مرکز پژوهشهای مجلس بررسی کرد
مرکز پژوهشهای مجلس بررسی کرد
به گزارش
حوزه پارلمان باشگاه خبرنگاران به نقل از روابط عمومی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، دفتر مطالعات سیاسی این مرکز با بیان این مطلب که روابط ایران و آمریکا از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، فرازو نشیب فراوانی داشته و در دو ویژگی «بی اعتمادی» و «بدبینی» در تمام این سالها بر مناسبات میان دو کشور سایه افکنده است، افزود: این دو ویژگی باعث شده مقامات و کارشناسان ایرانی با احتیاط به تحولات دیپلماتیک میان دو کشور بنگرند.
در این گزارش، علت اشتیاق آمریکاییها برای فتح باب مذاکره با ایران تبیین میشود. در همین چارچوب، دلایل دشمنی این کشور با ایران در دو سطح سیاست بینالملل و سیاست خارجی مورد بررسی قرار میگیرد. این گزارش استدلال میکند که ژست تعامل گونه آمریکا در قبال ایران از یک سو همواره در زمانی بوده که آمریکا به ایران احتیاج داشته و از سوی دیگر معمولا ایران از این تعامل سودی نبرده است.
تاریخ مناسبات ایران وآمریکا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با فراز و فرود فراوانی روبرو بوده است. هر چند آمریکا به عنوان قدرت برتر سوم در منطقه در کسوت یک حامی راهبردی وارد عرصه سیاسی ایران شد، ولی رفته رفته درنقش هایی از قبیل میراث خوار استعمار و شریک امپریالیسم کهن بریتانیا و عامل کودتا، پشتیبان دیکتاتوری داخلی و مخالف جنبش مردمی ایران برای ملی شدن صنعت نفت، دشمن شماره یک انقلاب اسلامی و شریک اصلی رژیم متجاوز بعثی، القاکننده تهدید بودن نظام جمهوری اسلامی و موازنه گر منطقه ای برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران ، ظاهر شده است. پیگیری چنین سیاست هایی از سوی آمریکا بی اعتمادی فزاینده ایرانی ها به ایالات متحده را در پی داشته و همین امر سبب شده که روابط دو کشور در سال های پس از انقلاب ، تیره و سرد باقی بماند.
در عین حال پس از روی کارآمدن دولت یازدهم برخی مباحث در مورد احتمال بهبود روابط تهران – واشنگتن مطرح شده و تحولاتی نظیر گفتگوی تلفنی روسای جمهوری دو کشور به این مقوله دامن زده است. دولت جدید البته بر این باور است که مقامات آمریکایی هیچ گاه با ایران صادق نبوده اند به گونه ای که همواره کوشیده اند به هر طریق به تضعیف نظام جمهوری اسلامی بپردازند و اساسا هیچ گاه پدیده انقلاب اسلامی و سایر جنبش های اسلامی و مردمی ایرانیان را به رسمیت نشناخته اند، ولی در عین حال به نظر می رسد که این دولت ، آمریکا را یک قدرت جهانی و بازیگر اول در عرصه روابط بین الملل قلمداد می کند که نمی توان نقش آن را نادیده گرفت.
از سوی دیگر ، بعضی از مقامات دولت یازدهم بر این اعتقادند که برای به حداقل رساندن تنش با قدرت های فرامنطقه ای و دولت های منطقه ای و کاستن از برخی مشکلات اقتصادی داخلی، باید با ایالات متحده وارد فرآیند چانه زنی و گفتگو شد. به نظر دستگاه دیپلماسی جدید ایران، نظام جمهوری اسلامی بعد از سی سال حضور مقتدرانه در منطقه پرآشوب خاورمیانه از چنان جسارت و ظرفیتی برخوردار است که می تواند رودرروی دشمن شماره یک خود بنشیند و مذاکرات دیپلماتیک داشته باشد.
در ادامه این گزارش آمده است: رفتار هر بازیگر سیاسی دمکراتیک مبتنی بر یک راهبرد و چارچوب نظری کلان و نسبتا دائمی است . این ویژگی درباره قدرت های بزرگ تشدید می شود . در چهاردهه اخیر هم آوایی بالایی میان جمهوریخواهان و دمکرات ها در سیاست خارجی، به ویژه در رابطه با خاورمیانه، به وجود آمده است. آمریکا در مورد کشورهای خاورمیانه که عموما بازماندگان امپراطوری عثمانی بودند سیاست وابسته سازی و اسعمارگرایانه را تعقیب کرد.
اما در این میان، انقلاب اسلامی ایران چرخه تامین امنیت آمریکا و قدرت های بزرگ را در منطقه و جهان بر هم زد. انقلابی گری ، اسلامگرایی و دسترسی به منابع نفت و گاز در کنار ویژگی های مثبت متعدد ژئوپلیتیک ، مانند سیطره بر تنگه هرمز، دسترسی به آب های آزاد، دسترسی به دریاچه مازندران ، گستردگی سرزمینی ، مزیت تنوع آب و هوایی و علاوه بر همه این ویژگی ها، مزیت رهبری جغرافیایی تشیع ، ایران را به قدرت بالقوه خطرناک برای منافع شرق و غرب مبدل ساخت.
با این اوصاف، بی تردید هدف اصلی و نه چندان پنهان واشنگتن ، سرنگونی نظام اسلامی بوده است. در مقطع کنونی نیز، اگرچه صلح طلبان و واقع گرایان از دولت آمریکا می خواهند روش و مشی خود در قبال ایران را تغییر دهند. (نصر ، 1392 ) ، ولی نه امید چندانی به این تغییر وجود دارد و نه تاکنون نشانه ای از آن مشاهده شده است.تکبر، ویژگی قدرت های هژمون به ویژه آمریکاست و به نظر می رسد که این کشور پس از ناامیدی از ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی تلاش دارد تا با ترفندهای مختلف ایران را با خود همراه سازد.
در همین چارچوب ، آمریکا چنین القا کرده است که تیم دیپلماتیک ایران در سفر به نیویورک مشتاق برقراری گفتگو مستقیم است.
تلاش آمریکا برای القای این برداشت از دو واقعیت حکایت دارد: نخست آنکه، دولتمردان آمریکایی از یک سو می کوشند قدرت تاثیرگذاری جمهوری اسلامی ایران به ویژه در تحولات منطقه ای و جهان اسلام را نادیده بگیرند و کوچک جلوه دهند و از سوی دیگر بر ناکامی های آمریکا در خاورمیانه و وجهه آسیب دیده این کشور در اثر مداخله های متعدد در امور داخلی کشورهای مسلمان خاورمیانه سرپوش بگذارند.
دوم آنکه، دولتمردان آمریکایی هنوز این ادراک را در ذهن خود می پرورانند که در گفتگوهای دیپلماتیک با ایران در موضع برتر قرار دارند و این ادراک از سرنوشت سیطره جویی آمریکا حکایت دارد.
با این اوصاف در مجموع، به نظر می رسدمذاکرات اخیر میان ایران و آمریکا در سطح مقامات عالی رتبه، تغییر چندانی را در ماهیت روابط ایران و آمریکا ایجاد نکرده است. تعارضات ایران و آمریکا تعارضاتی دیپلماتیک نیستند که با تشریفات دیپلماتیک حل و فصل شوند این تعارضات عمدتا صبغه ای هویتی دارند که رسیدن به توافق میان طرفین را بسیار دشوار و در پاره ای موارد عملا ناممکن می سازد.
آمریکا خود را متعهد به حفظ امنیت رژیمی می داند که ایران به هیج وجه آن را به رسمیت نمی شناسد؛ ایران دارای یک نظام سیاسی است که در چالش با مسلمات لیبرال دمکراسی قرار دارد؛ تجربه طولانی سلطه گری آمریکا و مقاومت گرایی ایران اسلامی حافظه تاریخی انباشته شده ای را بر اذهان مقامات طرفین حکمفرما ساخته است که مصالحه میان طرفین را چه بسا محال می سازد. با فرض اینکه ایران تعارضات خود با آمریکا را از حالت امنیتی خارج سازد و صبغه ای دیپلماتیک و غیرهویتی به آنها ببخشد – که البته ، اینچنین هم نیست – باز هم آمریکا نگاهی به شدت امنیتی در مذاکرات با ایران دارد؛ این امر به تعهدگریزی و عهدشکنی آمریکا خواهد انجامید.
باتوجه به ملاحظاتی که در این گزارش مطرح شد، می توان گفت دورنمای مذاکرات ایران و آمریکا حتی در قالب مذاکرات با گروه 1+5 نمی تواند چندان امیدوارکننده باشد. در این میان برای پیشبرد اهداف عالیه نظام اسلامی در مذاکرات احتمالی در آینده بر اساس آنچه در یک ماه اخیر در فضای دیپلماتیک رخ داده است پیشنهادهای ذیل ارائه می شوند:
1- طرف ایرانی برداشت های معارضه ای خود را به موازات برداشت های طرف آمریکایی – غربی پیش ببرد. «مدیریت برداشت» از سوی هیئت مذاکره کننده ایرانی برای پیشبرد منافع ملی ضرورت دارد.
2- حلم دیپلماتیک در ارائه پیشنهادها طی مذاکره با طرفی که چندین دهه با ملت ایران دشمنی ورزیده است بسیار اساسی است هرگونه پیشنهاد از سوی ایران چه بسا ممکن است از نگاه طرف مقابل نوعی عقب نشینی محسوب شود.
3- هئیت دیپلماتیک ایرانی هرگونه مذاکره ای در هر حوزه ای با طرف مقابل را در قالب کلان جریان مقاومت اسلامی در نظر بگیرد و در موضعگیریهای رسمی به آن اشاره کند تا موجب دلسردی جریان مقاومت نشود.
انتهای پیام/