوبی را به عنوان الگوی حرکت نظام اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران پذیرفته است که جلایی پور برای آن شرط گذاری می کند؟! ثانیا پیوند میان روحانیت با مردم در دوره معاصر از زمان مشروطه تا کنون محقق بوده و حضور ائمه جمعه و جماعات در جامعه و نقش آفرینی حوزویان در امور روزمره مردم و پاسخگویی به شبهات و سوالات، نمونه کوچکی از این ارتباط است.
چه اصراری وجود دارد که میان روحانیت با مردم فاصله اندازی کنید؟ چرا نخبگان پوپولیست و نظامی را در کنار روحانیت ذکر کرده اید؟ منظور از نخبگان پوپولیست کیست؟
توهین به جامعه متدین ایران و نام بردن از گروهی به نام "لات مذهبیها"
نویسنده هتاک برای ارضای روحی و روانی خود در جای جای کتاب از دینداران به عنوان گروه های فشار و ابزار اعمال قدرت حکومت نام می برد. با مرور این صفحات به نظر می رسد دینداری در جامعه ایران معضلی برای نویسنده و اربابان اوست که باید از سر راه برداشته شود.
وی در ص 559 نیز برای نمونه آوردن از پدیده های جنبشی دوباره از "لات مذهبی ها" نام می برد.
همچنین در صفحه دیگری معتقد است دینداران تعداد معدودی هستند که از امکانات دولتی! بهره مندند.
گروه های آشوبگر همچون طیف نوری هستند که در کنار هم رنگین کمان می سازند!
جلایی پور در فصل هشتم کتاب خویش از 10 جنبش نام می برد که پیشروی آرام دارند و انقلاب نرم را محقق می سازند. او می گوید:
همچنین نویسنده از ص 574 تا 600 به جنبش های مبتنی بر پیشروی آرام – انقلاب نرم – می پردازد و معتقد است همگامی آنها با یک جنبش فراگیر و سیاسی می تواند در فرصت سیاسی مناسب به نتیجه دلخواه منجر شود. او از این جنبش ها نام می برد:
با توجه به محدودیت سطور، در ادامه به سه مورد اول از جنبش ها در کتاب جامعه شناسی ایران پرداخته می شود.
جنبش جوانان؛ زندگی مستقل از والدین و ازدواج دیرتر
او تأکید می کند نوع عزاداری جنبش جوانان با عزاداری هایی که دستگاه ها و سازمان های رسمی تبلیغ می کنند متفاوت است. موسیقی های زیرزمینی تولید شده در ایران و موسیقی های تولید شده در خارج از کشور، سینمای جهان، شبکه های ماهواره ای ایرانی و غیر ایرانی خارج از کشور و فضای مجازی، منبع بخش عمده ای از مصارف فرهنگی جوانان شده است. ص 574 و 575
جلایی پور همچنین پای ارتباطات جنسی را هم وسط می کشد و می گوید: نوع روابط دوستی و هنجارهای ارتباط میان دو جنس نیز در میان جوانان، متفاوت از هنجارهایی است که به طور رسمی تبلیغ می شود... ص 575
او ویژگی هایی را ذیل جنبش جوانان برمی شمرد: سن بالای ازدواج و بچه دار شدن، تعداد فرزندان کمتر، سرعت بیشتر و تنش کمتر طلاق، متمایل به مهاجرت موقت یا دائم، استفاده از فیس بوک و گوگل ریدر و تویتر، استفاده از غذاخوری فست فود، پوشش طبق مد روز جهان، عدالت جنسیتی، غذاهای گیاهی، حفظ محیط زیست، مصرف کالاهای فرهنگی جهانی، بهره گیری از جدیدترین محصولات فناوری اطلاعات و زندگی مستقل از والدین حتی قبل از ازدواج. ص 575
نویسنده این ویژگی ها را به وجود آورنده جنبش ضد دولتی می داند. این فتنه گر فرهنگی در ص 576 می نویسند: جنبش جوانان بیشتر عمل گراست و... به محض اینکه فرصت سیاسی پیدا کند نیروی اصلی جنبش سراسری دموکراسی خواهی و اعتراضی را تشکیل می دهد.
وی در ص 577 معتقد است به علت مسائل اقتصادی، جنبش جوانان ظرفیت اعتراضی بسیاری پیدا کرده است که باید مورد استفاده قرار گیرد. او با تهدید می گوید: «احتمال اینکه جنبش مبتنی بر پیشروی آرام جوانان به رفتارهای ساختارشکنانه نزدیک شود، کم نیست.»
جنبش فمنیستی؛ به فکر گرم نگه داشتن کانون خانواده نیست!
در صفحه 578 کتاب جامعه شناسی ایران، گفتمان فمینیستی را در ایران به این دلایل قوی بر می شمرد: در سطح سازمانی در بیش از دویست NGO، در سطح رسانه ای در بیش از یک سوم خبرنگاران رسانه ها، در سطح شبکه های اجتماعی و لایه های غیر آشکار جامعه. او در این زمینه نیز تهدید می کند: دولت یا باید به مطالبات زنان فمنیست گردن نهد یا همچون دهه شصت اروپا نه فقط با جنبش آرام زنان فمنیست، که با جنبش سیاسی آنان رو به رو شود. « تا آن زمان جنبش زنان به پیشروی آرام خود و تأثیرگذاری تدریجی اش بر فرهنگ عمومی ایرانیان و رفتار دولت ها ادامه می دهد»
نویسنده در ذیل جنبش فمنیستی می گوید زنان رویه هایی را در زندگی روزمره خود در پیش گرفته اند که در حد انتظار مسوولان آموزش های رسمی نیست. او معتقد است اینکه زنان باید «کانون خانواده را گرم نگه دارند» دیگر مسئله این جنبش نیست. او می گوید « زنان دیر تر ازدواج می کنند، دیر تر بچه دار می شوند و مثل دختری نواجوان، بی تجربه نیستند!» نویسنده به صورت کاملا تجویزی به زنان می آموزد: « زنان... به جای رویارویی مستقیم با حکومت، هنگام عقد، تمام حقوقی را که ممکن است بعدا مردان علیه زنان استفاده کنند در شرایط ضمن عقد می نویسند مثل حق ادامه تحصیل، داشتن شغل، مسافرت، طلاق، مهریه، تعیین محل سکونت و ... . آنان حتی قبل از اینکه به خانه شوهر بروند وکالت بلاعزل و محضری نیز از همسرشان اخذ می کنند. » ص 579 و 580
این نگاه تحقیرآمیز به زن ایرانی که ناشی از نگاه فمنیستی نویسنده است در صفحات بعدی نیز تکرار می شود: «بخش چشمگیری از زنان دیگر مثل گذشته نیستند که وقتی به خانه شوهر رفتند به سلامتی و شادابی خود توجه نکنند و به اصطلاح فقط مشغول شستن، تمیز کردن، آشپزی و نگهداری از بچه باشند. امروز، زنان مهمترین مشتریان باشگاه های بدن سازی، آمادگی جسمانی، ایروبیک، شنا، یوگا و کلینیک های لاغری هستند. زنان امروز ... مکررا به مسافرت های گروهی می روند!» او نتیجه گیری می کند: البته روند تبدیل خانواده مردسالار به خانواده مدنی، تنها روند موجود در خانواده ایرانی نیست بلکه خانواده ایرانی با افزایش روزافزون طلاق، سن ازدواج، تعداد مجردان، خانواده های تک والد و خانواده های غیرثبتی! نیر روبرو شده است. ص 581
او در آخرین خط این بخش می نویسد پویش اجتماعی زنان فمنیست فقط بر تغییرات و پیشروی آرام مبتنی نیست بلکه در فرصت هایی که جنبش فراگیر دموکراسی خواهی – شورش خیاباتی و فتنه ی آتی – در ایران فعال می شود زنان یکی از اجزای مهم آن هستند.
جنبش دانشجویی؛ با تأکید بر علوم انسانی و پول پدران!
ص 583 در ذیل جنبش دانشجویی یادآور می شود چون والدین و خانواده ها از دانشجویان حمایت مالی می کنند، آنان دغدغه ای ندارند و معمولا مجال انجام دادن کارهای فوق برنامه! دارند. شَبَح جنبش دانشجویی در اکثر دوره ها در آسمان سیاسی تهران و شهرهای بزرگ حضور دارد. او در این زمینه به علوم انسانی اشاره می کند و می گوید: «شاهد رشد محققان و دانشجویان علوم انسانی هستیم... دانشجویان علوم انسانی به جای اینکه مصرف کننده نسخه پیچی های کلی ایدئولوژیک باشند تولیدکننده و مصرف کننده تفکر انتقادی و راهگشا در زمینه فرهنگی و اجتماعی و سیاسی هستند.»
لایه های غیر فعال جنبش، فعال شوید!
جلایی پور در صفحه 601 و 602 معتقد است جز سه دسته از این جنبش ها بقیه هم در سال 88 و هم در شورش آتی نقش ایفا می کنند. اما آن سه دسته ای که به صورت تجویزی نویسنده برای فعال شدن آن ها امید بسته است عبارتند از: حاشیه نشینان، حجتیه و قومیت ها. به عبارت بهتر هر چه در داشته و نداشته ی سیاسی اپوزیسیون هست و باید باشد در این کتاب که مانیفست فتنه ی آینده است به میدان آمده تا حداقل در ورطه نظری لشکر فتنه گران، آرایشی مقتدرانه بیابد.
نویسنده در سخن آخر خود جامعه ایران را دارای مشکلات روانی! دانسته و می گوید: «ما در این کتاب به عقده ها، کینه های فروخفته، نارضایتی های سرکوب شده و رخم های موجود در روان جمعی جامعه اشاره نکردیم» ص 615
نویسنده در ص 627 می گوید ابعاد نامطلوب وقتی در جامعه حل می شود که نظام کنونی سیاسی، از نظر ساختاری به طرف سکولاریزم دموکراتیک تغییر کند. آن زمان است که فرایند انتخابات معنادار و موثر می شود و می توان انتظار حل واقعی و دوکراتیک معضلات جامعه را داشت. اسم دیگر این الگو همان «انقلاب آرام و خشونت پرهیز» است.
نویسنده در
صفحات 627 و 628 الگوی مداخله
بشردوستانه و نظامی! را همچون حمله ناتو به لیبی برای تغییر ساختار حکومت ایران به
نقل از گروهی از جوانان فضای مجازی نقل می کند.
آیا در کنار 9 دی سیاسی باید به فکر 9 دی فرهنگی هم باشیم؟
آنچه در بالا ذکر شد علاوه بر تذکر به مسوولان امر حاوی یک هشدار جدی به فعالان فرهنگی انقلاب اسلامی است. آنچنان که مشاهده می شود لشکر فتنه دوباره بازآرایش سیاسی و فرهنگی گرفته و احساس می کند می تواند از فضای ایجاد شده سوء استفاده نماید.
اگر مسوولان
وزارت ارشاد و دستگاه های نظارتی نقش خود را به خوبی ایفا کنند می توان اطمینان و
اعتماد داشت که روزنه ای برای نفوذ افراطیون در فضای فرهنگی و سیاسی ایجاد نخواهد
شد. اما همین جا باید یاد آور شد نیاز سال 88 در عرصه سیاسی، باعث به صحنه آمدن
رویش های انقلاب شد و حماسه 9 دی را آفرید. گویا نیاز سال 92 عرصه فرهنگی است و
رویش های انقلاب هم در این عرصه کم نیستند.
گرچه تولید و عرضه محصولات فرهنگی راهکار مقابله با فتنه گران فرهنگی است اما حضور و نقش آفرینی اجتماعی نیز برای بیدارباش مسوولان و دستگاه های نظارتی همچون مجلس شورای اسلامی به عنوان گزینه ای بر روی میز است. امیدواریم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شخص وزیر از این دست کتاب ها درس عبرتی گرفته و در ادامه فضا را برای جولان مردودشدگان سیاسی سال 88 باز نگذارند.