دو جنبش انحرافي وهابيسم و صهيونيسم دو روی يک سکه هستند. نکته قابل تامل اين است به همان اندازه که آل سعود براي فتنه انگيزي و ايجاد ناامني در ميان کشورهاي جهان تلاش مي کند به همان اندازه و حتي بسيار بيشتر براي ثبات و برقراري آرامش در اسراييل تلاش مي‌کند.

سرويس بين‌ الملل باشگاه خبرنگاران گزارش می‌دهد، به رغم اين که پديده موسوم به "بهار عربي" در درون خود دردها و مصيبت‌ها زيادي براي ملت‌هاي عربي به همراه داشت ولي بايد اعتراف کرد به اين که همين پديده بسياري از موانع و پرده‌ها را کنار زد و بسياري از حقايق را افشا کرد و چه بسا يکي از مهم‌ترين اين حقايقي که بعد از مدت‌ها لاپوشاني و تلاش براي سرپوش گذاشتنش بر همگان آشکار و علني شد حمايت استعمارگران از تروريسم در منطقه است. استعمارگراني که حتي تا همين اواخر مدعي مقابله با تروريسم بودند و شبانه روز از آن تبري مي جستند.


بدون ترديد يکي از بارزترين گونه‌هاي تروريسم در منطقه ما و به طور کلي در جهان تروريسم صهيونيسم و وهابيسم است. قبل از اين که از چگونگي پيدايش و گسترش تروريسم وهابيسم و تجربه آن در منطقه سخن بگوييم بهتر است از تجربه و عملکرد تروريسم صهيونيسم که بسيار شبيه وهابيسم است و گسترش تفکر صهيونيست در جهان غرب مطالبي را ارائه کنيم تا در نهايت بتوانيم بين اين دو تجربه انحرافي که دو گونه از وحشي‌ترين و تاريک‌ترين گونه تروريسم را ايجاد کرد‌ اند مقايسه‌اي انجام دهيم.

صهيونيسم يک جنبش سياسي ساختگي ظلماني است که در قالب دين برنامه‌ها و اهداف شوم سياسي خاص خود را دنبال و محقق مي‌کند. خبيث‌ترين شخصيت‌هاي يهودي شامل تاجران طلا و جواهرات، صاحبان شرکت‌ها سرمايه‌داري بزرگ ، امپراطوري‌ها و بنگاه‌هاي خبرپراکني و دروغ‌گويي، مراکز تحقيقاتي و آموزشي و بانک‌هاي کلان جنبش صهيونيسم را تشکيل دادند.

لابي صهيونيسم بين‌المللي که قدرت نفود و تاثير گذاري بسيار زيادي در زمينه‌هاي سياسي ، اطلاع رساني، اقتصادي، اجتماعي و از همه مهم‌تر ديني در جهان غرب دارند، ( لابي صهيونيسم ) از قبال همين جنبش صهيونيسم ايجاد شده است. لابي صهيونيسم از طريق همين اعمال نفوذها و سيطره بر بخش‌هاي مختلفي از جوامع غربي توانست به کليسا در غرب نيز نفوذ کند و چيزي به نام مسيحيان صهيونيسم يا به عبارت ديگر نو صهيونيست‌ها را تشکيل دهد.

از جمله اين دسته در آمريکا گروهي به نام "نو محافظه کاران" هستند و برخي نمي‌دانند که اين‌ها همان مسيحيان صهيونيستي هستند و صهيونيسم شدن آنان به معناي دور شدن از مسيح و دينداري نيست بلکه از افراطي‌ترين و متعصب‌ترين مسيحيان در مقابل غير مسيحيان و غير صهيونيست‌ها هستند. طرفداران اين گروه همه فرهنگ‌ها و اديان ديگر را عقب افتاده ، وحشي و عوامفريبانه مي‌دانند آنگونه که چنين ديدگاهي درباره اعراب و مسلمانان دارند و چنين چيزي از سينماي هاليوود آنان به خوبي قابل درک است. صهيونيسم علاوه بر اين که از زمان تاسيس تاکنون بر طبل نژادپرستي مي‌کوبد براي گسترش تفکر خود از هيچ تلاشي براي جذب طرفدار و از سر راه برداشتن موانع هر چند که بزرگ باشند دريغ نمي ورزد. تاکنون اقدامات تروريستي زيادي انجام داده است و يکي از اهداف آن جان کندي رييس جمهور اسبق آمريکا بود که ترور شد.

جنبش صهيونيسم تنها به ترور بدني و جسمي بسنده نمي‌کند بلکه ترورهاي شخصيتي و فکري را نيز در دستور کار دارد و براي مقابله با اهداف خود و خدمت به برنامه هاي صهيونيسم اصطلاحات جعلي و دروغين جديدي در تفکر و دايره المعارف غربي وارد کرده است و يکي از شاخص ترين اين اصطلاحات «سامي ستيزي » است.

بسياري از يهوديان نيز از همان آغاز با پديده موسوم به جنبش صهيونيسم مخالف بوده اند. برخي نمي دانند که يهوديان مخالف تفکر صهيونيسم باعث شدند مقر برگزاري نخستين کنگره صهيونيسم در سال 1897 از مونيخ آلمان به بال سوييس منتقل شود و برخي نمي دانند که خاخام وين زادگاه تئودور هرتزل موسس تفکر صهيونيسم با اين پديده مخالف بود. شواهد زيادي وجود دارد که ثابت مي کند تفکر صهيونيسم از جسد و قالب ديني و عقايدي يهود بروز و ظهور نيافت بلکه يک جنبش سياسي بود که از دين شعارهايي را گرفت و لباس دين بر تن کرد در حالي که هيچ مشروعيت ديني نداشت و از طريق همين تظاهر به دينداري در جهت اهداف شرآميزش براي سلطه بر جهان استفاده کرد.

بر اساس اسناد و مدارکي که وجود دارد کميته اجرايي خاخام‌هاي يهود در آلمان در آستانه برگزاري نخستين کنگره صهيونيسم به تفکر صهيونيسم اعتراض و تاکيد کرد با تفکر خالصانه و واقعي يهود تعارض دارد. در انگليس نيز که بيانيه بالفور صادر شد دو سازمان يهودي اصلي در اين کشور شامل مجلس نمايندگان يهود انگليس و هيئت يهودي انگليس موضع مخالفي در قبال آن گرفتند. در آمريکا که "سرطان صهيونيسم" به آن منتقل شد تا در آن تمرکز کند و استقرار يابد کنگره مرکزي خاخام هاي آمريکا مخالفت شديد خود را با تفسير و برداشت صهيونيسم از يهود و دين يهود اعلام کرد و گفت چنين تفسيري يک وابستگي قوي است. کميته يهوديان آمريکا نيز از سال 1906 تا سال 1940 موضع مخالفي را در قبال صهيونيسم اتخاذ کرد.


در سال 1919 نيز "جوليوس کان" عضو کنگره آمريکا و سي نفر ديگر از يهوديان برجسته آمريکا نامه‌اي را براي وودرو ويلسون رييس جمهور وقت آمريکا ارسال کردند و در آن مخالفت شديد خود را با تشکيل چيزي به نام کشور اسراييل اعلام کردند. امضا کنندگان اين نامه اشاره کردند به اين که نماينده اکثريت يهوديان در آمريکا هستند و اعلام فلسطين به عنوان کشور اسراييل جنايتي در حق جهان بيني پيامبران يهود و رهبران بزرگ يهوديان است. بنابراين صهيونيسم از جسم عقيدتي و ديني يهود متولد نشد. بلکه براي سرپوش گذاشتن بر سياست هاي نژادپرستانه ، تروريستي و خبيثانه‌اش از عناوين ديني و پوشش عقيدتي يهود سوء استفاده کرد و با استفاده از قدرت ، مال و ثروت ، نفوذ و تروريسم توانست به تدريج در داخل اين جسد رخنه کند به همين علت امروز تفاوت و تمايز بين صهيونيسم و يهوديت کار بسيار سختي شده است.

اما روي دوم تروريسم در منطقه ما وهابيت است. وهابيت نيز مانند يک جنبش سياسي انحرافي است که در نجد در شبه جزيره عرب نشات گرفت. اين جنبش انحرافي از طريق شراکت بين محمد بن سعود موسسه نخستين دولت سعودي و محمد بن عبد الوهاب تاسيس شد. محمد بن سعود در منطقه درعيه بود و شماري از صعاليک و راهزنان را دور خود جمع کرده بود و نجد به داشتن چنين راهزناني معروف بود و روياي حکومت و پادشاهي در ذهنش وجود داشت. محمد بن عبدالوهاب نيز در منطقه العيينه بود و در آرزوي تاسيس عقيده جديدي که با جهان اسلام بجنگد قرار داشت. نکته قابل تامل اين است که هر دوي اين حرامزاده ها از جمله کساني بودند که مردم آنان را از ديار و شهرشان بيرون کرده بودند. دو مطرود از جامعه با يکديگر متحد شدند و پيمان وفاداري بستند. عبدالوهاب متعهد شد که نقش مفتي سلطان را ايفا کند و براي آل سعود فتواهاي قتل ، تخريب و اشغال را صادر کند. سنت ها و قوانين جديدي را وضع کند و در جهت خدمت به پادشاه سعودي و افزايش نفوذ آن از هيچ تلاشي دريغ نورزد. آل سعود نيز متعهد شد تا همه تلاش خود را براي گسترش مبناي عقيدتي و تفکر جديد ابن عبدالوهاب انجام دهد. از همين جا بود که جنبش وهابيسم تروريسم تاسيس شد و فساد وکشتار و خرابي را در نجد و حتي در زادگاهش در العيينه گسترش داد. بعد از آن که جنبش وهابيسم قوت گرفت و ريشه هاي خود را در نجد تقويت کرد به تدريج به مناطق ديگر دست درازي کرد و اولين محلي که هدف يورش وحشيانه قرار گرفت طايف بود. ( وهابيون و آل سعود )همه ساکنان آن ( طايف ) را سربريدند و ... سپس به کربلا ، بعد به مکه و سپس به مدينه حمله کردند و پيامدهاي فاجعه باري به دنبال داشت که در ذيل به برخي از آْن ها اشاره مي شود:
1- وهابيون خانه اي را که حضرت محمد ( ص ) در آن در مکه متولد شده بود تخريب کردند.
2- وهابيون خانه حضرت خديجه همسر پيامبر و نخستين بانويي که به پيامبر ايمان آورد تخريب کردند.
3- وهابيون خانه ابوبکر در مکه را نيز تخريب کردند.
4- وهابيون خانه اي را که حضرت فاطمه در آن متولد شده بود در کوچه الحجر در مکه تخريب کردند.
5- وهابيون خانه حمزه عموي پيامبررا تخريب کردند.
6- وهابيون خانه ارقم از ياران باوفاي پيامبر را تخريب کردند.
7- وهابيون قبور شهداي بدر را تخريب کردند.
8- آل سعود نذورات و طلاهاي موجود در امان مقدس در مناطق مختلف را سرقت کردند.
9- وهابيون بقيع در شهر مدينه و مراقد مطهر موجود در آن را نيز تخريب کردند.


حقيقت اين است که وهابيت چيزي به نام "اسلام" نمي‌شناسد و فقط با نام اسلام برنامه ها و توطئه‌هاي سياسي و توسعه طلبانه خود را محقق مي‌کند.

وهابيت نيز از زمان تاسيس، ترور و اقدامات خونين را در دستور کار قرار دادو نخستين اقدام تروريستي آل سعود ، کشتن ادهم بن دواس حاکم رياض بود. سپس عثمان بن حمد بن معمر حاکم العيينه را در حالي که در مسجد نماز مي‌خواند، ترور کردند. ما تا همين امروز تصويري از وحشي گري وهابيون را مي بينيم و اقدامات تروريستي آنان در مناطق مختلفي از جهان اسلام را مي بينيم. هر جا فتنه ، جنگ داخلي ، ترور ، آبرو ريزي ، توهين مقدسات و ترويج ظلم و تروريسم ديده مي شود بدون ترديد نشاني از وهابيت نيز وجود دارد. جنبش وهابيت بعد از سيطره بر شبه جزيره عرب اقدام به لشگر کشي و کشورگشايي به کشورهاي همجوار از جمله شامات کرد. دمشق را محاصره کرد و الي اخر...

خب بعد از آن که طلاي سياه (‌نفت) در عربستان کشف شد و جنبش وهابيسم تروريسم توانست به منابع مالي فراواني دست يابد، اين وباي خطرناک به تدريج شروع به انتشار و ريشه دواني در مناطق مختلف کرد و مانند صهيونيست هاي تروريست با تکيه بر ثروت خود موانع را از پيش رو بر مي داشت. اولين گلوگاه وباي وهابيسم در خارج از جزيرة العرب بعد از کشف نفت در اين منطقه در سرزمين سومالي بود. اسلام ميانه رو در اين منطقه رايج بود و قبل از اين که مرض وهابيت به آن برسد باثبات و پايدار بود ولي امروز برکات اين وباي شيطاني تروريسم را عليه امت اسلام در سومالي مي بينيم. اين گونه بود که روي دوم از تروريسم در منطقه ما نشات گرفت و رشد کرد. وهابيسم و تروريسم به رغم اختلافي که در تشکيل و تاسيس دارند از جمله اين که وهابيسم نسخه عقب افتاده و واقعا ابتدايي صهيونيسم است ولي مشترکات زيادي نيز دارند از جمله اين که هر دو جنبش سياسي انحرافي هستند که تحت لباس دين اهداف و برنامه هاي شوم و توطئه آميز خود را اجرايي مي کنند. آري امروز اگر کسي از صهيونيسم انتقاد کند او را به دشمن سامي ، نازي ، منکر هولوکاست ؛ ضد بشر ، تروريسم و شرور توصيف مي کنند و اگر از وهابيت انتقاد کني به کافر ، مجوسي ، رافضي ، زنديق و دشمن خدا و دين خدا متهم مي‌شوي. وهابيت نيز مانند صهيونيسم در جهان اسلام منتشر مي شود و به طور خبيثانه و فريبکارانه اي افکار مسلمانان را منحرف مي سازد. امروز لابي وهابيسم تنها در کشورهاي اسلامي فعال نيست بکه در عرصه بين المللي فعاليت مي‌کند و بزرگترين دليل آن اين است که هزاران جوان از مناطق مختلف جهان براي جنگ عليه نظام بشار اسد در کنار گروه هاي تکفيري وهابي تروريست به سوريه مي روند. آل سعود کشتارهاي نجد و حجاز را با سربازگيري و تشويق وهابيسم و سعوديسم در سوريه تکرار مي کند.امروز بسياري از مردم در سوريه مي دانند بسياري از سعودي‌هايي که قبل از بحران کنوني به سوريه مي آمدند پول هاي کلاني در اختيار خطبا و امامان جماعت مساجد مي گذاشتند تا آنان افراطي گرايي ديني را افزايش دهتد و به وهابيت کور و تاريک نزديک تر شوند. مرض وهابيسم به هر منطقه و کشور اسلامي رسيده است اسلام واقعي در آن مخدوش شده و ضربه خورده است. علاوه بر اين رسانه ها نيز نقش تعيين کننده اي را در انتشار و ترويج وهابيت دارند. امروز ده ها شبکه ماهواره اي تفکر وهابيت را ترويج مي کنند و دلارهاي نفتي سعودي هزينه هاي سنگيني در اين خصوص خرج مي کنند و اين غير از اينترنت ، کتاب ها ، روزنامه ها و اعزام مبلغان وهابي به سرتاسر جهان است.



***  محورهاي مشترک وهابيسم و صهيونيسم
1- نژادپرستي: دو جنبش انحرافي وهابيسم و صهيونيسم شيوه نژادپرستانه کينه توزانه اي را در دستور کار دارند. بر اساس همين موضع نژادپرستانه و تکفيري است که دو جنبش مذکور قتل مخالف را جايز مي‌شمارند.

2- تروريسم: ويژگي که به طور وحشيانه و افراطي نزد دو جنبش وهابيسم و صهيونيسم وجود دارد. اين صفت در وهابيسم قبيح تر است زيرا در سرتاسر جهان مي جنگد و دست به عمليات هاي تروريستي مي زند و به هيچ کسي رحم نمي کند و جنبش صهيونيسم نيز تاکنون در فلسطين دست به جنايات بشري زيادي زده است. مشکل اين است که مسئله جنگ عليه تروريسم مسئله اي ساختگي است زيرا آمريکا که هدايت اين جنگ را بر عهده دارد، اصلا تعريف درستي از تروريسم ارائه نکرده است. بايد توجه داشت منشا اصلي تروريسم در خاورميانه رژيم اشغالگر صهيونيستي است که فلسطين را اشغال کرده است. شواهد نشان مي دهد بسياري از اقدامات تروريستي که در جهان اتفاق افتاده و به نوعي با خاورميانه ارتباط دارد، با حمايت و پشتيباني عربستان سعودي و شخص بندر بن سلطان بوده است. بنابراين مي بينيم رژيمهاي عربستان سعودي و اسرائيل براي منافع خود اين حملات تروريستي را هدايت و از آنها بهره برداري مي کنند. در واقع تروريسم در منطقه ناشي از سياستهاي غلطي است که آمريکا در بيش از يک دهه جنگهاي جنايتکارانه خود در منطقه دنبال کرده است. در واقع علت رشد القاعده در خاورميانه به ويژه در سوريه و عراق و لبنان حمايتهايي است که عربستان سعودي و غرب از آنها به عمل مي آورند و زمينه رشد اين گروههاي تروريستي و فرصت طلب را فراهم مي کنند.

3- بهره وري و سوء استفاده از دين در جهات تحقق اهداف شوم: امروز جنبش انحرافي و ساختگي صهيونيسم و وهابيسم تحت لواي دين  توطئه هاي خود را محقق مي کنند در حالي که هيچ مشروعيتي ندارند. فقط از دين در جهت خدمت به برنامه ها و سياست توسعه طلبانه و تروريستي خود در سرتاسر جهان استفاده ابزاري مي کنند. هر دو جنبش از دل مردم ايجاد نشده اند بلکه ساختگي و تحميلي هستند.

4- استفاده از ثروت و تروريسم براي گسترش افکار و اعتقادات انحرافي: دو نفر تلاش مي کنند با توسل به پول و ثروت باد آورده بر مناطق تحت نفوذ خو سلطه يابند. هر کسي از آنان انتقاد کند ترور شخصيتي مي شود و بايد از جامعه طرد شود انگار نعوذ بالله از خدا و رسولش يا از حضرت مسيح يا موسي و هارون صلي الله عليهم انتقاد کرده است.



بنابر اين بر اساس آن چه که گفته شد دو جنبش انحرافي وهابيسم و صهيونيسم دو روی يک سکه هستند. نکته قابل تامل اين است به همان اندازه که آل سعود براي فتنه انگيزي و ايجاد ناامني در ميان کشورهاي جهان تلاش مي کند به همان اندازه و حتي بسيار بيشتر براي ثبات و برقراري آرامش در اسراييل تلاش مي‌کند.


گزارشي از سيد محمد مسعودي علوي


انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار